بهانه‌های تحريم كنندگان را از بين ببريد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۸:۳۳
کد خبر: ۳۸۵۰۳۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۸ - ۲۸ مرداد ۱۳۹۸
خلیج فارس در معادلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی در منطقه و جهان، نقش بسیار فعال و تعیین‌كننده‌ای در امنیت ملی ایران دارد. به منظور بررسی جایگاه و اهمیت منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز بر منافع و امنیت ملی ایران و امنیت اقتصاد جهانی گفت‌وگویی را با پیروز مجتهدزاده تحلیلگر روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه انجام داده که در ادامه می‌خوانید.
خلیج فارس در معادلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی در منطقه و جهان، نقش بسیار فعال و تعیین‌كننده‌ای در امنیت ملی ایران دارد. به منظور بررسی جایگاه و اهمیت منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز بر منافع و امنیت ملی ایران و امنیت اقتصاد جهانی  گفت‌وگویی را با پیروز مجتهدزاده تحلیلگر روابط بین‌الملل و استاد دانشگاه انجام داده که در ادامه می‌خوانید.
 
خليج فارس و تنگه هرمز چه جايگاه و اهميتي در پيشگاه منافع و امنيت مردم ايران دارد؟
 
به گزارش روز نو :به‌نظر مي‌رسد پاسخ به اين سوال اشاره به واقعيتي است که حداقل در 60 سال گذشته براي همه جهانيان از جمله مردم ايران مسلم و مبرهن است. به‌خصوص کشورهايي همچون ايران و کشورهاي حاشيه خليج فارس که مي‌دانند که اقتصادهايشان به‌طور عمده وابسته به سلامت و امنيت صادرات نفت و مشتقات آن است. امنيت ايران با امنيت خليج فارس گره خورده است. به‌گونه‌اي که با امنيت خلج فارس اقتصاد ايران با درخشش و پيشرفت همراه بود. اما از زماني که امنيت خليج فارس از زمان جنگ تحميلي و در حال حاضر با بازي‌هاي ترامپ خدشه‌دار شده فضاي امنيتي در خليج فارس لطمات زيادي به همگان به‌خصوص به ايران وارد کرده است. بنابراين تا زماني که اقتصاد کشورهاي منطقه از جمله ايران به‌صورت عمده وابسته به صادرات نفت باشد امنيت منطقه خليج فارس از اهميت بسزايي برخوردار است. امنيت‌زدايي در خليج فارس از سوي هر کشوري خطرناک است. بنابراين ايران مي‌بايستي از تمام توان خود استفاده کرده تا امنيت خليج فارس را تامين نمايد. با صراحت مي‌توان گفت که تامين امنيت خليج فارس براي ملت ايران جنبه حياتي دارد. بنابراين سياست مي‌بايستي از جنبه شخصي‌سازي خارج شده و بايد در راستاي رفاه و امنيت مردم کشورمان به‌کار برده شود.
 
بر اساس ديدگاه بسياري از کارشناسان بهترين راهکار تامين امنيت خليج فارس همکاري کشورهاي منطقه است. مشخصا کشورهاي منطقه با چه سازوکار مشخصي مي‌توانند به چنين راهکاري دست يابند؟
 
در حالي که آمريکا در منطقه خليج فارس بهانه تراشي مي‌کند چگونه مي‌توان به امضاي پيمان عدم تجاوز ميان کشورها رسيد. اين در حالي است که رژيم صهيونيستي در تمامي کشورهاي خليج فارس حضور دارد چگونه مي‌توان به چنين راهکاري رسيد. براي رسيدن به امضاي پيمان عدم تجاوز ميان ايران و کشورهاي خليج فارس مي‌بايستي همان کاري را انجام دهيم که پيش از اين انقلاب انجام داديم. به‌گونه‌اي که با تمامي کشورهاي عربي روابط خوبي وجود داشت. لذا بايد بدانيم دنبال کردن برخي سياست‌ها چه هزينه‌اي براي کشور خواهد داشت. زماني که کشورهاي منطقه به دامان تل‌آويو افتاده‌اند نمي‌توانيم توقع داشته باشيم که آنها به پيمان عدم تجاوز با ايران ورود کنند. سياست خارجي مي‌بايستي بر اساس منافع ملي پيگيري شود. حتي در سوريه خوشبختانه با ورود روس‌ها مقدار زيادي از بار سنگين ايران کم شد. لذا نبايد سياست تحريک ديگران را در سياست خارجي دنبال کنيم.
 
ترتيبات امنيتي در خليج فارس در حال حاضر چگونه است و همچنين اين ترتيبات چگونه بايد باشد؟
 
در حال حاضر به‌نظر مي‌رسد ترتيبات امنيتي در تنگه هرمز نداريم. آنچه که وجود دارد روابط حسنه و سازنده با برخي از کشورهاي منطقه از جمله با عمان، قطر و عراق است. قطر در سال‌هاي اخير تا حدودي در مواضع خود از ايران حمايت کرده است. اخيرا شاهد بوده‌ايم که عربستان سعودي از آن تندروي‌هاي سابق به‌رغم اغواگرايي‌هاي شبانه‌روزي نتانياهو دست برداشته و سعي مي‌کنند به سمت همکاري‌هاي سازنده با ايران حرکت کنند. تنها ترتيبات امنيتي اين گونه که به‌صورت سنتي از سال‌هاي قبل از انقلاب در تنگه هرمز وجود داشته است. هر چند براي مدتي بر اساس سوءتفاهماتي که پيش آمد اين روابط دچار خدشه گرديد. همچنين پس از آن بر اساس تحريکات و دامن زدن‌هاي واشنگتن و تل‌آويو اين روابط به‌گونه‌اي متوقف شد. لذا مي‌بايستي سعي کنيم بازگشتي به همان روابط پيشين خود داشته باشيم و يک سياست منطقي را در خليج فارس دنبال کنيم. مي‌بايستي سياست‌ها و دشمني‌هاي احتمالي را در خود نگه داريم. همچنين از بازگو کردن مواضع ايدئولوژيک در تريبون‌هاي رسمي و بهانه دادن به دست ديگران مي‌بايستي جدا پرهيز کنيم. اين گونه مواضع مي‌تواند به امنيت ملي لطمه وارد کند. سياست خارجي هوشمندانه مي‌تواند باعث پيشبرد و پيشرفت کشور شود. وظيفه سياست خارجي پيگيري منافع ملي کشور است. وضعيت کنوني که به سمت بهبود در خليج فارس پيش مي‌رود، که خوشبختانه زمينه‌هاي شکل‌گيري ائتلاف ادعايي ترامپ از ميان مي‌رود همچنين هيچ‌يک از کشورهاي عربي از چنين ائتلافي استقبال نکرده‌اند.با روشن شدن فضا ميان عربستان، امارات و ساير کشورها مي‌توانيم به روزهاي اميدوار‌کننده در روابط خارجي کشورهاي خليج فارس و همکاري‌ها بازگشت داشته باشيم که اين مساله بهترين تضمين‌کننده امنيت منطقه خواهد بود.
 
با توجه به رفع توقيف نفتکش ايراني گريس1 از سوي دادگاه جبل الطارق، اين اقدام چه تاثيري بر مناسبات و معادلات منطقه‌اي و بين‌المللي خواهد داشت؟
 
ممکن است در ابتداي اين ماجرا دولت بريتانيا تحت تاثير اغواگري‌هاي ايالات متحده و شخص ترامپ و بولتون به‌دنبال کارشکني بوده و حتي بر اساس موازين اتحاديه اروپا دست به اقدامي غيرقانوني زده باشد. اما دولت جانسون برخلاف اين انتظار که مي‌بايستي هماهنگي بسيار خوبي با ترامپ داشته باشد به اين توقيف غيرقانوني پايان داد تا راه براي حل ساير موارد وابسته به آن از جمله رفع توقيف کشتي انگليسي باز شود. مساله قابل توجه اين است که شب قبل از توقيف نفتکش گريس1 ترامپ تلفني از بريتانيا خواست تا نفتکش ايراني را آزاد نکنند. به عبارت ديگر به جبل الطارق ابلاغ شده بود تا رفع توقيف صورت نگيرد. ولي تحت تاثير دولت بريتانيا، جبل الطارق بي‌اعتنايي کرده و تحرکات ديپلماتيک تهران-لندن منجر به آزادي گريس1 شد.
 
با توجه به آنکه منابع خبري از صدور حکمي از سوي دادگاهي در آمريکا مبني بر توقيف نفتکش ايراني گريس1 خبر دادند. چرا واشنگتن بعد از رفع توقيف نفتکش ايراني توسط دادگاه جبل الطارق دست به چنين اقدامي زد؟
 
بايد بدانيم حوزه اجرايي‌بودن يک دادگاه محلي آمريکايي چه حوزه حقوقي را شامل مي‌شود. پاسخ روشن است دادگاه آمريکايي نظر خود را براساس اعلام تحريم‌هاي واشنگتن عليه تهران دنبال خواهد کرد. اينکه يک دادگاه آمريکايي بخواهد بر اساس تحريم‌هاي يکجانبه غيرقانوني نفتکش ايراني را توقيف نمايد، بدون هيچ‌گونه ترديدي چنين اقدامي يک دزدي دريايي است. تحريم‌هاي يک‌جانبه ايالات متحده عليه ايران غيرقانوني است. تحريم زماني مي‌تواند قانوني تلقي گردد که به تصويب سازمان ملل متحد رسيده و مورد تاييد شوراي امنيت سازمان ملل بوده باشد. اما در حال حاضر چنين وضعيتي وجود ندارد. بنابراين بار حقوقي به منظور اجراي اين تصميم‌هاي خود سرانه دولت ترامپ نمي‌تواند مورد بحث قرار گيرد. چون دست زدن به چنين اقدامي از سوي دولت ايالات متحده وارد شده به يک جنگ بزرگ بين‌المللي در درياهاست. لذا بعيد به‌نظر مي‌رسد سيستم سياسي در ايالات متحده چنين اجازه‌اي را به دولت ترامپ دهد. بايد بدانيم که آمريکايي‌ها از ابتدا وارد چنين مساله‌اي شدند. اين تصوري که مي‌شود که دولت انگليسي جبل الطارق بر اساس تحريم اتحاديه اروپا عليه سوريه نفتکش ايراني را توقيف کرد اين ظاهر ماجراست. اما واقعيت اين است که بايد به‌خاطر داشته باشيم همان گونه که وزير خارجه اسپانيا (که از يکسو عضو اتحاديه بوده و از سوي ديگر مدعي جبل الطارق است) در همان ابتدا اعلام نمود اين اقدام دولت انگليسي جبل الطارق بر اساس دستور شب قبل ترامپ بوده تا نفتکش ايراني توقيف شود. بايد بدانيم نفتکش ايراني به دستور ترامپ آن هم به‌صورت غيرقانوني توقيف شد. پس از آن نيز شاهد بوديم معاون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپايي که آن هم يک مقام اسپانيايي است اعلام نمود اين توقيف اقدامي غيرقانوني است چون تحريم سوريه از سوي اتحاديه اروپا مشمول کشورهاي اتحاديه اروپاست. به عبارت ديگر تحريم اتحاديه فقط شامل کشورهاي اروپايي مي‌شود نه ساير کشورها، بنابراين آن توقيف به‌صورت مضاعف غيرقانوني بود.
 
چرا دولت بوريس جانسون بر اساس ملاحظات روابط ويژه ميان لندن-واشنگتن در همراهي با آمريکا و مشخصا شخص ترامپ عمل نکرد؟
 
بايد به ياد داشته باشيم که روابط ويژه ميان لندن-واشنگتن به معناي مستعمره‌بودن بريتانيا نيست. دولت بريتانيا دولتي مستقل است. لذا بر اساس ملاحظات و منافع ملي خود عمل مي‌کند. بريتانيا از ايالات متحده دستور نمي‌گيرد. بلکه به‌صورت بالعکس بوريس جانسون از زمان نخست وزيري در بريتانيا در دو مرحله نشان داد هرگز از واشنگتن دستور نمي‌گيرد. اول آن زماني بود که ترامپ عليه نمايندگان رنگين پوست کنگره مواضع نژاد پرستانه‌اي ابراز داشت اما جانسون صراحتا اعلام کرد که اين عملي نژادپرستانه و محکوم است. بايد بدانيم دوستي و همکاري به معناي مستعمره‌بودن نيست. دوم در مساله رفع توقيف گريس1 بايد بدانيم که نفتکش بنا به خواست ترامپ توقيف گرديد اما در شب آزادي اين نفتکش، انگليسي‌ها به دستور و خواست رئيس‌جمهور آمريکا بي‌اعتنايي کردند. لذا چنين رويکردي از سوي بوريس جانسون نشان‌دهنده آن است که بريتانيا با چنين اقدامي استقلال ملي خود و نه فرمانبرداري از دولت ايالات متحده آمريکا را به اثبات رسانيد. همچنين بايد اين نکته را مد نظر داشته باشيم که انگليسي‌ها بر اساس اقتضائات منافع خودشان عمل مي‌کنند.
 
با توجه به آنکه منابع رسانه‌اي از سفر مايک پنس (معاون دونالد ترامپ) به لندن خبر دادند همچنين پيش از وي نيز جان بولتون به بريتانيا به منظور همراه ساختن لندن با واشنگتن سفر کرده بود. چرا آمريکا اصرار بر همراه ساختن بريتانيا با خود عليه ايران دارد؟
 
ايالات متحده از هيچ‌تلاشي براي محدود کردن و فشار بر مردم ايران دريغ نخواهد کرد. اما اصل ماجرا اين است زمانيکه انگليسي‌ها با آمريکايي‌ها همراهي نمي‌کنند اين خود نشانگر آن است که خواسته‌هاي آمريکايي‌ها بر خلاف مصالح و منافع انگليسي‌ها است. بنابراين بايد بدانيم دولت بوريس جانسون که دوست نزديک ترامپ نيز مي‌باشد آيا به اين اغواگري‌ها اعتنايي مي‌کند يا خير؟ بنابراين بايد به اين پرسش اساسي نيز پاسخ دهيم که چه اتفاقي افتاد که دولت بريتانيا در جهت رفع توقيف گريس1 اقدام نمايد. پاسخ روشن است چون دولت جانسون به اين نتيجه رسيد که ترامپ با بهانه توقيف نفتکش ايراني در جبل الطارق و عمل ايران در توقيف نفتکش انگليسي، از اين موضوع بهره‌برداري ناجوانمردانه براي صف آرايي بين‌المللي عليه ايران مي‌کند. که اگر چنين مساله‌اي (ائتلاف دريايي عليه ايران در خليج فارس) مي‌توانست انبار باروت ايجاد شده در خليج فارس توسط ترامپ را منفجر کند. با چنين انفجاري تمامي دوستان ايالات متحده پيش از رسيدن خبر موضوع به تهران تمامي آنها صدمه خواهند ديد. بنابراين اين درايت يک دولت مستقل و قائم به منافع ملي خود است. لذا جانسون با رفع توقيف نفتکش گريس1 بهانه‌هاي صف آرايي در منطقه خليج فارس را گرفت. بايد عمل در سياست ملاک قضاوت قرار گيرد. هر چند فرانسه و بريتانيا قبول کردند که به چنين ائتلافي خواهند پيوست اما در مقابل لندن بهانه‌هاي ايجاد ائتلاف را از ميان برد. اين فرق ميان فرانسه و بريتانياست. لندن از يکسو داراي روابط ويژه با واشنگتن است بنابراين اين استنباط ايجاد مي‌شود هر چه ايالات متحده بخواهد اين متحد طبيعي آن را اجرا خواهد نمود. بريتانيا در خليج فارس سابقه حکمراني 200‌ساله دارد بنابراين بر اساس اين سابقه تاريخي نفوذ بسيار زيادي در اين منطقه دارد. لذا مي‌تواند بر مسائل منطقه تاثيرگذار باشد. اما مساله‌اي که بايد از آن نتيجه بگيريم اين است که واشنگتن اين درايت را نداشته که لندن حتي در دولت بورس جانسون فرمانبردار ترامپ نيست. لذا زماني که بريتانيا بر اساس مصالح خود متوجه شد که نمي‌تواند در چنين ائتلافي از پيش باخته شرکت داشته باشد (هر چند اعلام حضور نمود) اما زير بنا و بهانه‌هاي چنين ائتلافي را از ميان برد.
 
با توجه به آنکه طي روزهاي گذشته آنگلا مرکل اعلام نمود ماموريت اروپايي در تنگه هرمز مورد بحث قرار خواهد گرفت. آيا آلمان به چنين ائتلافي حتي به‌صورت کمرنگ خواهد پيوست؟
 
بايد اين مساله را مد نظر داشته باشيم اگر مرکل مي‌خواست در مواضع خود مبني بر عدم حضور در ائتلاف دريايي در خليج فارس تجديد نظر نمايد در همان ابتدا موضوع تجديدنظر را پيگيري مي‌کرد. لذا بايد بدانيم که مرکل در طول سال‌هاي گذشته هيچ‌گاه پيش نيامد که يک سياست اعلام شده محکم خود را تغيير دهد. لذا به‌نظر مي‌رسد فعلا حداقل در عمل آلمان رهبري سياسي اتحاديه اروپا را بر عهده دارد. بنابراين طبيعي است آنچه را که مرکل اعلام نمود که به اتحاد مورد نظر ترامپ نخواهد پيوست سياست دولت خود آلمان بوده است. حال او مي‌گويد قصد دارد تا چنين رويکردي را با ساير کشورهاي اروپايي در ميان گذارد. حتي ممکن است مرکل تمام کشورهاي اروپايي را اقناع نمايد که همانند آلمان اقدام نمايند. اما مساله دوم اينجاست که با آزادي نفتکش گريس1 و رفع توقيف احتمالي نفتکش انگليسي در خليج فارس موضوع ائتلاف مورد نظر ترامپ از ميان مي‌رود.
 
با توجه به آنکه منابع خبري از برگزاري آنچه از آن تحت عنوان ادعايي امنيت خليج فارس و تشکيل ائتلاف در منطقه نام مي‌برند در منامه خبر داده‌اند. مشخصا چرا بحرين براي برگزاري چنين اجلاسي انتخاب شده است؟
 
بسيار واضح است چون آمريکا در بحرين پايگاه نظامي دارد. اين ائتلاف، ائتلافي نظامي است. همچنين برگزاري چنين اجلاس‌هايي به جايي نخواهد رسيد. مگر عربستان سعودي اکثر کشورهاي دنيا را براي ايجاد ائتلاف بر ضد ايران دعوت نکرد آيا چنين ائتلافي به‌وجود آمد؟ در نتيجه چنين اقدامي از سوي سعودي‌ها کار به جايي رسيد که نماينده عراق صراحتا به چنين اقدامي از سوي رياض اعتراض نمود و همچنين نخست وزير پاکستان در نهايت زيبايي به پادشاه عربستان اهانت کرد. بنابراين اين مسائل بازي‌هاي نمايشي است. لذا اين گونه اقدامات هيچ‌گونه زمينه عملياتي ندارد. چون زير بناي شعبده بازي‌هاي ترامپ از ميان رفته است.
 
در صورت از ميان رفتن زمينه چنين ائتلاف ادعايي در خليج فارس، ترامپ دست به چه اقدام احتمالي خواهد زد؟
 
ترامپ همان کاري را انجام مي‌دهد که تاکنون انجام داده است. به‌گونه‌اي که تا به حال از مجموعه اقداماتش عليه مردم ايران راه به جايي نبرده بيش از اين هم راه به جايي نخواهد برد. متاسفانه برخي از ايرانيان خارج از کشور همانند خود ترامپ به‌دنبال افکار کودکانه و تصورات اشتباه هستند. ترامپ يک سياستمدار و يا ديپلمات ورزيده نيست وي تاجري حقه باز است. هيچ‌کس براي ترامپ تاجرپيشه احترام قائل نيست.
 
جان بولتون در يکي از مصاحبه‌هاي اخيرش مدعي شده چين به قاچاق نفت از ايران مشغول است. مشخصا مشاور امنيت ملي از تاختن به پکن چه اهدافي را دنبال مي‌کند؟ همچنين ايران چگونه مي‌تواند اين تحريم‌ها را پشت سر گذارد؟
 
بولتون فردي نيست که کسي بر روي موضع او حساب باز کند. مي‌دانيم که چيني‌ها به‌صورت کاملا آشکار از ايران نفت خريداري مي‌کنند. پکن صراحتا اعلام نمود که ما به تحريم‌هاي ايالات متحده اعتنايي نداريم چون اين تحريم‌ها غيرقانوني است. بسيار طبيعي است که هر کشوري در کجاي دنيا منافع خود را دنبال مي‌کند. اين امري طبيعي است. در حال حاضر ايران نيز دست به چنين اقدامي مي‌زند. اما آنچه که غيرطبيعي است اعلام تحريم‌هاي غيرقانوني و ضد بشري است. اما ايران بايد بهانه‌هاي تحريم‌کنندگان را از ميان بردارد.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز