رمز موفقيت هر دولت و اطمينان داشتن از ياري مردم در موقعيتهاي حساس، صادق بودن دولت با ملت است. اگر فعل صداقت، در شرايط عادي يك ارزش والا به حساب ميآيد، در وضعيت كنوني جامعه ما، يك ارزش والاي مضاعف است چرا كه بيصداقتي مسوولان در سالهاي گذشته تاثير بسيار بدي بر مردم داشته است. از اين رو در چنين بزنگاهي، در وهله اول دولت با تاكيد بر اين فعل اخلاقي بايد اعتماد مردم را احيا و مرمت كند. فاز دوم هدفمندي يارانهها و درخواست دولت از مردم براي عقبنشيني و انصراف از دريافت اين كمك دولتي، فرصتي است كه ميتواند در راستاي مسير جلب اعتماد از مردم به دولت كمك كند.
دولت اگر بتواند به وعده و وعيدهاي خود براي رسيدگي به مشكلات مردم و كاهش تورم و گراني عمل كند و تمام هم و غم خود را معطوف به اين تلاش صادقانه كند و اگر در اين راه با مانعي روبهرو شد، با صداقت آن را با مردم در ميان بگذارد، ميتواند اين انتظار حداقلي مردم را كه مخدوش و بي پاسخ مانده، برآورده كند. حال كه دولت با مشكلات ناشي از هدفمندي يارانهها روبهرو است، در مواجهه با اقشاري كه توانايي مالي صرفنظر كردن از دريافت يارانهها را دارند و البته عقل حكم ميكند در وضعيت گراني و تورم فعلي از اين كمك دولتي استفاده كنند، دو نكته مهم را مطرح كند كه ارزش ريالي اين مبلغ در وضعيت فعلي، ارزش زمان فاز اول هدفمندي يارانهها را ندارد و از سوي ديگر خود اين كمك نقدي موجب گراني و تورم شده است. دولت اگر بخواهد به نيتها و اهداف خود برسد، علاوه بر سياستهاي روشن و توجه به امر صداقت، بايد مردم را به سادهزيستي دعوت كند و بداند مساله فرهنگي در بحث اقتصاد بسيار كليدي است. توجه به فرهنگ قناعت و سادهزيستي از سوي دولت و مردم ميتواند هر دو را به مسير پيشرفت و اعتماد رهنمون كند.