آيا تب جنگ بین ایران و آمریکا از بين رفته است؟ | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۲
کد خبر: ۴۱۰۴۲۱
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۲ - ۰۶ بهمن ۱۳۹۸
كشورهاي حاشيه خليج فارس به خصوص امارات و عربستان سعودي مي‌خواهند بر صادرات نفت تمركز كرده و به مشتريان، سرمايه‌گذاران و شهروندان‌شان نشان دهند كه از اقدامات تلافي‌جويانه ايران و امريكا جدا هستند.
كشورهاي حاشيه خليج فارس به خصوص امارات و عربستان سعودي مي‌خواهند بر صادرات نفت تمركز كرده و به مشتريان، سرمايه‌گذاران و شهروندان‌شان نشان دهند كه از اقدامات تلافي‌جويانه ايران و امريكا جدا هستند.

 
به گزارش روز نو :كمتر از 3 هفته از حمله هوايي امريكا به سردار (شهيد) قاسم سليماني مي‌گذرد و ايران با حمله به نيروهاي امريكايي مستقر در عراق انتقام خود را گرفته است. اكنون به به نظر مي‌رسد، تب جنگ در خليج فارس از بين رفته است اما شايد اين وضعيت، آرامش قبل از توفان باشد.
 
اين عقيده كارن يانگ، نويسنده وب‌سايت المانيتور است كه اين ماه به عربستان سعودي و امارات متحده عربي سفر كرده است. او در گزارش خود در پايگاه خبري «المانيتور» نوشت: سلطان احمد الجابر، وزير امور خارجه امارات، يازدهم ژانويه در شهر ابوظبي در ميان گروهي از كارشناسان انرژي و رسانه سخنراني كرد. پيام او شبيه به همان چيزي بود كه دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريكا اخيرا در توييتر خود نوشت: «همه ‌چيز خوب است.» جابر كه مديريت شركت ملي نفت ابوظبي را نيز بر عهده دارد، گفت: «خوشحالم كه در چند روز گذشته تنش‌هاي ژئوپوليتيك از بين رفته و به نظر مي‌رسد خرد، توازن و ديپلماسي برقرار شده است.»
 
آيا تب جنگ بین ایران و آمریکا از بين رفته است؟
 
با توجه به شرايط پر اضطراب اخير از رويكرد تنش‌زدايي در سطح منطقه استقبال شده اما خطر تشديد تنش‌ها همچنان زياد است. دولت امريكا مي‌خواهد به مردم كشورش نشان دهد كه قمار‌هاي پر خطر ترامپ استراتژيك هستند، ميزان خطر آنها بررسي شده و نتيجه نهايي‌شان خنثي‌سازي قدرت و توانمندي هسته‌اي ايران خواهد بود. كشورهاي حاشيه خليج فارس به خصوص امارات و عربستان سعودي مي‌خواهند بر صادرات نفت تمركز كرده و به مشتريان، سرمايه‌گذاران و شهروندان‌شان نشان دهند كه از اقدامات تلافي‌جويانه ايران و امريكا جدا هستند.
 
اقتصادهاي متنوع خليج فارس وابسته به نيروي كار، مصرف‌كنندگان، گردشگران و سرمايه‌گذاران خارجي است. اين كشورها بيش از هر چيز به محافظت از شهروندان خود نياز دارند چراكه اين منطقه منتظر واكنش‌هاي بيشتري از ايران است و درباره ميزان تعهد امريكا به حفاظت از آنها نيز نگراني‌هايي وجود دارد. متاسفانه ممكن است، تمايل كشورهاي منطقه براي تنش‌زدايي چندان كارساز نباشد. ما حتي در خاورميانه جهاني و مرتبط با ديگر مناطق نيز ارتباط و وابستگي متقابل را دست‌كم مي‌گيريم. شرايط كنوني نگران‌كننده است. امريكا در حال افزايش تحريم‌هاست. ايران غني‌سازي را افزايش خواهد داد.(حتي در اوايل دسامبر در دوحه، تحليلگران نزديك به دولت در تهران علنا در مورد افزايش غني‌سازي صحبت كرده و از آن به عنوان روش مذاكره صحيح استفاده مي‌كردند.) توافق هسته‌اي سال 2015- برنامه جامع اقدام مشترك (برجام)- از بين رفته و احتمال دارد، ايران مواضع امريكا را در خاورميانه يا هر جاي ديگري در جهان مورد حمله قرار دهد.
 
