مدير مدرسه كه با شليك گلوله يكي از كارمندانش را به قتل رسانده بود براي نجات از چوبهدار يك ميليارد تومان به اولياي دم پرداخت. هجدهم آذرسال 87 زني با مراجعه به پليس آگاهي از مفقود شدن همسرش به نام جواد خبر داد و گفت: همسرم ديروز براي گرفتن طلبش از مدير مدرسهيي از خانه خارج شد و ديگر بازنگشت؛ در اين مدت هم تلفن همراهش خاموش است.
با طرح شكايت از سوي همسر جواد تحقيقات شروع شد و ماموران پي بردند موتوسيكلت او در اتوبان صدر پيدا شده است. در ادامه تحقيقات شماره موبايل جواد مورد رديابي قرار گرفت و 43 روز پس از مفقود شدن وي مشخص شد او آخرين بار با مدرسه تماس گرفته است. به اين ترتيب تحقيقات از مدرسه آغاز و مشخص شد مدير مدرسه نيمه شب روز حادثه با سرايدار مدرسه تماس داشته است. در ادامه تحقيقات، تماس مدير با سرايدار مدرسه در ساعتي غيرمعمول شك ماموران را دوچندان كرد. به اين ترتيب حسن - سرايدار مدرسه - مورد بازجويي قرار گرفت و گفت مدير مدرسه كه فرشيد نام دارد در روز مورد نظر زودتر از موعد مقرر به مدرسه رفته بود. فرشيد در بازجوييهاي اوليه هر گونه ارتباط با مفقود شدن جواد را انكار كرد و گفت: «جواد حدود دوسالي بود كه امور مالي مدرسه ما را انجام ميداد. من هم به او مبلغي پول داده بودم؛ البته پول براي برادر بيمارم است كه با دريافت سود آن از جواد، هزينه زندگي و درمانش را تامين ميكرد. با مفقود شدن جواد، برادرم هم در تامين هزينههايش ناتوان شده است.» ماموران در ادامه سرنخهايي به دست آوردند و مدير و سرايدار مدرسه را با اين احتمال كه جنايتي رخ داده است بازداشت كردند و تحقيق از آنها را به طور تخصصي در دستور كار قرار دادند. مدير مدرسه در ادامه از راز قتل پرده برداشت و گفت: «برادرم واقعا به سودي كه جواد به او ميداد نيازمند بود و علاوه بر اين من هم مبلغي از وي طلبكار بودم اما هرچه به او ميگفتم پول را پرداخت نميكرد به همين دليل سه هفته قبل از اينكه او را بكشم سلاحي تهيه كردم و در روز قتل هم خودش باعث اين اتفاق شد. او وقتي به مدرسه آمد به من فحاشي كرد و گفت اصلا پولت را نميدهم و سعي در ايجاد درگيري داشت. من هم عصباني شدم، سلاح را روي شقيقهاش گذاشتم و شليك كردم.»پرونده بعد از اعتراف متهمان با صدور كيفرخواست به شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران ارجاع شد. اوليايدم مقتول در دادگاه اعلام كردند خواستار قصاص متهم هستند. به اين ترتيب حكم مرگ فرشيد صادر شد. اين راي در شعبه 15 ديوانعالي كشور مورد بررسي دوباره قرار گرفت و تاييد شد. با طي مراحل قانوني مرد جنايتكار پاي چوبهدار رفت اما قبل از اجراي حكم اولياي دم اعلام كردند با دريافت ديه رضايت ميدهند. صبح ديروز نيز جلسه محاكمه متهم از جنبه عمومي جرم در شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران و به رياست قاضي حسين اصغرزاده برگزار شد. مدير مدرسه در اين جلسه با قبول اتهامش گفت: من يك مدرسه غير انتفاعي ابتدايي و راهنمايي در خيابان دولت داشتم. مقتول در ابتدا به عنوان تحصيلات در مدرسه مشغول به كار شد و پس از مدتي با هم اختلاف پيدا كرديم و او سه فقره چك به مبلغ 93 ميليون تومان از من برداشت و تهديد ميكرد كه اگر به خواستههاي او عمل نكنم چكها را اجرا ميگذارد.حتي او مرا به قتل تهديد كرده بود به همين خاطر كار او را عوض كردم و به عنوان كارمند در مدرسه مشغول به كار بود. وي افزود: براي تامين امنيت جاني خود يك اسلحه كمري خريده بودم كه عصر روز حادثه مقتول به مدرسه آمد و دوباره با هم درگير شديم. من هم براي دفاع از خود با اسلحه به طرفش شليك كردم. به خاطر اين اشتباه تا پاي چوبهدار رفتم و مجبور شدم نزديك به يك ميليارد تومان به خانواده مقتول بدهم تا رضايت خود را اعلام كنند. پنج سال و نيم است كه در زندان هستم و در اين مدت به زندانيان آموزش ميدادم، حالا هم از كار خود پشيمانم و درخواست دارم كه قضات مرا ببخشند تا به خانه بازگردم. پس از آخرين دفاعيات متهم و وكيل مدافعش قضات دادگاه براي تصميمگيري وارد شور شدند.