«تحجر» نوانديشی دينی را برنمی تابد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۳
حجت‌الاسلام محمدتقی فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه مفید است. وی در ۶ مرداد ۱۳۳۲ در شهر میبد استان یزد زاده شد. در سال ۱۳۵۰ به حوزه علمیه قم وارد شد. در دوران تحصیل در حوزه علمیه قم اساتید سطح او آیات باکوبی، میرزا یدا... دوزدوزانی، سیدحسین موسوی تبریزی و یوسف صانعی بودند. اساتید فلسفه او آیات یحیی انصاری شیرازی و عبدا... جوادی آملی بودند. و درس خارج اصول را برای ۶ سال نزد آیت‌ا... ناصر مکارم شیرازی خواند. وی سابقه تدریس دروس شرح لمعه، حاشیه منطق، بدایه الحکمه، اصول فقه و کفایه را دارد. همچنین با مراکز علمی پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی و دفتر تحقیقات به‌عنوان محقق همکاری می‌کند. میبدی یزدی از نزدیکان فکری رئیس دولت اصلاحات به شمار می‌رود و از جمله روحانیون نواندیشی است که تلاش می‌کند چهره روشن‌تر و مدرن‌تری از اسلام به جهان ارائه کند. به همین منظور درباره «نواندیشی دینی در ایران معاصر» با وی گفت‌وگو کردیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.
حجت‌الاسلام محمدتقی فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه مفید است. وی در ۶ مرداد ۱۳۳۲ در شهر میبد استان یزد زاده شد. در سال ۱۳۵۰ به حوزه علمیه قم وارد شد. در دوران تحصیل در حوزه علمیه قم اساتید سطح او آیات باکوبی، میرزا یدا... دوزدوزانی، سیدحسین موسوی تبریزی و یوسف صانعی بودند. اساتید فلسفه او آیات یحیی انصاری شیرازی و عبدا... جوادی آملی بودند. و درس خارج اصول را برای ۶ سال نزد آیت‌ا... ناصر مکارم شیرازی خواند. وی سابقه تدریس دروس شرح لمعه، حاشیه منطق، بدایه الحکمه، اصول فقه و کفایه را دارد. همچنین با مراکز علمی پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی و دفتر تحقیقات به‌عنوان محقق همکاری می‌کند. میبدی یزدی از نزدیکان فکری رئیس دولت اصلاحات به شمار می‌رود و از جمله روحانیون نواندیشی است که تلاش می‌کند چهره روشن‌تر و مدرن‌تری از اسلام به جهان ارائه کند. به همین منظور درباره «نواندیشی دینی در ایران معاصر» با وی گفت‌وگو کردیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.
 
تعريف شما از نوانديشي ديني چيست؟
 
به گزارش روزنو :نوانديشي ديني تعريف واحدي ندارد و تاکنون تعاريف متفاوتي از آن ارائه شده است. با اين وجود اغلب صاحب نظران معتقدند نوانديشي ديني در صدد نجات دين از انحراف‌ها و کج انديشي‌هاست و تلاش مي‌کند دين را در عصر جديد متناسب با مقتضيات جامعه دوباره بازسازي کند. نوانديشي ديني با کارنامه‌اي مشخص و تاريخچه‌اي معين، در ايران و برخي از کشورهاي مسلمان‌نشين شناخته مي‌شود. ما در کارنامه نوانديشي ديني با فعاليت‌هاي فکري و کنشگري اجتماعي- سياسي اشخاصي روبه‌‌رو هستيم که جست‌وجوگر حقيقت، دين‌دار و دين‌شناس، نقاد سنت و تجدد و جانبدار تغيير و اصلاح‌اند. در کارنامه فکري و عملي اين متفکران، از سيدجمال‌الدين اسدآبادي، سيدعبدالرحمن کواکبي و محمد عبده گرفته تا مهندس بازرگان و دکتر شريعتي مي‌توان وجوهي از حقيقت‌جويي، دلبستگي ديني، نقادي و کنشگري اجتماعي- سياسي با هدف تغيير و اصلاح را مشاهده کرد. بنابراين، جريان نوانديشي ديني يک واقعيت عيني در تاريخ است که پس از چالش ميان معتقدات و ارزش‌هاي ديني از سويي و انديشه‌هاي برآمده از دوران تجدد در مغرب‌زمين از سوي ديگر، خاستگاه و موجوديت خود را در ميان نوانديشان ديني نشان مي‌دهد. از صد سال پيش تاکنون، يعني از دوران سيدجمال‌الدين اسدآبادي تا روزگار ما، نوانديشان ديني در قلمرو انديشه و در عرصه عمل، توامان، فعال بوده‌اند و هستند؛ چراکه طرح نوانديشي ديني، به شهادت کارنامه‌اش، طرح تغيير و اصلاح است. نوانديشي ديني مي‌کوشد به پرسش‌هاي نو پاسخ‌هاي نو بدهد و در راه ارتقاي جامعه‌اي ملي، مومنانه و دموکراتيک با تمام توان بکوشد و حتي در تاسيس نهادهاي مدني، ديني، سياسي، فرهنگي و حقوقي گام‌هاي موثري بردارد. از آنجاکه در جامعه ايران، دلبستگي به فرهنگ و سنت‌هاي ملي، گرايش ديني و دموکراسي‌خواهي به موازات يکديگر به چشم مي‌خورند، جايگاه و اعتبار نوانديشان ديني در ميان ايرانيان تاکنون بي‌بديل بوده است. اين سخن به معناي خود همه‌انگاري و انحصارطلبي نيست، چراکه نوانديشان ديني با پذيرش کثرت‌گرايي معرفتي، ديني، سياسي و اجتماعي، علي‌الاصول نمي‌توانند انحصارطلب باشند. از اين‌روست که در دو دهه اخير شاهد گسترش گفت‌وگوي انتقادي ميان روشنفکران سکولار و ديني و همگامي‌هايي ميان اين دو جريان، پيرامون هدف‌هاي عام و مشترک انساني بوده‌ايم.
 
نوانديشان ديني چگونه با قدرت سياسي رابطه برقرار مي‌کنند؟ آيا به نقد قدرت سياسي موجود مي‌پردازند و يا اينکه با قدرت سياسي همراه مي‌شوند؟
 
نوانديشي ديني قرابت نزديکي با مفهوم روشنفکري دارد. به همين دليل نوانديشان ديني نيز به مانند روشنفکران با موانع موجود در راه آزادي مقابله مي‌کنند. نوانديشي ديني به صورت غريزي به دليل اينکه به دنبال نجات انسان از راه دين است نمي‌تواند نسبت به قدرت سياسي بي‌تفاوت باشد و اگر قرار باشد نوانديشي ديني توانايي نجات انسان از راه دين را نداشته باشد و اسير قدرت سياسي باشد، مفهوم خود را از دست مي‌دهد. متأسفانه برخي نوانديشي ديني را در کتاب‌ها، مجلات و گفت‌وگو‌ها خلاصه کرده‌اند؛ اين در حالي است که نوانديشي ديني به همراه روشنفکري تلاش مي‌کند راه نجات را از طريق دين به بشريت نشان دهد و موانع آزادي را از سر راه جوامع بردارد. نوانديشان ديني اگر مشاهده مي‌کنند که قدرت‌هاي سياسي برسر راه آزادي مانع ايجاد مي‌کنند و اجازه نمي‌دهند حقوق شهروندي و جامعه مدني محقق شود، بايد نسبت به اينگونه اقدامات اعتراض کنند و فرياد آزادي سر دهند.
 
نوانديشي ديني از چه زاويه‌اي به مقوله آزادي نگاه مي‌کند؟ آيا نوانديشي ديني نيازمند آزادي است و يا اينکه در مسير حرکت خود آزادي را به وجود مي‌آورد؟
 
به نظر من هر دو وضعيت صحيح است. يعني نوانديشي ديني هم به آزادي نيازمند است و هم اينکه در مسير خود آزادي را به وجود مي‌آورد. اقبال لاهوري، دکتر شريعتي، شهيد مطهري و شهيد بهشتي همواره به دنبال آزادي نشأت گرفته از دين بودند. آزادي امکان عملي کردن تصميم‌هايي است که فرد يا جامعه به ميل يا اراده خود مي‌گيرد. اگر انسان بتواند همه تصميماتش را عملي کند و کسي يا سازماني انديشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قيد و بند در نياورد، داراي آزادي مطلق، يعني آزادي بي‌حد و مرز است، اما چون انسان‌ها زندگي اجتماعي دارند، نمي‌توانند آزادي مطلق داشته باشند. زيرا آزادي بي‌حد و مرز يک فرد به پايمال شدن آزادي افراد ديگر اجتماع مي‌انجامد. به همين سبب است که هر جامعه‌اي با قانون‌ها و مقررات اجتماعي و سياسي و اقتصادي خاصي هم حافظ آزادي‌هاي افراد آن جامعه مي‌شود و هم حد و مرزهايي براي اين گونه آزادي‌ها به وجود مي‌آورد. قانون‌ها و مقررات جهاني نيز آزادي‌هاي مردم سراسر جهان و حد و مرزهاي آن‌ها را در جامعه جهاني معين و مشخص مي‌کنند. تلاش‌ها و مبارزه‌هاي انسان در طول تاريخ زندگاني او همواره براي به‌دست آوردن آزادي مشروع و قيد و بند زدن به آزادي مطلق فرمانروايان بوده است. امروزه با اينکه اصول آزادي‌هاي فردي و اجتماعي در جامعه‌هاي کنوني جهان معين شده‌اند، ولي هنوز راه درازي در پيش است تا اين آزادي‌ها که بر قانون‌ها و اعلاميه‌ها نقش يافته‌اند در نظام‌ها و حکومت‌هاي سياسي گوناگون جهان به سود مردم به کار بسته شوند.
 
