ايمان وطن دوست: ابتدا به تحلیل جایگاه احزاب در ۷ کشور قدرتمند جهان می پردازیم.
۱- آمریکا: در کشور آمریکا احزاب در شهرها ومراکز ایالت ها دارای هزاران عضو وشورا خای مرکزی منتخب اعضا هستند ونمایندگان مجالس در ایالت ها با حمایت احزاب پر طرفدار وارد مجلس می شوند و احزاب نامزدهای خود برای پست ریاست جمهوری معرفی می کنند و هر حزبی که مردم بیشتر عملکرد واهداف ویرنامه هایش را قبول دارند برنده انتخابات می شود لذا تمامی اجزای قدرت از شورای های شهر وروستا تا نمایندگان دو مجلس و رئیس جمهور از کانال ومسیر احزاب وارد جایگاه قدرت می شوند
۲- چین: در کشور چین چندین حزب فعالیت می کنند اما حزب کمونیست به دلیل عملکرد مناسب وحمایت مردم چین بیشترین تعداد عضو ا دارد این حزب حدود ۶۰ میلیون نفر عضو رسمی دارد. احزاب نامزدهای مورد نظر خود جهت مجلس را معرفی می کنند وبر اساس نفوذ احزاب در بین مردم احزاب در مجلس نماینده خواهند داشت تمامی ارکان قدرت در چین توسط مجلس انتخاب می شوند،رئیس مجلس، رئیس جمهور، نخست وزیر، وزیر دفاع و همه ارکان قدرت از طریق مجلس تعیین می شوند وکمیته دائمی مجلس که ۱۳۰ عضو دارد واز بین نمایندگان توسط نمایندگان انتخاب می شوند بیشترین قدرت در مجلس را دارا می باشند
۳- کشور ژاپن: در ژاپن دو مجلس وجود دارد، مجلس شورای ملی ومجلس مشاوران، مجلس اصلی مجلس شورای ملی است که اکثر آنها نمایندگان احزاب هستند وحزبی که در این مجلس بیشترین رای را کسب کند، نخست وزیر را انتخاب می کند حدود نیمی از نمایندگان کاندیدای احزاب هستند وسایرین نیز باید حداقل ۲ درصد رای را کسب کنند یا حزب آنها دو درصد کل آرا را کسب کند تا بتوانند وارد مجلس شوند مسئولین دستگاه قضایی نیز با پیشنهاد نخست وزیر وتائید مجلس انتخاب می شوند
۴- کره جنوبی: در این کشور نیز احزاب نقش محوری ایفا می کنند نامزد های احزاب در انتخابات ریاست جمهوری رقابت می کنندو رئیس جمهور نماینده محبوب نرین حزب خواهد بود. مجلس نیز در اختیار نمایندگان احزاب است
۵- آلمان، در کشور آلمان احزاب نقش تعیین کننده ای دارند، این کشور دو مجلس دارد یکی بوند ستاک ودیگری بوند سرات ، بوند ستاک مجلس اصلی است وهمه اعضای مجلس نمایندگان احزاب هیتمد از حدود ۶۵۰ نفر عضو بوند ستاک نیمی از آنها نماینده رسمی احزاب ونیم دیگر با رای مستقیم مردم انتخاب می شوند منتها کسی می تواند وارد مجلس شود که حداقل حزب وی ۵ درصد کل آرا را کسب نموده باشد، مجلس بوند سرات نمایندگانمجالس ایالتی هستند، قانون با نظر دومجلس وضع می شود اما صدر اعظم که بالاترین مقام اجرایی است توسط بوند سرات انتخاب می شود. دستگاه قضایی بر اساس قوانین خاص خود اداره می سود وقوانین مجالس ایالتی بر آن حاکم است رئیس دیوان عالی کشور توسط صدر اعطم انتخاب می شود. نیروهای مسلح تحت امر صدر اعظم هستند، البته برای تصمیم های خاص مجوز محالس لازم است
۶- کشور انگلیس: در این کشور ملکه اختیارات زیادی دارد اما عملا نقشی در امور اجرایی ایفا نمی کند و نقش اصلی با مجلس نمایندگان است. این مجلس نمایندگان احزاب با نفوذ وقدیمی هستند. نخست وزیر دارای بالاترین قدرت اجرائی است که توسط مجلس انتخاب می شود. هیات وزیران، نیروهای مسلح وسایر مراکز قدرت تحت فرمان نخست وزیر است دستگاه قضائی نیز قوانین خاص دارد و تا حدودی مستقل است اما دولت ومجلس نیز در آن حوزه تاثیر گذاری دارند در چارچوب قانون
۷- فرانسه، در فرانسه رئیس جمهور با رای مستقیم مردم انتخاب می شود منتها با توجه به نقش تعیین کننده احزاب مردم به نامزدهای احزاب رای می دهند، مجلس سنا ونمایندگان نیز نمایدگان احزاب هستند و هر حزبی که طرفدار بیشتری دارد در مجالس نمایندگان بیشتری خواهد داشت، شورای نگهبان فانون اساسی نیز نقش مهمی در ساختار قدرت دارد این شورا ۹ عضو دارد که ۳ عضوتوسط رئیس جمهور، ۳ عضو توسط مجلس سنا و ۳ عضوتوسط مجلس نمایندگان معرفی می شوند. نیروهای مسلح ودولت زیر مجموعه رئیس جمهور هستند، دستگاه قضایی طبق قوانین خاص خود مستقل است اما مسئولین ارشد آن از طریق مجلس و رئیس جمهور نصب می شوند.
در کشور ایران قبل از انقلاب شاه در راس قدرت بود ونیروهای نظامی تحت نظر شاه بودند ونخست وزیر هم توسط شاه به مجلس معرفی می شد واگر مجلس رای موافق نمی داد شاه می بایست با مشورت رئیس مجلس کسی را معرفی می نمود که مورد تائید مجلس باشد، هیات وزیران ودستگاه قضایی زیر مجموعه دولت بود. شورای نگهبان ۵ نفر بودند که قوانین را بررسی وهر قانون که از نظر شرعی ایراد داشترا رد می کردند. اعضای شورای نگهبان به این صورت انتخاب می شدند که مراجع معظم تقلید ۲۰ نفر را به مجلس معرفی می کردند ومجلس از بین آنها ۵ نفر را انتخاب می نمود. نمایندگان احزاب ملی وتوده وسایر احزاب در مجلس حضور داشتند اما بخاطر ساختار حکومت حضور احزاب خیلی تعیین کننده نبود، البته یکی از دلایل آن این بود که اکثر مردم روستا نشبن وبی سواد بودند .
نقش احزاب:
در زمان قدیم کانون های قدرت مختلفی در کشور حضور فعال داشتند واین کانون های قدرت بعضا تعادل زندگی اجتماعی را تنظیم می نمودند و در مقابل تجاوز به کشور نقش مهمی ایفا می کردند. کد خداها، اربابان، روسای قبایل وبرخی کانون های قدرت دیگر در کشور حضور فعال داشتند اما رضا شاه برخی از این ستوان قدرت احتماعی را از بین برد ارتش متمرکز ایجاد کرد وقدرت ارباب ها وکدخداها وقبائل روحانیون و مرجعیت دینی وغیره کم شد ویه همین سبب متفقین با سرعت باور نکردنی وبدون مقاومت تهران را فتح کردند دیگر خوانینی چون رئیس علی دلواری و خوانین بختیاری وقشقایی وطبرستانی وآذربایجانی وخوزستانی وغیره نبودند تا در مقابل حمله اجنبی مقاومت کنند وننگ تصرف چند روزه ایران در تاریخ این کشور نشست.
در آلمان و ژاپن وکره ودیگر کشورهای پیشرفته نیز قدرت اربابان وقبایل وغیره را از بین بردند اما در عوض احزاب مردمی قدرتمند جایگزین آنها شدند در ایران همه کانون های قدرت اجتماعی کشور از بین رفتند وبه احزاب هم اجازه ارز اندام وفعالیت جدی داده نشد قدرت مرجعیت دینی نیز همانند گذشته به نظر نمی رسد. تنها راه نجات کشور از شر باندهایی چون فراماسون ها شیطان پرست ها انجمن حجتیه ها وباندهای مافیایی قدرت وثروت تقویت احزاب مردمی است.
احزاب نخبگان را شناسایی و در مسیر شفاف سالم پرورش می دهند احزاب رابط بین قدرت وحاکمیت با مردم هستند احزاب رابطه بین حکومت ومردم را نزدیک وناگسستنی می کنند احزاب در واقع تثبیت کننده و قوام بخش حکومت های مردمی هستند احزاب ریشه های حیات اجتماعی هستند تقویت این ریشه ها منجر به پایدار وقوام ودوام حکومت است