زندگینامه سیداحمد خمینی در قالب مجموعه کتابهای «شخصیتهای مانا» آماده چاپ است. این اثر به سفارش دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری نوشته شده و توسط انتشارات سوره مهر در بیستوهفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه میشود. در این کتاب به زندگی سیداحمد خمینی از زمان تولد تا فوت در پنج فصل پرداخته شده است. کتاب از پیشینه خانوادگی و تولد سیداحمد خمینی آغاز میشود و همچنین نقش ایشان در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و سالهای تثبیت نظام جمهوری اسلامی و درنهایت سالهای پایانی عمر ایشان پس از رحلت امام خمینی(ره) و تاسیس و مدیریت موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) و احداث، تکمیل و اداره حرم مطهر رهبر کبیر انقلاب اسلامی در این کتاب آمده است. در بخش پایانی کتاب زندگینامه سیداحمد خمینی به چگونگی فوت ایشان پرداخته شده است. گفتنی است برای نگارش این اثر از مجموع آن چیزی که درباره سیداحمد خمینی در آثار مکتوب، مصاحبهها و فیلمها وجود داشت استفاده و اثری مستند از زندگی این شخصیت برجسته انقلاب اسلامی خلق شده است.
او فقط به فکر مردم بود
«حاج احمدآقا حق بزرگی در انقلاب، پیروزی و سرعت انقلاب داشت. حاج احمدآقا تئوریسین بود اما تندرو نبود و خیلی با آرامش رفتار میکرد.» این توصیفی است که آیتا... موسویبجنوردی از مرحوم سیداحمد خمینی دارد؛ مردی که همانند کوه در پشت نیروهای اصیل انقلاب ایستادگی و از حق آنها دفاع کرد که این روحیه به مذاق برخی خوش نیامد ولی آنها میخواستند که فرزند امام خمینی(ره) در برابر اقدامات بعضا غیرقانونی آنها سکوت کند. او در زمان رژیم شاه متحمل سختیها و فشارهای زیادی شد اما هیچگاه پدر را در مسیر پیروزی انقلاب اسلامی تنها نگذاشت و بعد از پیروزی انقلاب در تمامی موارد درخصوص مسائل مهم کشور بهعنوان نزدیکترین مشاور طرف مشورت قرار میگرفت و بهرغم وجود موقعیتهای فراوان، از قبول تصدی هر منصب اداری و دولتی خودداری کرد.
مخالفت تندروها با سیداحمد
انتشار زندگینامه سیداحمد خمینی بهانهای شد تا به مرور آنچه سیداحمد خمینی بهعنوان هدف و آرمان خود انتخاب کرده بود، بپردازیم. شجاعت حاج سیداحمدآقا خمینی یکی از ویژگیهای بارز او بود که موجب میشد همواره عدهای به مخالفت با او برخیزند و مانع از افشاگریهای او شوند که شیوه او نه پاسخ به مخالفان، بلکه صبوری بود. او خوب میدانست که اگر پاسخی به بدگویان و افراطیها بدهد بهمعنای تائید اقدامات آنهاست لذا سکوت بهترین پاسخ برای آنها تلقی میشود. البته این تندرویها و مواضع افراطی تنها در زمان حیات حاج احمدآقای خمینی نبود و تاثیرگذاری او در افکار به اندازهای بود که در تمام دورهها ترس بر اندام مخالفان آرامش ملت و رفاه آنها میاندازد. اواخر سال92 بود که آیتا... موسویبجنوردی از یاران نزدیک حضرت امام(ره) خاطرهای به این شرح برای آرمان تعریف کرد: «سال ۱۳۵۶ همراه شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی از سوریه به لبنان رفته بودیم و در شهر بعلبک در قهوهخانهای نشسته بودیم که مردی حدود ۴۸ساله آمد و نشست و از حاجآقا مصطفی پرسید، اسم مادرت چیست؟ بعد پشت گردن او را نگاه کرد و گفت: شما آن آرزویی را که دارید نمیبینید و همین امسال فوت میکنید. بعد، رفت سراغ حاجاحمدآقا، به او گفت شما آرزویی را که این آقا داشت، خواهید دید و به مقامات بالایی هم خواهید رسید، بعد آمد سمت من. خیلی ترسیدم، فکر کردم میخواهد بگوید همین امشب فوت میکنی، اما به من گفت: «دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد»... گفتم یک پولی به این بدهیم، اما هرچه گشتیم، ایشان را ندیدیم!» ذکر همین یک خاطره از سوی نزدیکترین یار امام کافی بود تا صدای تندروها دربیاید و آنها بلافاصله از آنجا که حاجآقا مصطفی به شهادت رسیده و سیداحمد آقا مرحوم شده است نوک پیکان هجمه خود را متوجه موسویبجنوردی کنند. کیهان در واکنش به این موضوع نوشت؛ آقای موسویبجنوردی، خاطره یادشده را درحالی تکرار میکند که اولا هر دو شاهد مورد اشاره ایشان، شهید سیدمصطفی خمینی و مرحوم سیداحمد خمینی، از دنیا رفتهاند، ثانیا؛ از سال ۱۳۵۶ تا سال ۱۳۷۳، یعنی طی ۱۷ سال که مرحوم حاجسیداحمد خمینی در قید حیات بود، آقای موسویبجنوردی لب به نقل این خاطره نگشوده بود و ثالثا؛ خبر علم بیپایان ایشان که اگر «دریا تمام شود نیز پایانی نخواهد داشت»! با دو رخداد به وقوع پیوسته شهادت حاجآقا مصطفی و رسیدن حاجاحمدآقا به جایگاه رفیع گره خورده است تا تحقق آن دو رخداد پیشبینی شده، نشانه صحت نظر پیشگوی یادشده درباره علم بیپایان جناب موسویبجنوردی باشد.» در پاسخ به ابهام این روزنامه در اظهارات آیتا... موسویبجنوردی دو نکته قابل ذکر است؛ یکی اینکه اگر آیتا... موسویبجنوردی طی 17 سال حیات مورد اشاره کیهان یعنی از سال 56 تا 73 سکوت اختیار کرده بود، شاید بدان سبب باشد که در آن ایام اینچنین هجمه به خانواده حضرت امام(ره) صورت نمیگرفت و از سویی حضور حاج سیداحمد آقا راه هرگونه هجمه تندروهای داخلی را بسته بود. پس از رحلت حاج سیداحمد خمینی زبانهای زیادی که به مصلحت! سکوت پیشه کرده بودند، رها شدند و آنچه طی این سالها در خود انباشته بودند، بیرون ریختند که تا امروز هم این روند ناپسند ادامه دارد. اقتدار حاج احمدآقا بهمثابه مهر سکوت بر لبان تندروها بود و آنان با مرور ایثار و فداکاریهای او نمیتوانستند سخنی بر زبان بیاورند. بخشی از زندگی مرحوم سیداحمد خمینی که در حال چاپ است، به درگذشت ایشان مربوط است. درباره علت فوت مرحوم حاج احمدآقا، همسر ایشان در جلسات مختلفى کیفیت رحلت ایشان را چنین ذکر کردهاند: «ایشان از بیمارىهایى مانند قندخون رنج مىبردند. وى در شب آخر عمر خود در منزل آقاى سیدصادق طباطبایى (برادر همسرش) مهمان بود پس از بازگشت به خانه همان شب در خواب ایشان گرفتار خونریزى شدید داخلى رگها مىشود و زمانی که اطرافیان متوجه وضعیت غیرعادى ایشان مىشوند او را بلافاصله به بیمارستان و بخش مراقبتهاى ویژه منتقل مىنمایند، ولى متاسفانه تلاش پزشکان براى بهبود ایشان مؤثر واقع نشد و جان به جان آفرین تسلیم نمود.»