چرا رويکرد جامعه مدني با جامعه ديني در ايران در برخي از المنت‌ها با يکديگر متناقض است؟
 
اگر منظور از جامعه ديني جامعه سنتي ديني باشد اين مساله وجود دارد اما در صورتي که تأويل‌هاي جديد از دين را در نظر بگيريم با اين مشکل مواجه نخواهيم شد. نوانديشي ديني تلاش مي‌کند دين را متناسب با مقتضيات زمان و جامعه بازسازي کند و به شکلي اين کار را انجام مي‌دهد که با مدنيت امروزي ناسازگار نباشد. اگر کسي تلاش کند با تفکرات سنتي از دين وارد جامعه مدني شود به دليل متناقض بودن زيربناي فکري جامعه مدني و تفکرات سنتي از دين نمي‌تواند به نتيجه منطقي و معقولي دست پيدا کند. دليل اين مساله نيز به خاستگاه فکري جامعه مدني که ريشه در تفکرات مغرب زمين دارد و تفکرات سنتي که ريشه در فرهنگ ديني دارد باز مي‌شود. برخي از متفکرين به مانند آيت‌ا... طالقاني، دکتر شريعتي و محمد عبده تلاش کرده‌اند در جهان بيني خود اين مساله را حل کنند و تاحدودي مباني ديني را با مباني مدنيت امروزي پيوند داده‌اند. در ميان نوانديشان ديني ايران، با تفاوت‌هايي، سه دغدغه بنيادين «ايراني بودن»، «دينداري» و «دموکراسي‌خواهي» به‌عنوان ارکان هويتي سه ‌وجهي به چشم مي‌خورد. به باور برخي نوانديشان ايراني، ما نخست ايراني هستيم، سپس ديندار و دموکرات. درواقع، دينداري و دموکراسي‌خواهي ما ايرانيان در قلمرو ملي کشورمان معنا مي‌دهد. چنين نگرشي، واجد پيامدهاي مهمي است که تاکنون مورد بحث قرار گرفته و همچنان نياز به گفت‌وگو و بررسي بيشتر دارد. دموکراسي در مدرسه نوانديشي ديني با حقوق بشر درآميخته است و بدون آن، جانبداري از دموکراسي راه به جايي نمي‌برد.
 
نوانديشان ديني در غرب تلاش کردند پس از دوران رنسانس بين دين و سياست تفکيک قائل شوند. اين در حالي است که متفکران شرقي تلاش مي‌کنند از دل سنت‌هاي ديني مسائل جديد را بيرون بکشند. تفاوت اين دو رويکرد را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
 
بايد بين اين دو نوع نوانديشي تفاوت قائل شد. زمينه‌ها و ريشه‌هاي فکري در مشرق زمين و مغرب زمين با يکديگر متفاوت است و به همين دليل هم نوانديشي ديني در اين دو منطقه دو نتيجه متفاوت به بار آورده است. انديشه متفکران غربي پس از دوران قرون وسطي اغلب آميخته به سکولاريسم و فرديت‌گرايي بود در حالي که انديشه متفکران شرقي به ندرت به سمت سکولاريسم گرايش پيدا کرد و عمدتأ بر محور دين و اخلاق اجتماعي بروز پيدا کرد.
 
اگر قصد داشته باشيد فضاي ديني جامعه ايران را آسيب شناسي کنيد به چه نکاتي اشاره مي‌کنيد؟
 
به نظر من جامعه ديني در ايران امروزه با مشکلات زيادي روبه‌روست. يکي از مهم‌ترين مشکلات جامعه ديني مساله تحجر است. در شرايط کنوني برخي از رسانه‌هاي گروهي به نام دين دست به هر کار غيراخلاقي مي‌زنند. به همين دليل اين عده از نوانديشي ديني و روشنفکري ديني وحشت دارند. دليل اين مساله نيز اين است که نوانديشي ديني با ايجاد فضاي باز فکري و رسانه‌اي اجازه نمي‌دهد برخي پشت پرده تصميم‌گيري کنند. نوانديشي ديني تلاش مي‌کند تمام مردم در بيان ديدگاه‌ها آزاد باشند و با آزادي و تعقل بتوانند درباره نوع نگاه به دين تصميم‌گيري کنند. نکته ديگر اينکه متأسفانه اختلاف ديدگاه‌ها در بين نوانديشان ديني زياد شده است و اين مساله فهم، درک و تصميم‌گيري را سخت کرده است. اگر شرايطي به وجود بيايد که نوانديشان ديني بتوانند ديدگاه‌هاي خود را مطرح کنند و سپس به جمع‌بندي مطلوب و معقولي در زمينه انديشه در دين برسند گامي بلند در تحقق نوانديشي ديني در کشور برداشته خواهد شد. آنچه از جنبه اخلاقي در جامعه امروز ايران مي‌گذرد، ترديدي باقي نمي‌گذارد که پرداختن به اخلاق، شامل فرااخلاق، اخلاق هنجاري و اخلاق کاربردي، ضرورت مبرم دهه‌اي است که ايرانيان پيش‌رو دارند. خوشبختانه در دهه اخير گام‌هايي در اين باره برداشته شده، اما سيل ناشي از فروپاشي اخلاقي آنچنان ويرانگر و بنيان‌کن است که اهتمام جدي نوانديشان ديني را در اين‌باره ايجاب مي‌کند.
 
نوانديشي ديني با چه سلاحي مي‌تواند با جزم‌انديشي مقابله کند؟
 
تحجر به معناي دادن رنگ تقدس، اطلاق و جاودانگي به برداشت‏هاي محدود و مقدم داشتن عادات فكري و عاطفي بر منطق و حقيقت است. معناي تحجر اين است كه كسي كه مي‏خواهد از مباني اسلام و فقه اسلام، براي بناي جامعه استفاده كند، به ظاهر احكام اكتفا كند و براي نياز يك ملت و يك كشور نتواند علاج و دستور روز را نسخه كند و ارائه بدهد. اين نگاه مانع‌ جدي‌ در شکوفايي‌ انديشه‌ ديني‌ و ايجاد تعامل‌ مثبت‌ نظري‌ و عملي‌ با حقيقت، معرفت، مديريت‌ و سياست‌ و حتي‌ تقدير معيشت‌ است. افزادي با اين نگاه از اسلام‌ جز آموزه‌هاي‌ بسته‌ و رسوب‌ شده‌ و انعطاف‌‌ناپذير در برخورد با اقتضائات‌ زمان‌ و مکان‌ و تغيير موضوع‌ و محمول‌ها ندارند و هرگز پذيراي‌ نقد انديشه‌ و عمل‌ خويش، بازشناسي‌ و بازنگري‌ فکر و فعل‌ به‌ اصطلاح‌ اسلامي‌ خود نيستند و همواره‌ راکد و تحول‌ ناپذيرند. به هر حال، شك نيست كه وجود چنين حالتى در فرد يا جامعه باعث عقب ماندگى و اي بسا مشکلات بزرگ‌تر مي‌شود، پرده‌هاى سنگينى بر عقل و فكر مى‏افكند و انسان را از درك صحيح و تشخيص سالم باز مى‏دارد و گاه تمام مصالح او را به باد فنا مى‏دهد. چنانچه در حديثي از حضرت رسول(ص) آمده است: «كسى كه در قلبش به اندازه دانه خردلى عصبيت باشد خداوند روز قيامت او را با اعراب جاهليت محشور مى‏كند». عقل، سلاح نوانديشي ديني در مقابله با چنين مشکلي است. قرآن کريم در اين باره به «جدال احسن» توصيه مي‌کند. در نتيجه نوانديش ديني بايد با گفتمان‌سازي مثبت و برقرار کردن ديالوگ و گفت‌وگو باب سخن را با جزم‌انديشان باز کرده و گره‌هاي ذهني افکار عمومي را باز کند. با اين وجود چنين افرادي همواره به حربه‌هاي مختلف متوسل مي‌شوند تا رقباي خود را از ميدان بيرون کنند. يکي از حربه‌ها براي بيرون کردن رقبا خشونت و اقدامات غيرقانوني است. اين در حالي است که روشنفکري ديني هيچ‌گونه قرابتي با خشونت ندارد. به باور من، نوانديشي ديني پروژه‌اي ناتمام است، زيرا در مواردي تلاش‌هايي همراه با توفيق داشته است، اما در بسياري موارد نياز به کوشش‌ها و کارهاي فزون‌تري دارد. هنوز پرسش‌هايي پاسخ داده نشده، پاسخ‌هايي نياز به بازخواني و بازنگري دارد و ابهام‌هايي نازدوده مانده است. افزون بر اينها، مسائل تازه‌اي در ايران و در گستره جهاني مطرح مي‌شود که نيازمند انديشيدن و مشارکت فکري و عملي نوانديشان ديني ايراني است.


آرمان
برچسب ها: تحجر ، نواندیشی دینی
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز