«دولت روحانی برای آینده سیاسی خود چه برنامهای دارد؟» این محور اصلی بحث ما با اکبر ترکان، دستیار ارشد رئیسجمهور است. ترکان تمایلی برای گفتوگوی سیاسی نداشت. از آنجا که مهمترین معضلات کشور را مسائل اقتصادی میداند، انگیزهای برای بحث در مورد مسائل سیاسی نداشت اما با توضیحاتی درخصوص اهمیت برنامه سیاسی برای تحقق اهداف اقتصادی، راضی به گفتوگو در این خصوص شد هرچند روند صحبتهای قبل از مصاحبه باعث شد که اولین سوال نیز در مورد مشکلات اقتصادی و نحوه مواجهه دولت با آنها باشد. از صحبتهای ترکان چنین استنباط میشود که روحانی و دولت او برنامه مشخصی برای آینده ندارند. به باور مشاور رئیسجمهور وضعیت کشور دشوارتر از آن است که دولت بخواهد خود را مشغول سازماندهی و ساختن پایگاه اجتماعی برای خود کند. متن کامل گفتوگوی ما با مشاور رئیسجمهور را در زیر بخوانید.
یکی از دغدغههای هواداران دولت این است که آیا دولت میتواند از پس مشکلاتی که از دولت قبل برایش به ارث رسیده برآید؟ مشکلاتی از قبیل هدفمندی یارانهها که میدانیم از سوی اصولگرایان هم برای نحوه اجرای این طرح فشارهایی وجود دارد و به تعبیری حکم پوست خربزهای را پیدا کرده که رقبای دولت میخواهند زیر پایش بیندازند. تدبیر دولت برای گذار از این شرایط دشوار و در عین حال دلسرد نشدن جامعه از نتیجه انتخابات 24 خرداد چیست؟
در انتخاباتی که گذشت برای من ثابت شد که ما شناخت دقیقی تاکنون از جامعه ایران نداشتیم. شما دیدید روستاییان کشور ما در انتخابات اخیر حاضر نشدند به کسانی رای دهند که نزدیک به افرادی بودند که به آنها سهام عدالت و یارانه پرداخت کرده بودند. واقعیت این است که تصور خود من این بود که اینها بیشترین رای را به جناح اصولگرایان بدهند. بهطور مشخص فکر میکردم رای روستاییان ما به سبد کسانی ریخته میشد که نماد جریان اصولگرایی بودند. حالا چه اصولگرایان افراطی چه اصولگرایان غیرافراطی. یعنی تصور ما این بود که این کاندیداها بیشترین رای را در روستاها دارند و دکتر روحانی بیشترین رای را در بخش دانشگاهی و روشنفکری جامعه دارد. اما نتایج انتخابات همه را شگفتزده کرد و بیش از 70 درصد روستاییان ما به دکتر روحانی رای دادند. یعنی روستاییان ما سهام عدالت و یارانه گرفتند اما در تصمیمگیری به دکتر روحانی رای دادند که این نشاندهنده سطح شعور جامعه ماست. الان هم مردم خودشان میدانند که ما نمیتوانیم با حقهبازی از بانک مرکزی پول قرض بگیریم و بیاییم در بین مردم توزیع کنیم. ما این کار را خدمت نمیدانیم که 42 هزار میلیارد تومان خلق پول کنیم و تورم 44 درصدی درست کنیم و با آن مسکن مهر بسازیم و تحویل مردم بدهیم. این کار قطعا خدمت به کشور و مردم نیست و این دولت این کار را نخواهد کرد. مردم هم این را میدانند.
شما به اقبال روحانی بهویژه در بین روستاییان اشاره کردید و آن را نشانه بالا رفتن سطح شعور سیاسی مردم تلقی میکنید. اما تحلیل دیگری هم وجود دارد و آن اینکه ریاستجمهوری روحانی حاصل اعتراض جامعه به وضع موجودش بود. این اعتراض در ادوار قبلی هم وجود داشته است؛ سال 76 خاتمی با برخورداری از رای بالایی در میان روستاییان به ریاستجمهوری رسید. حتی در مورد به ریاستجمهوری رسیدن احمدینژاد در سال 84 هم این تحلیل کم و بیش اعتبار دارد. سال 92 هم انتخاب روحانی باز محصول اعتراض جامعه به وضع موجود بود. یعنی جامعه ایران در سه دوره انتخاباتی که به آن اشاره کردم هر بار به چهره جدیدی رای میدهد که تصور میکند میتواند نماد اعتراض به وضع موجود باشد. اما آقای خاتمی توانست در فرصتی که دوم خرداد ایجاد کرد یک بدنه اجتماعی قوی بسازد، البته احمدینژاد هم بالاخره یک بدنه اجتماعی ضعیفی ایجاد کرد. سوال این است که روحانی چه برنامهای برای تشکیل یک پایگاه اجتماعی دارد؟
این چیزی که شما الان میگویید به معنای ایجاد یک تشکل سیاسی است که باید بگویم تا الان آقای دکتر روحانی چنین کاری را انجام نداده است. حداقل من در این مورد تا حالا چیزی از ایشان نشنیدهام و دوستان ما هم تاکنون در این فکر نبودهاند. دلیلش هم این است که به باور ما وضعیت کشور بسیار خطرناکتر از آن است که بتوانیم به این مسائل بپردازیم. ما باید امروز کشور را از وضعیت موجود نجات بدهیم. ما در معرض تهدیدات نگرانکنندهای قرار داریم که باید با عقل و درایت از آن عبور کنیم. آن چیزی که ذهن دولت را در شرایط فعلی مشغول کرده چگونگی عبور از وضعیت فعلی و رسیدن به یک وضعیت باثبات و مناسب است. گذشته از اینکه بازندگان انتخابات ریاستجمهوری به جای اینکه خودشان را بازنگری کنند و افکارشان را مورد تجدیدنظر قرار دهند درصدد هستند که هر قدمی توسط دکتر روحانی و دولت ایشان به سمت موفقیت برداشته میشود را هو و محکوم کنند. اما دوستان آقای دکتر روحانی بیشتر مشغول این هستند که چگونه میتوانند کشور را از معضلاتی که در سایه تدابیر دولت گذشته به وجود آمده، نجات دهند. تا الان هم من از آقای دکتر روحانی نشنیدهام که به دنبال ایجاد سازمان و تشکلی سیاسی باشد.
به نظر شما این نقطه ضعف نیست؟ کار برای نجات کشور و تامین منافع ملی جای خودش را دارد اما این قاعده سیاست است که یک جریان سیاسی تنها در صورتی میتواند موفق باشد که برای خود تشکلی ایجاد کند و یک بدنه اجتماعی سامان دهد. همان بازندگان انتخابات الان به دنبال یارگیری و سازماندهی تشکیلات خود هستند و مترصد فرصت برای بهرهگیری از همان ظرفیتها هستند. دستکم گرفتن چنین ضرورتی به نظر میرسد دولت را در تحقق اهداف اقتصادیاش ناموفق کند.
ممکن است این ضعف وجود داشته باشد. اما من همچنان تصور میکنم امروز فقط باید به نجات کشور فکر کرد. مهم این نیست که ما بمانیم یا نمانیم، مهم این است که کشور از وضعیت خطرناک امروز نجات پیدا کند. اینکه وضعیت بینالمللی کشور ارتقا پیدا کند و اقتصاد ما به سمت رشد حرکت کند و تورم استخوانشکن مهار شود، اصلیترین دغدغه دولت آقای روحانی است. شما میدانید چه وضعی را ما در حوزه اشتغال شاهد هستیم؟ باور میکنید هر سفری که من به مناطق و استانهای مختلف میروم صدها نفر میآیند و دنبال آن هستند که از این طریق بتوانند شغلی پیدا کنند؟ بنابراین به نظر میرسد الان مهمترین اولویت کشور نجات کشور است.
به هر حال این یک ضعف است. ضمن اینکه آقای روحانی با حمایت تعیینکننده آقایان هاشمی و خاتمی و پشتوانه اجتماعی آنها به دولت رسیدند و در صورتی که نتوانند تداوم جریانی که پشت سرشان قرار گرفت را تضمین کنند به هدر رفتن پتانسیل و نیرویی میانجامد که به آسانی هم ایجاد نشده است. الان هم این بدنه اجتماعی مطالباتی دارد.
من حرف شما را رد نمیکنم. اما تا جایی که میدانم برای دکتر روحانی مهمترین اولویت نجات کشور از وضعیت فعلی است و در این مورد تا به حال صحبتی نکردهاند یا لااقل به ما چیزی نگفتهاند.
فکر نمیکنید دیر میشود؟ با توجه به اینکه اصولگرایان کمکم از شوک انتخابات 24 خرداد بیرون و به خودشان میآیند و درصدد تجمیع نیروهای خود هستند.
نه، فکر نمیکنم برای آن کاری که شما میگویید الان دیر شده باشد برای اینکه وضعیت کشور ما در شرایطی نیست که دولت بتواند خود را به این امور مشغول کند و البته ممکن است این مساله هم در وقت خودش مطرح شود.