در اين ميان كشورهاي حاشيه خليج فارس حتي اگر مورد حمله مستقيم قرار نگيرند نيز ممكن است، آسيب ببينند. ترامپ ادعا مي‌كند، خط قرمز او حمله به شهروندان امريكاست و شايد اين تنها تعهد واقعي او در خاورميانه باشد. اگر ترامپ فرصتي به دست آورد تا روابط خود با ايران را احيا كند، چشم‌انداز موفقيت آن چگونه خواهد بود و اين ارتباط با كدام ايران شكل مي‌گيرد؟ واشنگتن با تهران توانمند و داراي ظرفيت بيشتر در صنعت هسته‌اي روبه‌رو خواهد شد يا ايران ضعيف؟ هيچ يك از اين سناريو‌ها براي ثبات منطقه يا بازارهاي جهاني خوب نيست. عربستان سعودي و امارات از وابستگي خود به صادرات نفت به شرق و نياز به گسترش بازارهاي تقاضا براي فرآورده‌هاي نفتي در جهان به خوبي آگاهند. از شاخ آفريقا و سراسر خاورميانه گرفته تا پاكستان، اهميت مصرف‌كنندگان آينده نفت و پتروشيمي در كنار بازارهاي مصرف‌كننده فعلي هند و چين افزايش مي‌يابد. دور نگه داشتن مناطق حساسي مانند تنگه هرمز، باب‌المندب و كانال سوئز از درگيري‌ها مستلزم تعامل با ايران از طريق واسطه‌ها يا حداقل عدم تحريك مستقيم ايران است. منابع نزديك به صنعت نفت عربستان مي‌گويند ممكن است اين كشور، انتقال كشتي به كشتي نفت در خليج فارس-كه ادعا مي‌شود براي دور زدن تحريم‌ها عليه ايران انجام مي‌گيرد- را ناديده بگيرد. براي رياض و ابوظبي، حالت ايده‌آل اين است كه ايران در آستانه فروپاشي باشد اما ساقط نشود. اين يك استراتژي ناپايدار است كه براي حفظ ثبات بازارهاي نفت اتخاذ مي‌شود.
 
در اين دوره از تنش‌هاي سياسي، قيمت نفت نسبتا ثابت بوده است. به قيمت نفت شوك وارد شد اما همه موافقند كه فعلا عرضه زيادي وجود دارد و توليدكنندگان بزرگ نفت خليج فارس و مشتريان آنها(به ويژه چين) خواستار محدود كردن آن هستند. اما اين يك الگوي اجرايي موقت است. همانطور كه سياست «فشار حداكثري» ترامپ تداوم مي‌يابد بر نتايج منفي آن نيز افزوده خواهد شد و كشورهاي حاشيه خليج فارس در معرض بيشترين آسيب هستند. اقدامات امريكا به جاي اينكه كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس را متحد كند تا با ايران مقابله كنند، اساسا باعث ايجاد كانال‌هاي مخفي مذاكره ميان آنها شده است. چنين اتفاقي تعامل‌هاي دو جانبه را تقويت كرده و شوراي همكاري خليج فارس را كه هم‌اكنون نيز دچار برخي درگيري‌هاست، تضعيف مي‌كند. قطر پايدارتر و محكم‌تر از هميشه در تيم ايران است. امارات كم‌كم از عربستان سعودي و رويارويي با حوثي‌هاي يمن فاصله مي‌گيرد و هيچ كشور عربي حاشيه خليج فارس نمي‌خواهد براي اينكه نيروهاي امريكايي حمله به(شهيد) سليماني را از قلمرو آنها آغاز كرده است، اعتباري براي خود كسب كند. مهم‌تر از همه سعودي‌ها و اماراتي‌ها مي‌دانند كه اگر ترامپ تلاش كند تا توافقي جديد(يا نسخه دوم برجام را) با ايران برقرار كند، آنها را يك بار ديگر از مذاكرات خارج خواهند كرد. اما پيش‌بيني بازگشت به وضعيت پيش از سال 2016 با ايران دشوار است. پس از ترور(شهيد) سليماني بعيد است كه ايران به درگيري‌ها پايان داده و روابط دوستانه‌اي با امريكا آغاز كند. ديگر عملا هيچ اعتمادي وجود ندارد. بنابراين كشورهاي حوزه خليج فارس تصميم گرفتند، روابط خود را با قدرت‌هاي منطقه مانند روسيه توسعه دهند و تنها در جايي مداخله سياسي و اقتصادي كنند كه بتوانند بازار كالاهاي صادراتي اوليه خود را گسترش داده و حفظ كنند. اين رويكرد صرفا در حد يك مسكن عمل مي‌كند و منجر به حل كامل مساله نمي‌شود. اكنون منطقه امنيت كمتري دارد و در برابر عدم ارتباطات درست و سوءتفاهم‌ها ميان متحدين آسيب‌پذير شده است. اعتماد بين كشورهاي عربي حوزه خليج فارس و امريكا در حال افول است. تا زماني كه دولت امريكا احساس كند، خطر آنچناني بازارهاي جهاني و زندگي امريكايي‌ها را تهديد نمي‌كند، اين كشورهاي حاشيه خليج فارس خواهند بود كه هزينه سنگين اين شرايط را پرداخت مي‌كنند. رويكرد فعلي حداقل با توجه به مواضع اخير رياض و ابوظبي، بازگشت به توافقي دوستانه و دلجويي از ايران است. اين كار فعلا مي‌تواند از جنگ مستقيم جلوگيري كند. خلاصه اينكه اكنون شرايط هم براي امريكا و هم براي شركاي آن در حاشيه خليج فارس ناپايدار است. تا زماني كه بفهميم تا چه اندازه به يكديگر نياز داريم و بازارهاي جهاني انرژي و كالا به همكاري ميان منابع تامين‌كننده و روش‌هاي انتقال آنها در منطقه وابسته هستند، احتمال وقوع درگيري بيشتر از رسيدن به يك توافق جديد يا تغيير رويه‌ از سوي ايران است.
 
پس از ترور(شهيد) سليماني بعيد است كه ايران روابط دوستانه‌اي با امريكا آغاز كند. ديگر عملا هيچ اعتمادي وجود ندارد. بنابراين كشورهاي حوزه خليج فارس تصميم گرفتند، روابط خود را با قدرت‌هاي منطقه مانند روسيه توسعه دهند و تنها در جايي مداخله سياسي و اقتصادي كنند كه بتوانند بازار كالاهاي صادراتي اوليه خود را گسترش داده و حفظ كنند. اين رويكرد صرفا در حد يك مسكن عمل مي‌كند و منجر به حل كامل مساله نمي‌شود.
 
دور نگه داشتن مناطق حساسي مانند تنگه هرمز، باب‌المندب و كانال سوئز از درگيري‌ها مستلزم تعامل با ايران از طريق واسطه‌ها يا حداقل عدم تحريك مستقيم ايران است. رويكرد فعلي حداقل با توجه به مواضع اخير رياض و ابوظبي، بازگشت به توافقي دوستانه و دلجويي از ايران است. اين كار فعلا مي‌تواند از جنگ مستقيم ميان ايران و همسايگان آن در حوزه خليج فارس جلوگيري كند.
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز