گزارش مفصل از کارگاه آموزشی اصغر فرهادی در استانبول | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۰
کد خبر: ۶۶۹۴۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۷ - ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۳
 گزارش مفصل از کارگاه آموزشی اصغر فرهادی در استانبول: چه طور می‌نویسم؟ چطور فیلم می‌سازم؟ و چطور به شما کمک می‌کنم که فیلم‌هایم را ببینید...

 جلسه آموزشی(Masterclass) اصغر فرهادی در یکی از دانشگاه‌های استانبول، به یکی از مهمترین و شلوغ‌ترین برنامه‌های سی‌و‌سومین دوره جشنواره جهانی فیلم استانبول بدل شد و خیلی‌ها هم از خانه‌های‌شان همزمان به تماشای این برنامه در وبسایت جشنواره نشستند.

به گزارش روزنو فرهادی در این برنامه از زوایای مختلف به دنیا و دغدغه‌های خود پرداخت؛ از شروع کارگردانی فیلم در ذهن‌اش در دوران کودکی تا مفهوم حقیقت و واقعیت.

فرهادی در ابتدای جلسه گفت:« حرف هایی که درباره خودم و فیلم هایم در این جلسه می زنم، فقط به شما کمک خواهد کرد که زبان فیلم های من و لهجه آنها را بهتر بشناسید.»

اولین برخورد با سینما: یک فیلم نیمه کاره

فرهادی از اولین برخوردش با سینما آغاز کرد: « وقتی خیلی خردسال بودم و برای اولین بار به سینما رفتم، فیلم شروع شده بود و من فقط نیم ساعت آخر فیلم را دیدم. وقتی که از سینما بیرون آمدم، شروع کردم به فکر کردن که یک ساعت اول چه بوده. سینما از همانجا برای من شروع شد. یعنی همزمان با دیدن یک فیلم، فیلمسازی را هم شروع کردم. من یک قصه ای داشتم که پایانش را می دانستم اما شروع اش را نمی دانستم و درباره اش تخیل می کردم. این تا الان ادامه پیدا کرده، یعنی در کارهایی که می کنم بخشی از سرنوشت آدم ها را دارم و بعد تخیل می کنم که قبل از آن چه بوده.»

فاصله یکسان از شخصیت ها

فرهادی درباره وجه مشترک فیلم ها حرف زد و گفت:« جدای از معدود استثناها، همه فیلم ها وجه مشترک شان این است که درباره انسان حرف می زنند. تفاوت فیلم ها با همدیگر این است که ما این انسان ها را چگونه به تماشاگر معرفی می کنیم.  چیزی که برای من همیشه مهم بوده این است که وقتی می نویسم تلاش می کنم فاصله ام با همه کاراکترها یک اندازه باشد. کاراکترها را به دو دسته مثلاً زن ها و مردها یا خوب ها یا بدها تقسیم نکنم. این طور نباشد که من به یک کاراکتر نزدیک باشم و به دیگری دور. این به تماشاگر این امکان را می دهد که او هم فاصله اش با کاراکترها یک اندازه باشد و خودش درباره آنها تصمیم بگیرد.»

خوب علیه بد یا خوب علیه خوب؟

فرهادی در ادامه نوع نگاه به شحصیت ها گفت:« در سینمایی که کلیشه شده و برایمان کهنه شده، پیش از این که تماشاگر درباره کاراکترها تصمیم بگیرد، فیلمساز این کار را می کند. فیلمساز قبل از شروع فیلم تصمیم گرفته که چه کسی قهرمان باشد و چه کسی شکست بخورد. در این نوع سینما به تماشاگر اجازه داده نمی شود که خودش تصمیم بگیرد. من سعی کردم که در فیلم هایم این کار را نکنم. مثلاً در جدایی نادر از سیمین نمی شود گفت که آن کسی که تماشاگر بیشتر دوست اش دارد مرد خانواده است یا زن خانواده. بعضی ها فکر می کنند مرد حق دارد و بعضی فکر می کنند آن زن حق دارد. در تراژدی های یونان خوب مشخص است و بد هم مشخص است، ولی در تراژدی امروز و تراژدی مدرن دعوا بین خوب و خوب است و شما نمی دانید که اگر کدام پیروز بشوند، شما خیلی خوشحال می شوید. هر کدام پیروز شوند باز یک طرفی که شما دوست داشتید باخته است و شما ناراحتید. این منصف بودن و بی طرف بودن فیلمساز چیزی است که من سعی می کنم به سینما پیشنهاد دهم. به نظر من وظیفه فیلمساز این نیست که یک نظریه یا ایدئولوژی یا ایده ای را به تماشاگر تحمیل کند. وظیفه اش این است که یک موقعیتی را به درستی روایت کند.»

نزدیکی به زندگی شخصی تماشاگر

فرهادی درباره علت انتخاب این نوع نگاه گفت:«علت این که این شیوه را انتخاب می کنم این است که تماشاگر احساس کند این کاراکترها خیلی به زندگی شخصی خودش نزدیک هستند. شخصیت های من انسانی اند و برای یک تماشاگر آمریکایی یا فرانسوی یا ایرانی بی تاثیر نیستند. به این دلیل که گرفتاری های این کاراکترها جدای از موقعیت جغرافیایی خیلی شبیه گرفتاری های همه نوع تماشاگر است. این چیزی است که در فیلم های قبلی ام رعایت کرده ام و در فیلم های بعدی ام هم رعایت خواهد شد.»

فاصله اخلاقی یا عاطفی؟

فرهادی در پاسخ به سوالی درباره نوع فاصله اش با شخصیت ها گفت:« فاصله من نسبت به کاراکترها هم فاصله اخلاقی است و هم عاطفی. این طور نیست که به شخصیتی که دوست دارم فرصت بیشتری بدهم تا از خودش دفاع کند. در شکل کلاسیک نویسنده دوست دارد که تماشاگر هم مثل او یک شخصیت را بیشتر دوست داشته باشد. اما من فکر می کنم که به همه کاراکترها باید فرصت داده شود تا دلیل رفتاری را که انجام می دهند توضیح دهند. با این روش دیگر هیچ کاراکتر منفی ای وجود ندارد.»

فیلمنامه نویس در حکم قاضی

فرهادی درباره فیلمنامه نویسی گفت:« برای من مهمترین بخش نوشتن است. من در واقع به هنگام نوشتن کار، کارگردانی را هم انجام می دهم و مهمترین بخش نوشتن برمی گردد به شخصیت پردازی. نوشتن برای من مثل یک دادگاه است برای شخصیت های فیلم. مدام از خودم می پرسم که آیا آنها فرصت کافی داشته اند تا در این دادگاه حرف بزنند؟ آیا من به عنوان قاضی نسبت به همه آنها منصف بوده ام؟ این خیلی کار سختی است که یکی در برابر دیگران قهرمان نشود. سختی اش این است که این را باید با رفتارهای عادی و روزمره کاراکترها بسازم. مثلاً در فیلم جدایی نادر از سیمین کارهایی که این آدم ها می کنند چیزی نیست که دیگران نکنند. اتفاقاتی که برای این آدم ها می افتد حاصل رفتارهای کوچک و جزئی است. این باعث می شود که فرآیند نوشتن سخت شود.من موقع نوشتن گاهی طرف یک شخصیت هستم و مرتب به خودم می گویم که این کار را نکن. مواظب خودم هستم که این اتفاق نیفتد. به این دلیل که با چه متری می توانیم خوب بودن یا بد بودن را مشخص کنیم؟ آیا آن متر قوانین مدنی است؟ وجدان است؟ دین و قوانین دینی است؟ چه چیزی به ما می گوید که چه رفتاری درست است و چه رفتاری غلط؟ در بعضی مواقع قوانین مدنی به ما می گویند که یک رفتار غلط است اما وجدان می گوید درست است. سوال من این است که چگونه می توانیم تقسیم بندی خوب و بد را انجام دهیم؟ خیلی از فیلم هایی که در آنها مرز خوب و بد وجود دارد من می توانم دوباره بسازم و مرز خوب و بد را به هم بریزم و آدم خوب ها بشوند آدم بد و بدها بشوند خوب.»

طناب لباس

فرهادی درباره فیلمنامه نویس یاز تعبیر جالبی استفاده کرد:« از همان ابتدا که شروع می کنم به نوشتن یک پایانی را تصور می کنم. ولی این پایان ممکن است روز بعد که نوشتن را ادامه می دهم تغییر کند. برای من فیلمنامه مثل یک طناب لباس است. یک سر طناب به این سر دیوار است و یک سرش به طرف دیگر دیوار. این سر شروع فیلمنامه است و دیگری پایان، و صحنه های فیلم مثل لباس هایی است که روی طناب آویزان است. من اگر پایان را نداشته باشم و طناب به آن سر دیوار وصل نشده باشد، نمی توانم روی طناب لباس بیندازم.»

چه کسی اول وارد می شود؟

فرهادی درباره نوع نگاهش در کارگردانی از تعبیر دیگری استفاده کرد:« مورد دیگری که می خواستم درباره اش صحبت کنم این است که کارگردان وضعیت اش نسبت به کاراکترها چیست؟ مثالی می زنم. فکر کنید که قرار است شما در این کلاس بنشینید و من قرار است آمدن شما و نشستن شما را نشان بدهم. سه حالت می تواند وجود داشته باشد. یک حالت این است که ما زودتر از شما به این سالن بیائیم و بعد آمدن تک تک شما را به این سالن خالی نشان بدهیم. حالت دوم این است که دوربین وسط صف لابلای شما ایستاده و همزمان با شما وارد شود و حالت سوم این است که همه شما داخل شوید و دوربین پشت سر شما بیاید. من فیلم هایم شبیه حالت دوم است. در حالت اول به نظر می آید که کارگردان جلوتر از شخصیت ها ایستاده و بیش از آنها اطلاعات دارد. در حالت سوم انگار که فیلمساز عقب تر از کاراکترهاست و اطلاعاتش از آنها کمتر است. در حالت میانی است که همان اندازه که کاراکترها می دانند و کنجکاو هستند که بدانند، فیلمساز هم همانقدر می داند. من در همه مراحل کارگردانی به خودم می گویم که تو بیش از کاراکترها چیزی درباره داستان نمی دانی. این باعث می شود که فیلم به زندگی واقعی ما نزدیک شود. ما در زندگی واقعی هم قبل از این که وارد جایی شویم، اطلاعات زیادی نداریم و با ورودمان اطلاعات پیدا می کنیم.»

انتخاب و قضاوت

در جدایی نادر از سیمین مرد باید بین پدرش و دخترش یکی را انتخاب کند و ما به عنوان تماشاگر به این فکر می افتیم که اگر ما جای او بودیم کدام را انتخاب می کردیم. فرهادی از مخاطبانش خواست تا آنهایی که می ماندند و از پدرشان نگهداری می کردند دست بلند کنند. بعد آنها که با دخترشان می رفتند دست بلند کنند و سرانجام خواست آنهایی که تردید دارند کدام را انتخاب کنند دست بلند کنند. تعداد کسانی که تردید داشتند، بیشتر از دو دسته دیگر بود: «زندگی شخصی ما هم این گونه است. کاراکترهای من از این دسته سوم هستند، یعنی تردید دارند.»

پیام اخلاقی یا تاثیر روانی؟

فرهادی در پاسخ به این سوال که فیلم هایش پیام اخلاقی می دهد گفت:«پیام مال سینما نیست، مال تلگرافخانه است. در فیلم های من درست است که شخصیت ها و من قضاوت نمی کنیم اما اشتباه تعبیر شده که فیلم های من پیام قضاوت نکنید به مردم می دهند. ما در لحظه لحظه زندگی مان در حال قضاوت کردن هستیم. شما وقتی داخل این سالن می آئید قضاوت می کنید که روی این صندلی راحت تر هستید یا آن یکی، و یکی را انتخاب می کنید. نکته مهمی این جا وجود دارد. ما در طول فیلم ها حس می کنیم که قضاوت کردن چقدر سخت است و پیش از این راحت قضاوت می کردیم و ناخواسته بعد از دیدن این فیلم ها  دلمان نمی خواهد که راحت قضاوت کنیم. این پیام اخلاقی نیست، یک تاثیر روانی است.»

منبع: ایران‌وایر

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز