"همه طیف‌ها باید خود را در رسانه ملی ببینند " | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۰
کد خبر: ۶۵۷۸۲
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۶ - ۲۷ فروردين ۱۳۹۳

شبکه‌های تلویزیونی و برنامه‌هایی که از این شبکه‌ها پخش می‌شود همواره یکی از موضوعات مورد علاقه پِِژوهشگران حوزه ارتباطات، جامعه‌شناسان، روانشناسان و ... بوده است. وقتی تلویزیون ایران موضوع پژوهش باشد بررسی فرم و محتوای برنامه‌ها با این ملاحظه انجام می‌شود که این رسانه، رسانه‌ای ملی و عمومی است. ماهیت تلویزیون ایران باعث می‌شود برنامه‌هایی که پخش می‌کند از اخبار و برنامه‌های تحلیلی گرفته تا فیلم‌ها و سریال‌ها و حتی آگهی‌های تبلیغاتی همواره زیر ذره‌بین منتقدان قرار بگیرد. گفت‌وگو با یک استاد برجسته حوزه ارتباطات و عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره تلویزیون ایران از بحث درمورد برنامه‌های نوروزی تلویزیون آغاز شد و به مخاطب‌یابی تلویزیون، مقایسه آن با شبکه‌های ماهواره‌ای و حتی شیوه و میزان حضور گروه‌ها و اقشار مختلف در سیما انجامید. مسعود کوثری گفت: «تحقیقی که گالوپ در سال 2011 درباره منابع خبری در ایران انجام داد، نشان می‌دهد که صداوسیما مهم‌ترین منبع خبری برای عموم مردم ایران است. البته این به معنای پذیرش کامل آنچه از صداوسیما عرضه می‌شود، نیست.»

کارنامه تلویزیون را در ایام نوروز چگونه ارزیابی می‌کنید؟

برای احساس افت کیفی برنامه‌های سیما در نوروز 93 لازم نیست کارشناس باشید یا حتی به مقایسه با شبکه‌های مطرح دنیا متوسل شوید. برنامه‌های نوروز سیما در مقایسه با سنوات پیشین تنزل کیفی محسوسی داشته است. به‌رغم تلاشی که سازمان صداوسیما برای رنگین کردن سفره رسانه‌ای در مناسبت‌های خاص مانند نوروز دارد، امسال به‌جز ادامه‌ دو مجموعه موفق پایتخت و کلاه قرمزی چیزی در چنته نداشت. با این وجود، پایتخت به‌رغم خاطره‌ خوشی که مردم از قسمت‌های پیشین آن دارند، احتمالا به‌دلیل مشکلات مالی، نتوانست توقع مردم را آن‌گونه که شایسته است، برآورده سازد. لوکیشن‌های محدود و تبلیغاتی برای بیننده آزاردهنده است. وقتی گروهی برای کاهش هزینه‌ها و بالابردن سرعت تولید، به فضاهای ثابت و داخلی بسنده می‌کند، بار عمده‌ روایت بر دوش دیالوگ می‌افتد؛ دیالوگ‌هایی که در مجموعه‌های 93 پرتنش، عصبی و پرخاشگرانه بودند. پایتخت 3 روابط کلامی در خانواده ایرانی را غیرواقعی و خیابانی تصویر می‌کرد. از سوی دیگر، تعهدات مجموعه به حامیان مالی، مانند فضاهای تبلیغاتی متعدد برای بیننده آزاردهنده است.

دلایل عدم استقبال مردم از برنامه‌های شبکه‌های داخلی از چه جنسی است؟ فقط مشکل به کیفیت برنامه‌ها مربوط است؟

عدم هماهنگی با آهنگ زندگی واقعی در کنار کاهش کیفیت مجموعه‌هایی مانند پایتخت و همچنین عدم هماهنگی با ریتم زندگی مردم، موجب کاهش اقبال عمومی به برنامه‌های نوروزی سیما می‌شود. سیما به‌جای تلاش برای هماهنگ کردن مردم با کنداکتور خود، باید به دنبال غنی‌سازی بخش‌های فراغت، برنامه زندگی واقعی مردم باشد. این نوع مدیریت و دخالت در روند زندگی معمول و گاه آیین‌های سنتی و مذهبی می‌تواند تبعات منفی در درازمدت داشته باشد. سیما نباید در مناسبت‌هایی مانند نوروز و سایر اعیاد و جشن‌ها به دنبال خانه‌نشین کردن مردم باشد. این همان آسیبی است که حتی در مناسک و آیین‌های مذهبی، بعضا از سوی صداوسیما جدی گرفته نمی‌شود. فشردگی و تنوع برنامه‌های مناسبتی ماه مبارک رمضان و ماه محرم، نوعی مناسک تلویزیونی را ترویج می‌کند. گویی تلویزیون اصرار دارد در همه لحظات معنوی نیز همراه مردم باشد. در واقع میان دو مفهوم و کارکرد، خلط شده است. تماشای مراسم احیا و عزاداری از تلویزیون به جای حس واقعی و ارزشمند حضور در آیین‌های مذهبی، نسل‌های آینده را از ارزش‌های معنوی و بهره‌های معنوی مناسک دور خواهد کرد.

نبود مدیریت کلان و نگاه فرهنگی ضعیف در ورود سیما به مناسبت‌های خاص و آیین‌های ملی چه آسیب‌هایی می‌تواند در پی داشته باشد؟

حضور در این دست مراسم دینی و حتی آیین‌های باستانی و ملی، علاوه بر اینکه بخشی از هویت دینی- ملی ما را شکل می‌دهد،‌ کارکردهای فرهنگی- آموزشی دارد. بخشی از فرآیند جامعه‌پذیری در حوزه‌های دین در همین آیین‌های جمعی شکل می‌گیرد. با خالی کردن میدان در این مناسبت‌ها، در چند سال آینده، چهارشنبه‌سوری و نوروز جای خود را به کریسمس و‌هالووین خواهند داد. البته همین الان هم در میان برخی خانواده‌های مرفه این اتفاق افتاده است. اگر صداوسیما به‌‌جای تبیین و ترویج درست و فرهنگ‌سازی شادی‌های ملی و آیینی بخواهد با نمایش تایتانیک مردم را سرگرم کند، شبکه‌های ماهواره‌ای شادی و سرور متناسب با فرهنگ غربی را به جامعه تزریق خواهند کرد. صداوسیما به جای تلاش برای ورود به زندگی مردم، باید خود را با آهنگ زندگی مردم، نیازها و باورهای آن‌ها هماهنگ سازد. 

همانطور که می‌دانید شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان و شبکه‌های داخلی رقابت شدیدی برای دیده شدن در لحظه سال تحویل دارند. حتی بین شبکه‌های داخلی هم می‌شود این رقابت را دید. شما برنده رقابت حضور بر سر سفره‌ هفت‌سین سال 93 را کدام رسانه می‌دانید؟

هماوردی شبکه‌های داخلی سیما و شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان برای میزبانی لحظات تحویل سال 93 رقابتی بدون برنده بود و به اعتقاد من  به‌رغم تبلیغات هر دو سوی رقابت، هیچ یک نتوانستند برتری قابل‌توجهی نسبت به رقیب داشته باشند و در حوزه رسانه که به دلیل مسئولیت حرفه‌ای و موقعیت شغلی‌ام، تا حدی  برنامه‌های ماهواره‌ای را رصد می‌کنم، بر این باورم که صداوسیما از رقبای خارج‌نشین خود در لحظات سال تحویل جا نماند و توانست لحظات تحویل سال را مهمان خانه‌های مردم باشد.

اخبار و تحلیل‌های دوره‌ای که از رابطه برنامه‌های ماهواره‌ای و میزان طلاق، خودکشی و بیکاری خبر می‌دهند، تا چه حد مبنای علمی دارند؟

بعید می‌دانم در این حوزه کار پژوهشی به‌معنای دقیق کلمه صورت گرفته باشد، یا حداقل تا جایی که من خبر دارم، پژوهشی با طرح مسأله درست و روش تحقیق قابل اتکا در دسترس نداریم. واقعا با حدس و گمان نمی‌توان رابطه‌ای معنادار باافزایش آمار طلاق در ایران برقرار کرد. مسأله طلاق، ازدواج و خانواده در ایران، آنقدر پیچیده و عجیب است که نباید با این تحلیل‌های سردستی و خام، بر حقیقت چشم پوشید. این نوعی ساده‌انگاری افراطی در بررسی شرایط و احوال مردم است یعنی، مردم را آن حد از آگاهی پایین می‌بینیم که با یک سریال نامتعارف از راه به در می‌شوند. تازه اگر این‌طور هم نگاه کنید باز مشکل به کم‌کاری و ضعف رسانه‌ها و نهادهای داخلی بر‌می‌گردد. 

یعنی شما هیچ تأثیری برای برنامه‌های ماهواره‌ای و این همه تلاش‌ها و هزینه‌هایی که از سوی رسانه‌های غربی برای حضور در خانه‌های مردم ایران صورت می‌گیرد، قائل نیستید؟

مگر می‌شود این همه برنامه‌های خوش‌آب و رنگ بی‌تأثیر باشد؟ صحبت من نخست این بود که بررسی نوع و میزان این تأثیر ساده نیست و کار علمی و کارشناسی می‌خواهد و دوم اینکه علت تام و تمام همه‌ مشکلات اخلاقی و خانوادگی را نباید در شبکه های ماهواره ای جست. یک سریال بی‌محتوا و نامتناسب با فرهنگ ایرانی می‌تواند خیلی مسائل را تشدید بکند، خیلی روندها را سرعت ببخشد اما، این نباید موجب چشم بستن بر دلایل اصلی باشد. بسیاری از مناسبات خانوادگی، دوستی و کاری در تعاریف سابق خود نمی‌گنجند. مسأله این است که اگر می‌خواهیم تقصیر بخشی از تحولات در سبک زندگی مردم را به گردن شبکه‌های ماهواره‌ای بیندازیم، این کار باید بر اساس روش علمی درستی باشد یعنی، پژوهش و کار میدانی دقیق می‌خواهد. آنچه تا به‌حال در رسانه‌ها دیده‌ایم، صرفا نظرسنجی‌های بی‌اساس و حدس و گمان است.

مردم تا چه اندازه به اخبار و برنامه‌های صداوسیما اعتماد دارند؟

تحقیق مستقلی روی این موضوع انجام نگرفته که بخواهم در پاسخ به شما به داده‌های آن تحقیق استناد کنم. تحقیقی که گالوپ در سال 2011 درباره منابع خبری در ایران انجام داد، نشان می‌دهد که صداوسیما مهم‌ترین منبع خبری برای عموم مردم ایران است. البته این به معنای پذیرش کامل آنچه از صداوسیما عرضه می‌شود، نیست. این تحقیق نشان می‌دهد که مراجعه مردم به برنامه‌های صداوسیما در مقایسه با روزنامه، رسانه‌های خارجی و اینترنت بیشتر است. اما اینکه مردم چقدر به این اخبار اعتماد دارند، تحقیق جداگانه‌ای طلب می‌کند. امروز رقبای تازه‌ای برای صداوسیما پیدا شده است که در عرصه رسانه‌ای از هم پیشی می‌گیرند. رقبای جدید، اخبار تکمیلی ارائه می‌کنند یا در مواردی که صداوسیما سیاست سکوت خبری را در پیش گرفته است، با سرعت وارد میدان می‌شوند. در این سال‌ها شاهد بوده‌ایم که در اخباری که شیوه‌ اطلاع‌رسانی صداوسیما مردم را اقناع نکرده است، مردم به رسانه‌های رقیب مراجعه داشته‌اند و این در درازمدت اعتماد مردم به صداوسیما را خدشه‌دار خواهد کرد.

صداوسیما برای جبران این نقیصه چه باید بکند؟

صداوسیما باید در استراتژی‌های خود تغییر ایجاد کرده و رابطه‌ بهتری با عموم مردم برقرار کند. اینکه ما فکر کنیم، موفق هستیم یا بهترین هستیم، کافی نیست.اولین تغییر استراتژیک این است که صداوسیما باید در سیاست بازنمایی خود تجدیدنظر جدی صورت دهد. رسانه ملی باید انعکاس‌دهنده‌ گروه‌های متنوع و مختلف سیاسی و اجتماعی باشد و آیینه همه‌ بخش‌های جامعه باشد. هر کسی از هر پایگاه اجتماعی باید رنگ و نشانی از خود، در رسانه ملی ببیند. در مناظره‌های ریاست‌جمهوری، فرصت کوچکی برای بیان عقاید مختلف ایجاد شده بود که متاسفانه به شکل درستی ادامه پیدا نکرد. دوم اینکه سهم همه اقوام ایران باید در رسانه‌ ملی محفوظ باشد. اینکه بازنمایی درستی از قومیت‌های ایرانی در صداوسیما نداریم، یک کمبود بزرگ و زمینه‌ساز آسیب‌های بعدی است. آیا در صداوسیما سهم مساوی به اقوام مختلف داده می‌شود؟ آیا عدالت رسانه‌ای در قبال جمعیت شهری و روستایی رعایت می‌شود؟ رسانه ملی باید فرصت ایجاد کند تا اقوام مختلف، فرهنگ و داشته‌های خودشان را به درستی عرضه کنند. سومین گردش در استراتژی صداوسیما باید در فرآیند خبررسانی ظهور داشته باشد. در دنیای امروز سکوت خبری و پنهان کردن یک رویداد از مردم بی‌معنا است. خلاء اطلاع‌رسانی و سکوت خبری صداوسیما، به سرعت از سوی رسانه‌های بیگانه پر می‌شود. پوشش ناقص اخبار، کمبود تحلیل‌های کارشناسی و به‌کار گرفتن خبرنگاران غیرحرفه‌ای باعث می‌شود، صداوسیما جایگاه خود را در حوزه خبررسانی از دست بدهد. چهارمین تجدیدنظر ضروری در استراتژی رسانه‌ای صداوسیما، استفاده حداکثری از نیروهای ارزشمند و حرفه‌ای است که به هر دلیل رسانه و مردم از حضور آنها محروم شده‌اند. این مسأله می‌تواند یا کنار گذاشتن باشد یا کناره گرفتن و در هر صورت برای رسانه خسارت است. کسانی که می‌توانند با هنر، دانش و توانایی‌های خود برنامه‌های جذاب و پرمحتوا تولید کنند، نباید به‌سادگی از رسانه طرد شوند. از سوی دیگر، صداوسیما نباید شرایطی پیش بیاورد که برخی برای حفظ شأن خود، حاضر نباشند در برنامه‌ها حاضر شوند. این مسأله الان در برنامه‌های میزگرد کارشناسی کاملا مشهود است. اینکه شما کاملا حس می‌کنید مهمان برنامه اصلا در ردیف چهره‌های برتر حوزه تخصصی خود نیست. این دلیلی ندارد جز اینکه بسیاری افراد، تلویزیونی را که برنامه‌های کم مایه پخش می‌کند، برای حضور خود مناسب نمی‌دانند. استراتژی پنجمی که برای جاری شدن خون تازه در رگ‌های رسانه ملی ضروری است، نوآوری در قالب و ژانرهای برنامه‌سازی است. قالب‌های تولید برنامه در ایران، کهنه و قدیمی شده‌اند و رسانه ملی منتظر است تا با تقلید از برنامه‌های موفق شبکه‌های ماهواره‌ای این نقیصه را جبران کند درحالی که، صداوسیمای ما با این همه امکانات و نیرو باید خلاق و پیشتاز باشد و نه دنباله‌‌روی یک شبکه تازه تأسیس که چند نفر کارمند بیشتر ندارد. صداوسیما باید در تولید برنامه‌ها به جذابیت و نوآوری نگاه ویژه داشته باشد. با برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری دقیق است که می‌توانیم در برابر هجمه رسانه‌ای غرب بایستیم و مردم را راضی نگه داریم. فاصله میان مردم و صداوسیما، آنها را به آغوش رسانه‌های غربی سوق می‌دهد. اگر مردم با صداوسیما احساس فاصله کنند، اعتمادهر روز کم می‌شود.

در ماجرای نارضایتی اقوام از صداوسیما به کدام سوی ماجرا حق می‌دهید؟

صداوسیمای ما به مسائل همه جای جهان می‌پردازد که بخش زیادی از آن، مسأله مردم ما نیست اما، همین مسأله را به صورت میزگرد بررسی کند که بازنمایی اقوام در سیما چگونه است و چگونه باید باشد. چرا نباید در برنامه‌ای با حضور کارشناسان و نمایندگانی از اقوام این سوال را مطرح کرد که مرز طنز و تخریب کجاست؟ در بعضی جاها حق با صداوسیما است، در بعضی جاها حق با مردم اما، مسأله اصلی آن فاصله میان مردم و رسانه ملی است که اختلاف را به تجمع می‌کشاند. وقتی میان این دو فاصله باشد، فضا برای سوءتفاهم بیشتر می‌شود. وقتی امکان گفت‌وگو نباشد، نارضایتی به وجود می‌آید. شکی نیست که بازنمایی اقوام و فرهنگ‌ها در سریال‌های تلویزیونی باید حد و حدود و چارچوب داشته باشد اما، نباید به بهانه‌ جلوگیری از نارضایتی‌های احتمالی، راه را بر حضور فرهنگ‌های متنوع در سیما بست. در اینکه عده‌ای با استفاده از این فاصله و فضای بی‌اعتمادی، به‌دنبال سوءاستفاده و ایجاد بلوا هستند، شکی نیست. تجمع مقابل استانداری و مانند اینها، خیلی وقت‌ها عقبه‌ سیاسی و جناحی دارد اما، ناشی از آن سوءتفاهم اولیه است. 

به نظر شما چارچوب نمایش درست اقوام در سیما چیست؟  

برنامه‌ساز حق دارد از امکانات زبانی و شیرینی لهجه‌ها استفاده کند اما، هدف او از این کار نباید استهزا و تمسخر یک فرهنگ و میراث زبانی باشد. نمی‌گویم لهجه زیبای یک فرد محلی نباید نمک یک کار داستانی باشد اما، هدف باید افزایش غنای فرهنگی اثر باشد و نه تحقیر قومیت‌ها. چرا نباید ویژگی‌های خاص اقوام در برنامه‌ها برجسته شود؟ چرا نباید اصفهانی‌ها را به صنعتگری و کارآفرینی معرفی کنیم؟ به‌نظرم دست گذاشتن روی نکات منفی باید با برجسته‌سازی نقاط قوت تعادل داشته باشد. در کنار شوخی با اقوام باید به ارزش‌ها، خدمات و توانایی‌های آنها احترام گذاشت. ماجرای تحقیر و تخفیف اقوام ریشه‌های تاریخی دارد. از وقتی که در حکومت‌های زند و قاجار از اقوام برای سرکوب یکدیگر استفاده شد تا زمانی که در دوران پهلوی، جوک‌های قومیتی به ابزار تحقیر و سرکوب بدل شدند. این تخریب و خشونت کلامی که در لطیفه‌های قومیتی ما هست، مسأله‌ای نیست که تازه به‌وجود آمده باشد.خط میان طنز و تخریب در برنامه‌سازی تلویزیون بسیار باریک و لغزنده است. برنامه‌ساز باید سنجیده عمل کند و حدود کار را حفظ کند. بیننده هم باید متوجه باشد که نباید یک فرد را با رفتار خاص به کل یک قومیت تعمیم داد. اقوام هم باید با یک نگاه خوش‌بینانه از حضور فرهنگ خودشان در رسانه‌ ملی استقبال کنند. نباید با این اعتراضات جلوی تولید برنامه‌های طنز یا حضور اقوام و لهجه‌ها در صداوسیما گرفته شود. باید از سوءاستفاده‌ها جلوگیری کرد. برنامه‌سازان باید با هنرمندی، مرزها و حریم‌ها را حفظ کنند و موجب ناراحتی هیچ‌کس از مشاغل و اقوام مختلف نشوند.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز