جرياني كه در دولتهاي نهم و دهم كشور را اداره ميكرد يك جريان قابل دفاع نبود. متاسفانه بر اين دولتها نوعي توهم حاكم بود و با ادعاهايي مثل «پاكترين دولت تاريخ»، «هاله نور» يا مواردي شبيه به آن ، ادامه اين اظهارات ماورايي نشاندهنده خطراتي بود كه در جامعه مردم را تهديد ميكرد.
از سوي ديگر هم شاهد بوديم كه تصميمات در حوزههاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي بر اساس همين مباحث گرفته ميشد. چه در آن زمان و چه حالا تلاش ميكردند با همين توهمات جريان تحريم و ديگر مشكلات را به گردن ديگران بيندازند. اين درحالي است كه اين گونه سخن گفتن و فرار از معصيتي كه مسبب اصلي خود آنها بودهاند كار اصلا خوبي نبوده است.
امروز شاهد نقص و تحريفهاي زيادي در كشور هستيم اما آنان حاضر نيستند كه گوشهيي از اين تقصيرها را به گردن بگيرند و از سوي ديگر هم ديواري كوتاهتر از ديوار آقايان هاشمي و خاتمي پيدا نميشود. پيش خود اين گونه فكر ميكنند حالا كه اين افراد نميتوانند از خود دفاعي بكنند پس ميتوانند همه مشكلات كشور را به گردن هاشمي و خاتمي بيندازند. از سوي ديگر در سال 84 همه بسيج شدند تا محمود احمدينژاد در انتخابات رياستجمهوري به پيروزي برسد و بدون شك محال بود كه او بدون مطرح كردن شعارهاي پوپوليستي يا حمايتهاي اصولگرايان به پيروزي برسد.
متاسفانه در انتخابات سال 84 هم ما شاهد بوديم كه اصول اخلاقي تا اندازه زيادي زير پا گذاشته شد. تمام نيروها عليه هاشميرفسنجاني بسيج شدند و عليه او سيدي توزيع كردند. حالا هم اطرافيان رييس دولت سابق قصد دارند با انداختن تقصيرها به گردن ديگران به نوعي با همان توهم خود به سمت جلو فرار كنند تا به هر قيمتي به صحنه سياست بازگردند. ?عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم