آخ آخ آخ؛ امان از كل‌كل‌هاي نقي و ارسطو! | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۴
کد خبر: ۶۵۵۷۷
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۸ - ۲۶ فروردين ۱۳۹۳
به گزارش روزنو خيلي اهل حرف زدن نيست، کمتر از او مصاحبه اي خوانده ايد، معمولاً در زمان تصويربرداري و لحظاتي که قرار نيست جلوي دوربين برود در سکوت ايستاده و به نقشش فکر مي کند. بازيگر فيلم سينمايي «درباره الي» که بازي در فيلم هاي «دربند» پرويز شهبازي،« يه عاشقانه ساده» از سامان مقدم و «استشهادي براي خدا» از عليرضا اميني و... را هم در کارنامه دارد اگر چه سينما را با نقش هاي متفاوت تجربه کرده و تجارب سالها فعاليتش در عرصه تئاتر را با خود جلوي دوربين سينما و تلويزيون برده است، با ارسطوي سريال «پايتخت» و تکيه کلام هايش حالا به يک محبوبيت نيز در ميان مخاطبان نوروزي تلويزيون دست پيدا کرده است. مهرانفر که همزمان با «پايتخت 3» مجموعه «شاهگوش» داود ميرباقري را براي رسانه هاي خانگي کار کرده است با شخصيت «خنجري» نشان داده خيلي خوب مي تواند از دل يک کاراکتر معمولي شخصيتي جذاب و بامزه را به دور از هرگونه اغراق و لودگي در طنز و کمدي خلق کند. همزمان با روزهاي پاياني سريال «پايتخت 3» احمد مهرانفر مهمان يک فنجان چاي« باني فيلم »شد تا از ارسطو بگويد، از خنجري، از نمايش« خشکسالي و دروغ »که اين روزها روي صحنه تئاتر نياوران است...

 



هم‏زمان با پيش توليد سريال «پايتخت3» شوكي به پروژه پايتخت و البته طرفداران كاراكتر ارسطو وارد شد مبني بر اينكه شايد امسال پايتخت بدون ارسطو به نوروز بيايد.
-صحبت هايي مبني بر اينكه ما «پايتخت3» را كار كنيم شده بود اما هرگز صددرصد نشده بود. من هميشه خودم با محسن بودم و مي ديدم كه به آن صورت كه هر سال شروع به نوشتن متن مي كرد اقدامي نكرده بود. از طرف ديگر قراردادي كه من با سريال «شاهگوش» بسته بودم طوري بود كه مي بايست تا پايان كار حضور داشته باشيم و البته صحبت هايي هم شده بود كه اين كار حدود برج 9 (آذر ماه) به پايان مي رسد.
در واقع مطمئن بودي با پايان «شاهگوش» به «پايتخت3» خواهي رسيد؟
-بله ولي شرايط طوري شد كه سريال «شاهگوش» طول كشيد و حتي تا اسفند ماه ادامه يافت. از طرفي ديگر شرايط طوري رقم خورد كه من احساس كردم ديگر نمي توانم به پايتخت برسم. خيلي هم تلاش كرديم ولي....
يادم هست كاملاً نااميد شده بودي؟
-بله چون آقاي ميرباقري هم مي گفتند اين شخصيت را تا پايان مي خواهم. ولي با تلاش هاي صورت گرفته توسط مديران محترم، خانم غفوري، تهيه كننده سريال «شاهگوش» و آقاي مير باقري توانستيم با هماهنگي به هر دو پروژه برسيم. در بخشي خنجري را خارج كردند و در بخشي هم تداخل بود كه با هماهنگي، من سر هر دو كار حاضر مي شدم. به هر حال گذشت و من توانستم در هر دو سريال حضور داشته باشم. خيلي دوست داشتم در سريال «پايتخت» حضور داشته باشم و شرايط طوري بود كه خيلي آزارم مي داد. دوست نداشتم پايتخت بدون ارسطو باشد. خدا را شكر كه امسال هم توانستم همراه پايتختي ها باشم.
ارسطوي سريال «پايتخت3» تغييرات بسياري نسبت به دو سري قبلي داشت، قطعاً يكي از دلايل اين تغييرات در جنس و جمال ارسطو به گذشت زمان در قصه بر مي گشت و بخشي هم به اينكه نويسنده و بازيگرش به دنبال اين بودند ثابت كنند ارسطو همان خنجري «شاهگوش» نيست؟
- درست مي گويي، به دليل اينكه خيلي ها معتقد بودند شباهت ارسطو و خنجري زياد است ما بايد تمهيدي مي انديشيديم....
البته اين شباهت در فيزيك و استايل نبود؟
-دقيقاً، ما به هيچ وجه شباهتي ميان اين دو در بازي و فيزيك نمي ديديم، اما موفقيت هايي كه اين دو شخصيت در آن قرار مي گرفتند تقريباً شباهت داشتند از سويي استراكچر كاراكترها هم نزديكي هاي نامحسوس به هم داشت. به همين دليل ما تصميم گرفتيم در «پايتخت3» از خنجري و حتي ارسطوي «پايتخت2» يك جورهايي فاصله بگيريم، صحبت هايي با آقاي تنابنده داشتم، نظرات ايشان بسيار خوب بود، خودم هم پيشنهاداتي داشتم و در نهايت اتفاقات زيادي رخ داد از جمله اينكه ارسوط مسافرت هايي به خارج از كشور داشته، دوره هاي زبان انگليسي را پشت سر مي گذارد تا وقتي كه به خارج از كشور مي رود به لحاظ زبان انگليسي مشكلي نداشته باشد.
به لحاظ فيزيك چهره هم تغييراتي ديده شد.
-بله ، اين بار موي بلند براي ارسطو طراحي شده بود.
يك مقدار با تغيير لحن ارسطو هم به دنبال اين بوديد كه او از خنجري پر حرف سريال «شاهگوش» فاصله بگيرد؟
-بله پر حرفي هاي خنجري باعث شد اينجا از پرحرفي هاي ارسطو كم كنيم ارسطو اين بار خيلي كم و تك جمله، صحبت مي كرد. برعكس خنجري ما اصلاً اين بار ديالوگ هاي طولاني از ارسطو نمي ديديدم.
و اين چهارچوب دار شدن نقش و حفظ راكورد قطعاً كار تو را در اجرا سخت مي كرد؟ (نسبت به دو سري قبل)
- بله دقيقاً، اين محافظت به حدي بود كه وقتي خودم سريال را مي ديدم حس مي كردم يك اغراق هايي در شخصيت ارسطو وجود دارد كه البته ناخودآگاه بوده است. خدا را شكر،  مردم اين نوع از بازي را دوست داشتند و من هم بازخوردهاي بسيار خوبي را ديدم اما معمولاً سعي مي كنم اين نوع اغراق در بازي ام نباشد اصولاً خودم رنج مي برم از بازي درشت اغراق شده....
بعد از تكيه كلام موفق (حساس نشو) و.... اينجا حالا به دنبال اين بودي نسبت به موقعيت جديد ارسطو براي او تكيه كلام جديد طراحي كني؟
-وقتي صحبت اين شد كه ارسطو مدتي است با زبان انگليسي در ارتباط است به اين سمت و سو مي رفتيم كه حالا تكيه كلام هايي از اين منظر برايش پيدا كنيم. اتفاقاً تكيه كلام هاي انگليسي ارسطو هم گويا دوست داشتني از آب درآمد.
از يك جمله اي يك بار استفاده كردي و حس شد مي تواند بامزه باشد اما  ديگر تكرار نشد (سربازتم) ...
-(مي خندد) سربازتم خوب بود. در ذهنم بود ولي جايش پيدا نمي شد. آنقدر ديالوگ داشتيم براي گفتن كه واقعاً فرصت نبود. من از سربازتم براي دو قسمت پاياني بيشتر استفاده كردم.
ضلع سومي اين بار كنش و واكنش هاي كميك ارسطو و نقي در سري سوم بود و آن بهبود هم با شرايط وضعيت خاصي كه داشت اضافه شد. از اين پاسكاري ها و موقعيت هاي كميك ايجاد شده ميان شخصيت ها صحبت كن، چقدر از اين اتفاقات حاصل استعداد و توانايي بازيگران در اجرا بود و چقدر از فيلمنامه مي آمد؟
- گرچه نمي توان استعداد و توانايي بازيگران اين سريال را در اجراي نقش ها در موقعيت هاي مختلف ناديده گرفت اما بايد بگويم خشايار الوند و حسن وارسته در كنار محسن تنابنده به عنوان نويسنده اين بار بسيار در شكل گيري روابط مؤثر بودند. شايد در دو سري اول ما خيلي فرصت بداهه داشتيم و در خود سكانس خيلي چيزها تغيير مي كرد. اينجا ما خيلي كمتر به سمت بداهه رفتيم چرا كه در خود فيلمنامه بسياري از موقعيت ها تعريف شده بود و اگر چه ما بخش هايي را در اجرا به دست آورديم اما به فيلمنامه وفادار پيش مي رفتيم.
تغييرات روحي و رواني ارسطو در سري سوم نيازمند اين بود كه تو بنشيني دو سري قبلي را به لحاظ لحن و بيان، فيزيك و استايل، حركت ها و.... بازبيني كني و تغييراتي در كار خودت لحاظ كني، اين اتفاق رخ داد؟
-درست مي گويي، قبل از اينكه من بروم سر صحنه «پايتخت3» نشستم و چند قسمت از «پايتخت2» را ديدم. فكر مي كردم بيش از اين حرف ها بايد در سري سوم تفاوت ايجاد كنم تا هم گذر زمان نسبت به كاراكتر ارسطو حس شود هم اتفاقاتي كه قرار است در اين سري برايش رخ دهد و هم تفاوتش با خنجري، من اين دو شخصيت را به هيچ وجه نزديك به هم نمي ديدم اما بالاخره خصوصيات شبيه به هم در اين دو نقش محسوس بود.
فكر مي كنم خنجري هم از آن دست نقش هايي بود كه مثل ارسطو تو به آن علاقه مند بودي چون تغييرات كاراكتر نسبت به بازخورد مخاطب در بازي تو در كار هويدا بود؟
-من خنجري و ارسطو را خيلي دوست دارم. قبل از اينكه جلوي دوربين بروم راجع به نقشم تحقيق مي كنم. خنجري ابتدا قرار بود يك سرباز از سيستان بلوچستان باشد. ما گفتيم لهجه آن خطه خيلي براي مردم آشنا نيست بهتر است به سمت لهجه گيلان برويم. خودم هم با زبان و لهجه گيلكي آشنايي داشتم. روي شخصيت كار كرديم، بعدها اضافه شد كه او يك آرايشگاه دارد، پس تكيه كلام هايي مي شد راجع به اين حرفه از زبان او طرح كرد. خنجري در ابتداي فيلمنامه يك نقش فرعي بود اما در همان چند جلسه اول و در اجرا جاي خود را باز كرد. ويژگي هايي كه آورديم و به خنجري اضافه كرديم آقاي ميرباقري را ترغيب كرد تا روي اين كاراكتر بيشتر كار كند و براي او بيشتر نوشته شود.
استايل، فيزيك و حركت خنجري از كجا و چگونه آمد؟ (يك نوع فيزيك كاريكاتور گونه در حركت هاي او گاهي ديده مي‌شود، حتي در ميميك صورت و...)
-مدتي به بلوار ارتش مي رفتم و جلوي پادگان به شكل نامحسوس مي نشستم و به سربازها نگاه مي كردم. دنبال اين بودم كه از روي آنها برداشتي داشته باشم. در واقع فيزيك خنجري را آنجا پيدا كردم.
در واقع ارسطو و خنجري از دو استان مختلف شمال كشورمان هستند ما زندران و گيلان، پس نمي توان لهجه آنها را به هم خيلي شبيه دانست؟
-همين طور است. خيلي ها اين تفاوت را نمي دانند. كل شمالي ها را رشتي مي دانند. در حالي كه هر يك از دو استان مازندران و گيلان فرهنگ،زبان و لهجه مخصوص به خودش را دارد. شايد سريال پايتخت تفاوت اين دو داستان را به لحاظ و لحن و آواي كلام و حتي زبان مردم گوشزد كرد. خيلي از مردمي كه در گيلان و مازندران زندگي مي‌كنند تفاوت خنجري را با ارسطو خوب حس مي‌كنند و متوجه مي شوند.
جدا از دو شخصيت هما  و فهميه بين ديگر كاراكترهاي پايتخت، ارسطو تا حدود زيادي منطقي تر از نقي و حتي بهبود در برخورد با اتفاقات نشان مي داد...
-بله همين طور است...
او بيشتر از بقيه كوتاه مي آمد و كمتر به دنبال خواسته هاي شخصي اش براساس توطئه بود...
-بله، اين از ابتدا در فيلمنامه طراحي شده بود.
يكي از دلايل محبوب شدن ارسطو هم شايد همين كوتاه آمدنش در مقابل خواسته هاي نقي بود كه گاهي حتي دور از منطق مي نمود، قبول داري؟
- (مي خندد) راست مي گويي؟ شايد. نكته مهم اين است كه ما عين فيلمنامه را كار كرديم. راستش را بخواهي من به اين فكر نكرده بودم. در ميان كل كل هاي نقي و ارسطو يكي معمولاً مهاجم بود اما اكثر اوقات ارسطو كوتاه مي آمد. اين طراحي از ابتدا در رابطه ارسطو و نقي شكل گرفته بود از پايتخت يك تا الان... در سري سوم قهر و آشتي بيشتر نمود پيدا كرد.
و كار با سيروس مقدم در سري سوم پايتخت برايت چطور تجربه اي بود؟
-بسيار خوب، آقاي مقدم ليدر بسيار خوبي در راس كار هستند. ايشان خيلي خوب گروهشان را هدايت مي‌كنند. امسال به ما خيلي خوش گذشت با  اينكه شرايط بسيار سختي را در شمال تجربه كرديم. آقاي مقدم سعه صدر بسيار خوبي سر كار دارند، من با كارگردانان مختلفي كار كردم اما صبوري آقاي مقدم را هيچ كجا نديده ام. واقعاً سيروس مقدم صبورترين هنرمند ايران است. هرگز طوري رفتار نمي كند كه كوچكترين عضو گروه از او آزرده شود هميشه طوري برخورد مي‌كند كه همه شرمنده اخلاق و رفتار خوبش مي شوند. اين در كار ما خيلي تأثيرگذار است چرا كه خلاقيت در فضايي شكل مي گيرد كه آرامش در آن حكمفرما باشد. به هرحال هر كار گروهي نيازمند يك ليدرمن كار بلد و مديريست كه ما سيروس مقدم را داشتيم. ما گروه خوبي بوديم از تهيه كننده تا نفرات پايين تر،  اين در نتيجه كار امروز محسوس است. شك نكنيد يكي از دلايلي كه امروز «پايتخت3» ساخته مي‌شود و مي تواند مخاطب تلويزيون را تا اين حد جلب كند همين است كه اعضاي گروه خيلي خوب انتخاب و در كنار هم قرار گرفتند. البته كه مديريت درست تهيه كننده و كارگردان نيز در اين امر دخيل است.
فکر مي کردي سريال «پايتخت 3» هم بتواند براي مخاطب جذاب باشد؟
ـ به گروه و ليدر گروه اعتماد کامل داشتم. به همين دليل «پايتخت 3» را کار کردم و مي دانم حالا ديگر ساخت سري چهارم «پايتخت» کار سختي نيست. چون ديگر بيننده در مقام مقايسه، پايتخت ها را نمي بيند به شکل روتين بيننده کار است. باورکن اعضاي سريال «پايتخت» طوري کنار هم قرار مي گيرند و کار مي کنند که تو در مقام بازيگر بااطمينان قلبي کار مي کني. به طور مثال آقاي معقولي که وجودش براي هر پروژه اي غنيمت محسوب مي شود. بارها به خود من تذکرهايي داد که به شدت در بازيگري به کار من آمد. من معتقدم هرکس در هر جايگاهي قرار دارد خودش باعث شده است. اگر سيروس مقدم الان به جايي رسيده که همه کارش را مي بينند و دوست دارند بر مي گردد به تجاربش در کارگرداني، به صبرش، به خلاقيتش در کار و اخلاق حرفه اي و هنري اش...
فيزيک چهره، لحن و جنس بازي تو طوري است که قطع به يقين سپردن نقش يک جوان عاشق، ساده و گاهي زودباور به احمد مهرانفر بدون برو برگرد با موفقيت همراه خواهد بود، يه عاشقانه ساده، خنجري سريال «شاهگوش»، ارسطو، يه عاشقانه ساده براي سرباز وظيفه رحمت و... کداميک را خودت بيشتر مي پسندي؟
ـ خودت مي داني هر جا به من مجال داده شده خودم را ثابت کردم و خودم را در آن کارها دوست دارم چون برايش تلاش کرده ام. من در سينما سالهاست کار مي کنم از نقش هاي 2 سکانس و 3 سکانس شروع کردم. الان که بر مي گردم مي بينم براي نقش هايي  زحمت کشيده ام که واقعاً 2 سکانس بيشتر نبوده اند. باور کن همان نقش اگر نقش اصلي يک سريال يا يک فيلم بود واقعاً مي توانست همين اندازه ديده شود. به همين خاطر تمام تجربه هايم را دوست دارم. من در فيلم «آتش بس» نقش دل آرا را بازي کردم او هم يک کاراکتري بود که مي توانست يک فيلم سينمايي را پيش ببرد. هر جا که مجال داده شده، گروه خوب بوده متن خوب بوده، کارگردان خوب بوده، خودم هم بيشتر لذت بردم چون خوب راهنمايي شدم و نتيجه اش هم بهتر بوده است.
بلافاصله پس از سريال «پايتخت» رفتي سر يک کار تئاتر« خشکسالي و دروغ»؟
ـ بله اين نمايش قبلاً هم اجرا شده که اتفاقاً با استقبال هم روبرو نشده است. نقشي که پيمان معادي در آن کار بازي مي کرد را امسال چون نتوانست گروه را همراهي کند من بازي مي کنم. قبلاً هم که براي اسکار رفته بود من اين نقش را بازي کردم. اين نمايش در فرهنگسراي نياوران روي صحنه مي رود.
اگر صحبتي مانده...
ـ از همه بچه هاي پشت صحنه سريال «پايتخت» که خيلي زحمت کشيدند تا ما يک کار خوب ارائه بدهيم تشکر مي کنم. «پايتخت 3» يادآور يک گروه خوب و يک تيم کاربلد بود که نتيجه کارشان را شما ديديد.
بانی فیلم
برچسب ها: ارسطو ، نقی ، پایتخت
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز