عبدالعی زاده:ممنوع البیان کردن خاتمی توهین به ملت است/روحانی باید تیم دولت را ترمیم کند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۲
«بی برنامگی دولت»! این نکته ای است که علی عبدالعلی زاده در جای جای گفت و گوی خود با «پیام نو»  روی آن انگشت می گذارد و به مصداق های آن اشاره می کند. نوک پیکان انتقادات وزیر اسبق مسکن و شهرسازی به نهادهای اقتصادی دولت و به خصوص وزارتخانه های مسکن، اقتصاد و کار نشانه رفته است. از نداشتن خط مشی جدید در اقتصاد و سیاست نادرست رکود که دولت در پیش گرفته، می گوید. وی سکوت دولت را ناشی از بی برنامگی تحلیل می کند که به اعتقادش مفهومی به جز از دست رفتن فرصت ها ندارد. انتقادات و راهکارهایی که پیشنهاد می دهد، همگی حرف هایی هستند که در این گفت و گو از آن سخن رفته است.

متن کامل گفتگوی تفصیلی خبرنگار «پیام نو» با علی عبدالعلی زاده، وزیر مسکن و شهرسازی در دولت سیدمحمد خاتمی در پی می آید:

*یکسال پیش در چنین روزهایی که قرار بود دولت تازه بر سر کار بیاید با شما صحبت می کردم. آن زمان در تحلیل هایتان می گفتید از همان روز نخستی که دولت بر سر کار بیاید باید تغییر احساس شود. به این معنی که برخی اقدامات مانند باز شدن خانه سینما و دیگر نهادهایی که بی دلیل تعطیل شده اند، تغییر در وضعیت اصلاح طلبان و … را می شود بدون روندی طولانی حل کرد و مشکلات را مرتفع کرد اما به نظر می رسد تنها اتفاقاتی که افتاده است این باشد که رئیس جمهور از صدر اخبار پایین آمده است و دیگر تغییری ایجاد نشده است.

- احساس بنده هم همین است و گمانم می کنم تغییری ایجاد نشده است. این تغییری را هم که شما می گویید، عکس العمل نسبت به دولت است. متاسفانه هنوز در ایران مفهوم رقابت سیاسی با مخالفت و سایر مفاهیم درک نشده است. آقای روحانی مورد قبول جمعیتی نبودند. من اصطلاحا این جمعیت را که شروع کرده اند به کارشکنی، هفت درصدی نامیده ام، یعنی جمعشان به هفت درصد هم نمی رسد. برخی مدیران صدا و سیما هم در این جریان جا گرفته اند و گمان می کنند صدا و سیما کانون حزب آنهاست در حالی که صدا و سیما رسانه ای متعلق به تمام افکار و جریان های سیاسی و اجتماعی است. بر این اساس باید به رای ملی احترام بگذارند، اما چنین نمی کنند و اسم رئیس جمهور را از صدر اخبار خارج می کنند. اگر تا به حال نام رئیس جمهور در صدر اخبار نبوده است، نشان دهنده آن است که تصمیم گیرندگان رسانه ملی درک درستی از احترام به نظر مردم نداشته اند. لذا این تحول که شما از آن می گویید، زاییده دولت نیست بلکه عکس العمل نسبت به دولت است.

* منظورم این تغییر نیست. آن وجه شخصیتی رئیس جمهور را می گویم. آقای احمدی نژاد علاقه بسیاری داشتند همواره در صدر اخبار باشند، اگر خبری هم نبود با درست کردن یک خبر خودشان را به صدر اخبار می نشاندند. در حالی که به نظر می رسد آقای روحانی خیلی علاقه ای به تیتر یک شدن در رسانه ها نداشته باشند. به این دلیل می گویم هیچ اتفاقی نیفتاده است و تاکنون که یکسال از عمر دولت می گذرد، هیچ تغییری در سیاست داخلی، رخ نمی دهد مگر آنکه رئیس جمهور در صدر اخبار نباشد.

- اگر بخواهیم این وجه ماجرا را هم ببینیم، گمان نمی کنم این مسئله خواست رئیس جمهور باشد. اینجور نیست که آقای روحانی نخواهند در صدر اخبار باشند، اتفاقا ایشان تا حدی خبرساز بوده اند و فکر نمی کنم دلشان نخواهد عملکردشان از تلویزیون پخش شود. مسئله اینجاست که اگر خبری هم از آقای روحانی باشد، در اولویت پخش صدا و سیما قرار نمی گیرد. این نکته برآمده از اراده شخص رئیس جمهور نیست. بلکه در اراده کسانی است که جناحشان در انتخابات شکست خورد.

در مورد دیگر تغییرات باید قبول کنیم که دولت در سیاست داخلی خط مشی جدیدی ارائه نکرده است. در مسائل اقتصادی هم وضع همینطور است. دولت هیچ برنامه ای ندارد و نتوانسته است سیاست روشنی در پیش بگیرد که این انتقاد صریح خود من به دولت است. در یک سال گذشته صرفا به بحث انرژی هسته ای و سیاست خارجی بسنده کردیم حتی بقیه شاخه های سیاست خارجی را نادیده گرفته ایم و برنامه روشنی برای آن نبوده است.

*چرا دولت در این قضایا سکوت کرده است؟

- برای آینده ما، آفریقا، آسیای مرکزی، قفقاز، روسیه و … بسیار اهمیت دارد. خود روسیه نه تنها به لحاظ سیاسی بلکه به دلیل مناسبات وسیع اقتصادی برای ما مفید است . این کشور بازار بسیاری بزرگی برای محصولات ماست. اما متاسفانه هیچ نشانه ای از برنامه ریزی در حوزه های دیگر به غیر از ۱+۵ وجود ندارد یا ما ندیدیم. این مسائل با سکوت مطلق مواجه شده است. این سکوت به معنای بی برنامگی است و مفهومی به جز از دست رفتن فرصت ها ندارد. این واقعیتی است که در سال گذشته رخ داده است.

*حتی می توان یک قدم جلوتر رفت. اینکه تمام مشکلات را به گردن تحریم ها بیندازیم واقعا کاری را پیش می برد؟

- این فرافکنی سال هاست بین ما مرسوم شده است. هر حادثه ای از ابتدای انقلاب تاکنون افتاده است، ما آن را به گردن استکبار جهانی انداخته ایم و پشت این مترسک مخفی شده ایم. نگفته ایم که خیلی کمبودها از ضعف و بی برنامگی ماست. عدم تسلط ما بر موضوعات مختلف است.

*خیلی از مدیران پیشین که واقعا تخصص کار را نداشتند، در پست های تصمیم گیرنده مشغولند و به راحتی هر کمبودی را به گردن تحریم می اندازیم.

- در مورد تغییرات در بدنه مدیریت باید بگویم بنده به تغییر کلیه مدیران از بالا به پایین اعتقاد ندارم. شخصا، هم در دوره استانداری و هم دوران وزارت حداقل تغییرات را در تیم مدیریت داشته ام. به جای جابجایی مدیران، باید نگاه و بینش افراد عوض شود اگرنه رفتن عمر و آمدن زید و جابجایی حسن با حسین، توفیر چندانی ندارد و تنها زمان را از ما می گیرد. باید بیاموزیم با مدیران پیش از خود هم بتوانیم کار کنیم. اصلا درست نیست تمام مدیران دوران آقای احمدی نژاد را کنار بگذاریم. خیلی از این مدیران اساسا متوجه ماهیت و واقعیت دولت آقای احمدی نژاد نبودند. بسیاری از آنها هم، افرادی سالم بودند که به قصد خدمت با دولت کار کردند.

اگر ادعایی داریم باید نگاه و اندیشه آنها را تغییر دهیم. آنها کارکنان و مدیران یک مجموعه هستند. حذف آنها همان کاری است که در دولت نهم و دهم انجام شد و جز عمیق تر کردن تنش های داخلی و مشکلات درونی نتیجه ای نخواهد داشت.

با تغییر این مدیران مخالفم، با اینکه بگوییم با این مدیران کار پیش نمی رود هم مخالفم. مشکل از آنها نیست، مشکل به این دلیل است که برنامه ای به آنها نداده ایم تا چگونه رفتار کنند. وقتی فرماندار و استاندار تعیین می کنیم و نمی گوییم هدف از رفتن وی به آن استان یا شهرستان چه بوده است، یعنی کارها را بدون برنامه به خود وی سپرده ایم. آن فرد هم ممکن است کاری انجام دهد که خلاف تفکر ما هم باشد. اگر برنامه داشته باشیم، می توانیم بفهمیم وزیر، استاندار یا فرماندار طبق برنامه پیش می رود یا برنامه برایش اهمیت ندارد.

*جدا از بحث سیاست خارجی که در هر شرایطی کار خودش را انجام می دهد، سیاست کلی داخلی دولت چیست؟

- در یک سال گذشته سیاست کلی دولت، سیاست رکود بوده است یعنی با رکود اقتصادی، عدد کذایی نرخ تورم را پایین بیاورد که به اعتقاد من بدترین تصمیمی است که می شود گرفت. فرصت ها را با همین تصمیم از دست داده ایم. از آن طرف در صحبت ها همه سنگ رونق اقتصادی را به سینه می زنند. از راه افتادن کارخانه ها می گویند. از ایجاد چندین میلیون شغل می گویند. اینها با هم تناقض دارد.

مدیر یک اداره در یک استان دور افتاده تصورش بر این است که اصل و منطق بر رونق اقتصادی و ایجاد کار است. با این تصور چگونه می توان از سیاست رکود دولت توقع پیشرفت داشت. دولت باید برنامه بدهد. در رکود نگه داشتن که برنامه نیست. باید دولت خیلی روشن بگوید می خواهد با ایجاد کار و رونق اقتصادی و سازندگی تورم را کنترل کند یا با رکود.

کنترل در اقتصاد آنچنان اهمیتی ندارد. این هدایت است که تعیین کننده است. کشورهایی مانند برزیل یا ترکیه با تورم هایی خیلی بالاتر از ما اقتصاد کشورشان را هدایت کرده اند و تورم را به عدد یک رقمی رسانده اند. امروز هم در تلاش هستند یکی از اقتصادهای بزرگ جهانی بشوند.

عبور از تورم و رسیدن به مرحله سازندگی سازوکارهای خودش را دارد. نمی شود تنها با زمین گیر کردن اقتصاد به چنین هدفی رسید. اگر دست و پای این شیر را بست، باز هم شیر است. به جای بستن دست و پای آن، باید رامش کرد. آن موقع می توان گفت بر این شیر غلبه کرده ایم. بالاخره یک روز دست و پای این شیر باز می شود، نمی شود تا همیشه دست و پای آن را بسته نگاه داشت. تورم را باید با کمک گرفتن از مسائل اقتصادی مهار کرد. نمی شود گفت ما پهلوان مهار تورم هستیم و فقط به تورم توجه کنیم و سایر شاخص ها را فراموش کنیم.

*این روند مشخصا در حیطه مسکن چه تاثیری گذاشته است؟

- بیکاری کارگران نخستین تاثیر این روند تاکنون بوده است. دولت اگر می خواهد نمایندگی مردم را واقعا نشان بدهد، ابتدا باید دیدگاهش را روشن کند؛ دیدگاه باید این باشد که اهمیت حفظ شغل یک کارگر اعم از کارگر ساده یا روزمزد در کارخانه یا کارگر معمولی خدمات و… از شغل مدیرکل و استاندار و وزیر باید بالاتر باشد. دود سیاست ها به چشم یک کارگر معمولی می رود. اولین پیام رکود، بیکاری کارگران در حوزه های مختلف از جمله مسکن است. بخش ساختمان مانند سایر بخش ها که در رکود است، وضعیت نامشخصی دارد. خیلی با صراحت می گویم اولین دغدغه بنده بیکاران کارگران ساختمانی است. یک کارگر اگر روزی کار نکند، خانواده اش یک روز نان برای خوردن ندارد.

مسئله دوم این است که بیش از دویست صنعت در کشور، کارش به رونق ساختمان وابسته است. صنایع شیشه، آهن، سیمان، در و پنجره، سرامیک، گچ و … همگی مستقیما با ساختمان در ارتباط است. صنایع دیگری هم به صورت غیر مستقیم وابسته به ساختمان است. تمام اینها مشکل دارند. دود مشکلات اینها اول از هر چیز به چشم کارگران می رود.

*در حال حاضر مشخصا رکود مسکن چه تاثیراتی به جا گذاشته است؟

- اولین نشانه رکود مسکن، فقیرتر شدن مردم و بیکاری و افزایش جرم است. اتفاقا همه هم می خواهند سنگ طبقه فقیر را به سینه بزنند و بگویند برای رفاه حال اینها کار می کنند در حالیکه اینگونه تصمیمات، این قشر را فقیرتر از قبل می کند.

اقتصاد مانند اتومبیل نیست که هرگاه دلمان بخواهد استارت بزنیم و راه بیفتیم. ممکن است طی چندین ماه یک اقتصاد زمین‌گیر شود. نکته اینجاست که استارت زدن و راه انداختن اقتصاد هم ممکن است یکی دو سال طول بکشد و کار یک لحظه نیست. به همین دلیل این نگرانی وجود دارد که بالاخره کی قرار است استارت زده شود تا یکی دو سال بعد با رونق روبرو باشیم.

متاسفانه در بخش مسکن در عین حالی که سطح تولید مسکن پایین است، با گران شدن هم مواجهیم. دلیل هم این است که تقاضا از بین نمی رود و اتفاقا روز به روز هم بیشتر می شود. تقاضای مسکن امروز تولید نمی شود. ۲۶ سال قبل تقاضا ایجاد می شود. کسی که امروز به دنیا می آید، ۲۶ سال بعد متقاضی مسکن خواهد شد. متقاضیان مسکن سال ۱۳۹۳ در سال ۱۳۶۵ به دنیا آمده اند. نمی شود این تقاضاها را از بین برد یا بی جواب گذاشت. تقاضا اضافه می شود، بدتر از آن، مسکن هم در حال رکود است.

*این مسئله در خصوص مسکن مهر چگونه است؟ خیلی پراکنده و جسته گریخته تصمیم هایی گرفته می شود که هیچ برنامه ای هم پشت آن نیست. آیا این موضوع اینقدر گسترده است که واقعا نمی شود به آن رسیدگی کرد؟

- مسکن مهر خیلی مهم نیست. هم دولت گذشته بیخود تا آن حد روی آن مانور داد، هم دولت جدید بی دلیل رویش تاکید کرد و بیش از حد آن را بزرگ کرد. در دولت گذشته، آقای احمدی نژاد مانند تمام ارقام غیرکارشناسی که اعلام می کردند، گفتند سالی ۲ میلیون مسکن مهر می خواهند بسازند. آن زمان رسانه ها تحت نظارت دولت بودند و خیلی برای گفتن چنین حرف هایی به منتقدان میدان نمی دادند. اما در جمع های مختلف بارها گفته بودم رئیس جمهور وقتی از ساخت سالانه ۲ میلیون مسکن مهر سخن می گوید، یعنی از سازوکار مسکن و اعداد و ارقام واقعی و منطقی آن اطلاعی ندارد. ظرفیت ساخت مسکن سالانه ۲ میلیون مسکن نیست که رئیس جمهور چنین حرفی می زند. ساخت مسکن در کشور بیش از ۱ میلیون در سال نیست که نیمی از آن هم توسط خود مردم ساخته می شود. اگر خیلی هنر بکنند، امکان ساخت سالانه ۲۰۰ هزار مسکن را شاید داشتند که همین رقم هم انجام نشد. پس از اتمام دولت و تحویل دادن کل پروژه ها، معلوم شد از کل پروژه، به زحمت ۱ میلیون آن تولید شده است و اتمام ۱ میلیون دیگر که آقای احمدی نژاد نتوانسته انجام بدهد به دوش دولت بعد افتاده است.

* یعنی معتقدید  در دولت آقای روحانی در حوزه مسکن به جای حل مشکلات، دنبال مقصر گشتند؟

- در دولت آقای روحانی به جای آنکه مشکلات حل شود، بیشتر روی مسکن مهر تاکید کردند و آن را بیش از حد بزرگ کردند و گفتند عامل تورم، مسکن مهر است، عامل رکود، مسکن مهر است. این رفتار هم اشتباه بود، یک سال دولت معطل این شد که بگوید عامل همه مشکلات اقتصادی مسکن مهر است.

*یعنی کار وزارتخانه تاکنون این بوده که فقط بگوید مسکن مهر عامل مشکلات تورم بوده است؟

- مشکل تیم اقتصادی دولت این است که هیچ برنامه ای ندارد. وزارت مسکن هم در این زمینه برنامه ای ندارد. با این همه فکر می کنم کار خوبی که وزارتخانه مسکن کرد این بود وزیر، مسکن مهر را از مسئولیت دیگر بخش های مسکن جدا کرد و قائم مقام را موظف به رسیدگی به مسکن مهر کرد. الان وضعیت مسکن مهر مشخص است. ۱ میلیون مسکن ساخته شده و ۱ میلیون ناتمام باقی مانده که باید با کمک خود مردم به پایان برسد.

*با توجه به اینکه مسکن مهر به عنوان پروژه ای جداگانه، به دیگری سپرده شده است، آیا مسکن مهر اساسا دغدغه دولت هست یا خیر ؟

- شاید بشود گفت جمع کردن مسکن مهر دغدغه دولت باشد، اما ادامه دادن آن دغدغه دولت نیست. دولت اعتقادی به این روش کار ندارد. سال ۸۵ که قرار بود این پروژه آغاز شود، در برنامه مثلث شیشه ای مهمان بودم؛ همانجا گفتم مسکن مهر برای مردم مسکن نخواهد شد ولی برای دولت چاه ویل می شود که تا ۹۹سال از آن نمی تواند بیرون بیاید. پس از ۸سال کل مسکن مهر یک میلیون واحد مسکونی شده است. طی ۸سال، ساخت یک میلیون واحد خیلی کار خاصی نبوده است و هنر نکرده ایم. از طرف دیگر با آغاز مسکن مهر، اتفاقی در حوزه مسکن رخ نداده است؛ کی توانسته ایم تقاضای انبوهی را جواب بدهیم و حل کنیم تا مشکل رفع شود؟ طبق گفته آقایان قرار بود با مسکن مهر، قیمت مسکن ارزان شود. آیا مسکن ارزان شده است؟ گفتند قیمت زمین را به صفر می رسانیم. آیا قیمت زمین صفر شده است. صفر که نشد هیچ، قیمت آن از ۱۰ برابر هم بیشتر شد. قیمت مسکن هم چند برابر شد.

نتیجه آنکه این سیاست شکست خورده است و دولت هم دغدغه ادامه آن را ندارد. سیاست شکست خورده را تنها باید جمع کرد. هزینه های جمع کردن این سیاست باید برآورد شود، حساب شود و در نهایت پایان داده شود. متاسفانه برای جمع کردن هم برنامه ای وجود ندارد.

*اعتراضات مردمی هم بخشی دیگر از نتیجه این بی برنامگی هاست؟

- این مسئله نتیجه سیاست غلط دولت پیشین است. دولت آقای احمدی نژاد سواد اقتصادی نداشت. نتیجه این بود که یکسره از بانک مرکزی پول می گرفت و در جامعه تزریق می کرد. بنابراین خریداران مسکن مهر هم دغدغه پول نداشتند. اینکه می گویند بخش قابل توجهی از تورم به مسکن مهر باز می گشت، به این دلیل بود که مسکن مهر برای خوشایند مردم پول نمی گرفت و بانک ها را مجبور به پرداخت می کرد. بانک مسکن که اصلا توسط همین پروژه ورشکست شد. این دولت معتقد است خریداران باید به تعهدات عمل کنند یا از منابعی که بار تورمی کمتری دارد، استفاده شود.

*اکثر پروژه های مسکن مهر را اگر ببینید نیمه کاره رها شده و دولت هم توجهی به آن ندارد. در بسیاری از پروژه ها هزینه های آسانسور و تاسیسات و … را دوباره از مردم می خواهند. در یکی از پروژه های مسکن مهر دولت بدون هماهنگی با متقضیان نوشته بود اگر فلان مبلغ ندهید، خانه شما را تحویل نمی دهیم. اینها مشکلاتی است که قابل حل است. دون شان دولت نیست که بخواهد به سادگی از کنارشان بگذرد یا دغدغه آن را نداشته باشد یا آنکه قرار باشد فقط بگوید تقصیر دولت آقای احمدی نژاد یا تحریم هاست؟

- پاسخ این سوال را دولت باید بدهد. من در دولت نیستم که چنین اظهارنظری بکنم. دولت باید بگوید که آیا می تواند مشکلات آن را رفع کند یا خیر؟ خود آقایان در دولت باید صریح جواب بدهند و مشخص کنند قرار است چه کاری انجام دهند. یکی از وظایف دولت اصلا همین است که به تعهدات دولت پیش وفادار بماند.

*که در این مسئله وفادار نمانده است؟

- اطلاعات دقیقی از این موضوع ندارم. جزئیات آن را وزیر مسکن باید توضیح دهد.

*مسئله دیگری که در این حوزه پیش آمد، این بود که یک پروژه اقتصادی و اعتراض مردم تبدیل به مسئله ای امنیتی شد و با معترضین برخورد نظامی شد. این مسئله طبیعی است یا از اشتباهات تصمیم گیرندگان است؟

- این مسئله تجربه جهانی است و خاص مسکن مهر نیست. کارگرانی که در فلان کارخانه مثلا ۶ماه حقوق نگرفته اند، اعتراض می کنند که حقوقشان را بگیرند. طبیعی است نیروهای امنیتی دخالت می کنند. عملا وقتی تورم و رکود همزمان حادث بشود، اعتراضات صنفی و مردمی به دنبال خود می آورد. وقتی اعتراض رخ می دهد دو راه وجود دارد؛ یکی اینکه به حقوق مردم رسیدگی شود، دیگری آنکه سرکوب شوند. دردسرهای امنیتی در این شرایط خود به خود بیشتر می شود. اکثر اعتراضات از مسائل اقتصادی آغاز می شود و منجر به مسئله ای سیاسی یا امنیتی می شود.

*خدمات دولت در این شرایط تحت الشعاع قرار نمی گیرد؟ یعنی اگر دولت در حوزه دیگری مانند سیاست خارجی کارهایی انجام می دهد، بی برنامگی مثلا در حوزه مسکن، دستاوردهای دیگر را هم زیر سوال می رود.

- این مسئله حقیقتی است که وجود دارد. دولت ها کارهای بزرگی انجام می دهند اما برای مردم نان شب مورد احتیاج است.

*بدون تعارف می توانیم بگوییم وزارتخانه هایی مانند کار، مسکن و حتی وزارت کشور چشم اسفندیار دولت شده اند؟

- وزارتخانه ها پاشنه آشیل نیستند. این سیاست های آنهاست که مشکل ایجاد می کند. بی سیاستی ها یا سیاست های غلط است که منجر به کمبودها و خطاهای یک دولت می شوند. ماموریتی به وزرا داده می شود، آنها هم موظف به انجام دادن آن هستند. اگر نتوانند ماموریتشان را انجام بدهند، رئیس جمهور نباید با کسی تعارف داشته باشد. به راحتی باید تیم یا وزیر خود را عوض یا اصلاح کند. اصلا اینطور نیست که اگر یک عده به دولت دعوت شدند، رئیس جمهور تا آخر پای آنها بایستد. هرکدام موفق نبودند یا برنامه غلط داشتند، بدون تعارف باید کنار گذاشته شوند.

با اینهمه معتقدم اولویت با اصلاح برنامه هاست نه برکنار کردن افراد. شما دوران آقای احمدی نژاد را ببینید، بیشترین آمار جابجایی و برکناری وزرا در دوران ایشان بود اما هیچ کاری انجام نمی شد چراکه برنامه ها و سیاست ها غلط بود.

تصورم بر این است مشکل دولت آقای روحانی بی برنامگی دولت است نه وزرای دولت و نیروهای آن. دولت باید به نیروها و وزرا برنامه بدهد، آنگاه بفهمد چه کسی برنامه را اجرا می کند. چون برنامه ای وجود ندارد، نمی توانیم بگوییم چه کسی خوب عمل کرده است، چه کسی بد عمل کرده، هر وزیر به تشخیص خودش عمل می کند. هر وزیر به تشخیص خودش از کاستی های دولت قبل یا مشکلات برنامه های پیش از خود می گوید.

*مگر دولت می آید که بگوید مقصر فلان کار چه کسی هست یا چه کسی نیست؟ کار دولت این است که مشکلات را حل کند یا مقصر تشخیص بدهد؟ این حرف که فلان جا مشکل دارد یا کار نشده است را که هر کس حتی در هر مکان عمومی هم می تواند بزند. این شرایط برای دولت بد نیست؟ دولتی که با این پشتوانه سر کار آمده، حالا فقط مثلا می گوید دولت قبل در حوزه مسکن بد کار کرد یا مثلا می گوید وزارت کار خوب تصمیم نگرفت!

- شاید این رفتار برای دو سه ماه اول خوب باشد. مردم اطلاعات بیشتر و دقیق تری نسبت به گذشته به دست می آورند و اخباری که تا کنون منتشر نمی شد توسط اعضای دولت جدید به مردم داده می شد اما ادامه این حرف ها و این رفتارها وقت تلف کردن و از دست دادن فرصت هاست. بیش از این گفتن، و تمام اتفاقات را منتسب به گذشته دانستن، مخفی شدن پشت گذشته است. یعنی با این کار بی برنامگی خود را به گردن گذشته می اندازیم.

مردم در انتخابات سال ۹۲ با رای خوبی که به آقای روحانی دادند، مشخص کردند که سیاست اقای احمدی نژاد را نمی خواهند. معایب کلان دولت پیش را چه در سیاست خارجی، چه سیاست داخلی و چه اقتصاد دیدند. با توجه به این معایب به گفتمان اصلاحات رای دادند.

کاری که باید انجام می شد، این بود که همزمان با رساندن اطلاعات به مردم، برنامه های خود را نیز به برای مردم اعلام می کردند نه اینکه یکسره فقط بگویند دولت گذشته مثلا در مسکن مهر اشتباه کرد. مسئله اینجاست که باید معلوم شود برنامه و سیاست کلان مثلا در حوزه مسکن یا اشتغال زایی یا وضعیت احزاب کشور چیست.

*برنامه های سبد حمایتی و هدفمندی چطور؟ آنها هم بدون برنامه بود؟

- در این یکسال که هیچ برنامه ای در حوزه سیاست داخلی و اقتصاد که عملا اعلام نشده است. به شخصه در این حوزه چیزی از دولت ندیده ام. تنها دو برنامه کلی وجود داشت؛ یکی سبد حمایتی که واقعا کور بود و ضد دولت عمل کرد، دومی هم فاز دوم هدفمند کردن یارانه ها بود که آقای روحانی در این قضیه واقعا زرنگی کردند. طبق قانون اگر بهای حامل های انرژی زیاد می شد، اضافه بهای آن باید به جامعه بر می گشت و صرف تولید می شد نه اینکه دوباره به مردم یارانه داده شود. آقای روحانی آمدند پیش دستی کنند و خواستند آن ۵۰-۴۰ هزار تومان را ندهند؛ یعنی مردم یارانه های فاز اول را هم نگیرید. مردم به این فکر افتادند نکند این باد کلاه مرحله نخست را بردارد، در این فکر بودند که این رقم دست نخورده می ماند و به مردم باز می گردد اما اتفاقی که در دولت افتاد این بود که قیمت حامل های انرژی بیش از ۲ برابر افزایش یافت و متاسفانه پول به دست آمده که باید صرف رشد اقتصادی می شد، توسط دولت صرف هزینه جاری شد.

در سبد حمایتی کار غلطی از دولت دیدیم. در فاز دوم هدفمندی هم زرنگی دولت نسبت به مردم را دیدیم. بخش درآمدی فاز دوم هدفمندی اجرا شد اما دولت هزینه حق و حقوق مردم را کنار گذاشت و آن را در هزینه جاری تعریف کرد. این زرنگی دولت بود که مردم هم خوب متوجه شدند دولت دارد هزینه جاری خود را پوشش می دهد و به فکر مردم و رشد اقتصادی کشور نیست.

متاسفانه این اتفاق افتاد و بنزین از ۴۰۰ تومان هم افزایش یافت. از این رقم اضافه حتی یک درصد آن به اعتبارات عمرانی اختصاص داده نشده است. در حالی که با آن پول بسیاری از بودجه های عمرانی می بایست تکمیل می شد. به جز این اقدامات که همگی هم خطا بود، هیچ اقدام با برنامه دیگری در حوزه اقتصادی تاکنون در دولت وجود نداشته است.

*شما یکسال پیش گفتید اگر آقای روحانی چهار سال دیگر بتواند به جای یک هاشمی و یک خاتمی، ده ها هاشمی و خاتمی در کنار خود داشته باشد، موفق بوده اگرنه که کاری ندارد از نام شخص دیگری استفاده کنیم و بالا بیاییم. 

- آقای روحانی با کمک اصلاحات؛ با اعتبار آقای هاشمی و حمایت آقای خاتمی بر سر کار آمدند. الان یکسال از دولت ایشان گذشته است و نه حمایت همه جانبه آقای هاشمی را دارد نه حمایت آقای خاتمی و نه حتی حمایت اصلاح طلبان را مانند آن زمان با خود همراه داد چراکه دولت نتوانسته هیچیک از اینها را جذب کند و نگاه دارد. اینها که با دولت بودند. اما آقای روحانی در انتخاب کابینه آهسته از اینها فاصله گرفت. در انتخابات استانداران از بدنه اصلاحات در استان ها فاصله گرفت و نتوانست آنها را راضی کند. در بی سیاستی اقتصادی هم حمایت مردم را از دست داد.

دولت نیامده معیشت مردم را بدتر کند. دولت واقعا آمده مشکلات مردم را از سر راهشان بردارد اما کارهایی که انجام می دهد نشان دهنده آن است که تیم آقای روحانی برنامه ای برای ۴سال بعد ندارد که حداقل بخواهد همان رای قبلی را داشته باشد.

آقای روحانی پیش از انتخابات ریاست جمهوری، باید در فکر انتخابات مجلس باشد. مجلسی که کمک حال دولت باشد، زمینه های پیشرفت خوبی برای انجام تعهدات دولت می تواند فراهم کند. این استیضاح های بی اساس و حرف هایی که در مجلس می زنند، مشخصا نشان دهنده آن است که این مجلس، مجلسی نیست که در فکر کمک و حمایت به دولت باشد، چنین کاری هم نخواهد کرد. عملکرد دولت طوری نبوده که حتی مردم بخواهند به خاطر حمایت از دولت در انتخابات مجلس شورای اسلامی به تیمی رای بدهند که آنجا از دولت حمایت کند تا برنامه های دولت سریع تر پیش برود. با این وضع چگونه می شود گفت دولت در فکر انتخابات است؟

هدف دولت آقای روحانی ماندن در قدرت نبوده است. تصورم بر این است که دولت می خواسته با بدست آوردن قدرت به مردم خدمت کند. این شناختی است که از شخص آقای روحانی دارم. قصد خدمت فارغ از مسائل تبلیغاتی باید در جامعه نمود پیدا کند. تیم دولت یعنی درک این مسئله. تیم دولت با خدمت باید رای جمع کند نه با شعار نه با فریب های اقتصادی در پی رای مردم باشد.

اگر پول دادن به مردم شیرین بود که مردم همواره از آن استقبال می کردند. آقای احمدی نژاد در سال ۸۸ سهام کارخانه های زیان ده را به مردم داد و از هر طرف پول جمع کرد و دولت را بدهکار کرد و به فریب گفت اینها سود کارخانجات است. مردم یکبار فریب این کار را خوردند. در سال ۹۲ با کل مبلغ هدفمندی یارانه ها و تمام پولی که جمع شد، مردم تنها ۷ درصد به این جریان رای دادند. مردم نشان دادند به خاطر گرفتن پول رایگان کسی را انتخاب نمی کنند. آنها به دنبال اقتصاد شکوفا و رو به رشد و کار شرافتمدانه هستند. به جای آنکه ماهیانه ۵۰هزار تومان به هر فرد یک خانواده داده شود، بهتر آن است یک شغل برای یکی از اعضای آن خانواده فراهم شود تا آبرومندانه مبلغی را به خانه ببرد. مردم این را می فهمند. با این مردم فهیم نباید چنین شوخی هایی کرد. فرقی هم ندارد دولت احمدی نژاد باشد یا دولت روحانی باشد. مردم زرگرند و محک می زنند. همانطور که از سیاست آقای روحانی در ۱+۵ حمایت می کنند، به همان میزان سیاست های دولت گذشته را محکوم می کنند.

این مردم آنقدر فهیم و قابل احترام هستند که اگر صدا و سیما اخبار را به مردم نگوید، مردم خبر را از رسانه هایی مانند سی ان ان و بی بی سی می گیرند اما آن را تحلیل می کنند و حرف آنها را هم باور نمی کنند. در انتخابات ۹۲ ثابت کردند راه حل مشکلات ایران را از دل قانون اساسی جستجو می کنند و چشم به بیرون ندارند.

چند وقت است رسانه های مخالف آقای هاشمی فعال هستند و ایشان را تخریب می کنند؟ چقدر در سال های گذشته علیه شخص هاشمی جوسازی شد؟ اما واکنش مردم چیست؟ مردم آقای هاشمی را سردار سازندگی می دانند. رای آقای روحانی تجلی علاقه مردم به آقای هاشمی بود.

آقای خاتمی را چقدر می کوبند؟ مگر همین نمایندگان که قانون نمی شناسند، به جای آنکه بگویند قانونی عمل کنید، نمی گویند آقای خاتمی را ممنوع البیان کنید؟ اینها توهین به یک ملت نیست؟ نماینده مجلس به جای آنکه بگوید قانون اجرا شود، حرفی می زند که در هیچ قانونی نیامده است. مگر این نماینده قاضی است؟ مگر دادگاه تشکیل شده که این رای را می دهند و چنین دستوری صادر می کنند؟ با تمام این تخریب ها و سانسورهایی که آقای خاتمی با آن روبرو بود، آیا محبوبیت ایشان کم شده است؟ کم نمی شود و نخواهد شد چون مردم می فهمند. حال به این فهم بایستی حرمت نهاد. اعتبار و نام آقای خاتمی پشت رای آقای روحانی بود.

*بحثی روی این قسمت ماجرا نیست. محبوبیت آقای هاشمی و خاتمی بیشتر می شود، مردم و دولت این را می دانند. بحثم این است که دولت در مقابل این مسئله چه برنامه ای داشته است؟ چگونه به رای مردم احترام گذاشته است؟ واقعا بحث تخریب دولت در میان نیست، اینها سوالاتی است که دولت باید پاسخ بدهد.

- دغدغه بنده هم همین است. مردم می دانند دولت آقای هاشمی و آقای خاتمی چه کرده است. دولت آقای روحانی یکبار در انتخابات سال ۹۲ توانست از نتیجه دولت هاشمی و خاتمی خرمن دور کند و رای بگیرد. سه سال بعد آقای روحانی خرمن خودش را درو می کند و از کشت خودش محصول بر می دارد و نمی تواند دوباره از دولت آقای هاشمی و خاتمی محصول بردارد.

*می خواهید بگویید وضع دولت به گونه ای است که امکان دارد اوضاع تغییر کند؟

- بستگی به این دارد که این حرف ها و نقدهای مشابه چقدر تاثیر بگذارد. بنده بر اساس احساس مسئولیت شخصی پستی قبول نکردم و نخواستم جایی بروم. تشخیصم بر این بود دولت اصلاحات یا دولت منتسب به اصلاحات، بیش از وزیر نیاز به منتقد دارد. پیش از آنکه آقای روحانی کابینه شان را بچیند، چندین نامه به ایشان نوشتم. در روزنامه ها نوشتم، مصاحبه کردم و حرفم را زدم. بالاخره دولت باید محور اقتصادی اش را بشناسد، باید بداند چگونه انتخاب کند، باید تیم خود را بشناسد. دولت تیم اقتصادی می خواهد نه افراد پراکنده.

این حرف هایی است که از همان ابتدا گفته ام. الان هم همین حرف را از سر دلسوزی تکرار می کنم. من به دولت آقای روحانی رای داده ام. آرزوی موفقیت دولت ایشان را دارم. آرزوی موفقیت گفتمان اصلاحات در کشور را دارم. دردم هم همین است دولتی که با گفتمان اصلاحات روی کار آمده است، کار اصلاحاتی نمی کند و تنها زمان را از دست می دهد.

خب دولت بگوید شما اشتباه می کنید و بگوید شاخص اقتصادی چنین است. نمی شود تنها با شاخص تورم صحبت کرد. تورم ماه به ماه پایین آمده است. قبول، اما بیکاری چه تغییری کرده است؟ ماه به ماه چقدر بالا رفته است؟ تورم کاملا مهار نشده است. نهایتا از ۳۰ درصد به ۲۵ درصد رسیده است. در کنار این صادقانه بگوییم درآمد مردم چقدر افزایش یافته است. چقدر کارگرها بیکار شده اند؟ برای کارگرانی که حقوقشان صفر شده است، تورمی که ۵ یا ۱۰ درصد کم و زیاد شده چه تغییری ایجاد کرده است. برای آنها مشکلات فقر و بحران، همانی ست که بود. این سوالات را دولت باید جواب بدهد. دولت اگر بناست آمار بدهد، تنها به یک شاخص اکتفا نکند. اگر می گوید تورم این مقدار تغییر کرده است، در کنار آن بگوید بیکاری چقدر تغییر یافته، رشد اقتصادی چگونه بوده است. مگر شاخص های اقتصادی فقط یک بعد دارد. اینها یک پکیج و یک مجموعه هستند که باید در کنار هم دیده شوند. لااقل ۵شاخص اقتصادی را کنار هم بگذارند و بگویند چه بر سر درآمد سرانه کشور آمده است. اگر اینها را با هم بگویند یعنی دنبال کار تبلیغاتی نیستند و واقعا در پی خدمت هستند نه اینکه فقط از تورم بگوییم و سایر شاخصه ها را رها کنند. از بیکاری، اوضاع مسکن، روند اقتصادی و تورم و … با هم بگویند. شاید محدود کردن آمارها به نرخ تورم برای کارشناسان اقتصادی مفهوم داشته باشد اما برای عموم مردم بی معنی است. آنها هزینه ها را در سبد خانوار حس می کنند و کاری به تغییرات نقطه به نقطه ندارند.

*پاسخ سوالم را نگرفتم. پیش بینی می کنید تغییر ایجاد شود یا خیر؟

- با این روند هیچ تغییری ایجاد نمی شود. اگر دولت متوجه بی برنامگی خود بشود و در پی اصلاح برنامه هایش باشد، می توان امید داشت تغییرات آهسته آهسته خودش را نشان بدهد. امیدوارم آقای روحانی در تیمشان تغییرات بدهند. این افراد که بنا نیست از مجموعه خارج شوند، باید جابجا شوند و در پست هایی مشغول شوند که می توانند خدمت کنند. اگر نگرش عوض شود شاید دولت بتواند تا انتخابات مجلس تغییری ایجاد کند والا اگر همین باشد و در بر همین پاشنه بچرخد هیچ تغییری ایجاد نمی شود.
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز