مفهوم «اصلاحات»، یک مفهوم ریشهدار و اعتقادی است که بیش از آنکه در فرهنگ سیاسی به آن اشاره شود، در متون دینی به آن اشاره شده است و چه در قرآن به «ارید الی الاصلاح»(هود88) به این مفهوم پرداخته شده و چه در دیگر متون مذهبی ما، به اشکال دیگر بر اهمیت اصلاح تاکید شده است. با این حال ورود این مفهوم به ادبیات سیاسی ایران به دوران مشروطه و تحولات بعد از آن برمیگردد که به مرور مفهوم اصلاحات سیاسی مطرح و فربه میشود. بعد از انقلاب هم در سال76، این مفهوم وارد ادبیات سیاسی ایران شد. پیش از انتخابات سال76 جناحهای سیاسی معتقد به نظام در سه جریان تقسیم میشدند: نیروهای «چپ» افرادی بودند که به مفهوم عدالت اجتماعی و استکبارستیزی و مبارزه با آمریکا با تعریف امام خمینی اعتقاد داشتند و خود را جریان خط امام مینامیدند. جریان میانهرو که به آقای هاشمی رفسنجانی منسوب بود و جریان راست که همان جناح محافظهکاری بود که در موتلفه اسلامی و دیگر جریانات سیاسی سنتی بودند که مبانی و روشهای خود را در اداره امور داشتند. با این حال در سال 76 مفهوم اصلاحات با بهرهگیری از همان تعریف مذهبی و تاریخی بار دیگر مورد توجه قرار گرفت و مفهوم اصلاحات با توجه به آن آموزهها و مفاهیم مترقی و پیشرونده و با بهرهگیری از مفاهیم برخاسته از شعارهای اولیه انقلاب مورد توجه نیروهای انقلاب واقع شد و در کنار شعارهای انقلاب و توجه به عدالت اجتماعی، بحث آزادی نیز بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت. در واقع تا آن زمان به مسئله آزادی آنگونه که باید، پرداخته نشده بود و اصلاحات با رویکرد بازگشت به شعارهای اصلی انقلاب و به صحنه آوردن عملی آن شعارها توانست بروز و ظهور پیدا کند. از سال76 ایران با دو مفهوم جدید در ادبیات سیاسی روبهرو شد که اولی «اصلاحطلبی» که در واقع تکامل یافته جریان چپ سنتی بود که با توجه به تحولات جامعه به این شکل خود را بازتعریف کرده بود و بعد مفهوم «اصولگرایی» مطرح شد که جریان اصولگرایی در واقع تکامل جریانهای راست سنتی بود. البته در این زمان هم احزاب میانه به حیات خود ادامه دادند که در تلفیق دو جریان اصلاحطلب و میانهرو در انتخابات سال 92 بدل به جریان جدیدی به نام جریان اعتدالگرایی شد که تکامل جریان اصلاحات و میانهروی قبل از 76 است. با این حال هر سه این نگاهها، گفتمان انقلاب اسلامی است و هیچ کدام از این جریانات سیاسی نگاه ساختارشکنانه ندارند بلکه در روشها و دیدگاهها و متدولوژی و ... برای رسیدن به همان اهداف دچار اختلافنظر هستند. البته اختلاف بنیادین معرفتی بین این گروههای سیاسی وجود دارد اما در اعتقاد به انقلاب، اختلافی میان این جریانات وجود ندارد. اصلاحات چه در تبار دینی و چه در تبار تاریخی خود ریشه در انقلاب اسلامی دارد و ریشه تاریخی آن را از نهضت تنباکو تا تحولات مشروطه میتوان یافت. در واقع این مفهوم زاییده و برخاسته از درون انقلاب است و با دو شعار «آزادی» و «عدالت» و متکی به جریانهای روشنفکری دینی خود را در معرض اختیار و انتخاب فردی و اجتماعی مردم قرار میدهد. افرادی که امروز به نام اصلاحطلب شناخته میشوند، طیف وسیعی از افراد مختلف و نه یک جریان واحد هستند که توسط طیفی از نیروهای موسم به چپ با توجه به تحولات رخ داده در جامعه و با دیدگاههای مختلف شکل گرفته است. در واقع افرادی هستند که اصلاحات را یک مفهوم سیاسی و برای حضور در انتخابات و حضور در قدرت تعریف میکنند و از نظر برخی اصلاحات یک مفهوم فرهنگی است و البته افرادی هستند که معتقدند زیربنای تحولات فرهنگی و سیاسی، اصلاحات اقتصادی است. اصلاحات به مرور شناسنامه روشنتری پیدا کرد و در نظریهپردازی آن با محوریت آقای خاتمی اجماعی به وجود آمد و ایشان با مشورت گرفتن از نظریهپردازان مختلف به تعریف اصلاحات پرداختند. اصلاحاتی که امروز خاتمی به عنوان نماد آن شناخته میشود برخاسته از مبانی دینی و اعتقادی انقلاب اسلامی است. مهمترین ویژگیهایی که برای اصلاحات با این تعریف وجود دارد، توجه به خردگرایی و نگاه عقلانی و دینی اجتماعی است. این نگاه معتقد به استفاده از هویت دینی و ملی برای یک زندگی قابل دفاع در دنیای مدرن است تا از آزادیهای مصرح که در متون دینی به آن اشاره شده استفاده کنیم. اصلاحات امروز معتقد است در عین اینکه باید با ظلم و استبداد و استعمار مرزبندی کنیم اما باید به دستاوردهای بشری احترام بگذاریم. اصلاحطلبان معتقدند مردمسالاری یک مفهوم تزئینی نیست بلکه باید مردم نقش اصلی در سرنوشت خود داشته باشند. توجه به دانشبنیان بودن مسائل اجتماعی و اقتصادی از دیگر ویژگیهای اصلاحطلبان است. مسئله مهمی که اصلاحطلبان را از منتقدان آنها متمایز میکند، مسئله اخلاق و زیست اخلاقی است. اصلاحطلبان معتقدند زیست اخلاقی یکی از ویژگیهای جامعه دینی است و دین سپهری ارائه میکند که همه افراد با دیدگاههای مختلف احساس امنیت و کرامت کنند. تعریفی که آقای خاتمی از مفهوم اصلاحات ارائه کردند، هم مفاهیم فرهنگی و هم مفاهیم اقتصادی و سیاسی را پوشش داده است و در واقع اصلاحطلبان این تعریف را ادامه تحول تکاملی جامعه بر اساس آموزههای دینی و تبار تاریخی و تکیه بر هویت ایرانی و توجه به علم و دانشبنیان بودن آن پذیرفتهاند.