اصلاح‌طلبان«آرای خاكستری» را دريابند تا تاييدصلاحيت | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۳
انتخابات مجلس یازدهم که مهم‌ترین رخداد سیاسی سال جاری تلقی می‌شود در ابتدای اسفندماه برگزار خواهد شد و برای ماراتن سرنوشت ساز و حساس جریان‌های سیاسی از اواخر سال گذشته به برنامه‌ریزی پرداخته‌اند. در این میان اصلاح‌طلبان به‌عنوان جریانی که همواره سرمایه اجتماعی را با خود به همراه داشته و در انتخابات‌های اخیر موفقیت‌هایی حاصل کرده نیز درصدد است که انتخابات ۹۸ را به سود خود و با موفقیت به پایان برساند. با این حال شرایط جامعه و مشکلات معیشتی جامعه از یکسو و محدودیت‌های اصلاح‌طلبان در موضوع صلاحیت‌ها از سوی دیگر، به دو مانع بزرگ مبدل شده تا اصلاح‌طلبان هنوز در فاصله ۵ ماه مانده تا انتخابات استراتژی مشخصی را اتخاذ نکنند. برخی استراتژی مشارکت مشروط را بیان کرده و برمی‌تابند و عده‌ای دیگر بر استراتژی مشارکت مقید پای می‌فشارند. با این حال قاطبه اصلاح‌طلبان بر این امر متفق‌القولند که برای انتخابات پیش رو باید با هویت مستقل اصلاح‌طلبی وارد میدان شد و از حیثیت اصلاحات دفاع کرد. البته با در نظر گرفتن سخنان اخیر رئیس دولت اصلاحات در دیدار با دانشجویان که گفته اگر شرایط برای لیست بستن مهیا نبود، اجباری به بستن لیست نیست، باید منتظر رویکرد مسئولان بود که چه تصمیمی در خصوص بررسی صلاحیت‌ها اتخاذ می‌کند. هر چند در گوشه دیگر میدان انتخابات نباید کنش افرادی چون احمدی‌نژاد، قالیباف و جلیلی را نیز دست کم گرفت؛ چراکه آنها هریک برای خود داعیه ریاست بر مجلس را دارند. برای بررسی شرایط اصلاح‌طلبان در آستانه انتخابات، نحوه مشارکت در انتخابات و محدودیت‌های عارض بر اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو و آنچه در سپهر سیاست ایران می‌گذرد با علی صوفی دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.
انتخابات مجلس یازدهم که مهم‌ترین رخداد سیاسی سال جاری تلقی می‌شود در ابتدای اسفندماه برگزار خواهد شد و برای ماراتن سرنوشت ساز و حساس جریان‌های سیاسی از اواخر سال گذشته به برنامه‌ریزی پرداخته‌اند. در این میان اصلاح‌طلبان به‌عنوان جریانی که همواره سرمایه اجتماعی را با خود به همراه داشته و در انتخابات‌های اخیر موفقیت‌هایی حاصل کرده نیز درصدد است که انتخابات ۹۸ را به سود خود و با موفقیت به پایان برساند. با این حال شرایط جامعه و مشکلات معیشتی جامعه از یکسو و محدودیت‌های اصلاح‌طلبان در موضوع صلاحیت‌ها از سوی دیگر، به دو مانع بزرگ مبدل شده تا اصلاح‌طلبان هنوز در فاصله ۵ ماه مانده تا انتخابات استراتژی مشخصی را اتخاذ نکنند. برخی استراتژی مشارکت مشروط را بیان کرده و برمی‌تابند و عده‌ای دیگر بر استراتژی مشارکت مقید پای می‌فشارند. با این حال قاطبه اصلاح‌طلبان بر این امر متفق‌القولند که برای انتخابات پیش رو باید با هویت مستقل اصلاح‌طلبی وارد میدان شد و از حیثیت اصلاحات دفاع کرد. البته با در نظر گرفتن سخنان اخیر رئیس دولت اصلاحات در دیدار با دانشجویان که گفته اگر شرایط برای لیست بستن مهیا نبود، اجباری به بستن لیست نیست، باید منتظر رویکرد مسئولان بود که چه تصمیمی در خصوص بررسی صلاحیت‌ها اتخاذ می‌کند. هر چند در گوشه دیگر میدان انتخابات نباید کنش افرادی چون احمدی‌نژاد، قالیباف و جلیلی را نیز دست کم گرفت؛ چراکه آنها هریک برای خود داعیه ریاست بر مجلس را دارند. برای بررسی شرایط اصلاح‌طلبان در آستانه انتخابات، نحوه مشارکت در انتخابات و محدودیت‌های عارض بر اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو و آنچه در سپهر سیاست ایران می‌گذرد  با علی صوفی دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.
 
به گزارش روز نو :با توجه به اينکه گفته مي‌شود طي 5 ماه آينده بايد تحولي صورت بگيرد تا مردم بازهم به اصلاح‌طلبان متمايل شوند اين اميد وجود دارد که بازهم اصلاح‌طلبان موفقيت سال 94 را تکرار کنند؟
 
طبيعي است که شرايط کنوني با شرايط قبل متفاوت و منفي است. بنابر اين اميدواري‌ها کمتر شده ولي اگر شرايط درک شده و در جهت اميدواري مردم تغيير کند، قطعا انتخابات پرشوري را شاهد خواهيم بود. لذا اين مساله به درک مسئولان از شرايط موجود و تغيير روش‌هاي گذشته بستگي دارد. مسئولان مي‌توانند با ايجاد شرايط انتخاباتي آزاد و اجازه حضور حداکثري به تمام جريان‌هاي سياسي شرايط حضوري گسترده در انتخابات را مهيا کند، اما اگر وضعيت به همين شکل پيش برود بعيد به‌نظر مي‌رسد که شاهد انتخابات پرشکوهي باشيم.
 
شرايط اصلاح‌طلبان در فاصله 5ماهه تا انتخابات را چطور مي‌بينيد و با توجه به شرايط جامعه اين جريان چگونه و با چه رويکردي وارد انتخابات خواهد شد؟
 
اينکه اساسا استراتژي اصلاح‌طلبان در شرايط موجود چه خواهد بود فعلا نمي‌توان صحبتي کرد چراکه هنوز تصميم مشخصي در اين ارتباط گرفته نشده و با توجه به سازوکار موجود اين تصميم علي‌القاعده بايد در شوراي عالي سياستگذاري به بحث گذاشته شود و نهايتا به تصويب شوراي عالي برسد. البته نظر غالب اصلاح‌طلبان اين است که ديگر نمي‌توان مثل گذشته تحت هر شرايطي به انتخابات تن داد. به‌ويژه شرايطي که هميشه محدوديت‌هاي بسياري را براي اصلاح‌طلبان به‌وجود مي‌آورد و طرف مقابل را کاملا ايمن نگه داشته است. اين شرايط باعث شده تا آنها بتوانند از قبل برنامه‌ريزي کنند، اما اصلاح‌طلبان هنوز برنامه مشخصي براي نحوه حضور در انتخابات نداشته باشند و تا زمان تاييد صلاحيت‌ها منظر بمانند. اين خود محدوديتي است که اصلاح‌طلبان از مجلس چهارم به اين سو با آن مواجه بودند و هنوز اين مساله برطرف نشده است. شواهد و قرائن نيز حاکي از باز شدن فضا نيست بلکه همه چيز حکايت از همان روال گذشته دارد. در چنين شرايطي با توجه به هزينه سنگيني که اصلاح‌طلبان در انتخابات‌هاي گذشته پرداختند، ضعف عملکرد منتخبان باعث شد که به اعتبار اصلاح‌طلبان آسيب جدي وارد شود. طبعا اصلاح‌طلبان نمي‌خواهند بيش از اين هزينه کنند و فايده‌اي نبرند. بنابراين شرط عقل اين است که با بررسي وضع موجود اصلاح‌طلبان در پي اين باشند که هزينه فايده کنند و ببينند از هزينه‌هايي که مي‌کنند چه سودي مي‌برند و اينکه مردم در چه شرايطي و چقدر حاضرند که پاي رايو نظر اصلاح‌طلبان بايستند و حاضر شوند که به رغم مواجهه با مشکلات موجود به‌ويژه در عرصه معيشتي بازهم به تجربه جديدي تن در دهند. مگر اينکه واقعا اصلاح‌طلبان بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند؛ يعني تضميني ارائه دهند تا مردم اميدوار شوند که وضعيت فرق خواهد کرد. اين تضمين مي‌تواند تفاوت چشمگير کانديداهاي اصلاح‌طلبان نسبت به دوره‌هاي گذشته باشد. بدين نحو که اصلاح‌طلبان به مردم بگويند با توجه به عدم تاييد صلاحيت‌ها، محبور به معرفي کانديداهاي حداقلي شديم و براي اينکه شرايط و اوضاع را تغيير دهيم و براي اصلاح قدرت وارد صحنه شويم، اين افراد را وارد مجلس کرديم، اما انتخاب آنها تضميني براي اتخاذ مشي اصلاح‌طلبي نبود و باعث شد که اوضاع مردم سخت‌تر شود. لذا اگر افراد اصلاح‌طلب شناسنامه‌داري که معرفي مي‌کنيم تاييد صلاحيت شوند، مي‌تواند تضمين مطمئني براي مردم در جهت تغيير وضعيت موجود باشد. نکته ديگر برنامه‌هاي اثباتي و ايجابي است؛ در دوره گذشته وضعيت تفاوت داشت و رويکردها سلبي بود. از همين رو اصلاح‌طلبان تلاش کردند که تندروها وارد مجلس نشوند، اما اکنون بايد بر مبناي رويکرد ايجابي عمل کنند و بگويند که وضعيت چگونه بهتر خواهد شد، صرفا با تغيير افراد يا با اجراي برنامه‌هايي جديد و بر مبناي مطالبات مردم.
 
براساس آنچه که طي دهه‌هاي گذشته شاهد بوديم، جريانات سياسي بايد در قدرت اجرايي و تصميم‌گيري باشند که بتوانند به مردم تضمين تغيير شرايط را بدهند. اينکه صرفا وعده تغيير شرايط داده شود و در عمل اتفاقي نيفتاد موجب ريزش باقي سرمايه اجتماع اصلاح‌طلبان نخواهد شد؟
 
به‌نظر من ما نبايد منتظر باشيم که اوضاع کاملا و صددرصد در جهت خواسته‌هاي ما پيش برود، چون هيچ‌وقت اين اتفاق نخواهد افتاد و اساسا وجود رقابت در جامعه نشان‌دهنده اين است که به هر حال هميشه ممکن است سهمي را که در حاکميت پيدا مي‌کنيم آنچنان تاثيرگذار نباشد يا اگر هم به جايگاه مهم‌تري وارد شويم به‌دليل عدم همکاري قسمت‌هاي ديگري نتوانيم کاري انجام دهيم. اما واقعيت اين است در دوره مجلس ششم و دولت اصلاحات نيز با همين محدوديت‌هايي که اکنون شمرده مي‌شود آن زمان نيز رئيس دولت اصلاحات با چنين محدوديت‌هايي مواجه بود و خود مي‌گفت که هر 9 روز يک بحران به‌وجود مي‌آيد، اما آن زمان همه شاخص‌ها مثبت بود و اگر مجلس ششم نتوانست مطالبات حداکثري مردم را تامين کند، اما منفي نبود و در جهت مثبت پيش رفت. اين در حالي است که اکنون همه شاخص‌ها منفي است و اوضاع بدتر شده که حاصل محدوديت‌ها و تن در دادن به نيروها و کانديداهايي ناشناخته و غيرقابل کنترل است. اصلاح‌طلبان براي اصلاح قدرت اصول اصلاح‌طلبي را زير پا گذاشتند و از شاخص‌هاي اصلاح‌طلبي کوتاه آمدند که چنين نتيجه‌هايي رقم خورد. البته اصلاح‌طلبان به زعم خودشان کار مفيدي انجام دادند و قدرت را از دست تندروها گرفتند. گرچه اين امر لازم بود، اما کافي نبود. در شرايط حاضر نيز بايد شرط لازم و کافي وجود داشته باشد تا بتوانيم در صحنه انتخابات ورود کنيم چرا که در غيراين صورت در بر همان پاشنه خواهد چرخيد، اوضاع براي مردم اطمينان بخش نخواهد بود و نگراني‌‌هاي مردم تشديد خواهد شد.
 
در حال حاضر و با توجه به شرايط اقتصادي و معيشتي مردم جامعه به‌خصوص سرمايه اجتماعي اصلاح‌طلبان و آراي خاکستري با دوگانه مشارکت يا عدم مشارکت روبه‌رو هستند؛ آيا اصلاح‌طلبان با وجود سرمايه‌گذاري در اين بخش هنوز با اين تناقض و دوگانگي روبه‌رو هستند؟
 
همين که مي‌گوييد آراي خاکستري بدين معناست که اين دسته از آرا گرايش خاصي ندارند و منتظرند ببينند که چه جرياني ليست جذاب‌تري مي‌دهد و با آن مي‌توان اوضاع را تغيير داد يا به تغيير اوضاع اميدوار بود؟ آن وقت است که پاي صندوق راي مي‌آيند. گرچه اين طيف نيز معمولا قابل پيش‌بيني نيستند و بيشتر در روز انتخابات تصميم مي‌گيرند، اما گرايش آراي خاکستري بيشتر به اصلاح‌طلبان است. نکته اساسي اين است که به هر حال ما نظامي داريم که طبق قانون اساسي تعريف شده است. بخش انتخابي دارد که اعمال حاکيمت مردم در سرنوشتشان در همين بخش انتخابي است. در بخش انتصابي نيز سازوکار جداست و تصميمات به مسئولان امر واگذار شده است. تنها جايي که مردم نقش دارند و حق دارند در سرنوشت خود مشارکت کنند انتخابات است که طي آن مي‌توانند دو قوه از 3 قوه را مشخص کنند و اميدوار باشند که مطالبات و خواسته‌هايشان تامين شود. راه سومي وجود ندارد و مردم نيز اين را فهميده‌اند. براي همين است که آراي خاکستري يا آرائي که از قبل براي حضور در انتخابات تصميم نمي‌گيرند و منتظر شرايط هستند نيز در روز انتخابات اغلب راي مي‌دهند. اصلاح‌طلبان تاکنون از اين آرا سود برده‌اند و اگر اين آرا اضافه نشود اصلاح‌طلبان ضرر خواهند کرد، اوضاع به نفع رقيب رقم خواهد خورد و آنها برنده خواهند شد. البته اگر يأس و نااميدي مردم به جايي رسد که ببينند ديگر فايده‌اي ندارد در روز انتخابات آن موج راه نخواهد افتاد و آراي اصيل حامي اصلاحات نيز بدان حدي نيست که بتوانند در مقابل رقيب مقاومت کنند که در اينجا شکست خواهند خورد. از اين رو است که مي‌گويم اصلاح‌طلبان بايد اعتماد مردم را جلب کنند و داراي افرادي باشند که در مجلس و دولت جهت گيري‌هاي اصلاح‌طلبانه داشته باشند. اين رويکرد حداقل موجب مي‌شود که تا حدي مورد قبول مردم واقع شوند. اصلاح‌طلبان بايد برنامه‌ها و راهکارهاي مشخص منطقي و عملياتي خود را براي برون رفت از اين شرايط ارائه دهند تا بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند. من معتقدم که اصلاح‌طلبان هيچ‌چاره‌اي ندارند جز اينکه ترجمان احساسات مردم باشند. يعني با تغيير گفتمان در جهت احساس مردم که تبعيض، فاصله فاحش طبقاتي و مقابله فقر و غناست قدم بردارند.
 
اگر مي‌خواهيم ترجمان احساسات مردم باشيم و گفتماني ارائه دهيم که براي مردم جذاب باشد غيراز اين نمي‌توان رويکرد ديگري اتخاذ کرد. نمي‌توان به همان گفتمان قبلي که بر مطالبات و نيازهاي 10 سال پيش مردم مي‌پرداخت متکي بود. در گذشته نارضايتي مردم از يکدست شدن فضاي سياسي، انزواي بين‌المللي و مشکلات اقتصادي بود که اصلاح‌طلبان با ارائه گفتمان جديدي روي کار آمدند. اما اکنون مطالبات مردم فرق کرده چراکه مي‌گويند اگر دلواپسان باعث ايجاد مصيبت‌هايي براي ما شدند، جريان اعتدال نيز که پس از آن مطرح شده عملکرد بهتري نداشته و وضع ما تغيير نکرده و بدتر هم شده است. لذا مطالبات مردم فعلا در سطح اول يعني تامين نيازهاي مادي و معيشتي قرار دارد و ديگر به هرم مازلو نرسيده است. مردم مطالبات سياسي ندارند و اصل مطالباتشان اقتصادي و معيشتي است. اصلاح‌طلبان بايد اين امر را درک کنند تا مردم بدان‌ها رو بياورند. هر جريان ديگري هم که بتواند اين گفتمان را داشته باشد مردم به آن جريان متمايل خواهند شد.
 
چندي پيش رئيس دولت اصلاحات در ديدار با دانشجويان تاکيد کرد که اگر شرايط براي ليست بستن مهيا نباشد اجباري به ارائه ليست ازسوي اصلاح‌طلبان نيست؛ ليست‌بندي اصلاح‌طلبان در انتخابات را حائز چه شرايطي مي‌دانيد؟
 
مسلما اگر اصلاح‌طلبان بخواهند براي انتخابات ليستي ارائه بدهند يکي از مهم‌ترين مسائل حائز اهميت تاييد صلاحيت ژنرال‌ها و کانديداهاي شاخص اصلاح‌طلبان است. جز اين نيز راهي وجود ندارد و رئيس دولت اصلاحات نيز به درستي گفته که راي دادن قطعي است و بايد راي داد، اما ليستي که اصلاح‌طلبان بخواهند ارائه کنند قطعا بايد ليستي با هويت اصلاح‌طلبانه و مبتني بر شاخص‌هاي اصلاح‌طلبلانه باشد. من فکر مي‌کنم رويکردي که رئيس دولت اصلاحات مطرح کرده بسيار معقول و منطقي است. البته نظري وجود دارد که مي‌گويد اصلاح‌طلبان نبايد منتظر باشند که صلاحيت‌ها تاييد شود و سپس ليست بدهند. چون پيش از اين هميشه منتظر احراز صلاحيت‌ها بوديم که چه کساني باقي مي‌مانند و بر اساس آنها ليست مي‌‌بستيم، اما اکنون بايد از قبل کانديداها مشخص شوند و اعلام شود که کانديداهاي اصلاح‌طلبان چه افرادي هستند که جامعه و نهادهاي حاکميتي بدانند که وقتي تاييد صلاحيت‌ها اعلام شد، کاملا مشخص شود که اصلاح‌طلبان فرافکني نمي‌کنند. از قبل گفته بودند و اکنون نيز نتيجه مشخص است که در منظر ديد مردم است و مي‌توانند قضاوت کنند.
 
در انتخابات پيش رو به غيراز اصلاح‌طلبان و اصولگرايان 3 جريان ديگر نيز احتمال ورود دارند؛ جريان احمدي‌نژاد؛ قاليباف و جبهه پايداري و جليلي. اين مجموعه‌ها چه ميزان مي‌توانند بر انتخابات تاثيرگذار باشند و معادلات را تغيير دهند؟
 
مردم از گفتمان‌هاي اصولگرايي و اصلاح‌طلبي مأيوس شدند و در شرايط موجود آنها را کارساز نمي‌بينند. از اين رو اگر اصولگرايان و اصلاح‌طلبان بخواهند با رويکردهاي سابق به صحنه انتخابات قدم گذارند قطعا مردم از آنها حمايت نکرده و حتي در انتخابات نيز شرکت نخواهند کرد. بستگي به اين دارد که هر کدام از اين دو جريان چه گفتمان جديدي مطرح کنند و چه اطمينان و تضميني را براي بهتر شدن اوضاع به مردم بدهند. لذا معتقدم نه شعارهاي پوپوليستي احمدي‌نژاد و اطرافيانش کاربردي خواهد داشت، نه نظرات و رويکردهاي آقاي قاليباف که تاکنون 3 بار در پوشش‌هاي مختلف در انتخابات شرکت کرده، شکست خورد و کنار رفت. جبهه پايداري و اطرافيان آقاي جليلي هم به‌دليل پيشينه عملکردي نام مناسب مردم پسند نيستند و بر مبناي باورهاي خودشان حرکت مي‌کنند. نگاه دلواپسان به مردم استفاده ابزاري براي به دست گرفتن قدرت است و عموما دغدغه مردم ندارند. با اين حال مردم باور دارند که اصلاح‌طلبان بر عکس جريانات مخالف دغدغه مردم دارند، اما دستشان بسته است. اگر دست اصلاح‌طلبان باز شود و بتوانند عملکردهاي مردم محور خود را ادامه دهند مردم باز هم به جرياني روي خواهند آورد که دغدغه مردم داشته باشد، فهم و شعور اداره کشور داشته باشد و در گذشته نيز کارنامه عملکردي قابل قبولي از خود ارائه داده باشد. اينها شاخصه اصلاح‌طلبان است، اما در طرف ديگر جريان مخالف عملکرد مطلوبي از خود برجاي نگذاشته و هيچ‌رويکردي ناشي از اصلاح رويکردشان نشان نداده‌اند که بر اساس آن بتوانند تغيير روش دهند. اگر اصلاح‌طلبان بتوانند با اطمينان کامل وارد صحنه شوند و به مردم اطمينان دهند فکر مي‌کنم شانس اصلاح‌طلبان بيشتر است. اگر شرايط موجود به جهت گرايش مردمي براي اصلاح‌طلبان نامناسب است براي طرف مقابل نامناسب‌تر است لذا به‌نظر مي‌رسد در همين شرايط نيز گرايش مردم به اصلاح‌طلبان بيشتر است.


آرمان

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز