«بودن يا نبودن؛ مساله اين است...»، شايد آن روز كه ويليام شكسپير در «هملت» اين جمله به يادماندني را مينگاشت، گمانش را هم نميكرد سالها بعد در جايي بس دورتر حكايت از جرياني باشد كه بعد از سه پيروزي متوالي در نهادهاي انتخاباتي، ازعرش به فرش رسيده و بار مسووليت كس يا كساني را عهدهدار شود كه در اصلاحطلبيشان هم تشكيك وارد است. افرادي كه برخي بعد از سلفيها جا زدند و پشت كردند به آنچه روزگاري برايش سر و دست ميشكستند و برخي ديگر نيز گويي به دست باد دادند، هرآنچه در روزهاي انتخابات بر لب جاري ميساختند. حالا اصلاحطلبان ماندهاند و بار مسووليت دولتي كه هرگز اصلاحطلب نبود و نشد و نخواهد شد ولي منتقدان ناكارآمديهايش را به پاي اصلاحطلبان نوشتند. اين آشفتگي روزهاي گذشته در كنار ترس از روزهاي آينده، سبب شد تا شاهد برنامهاي كه انتظارش را داريم نباشيم حتي شايد بتوان نام بيبرنامگي بر آن نهاد.
به گزارش روز نو :گواه بيبرنامگي اصلاحطلبان براي انتخابات يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي حداقل تا اينجاي كار، نه اظهارات ضد و نقيض چهرههاي اين جريان بلكه ميتواند بعضي گفتههاي اعضاي شوراي عالي سياستگذاري اصلاحات باشد. آذر منصوري در اظهاراتي كه ايسنا آن را منتشر كرد، گفته: «هنوز هيچ جمعبندي خاصي در مورد نوع مشاركت اصلاحطلبان در انتخابات صورت نگرفته است؛ چرا كه بايد ابتدا نسبت به آسيبشناسي اقدامات قبلي اين شورا همچون نتايج عملكرد ليست اميد در مجلس دهم اقدام كرده و سپس بر اساس نتيجه حاصله و تحليل از فضاي سياسي كشور مجموعه گزينههاي موجود را روي ميز گذاشته و در نهايت به راهبرد مشترك دست پيدا كنيم.»
اصلاحات تنها 7 ماه و 16 روز تا دوم اسفند ماه فاصله دارد؛ 7 ماهي كه چون چشم برهم زدني خواهد گذشت ولي هنوز تكليف اين جريان سياسي با انتخابات چندان مشخص نيست. حضور يا عدم حضور در انتخابات، اين روزها سرخط واژگاني است كه مفسران و فعالان اصلاحطلب از آن استفاده ميكنند، كليدواژههايي كه هر كدام به نوع خود توانايي اقناع مخاطب را دارد ولي هنوز بر ساير خرده جريانهاي اصلاحات اثر نگذاشته تا سوالي بيپاسخ اين جريان سياسي را احاطه كرده باشد. اين بار برخي از صندوق راي به عنوان تنها راه نام ميبرند و برخي ديگر معتقدند كه نميتوان با ساز و كارهاي موجود و هزار و يك فيلتر در انتخابات حاضر شد و سالها تاوان را به جان خريد.
تحريم يا حضور مشروط
شايد بدبينترين مفسر اصلاحطلب نيز گمانش را نميكرد بعد از چشاندن طعم سه شكست بر كام رقيب سنتي، دوباره مجبور است به صحنه بازگردد ولي «زمين، عرصه غافلگيريهاست» و نه اصلاحطلبان در اين بين مستثنا هستند و نه اصولگرايان. حاميان تحريم انتخابات در ميان اصلاحطلبان چندان پرتعداد نيستند ولي در مقابل كم نيستند كساني كه «قيف تنگ شوراي نگهبان» را عامل خداحافظي با صندوق راي معرفي كرده و از مشاركت مشروط سخن به ميان ميآورند. حاميان اين تفكر چنان كه فيضالله عربسرخي ميگويد، معتقدند كه «اصل بر مشاركت در انتخابات است مگر آنكه حداقلهاي مورد انتظار توسط برگزاركنندگان انتخابات رعايت نشده باشد». حداقلهاي اصلاحطلبان در دهه 90 همان حداقلهاي دهههاي مياني انقلاب است و ميتوان آن را در دو كلمه خلاصه كرد؛ «تاييد صلاحيت».
تاييد صلاحيت و نوع نگاه شوراي نگهبان به كانديداهاي اصلاحطلب همان «قيفي» كه حاميان اين جريان سياسي از «تنگي» آن گلايهمندند و خواستار بهبود شرايط خود و كانديداهايشان در ميان 1+11 شورانشيني هستند كه به رسم تجربه اگر نگاهشان به اصلاحطلبان منفي نباشد، مثبت هم نخواهد بود به همين واسطه فعالان اين جريان سياسي خواستار مذاكره با مقامات كشوربراي بهبود شرايط شدهاند. محسن صفايي فراهاني، يكي از فعالان اين عرصه با تاكيد بر اين نكته كه ديگر «حاضر به انتخاب بين بد و بدتر» نيست، ميگويد: «متاسفانه برخيها هنوز هم به دنبال محدود كردن دايره موجود و تن ندادن به بهبودگرايي در فضاي سياسي كشور هستند؛ در حالي كه تنها راهحل در اين شرايط اعتماد به جريانهاي سياسي و مدني در داخل كشور است.» سعيد حجاريان، محسن صفايي فراهاني، فيضالله عربسرخي و چند چهره اصلاحطلب ديگر از جمله حاميان اين ديدگاه در ميان اصلاحطلبان محسوب ميشوند. اين نامآشنايان جريان سياسي نامبرده با تاكيد بر اين نكته كه نظام جمهوري اسلامي بايد ساز و كار لازم براي مشاركت حداكثري را فراهم آورد، معتقدند كه اصلاحات ديگر نبايد با چهرههاي درجه سوم نظير برخي از آنان كه در قالب ليست اميد به پارلمان رسيدند، وارد ميدان شود. ديدگاهي كه البته مخالفان پروپاقرصي در همين جريان دارد؛ مخالفاني كه احترام به آراي عمومي و لزوم پذيرش مسووليت كاستيها را مرتبا به مخالفان ديدگاه خود گوشزد ميكنند.
حضور همه جانبه
اگر قرار بر تعيين مسيرهاي پيشروي اصلاحطلبان باشد، جز حضور مشروط، حضور همهجانبه در انتخابات و تن دادن به نظارت استصوابي، از ديگر مسيرهاي مقابل اصلاحطلبان است؛ مسيري كه در عمل ميتواند يادآور روزهاي انتخابات رياستجمهوري 92 و 96 و مجلس 94 شود اما با يك تفاوت بزرگ. اگر در انتخاباتهاي گذشته اصلاحطلبان بعد از سالها گوشهنشيني نه چندان اختياري، به صحنه بازگشته و از لزوم اداره كشور به دست نيروهاي معتدل و بابرنامه سخن گفتند و كاستيهاي مجالس هفتم تا نهم و دولتهاي نهم و دهم را يادآور شدند، اين بار بايد از دولتي بگويند كه اگر نبود راي اصلاحطلبان، شايد هرگز حسن روحاني بر اين كرسي به راحتي نمينشست. امروز اگر تصميم اصلاحطلبان حضور همه جانبه در انتخابات يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي باشد، چارهاي جز ارايه عملكرد به مردم نيست. مردم بايد بدانند در چهار اجلاسيه پارلمان چه گذشت و ... مخالفان حضور حداكثري اصلاحطلبان معتقدند كه پاسخ روشني نميتوان در مقابل علامت سوالهايي گذاشت كه شعارهاي روزهاي انتخابات ايجادشان كرده است به همين دليل خواستار رايزني با مقامات بالاي نظام براي ورود چهرههاي متخصص و البته نامآشنا به انتخابات هستند.با اين حال و با وجود اين سوالات، چهرههايي چون بهزاد نبوي معتقدند كه اصلاحطلبان همواره بايد در انتخابات حضور داشته باشند. او كه صراحتا حاميان تحريم انتخابات را مورد نقد قرار داده و آنان را از «آيه يأس خواني» برحذر داشته، تاكيد ميكند كه: «اصلاحطلبان و حاكميت بايد بكوشند تا برگزاري انتخابات پرشور تبليغ شود، اين موضوع به سود منافع ملي است و احتمال بروز حوادثي مشابه دي ماه ۹۶ را كم ميكند و بدون انتخابات پرشور شكستن تحريمهاي موجود امكانپذير نيست». نقطه اشتراك اين دو ديدگاه لزوم تلاش حاكميت است به همين روي به نظر ميرسد تكليف «بودن يا نبودن» اصلاحطلبان، در رايزنيهايي مشخص شود كه گويا از طرق مختلف در جريان است اما هنوز براي اظهارنظر درباره آن خيلي زود است هر چند كه اميدها براي بهبود فضا همچنان پابرجاست.
ليست ائتلافي
اگر از دو راه فوق چشمپوشي كنيم، راه سومي كه پيشروي اصلاحطلبان است، ارايه ليست ائتلافي با جريانهاي به اصطلاح اعتدالگرا است. مثال آنچه در انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي اتفاق افتاد و پيروزي اصلاحطلبان تا دم در بهارستان ادامه داشت ولي بعد از آن، اوضاع دوباره رنگ دگر به خود گرفت. قابل انكار نيستند اصلاحطلباني كه همچنان از اين ايده حمايت كرده و از لزوم تحقق آن سخن به ميان آورند و براي اين مهم، چه كسي بهتر از علي لاريجاني. لاريجاني مثال روحاني و دولتش هرگز اصلاحطلب نبوده و نخواهد شد ولي با ليست اميد از قم وارد پارلمان دهم شد و مثال گوي، گاه در زمين اصلاحات غلتيد و گاه ساز اصولگرايان را كوك كرد.
اوضاع تا يك سال پيش به گونهاي بود كه حداقل احتمال همراهي لاريجاني و دوستانش با اصلاحطلبان به چشم ميخورد ولي اجلاسيه چهارم مجلس و همراهي تمام قد دارنده پرقدرتترين كرسي بهارستان با اصولگرايان، سبب شد تا اين ديدگاه نيز رفته رفته رنگ ببازد و حاميانش را در اقليت قرار دهد كما اينكه مصطفي كواكبيان، عضو هيات رييسه فراكسيون اميد در همين زمينه ميگويد: «من تاكنون هيچ حزب اصلاحطلبي را نديدم كه بگويند لاريجاني بهتر از عارف است. اصلاحطلبان ممكن است به عملكرد فراكسيون اميد ايراد داشته باشند اما اصليترين ايراد اين است كه از اول افرادي در ليست آورديم كه با عكس سلفي گرفتند اما زنبيلشان را جاي ديگري گذاشتند.»
تحريم كامل و حضور مشروط به گشايش در شوراي نگهبان، ارايه ليست ائتلافي يا حضور همهجانبه، هركدام كه از سوي اصلاحطلبان در آينده برگزيده شود، تبعات خاص خود را به همراه دارد.
كنارهگيري از كرسيهاي راي ميتواند بستهتر شدن فضا را به همراه داشته باشد همان طور كه حضور همهجانبه يا ارايه ليست ائتلافي ميتواند با توجه به كاهش احتمالي مشاركت، مهر شكست را به پيشاني اصلاحطلبان بنشاند.