یک راننده تاکسی دردرگیری به خاطر آیینه بغل ، همکارش را کشت.

تابستان سال ۹۷ درگیری دو راننده تاکسی در خط یافت آباد به خون کشیده شد و حسام ۲۷ ساله که در درگیری با همکارش به نام رسول زخمی شده بود به بیمارستان منتقل شد اما وی به خاطر ضربه به سر و شکستگی جمجمه جان سپرد.

رسول که در محل درگیری بازداشت شده بود به دعوای خونین اعتراف کرد و در بازجویی ها گفت : من راننده تاکسی بودم و از مدت‌ها قبل با حسام دوست بودم. من با رانندگی مخارج زندگی ام را تامین می کردم و می خواستم ازدواج کنم و زندگی ام را سر و سامان بدهم.

وی ادامه داد: آن روز چند مسافر را سوار ماشین کردم اما حسام که عصبانی شده بود جلو آمد و گفت نوبت اوست تا مسافرها را به مقصد برساند. او از مسافران خواست تا از ماشین من پیاده شوند .او مسافرها را پیاده کرد . من به خاطر رفاقتی که با حسام داشتم سکوت کردم ولی او چند دقیقه بعد ضربه ای به آینه ماشینم زد که آینه شکست .من با پیچ گوشتی در حال درست کردن آینه ماشین بودم که حسام بار دیگر به سمتم حمله کرد. من می خواستم با پیچ گوشتی به دستش بزنم که ضربه اشتباهی به سرش خورد و موجب مرگ او شد.

در این میان شاهدان نیز تایید کردند قربانی درگیری را شروع کرده و چند بار نیز با متهم درگیر شده بود.

در دادگاه

با تکمیل تحقیقات پلیسی و صدور کیفرخواست رسول دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای جلسه مادر حسام که تنها ولی دم بود در جایگاه ویژه ایستاد و برای قاتل پسرش حکم قصاص خواست.

سپس متهم به تشریح ماجرا پرداخت. وی گفت: من چند مسافر را سوار ماشینم کرده بودم و می خواستم حرکت کنم که حسام مسافرها را از ماشینم پیاده کرد. یک زن مسافر نمی خواست از ماشینم پیاده شود که حسام با او درگیر شد و به زور او را از ماشین پیاده کرد. من به خاطر رفاقت قدیمی با حسام سکوت کردم. او وقتی می خواست به سمت ماشینش برود با مشت به آیینه ماشینم کوبید که شکست.

قتل ناخواسته

وی ادامه داد: چون آن روز حتی یک ریال هم کار نکرده بودم که بتوانم آیینه ماشینم را تعمیر کنم خودم از ماشین پیاده شدم تا آیینه را درست کنم. من با پیچ گوشتی در حال تعمیر آیینه ماشینم بودم که حسام بار دیگر از پشت سر به من حمله کرد. دسته پیچ گوشتی در دست من بود و او سر پیچ گوشتی را در دستش گرفته بود. در این کشمکش نمی دانم چطور شد که پیچ گوشتی از دست حسام رها شد و تیغه آن با شدت به سر او برخورد کرد.

وی گفت: زمین سراشیب بود و گمان می کنم پای حسام پیچ خورد که تیغه پیچ گوشتی از دستانش رها شد. من واقعا ضربه ای به او نزدم. خودم بلافاصله با اروژانس و پلیس تماس گرفتم.

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود به مادر مقتول گفت: من واقعا شرمنده هستم و تقاضای بخشش دارم. من با حسام دوست بودم و هرگز نمی خواستم او را بکشم.قتل او ناخواسته رخ داد.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند