این روزها اسم ناگیلا ترینانده بین رسانههای ورزشی دنیا حسابی دست به دست میچرخد؛ نه اینکه او ورزشکار سرشناسی باشد بلکه به خاطر حرفهایی که درباره نیمار، ستاره تیم ملی برزیل و باشگاه پاریسنژرمن به زبان آورده است. این زن برزیلی مدعی است نیمار به او تجاوز کرده و باید تاوان کاری را که انجام داده پس بدهد.
نیمار، اما درست در روزهایی که به دلیل مصدومیت، کوپا را هم از دست داده حرف و ادعای ناگیلا ترینانده را بیاساس میخواند و میگوید رابطه بین آنها درست رابطه بین هر زن و مرد معمولی است که در یک چهاردیواری زندگی میکنند. ناگیلا ترینانده، اما بامداد گذشته گفتوگوی بسیار مفصلی با شبکه تلویزیونی SBT برزیل داشته و حرفهایش را زده و ماجرا را توضیح داده است. در زیر خلاصهای از صحبتها او را از نظر میگذرانید.
* برای این گفتگو از خودتان شروع کنیم. اسمتان چیست؟
اسم من ناگیلا ترینانده مندس دسوزاست.
* و اگر بخواهید بیشتر خودتان را معرفی کنید چی؟
یک آدم معمولی هستم که کار میکند، درس میخواند؛ مدل هم هستم، دانشجوی طراحی داخلی هستم و از حرکات موزون هم خوشم میآید. از ورزش کردن و تمرینات ورزشی هم لذت میبرم. یک آدم بسیار معمولیام.
* خب بهتر است از دو سؤال بسیار مهم، کار را ادامه بدهیم: آیا شما قربانی تجاوز نیمار هستید یا اینکه رابطهای دو طرفه بین شما وجود داشت؟
کاری که با من کرد تجاوز بود.
* تجاوز یا خشونت؟
اعمال خشونت و تجاوز.
* پس تأیید میکنید که قربانی تجاوز شدهاید؟
بله، دقیقاً.
* اگر اینطور است چرا اولین وکیلی که داشتید به شما گفته بود حرفهایی که میزنید ارتباطی با تجاوز ندارد و شما بیشتر مورد خشونت نیمار
قرار گرفتهاید؟
اول به این خاطر که آن وکیلم نمیخواست حرفهای من را باور کند. او تصور میکرد در حرفهایی که میزنم واقعیت وجود ندارد. او به من گفت بیا روشن باشیم و ببینیم چه چیزی از حرفهایت نصیبمان میشود؛ تو میخواهی بشنوی که مورد تجاوز قرار گرفتهای ولی به تو تجاوزی نشده، چون خودت میخواستی با نیمار رابطه داشته باشی. این چیزی بود که خودت خواستهای پس من نمیتوانم بروم و به خاطر موضوع تجاوز از تو دفاع کنم، من فقط میتوانم درباره خشونتی که علیه تو صورت گرفته طرح دعوا کنم، چون برداشتم از این پرونده دقیقاً خشونت است نه اینکه تجاوزی صورت گرفته باشد. تو به من عکسهایی نشان دادی که در آن با تو با خشونت رفتار شده است. طبق این عکسها چیزی که باورش برای بقیه ساده است این است که تو قربانی خشونت شدهای، چون این عکسها را خود نیمار هم دیده است. این عکسها همان عکسهایی بود که نیمار برایم فرستاده بود و مشخص است که من در آن صدمه دیدهام.
* چطور با نیمار آشنا شدی؟
از طریق شبکههای اجتماعی.
* کدام شبکه اجتماعی؟
اینستاگرام.
* چه صحبتهایی در ابتدا بین شما در اینستاگرام ردوبدل شد؟
ابتدا صحبتهای معمولی. بعد، من عکسی از خودم برایش فرستادم و نیمار به من گفت باور نمیکند این عکس خودم باشد. من هم جوابش را دادم و بعد چند تا پیغام دیگر بینمان ردوبدل شد. بعد از آن پیامها، نیمار از من خواست به واتساپ بروم و آنجا صحبتهایمان را ادامه بدهیم. خب، اینطوری شد که حرفهایمان ادامه پیدا کرد.
* خود نیمار بخشهای از حرفهایی که بینتان رد و بدل شده را منتشر کرده که به طور مشخص محتوای جنسی دارد.
بله، در جریان هستم.
* اینجور صحبتها از چه زمانی بین شما شروع شد؟
از همان موقعی که در واتساپ شروع به حرف زدن کردیم.
* و خودتان از این موضوع آگاهی داشتید که ممکن است این نوع پیغامها به روابط جدیتری تبدیل شود؟
بله. داشتن رابطه با نیمار چیزی بود که خودم میخواستم. میدانستم که نیمار هم چنین چیزی را میخواهد.
* از چه موقع فکر کردید نیمار هم چنین چیزی میخواهد؟
از همان لحظه اولی که با او شروع به حرف زدن کردیم.
* شما به پاریس سفر کردید تا نیمار را ملاقات کنید؛ سؤالم این است که چه کسی هزینه سفرتان را پرداخت کرد؟
نیمار هزینههای سفر، پول جاری و هزینه هتل را پرداخت کرد.
* پس همه چیز از قبل برنامهریزی شده بود، اینطور نیست؟
نه، اینطور هم که میگویید نیست. ما با هم مثل دو تا آدم طبیعی حرف میزدیم. البته دوباره این را هم بگویم که خودم هم میخواستم با نیمار رابطه داشته باشم. فکر میکنم این موضوع را خود نیمار هم به راحتی فهمیده بود. همان موقعها بود که او از من پرسید چه زمانی میتوانم پیشش بروم. من هم به او جواب دادم این روزها به دلیل مشکلات مالی و البته برنامه کاری که دارم نمیتوانم به جایی سفر کنم. خب نیمار این مشکلات را حل و فصل کرد، هزینهها را پرداخت کرد و من به پاریس سفر کردم.
* با چه هدفی به پاریس سفر کردید؟
هدفم این بود که با نیمار وقتگذرانی کنم و او را ببینم.
* و اینکه به داشتن رابطه احتمالی با او فکر هم میکردید دیگر...
بله.
* این همان چیزهایی بوده که در پرونده تان هم به آن اشاره کرده اید، درست است؟
بله.
* وقتی به پاریس رسیدید چه اتفاقی افتاد؟
به هتل رفتم. نیمار برایم پیامی فرستاد و در آن نوشته بود که الان به مراسم جشن کوچکی باید برود و بعد از جشن خودش را به من میرساند.
* جشنی که نیمار در آن حاضر شده بود یک جشن تولد بود.
بعد از همان جشن دیگر من با نیمار بودم. وقتی از راه رسید همه چیز خوب پیش رفت. نمیتوانستم تصور کنم وقتی نیمار از راه برسد قرار است چطوری باشیم ولی به طرز عجیبی با خشونت با من رفتار کرد. کاملاً آدمی متفاوتتر از چیزی بود که در پیامهایش نشان داده بود. تا قبل از آن اتفاقات همه چیز واقعاً خوب پیش رفته بود. به او گفتم تمام تلاشم را کردم تا خودم را به پاریس برسانم. با هم حرف زدیم و کمی با مهربانی با من رفتار کرد. بعد به من گفت رویم را برگردانم و من هم همان کار را کردم. درست از همین لحظه بود که او شروع به زدن من کرد. رفته رفته شدت ضرباتش آنقدر زیاد شد که احساس درد کردم. به او گفتم بس کن! بعد متوجه شدم که او نمیخواهد اصول سلامتی را حفظ کند. به نیمار گفتم اگر این کار را نکند نمیتوانیم ادامه بدهیم ولی او قبول نکرد.
* پاسخ نیمار چه چیزی بود؟
جوابی نداد و به رفتارش ادامه داد. به او گفتم چنین کاری نکند ولی همانطور که محکم من را میزد به کارش ادامه داد. اتفاقی که بین ما افتاد خیلی سریع بود. این تمام ماجرای آن شب بود.
* مطمئن هستید در آن زمان به نیمار فهمانده اید که علاقهای به رابطه نداشتهاید؟
بله، بله. به او بارها گفتم بس کن! بس کن! به او گفتم.
* و او چیزی نگفت؟
به نظر راضی میرسید و مسخرهبازی در میآورد.
* خودتان گفتید آمادگی داشتن رابطه با او را داشتید. از چه زمانی حس کردید این رابطه تبدیل به تجاوز شده است؟
از همان زمانی که خشن شد و شروع کرد به زدن من. همان زمانی که به او گفتم نمیخواهم و این موضوع را به زبان آوردم. از همان زمان بود که همه چیز بین ما تغییر کرد ولی او به کارش در سکوت ادامه داد. دیگر نمیشد به عقب برگشت و جلوی یکسری مسائل را گرفت. از همان زمان بود که دیگر همه چیز تبدیل به تجاوز شده بود. بعدش دیگر میدانستم همه چیز خراب شده است؛ ترسیده بودم؛ نمیتوانستم حرفی به او بزنم که این چیزی نبوده که من بخواهم یا بخواهم گریه کنم. حسابی شوکه شده بودم. نیمار هم بعد بلند شد و از هتل بیرون رفت.
* ولی شما بعد از آن اتفاق و با وجود اینکه خودتان میگویید نیمار به شما تجاوز کرده است به او پیام دادید و حرف زدید.
بله، همینطور است.
* خب چرا آدم باید با کسی که به او تجاوز کرده به حرف زدن ادامه بدهد؟
اول به این خاطر که باید تحریکش میکردم تا درباره اتفاقاتی که رخ داده آگاه شود، چون درست از زمانی که او از هتل بیرون رفت تازه فهمیده بودم چه اتفاقی افتاده است؛ اینکه چطور با من رفتار کرده و اینکه چقدر احمقانه رفتار کرده است. تازه فهمیدم که چقدر سخت است که به من تجاوز شده است. من فقط میخواستم به دادگاه بروم، چون فکر نمیکنم رفتنم پیش او آن هم برای وقتگذرانی و حتی خواستن رابطه داشتن با او، به نیمار اجازه بدهد چنین رفتاری با من کند. خب آن زمان نمیتوانستم خیلی واکنش درستی نسبت به این اتفاق داشته باشم؛ گفتم از لحاظ روانی شوکه شده بودم؛ میدانستم اگر به حرف زدن عادیام با او ادامه ندهم و خودم را فریب بدهم و ندانم چه اتفاقی بین ما افتاده است، دیگر نمیتوانستم او را ببینم و نمیتوانستم مدرکی از او داشته باشم که چه رفتاری با من کرده است.
* پدر نیمار گفته که شما این کار را برای اخاذی مالی انجام داده اید. اینکه میخواهید پسرش را تیغ بزنید.
الان اصلاً چنین موضوعی مطرح نیست.
* ولی این موضوع از سوی وکیل اولی که داشتید مطرح شده بود.
خب داستان آن جداست؛ آن متعلق به وقتی بود که من متوجه شدم او پیش پلیس نرفته و از طرف من اصلاً شکایتی مطرح نکرده است.
* پس برخلاف پیشنهاد وکیلتان، خودتان مستقیماً به دفتر پلیس رفتید و شکایتتان را مطرح کردید؟
بله. این تصمیم را گرفتم، چون وکیلم تصمیم گرفته بود پرونده را به حال خودش رها کند.
* میدانستی که از سوی او درخواست مالی به نیمار و پدرش ارائه شده است؟
نه. وکیلم به من گفت با وکلای نیمار ارتباط برقرار کرده است و دارد روی پرونده کار میکند.
* خودتان در نظر داشتید که در این پرونده خسارت مالی بگیرید؟
نه، فقط میخواهم عدالت رعایت شود. چون خیلی از لحاظ روانی به هم ریختهام و این آشفتگی روحی همچنان ادامه دارد.
* پس دقیقاً منتظر چه چیزی هستید؟
میخواهم نیمار تاوان کاری که کرده را پس بدهد.
* میدانید این موضوع چه عواقبی برای نیمار دارد؟
میدانم ولی موضوع برای من اعاده حیثیت است.
* این روزها وضعیت مالی تان دقیقاً چطوری است؟ شایعه شده بدهی ۶ هزار یورویی دارید. درست است؟
دوست نداشتم اصلاً درباره وضعیت مالیام حرفی بزنم ولی الان که میبینم همه جا دارد درباره اش صحبت میشود ایرادی ندارد، خودم میگویم؛ اینها بخشی از بدهی من است.
* ولی تنها بدهی شما نیست، چون ۳ هزار یورویی هم به دانشگاه بدهی دارید. درست است؟
بله، درست است.
* خب مردم همین موارد را در شبکههای مجازی دست به دست میچرخانند و میگویند شما به خاطر این بدهیها قصد دارید نیمار را تیغ بزنید.
اینجور برداشتها سادهترین کاری است که میشود درباره فاجعهای که نیمار رقم زده، داشت. من خیلی زیاد کار میکنم و کارهای زیادی هم برای انجام دادن دارم. نیامدم از نیمار به خاطر پول شکایت کنم. این حرفها بیاساس است. من به پول نیمار نیازی ندارم.