خشونت‌های فوتبالی بازتاب مشکلات جامعه هستند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۰
کد خبر: ۳۶۹۲۴۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۰ - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸

گسترش خشونت در فوتبال ایران در قلب خشونت های کلامی و فیزیکی در دو فصل اخیر از شرایط عادی خارج شده و به سمت و سوی رسیدن به نقطه بحرانی در گذر است؛ نقطه ای که بدون شک نه تنها اخلاق در این رشته را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه موجب خواهد شد بسیاری از این خشونت ها بُعد فرا ورزشی گرفته و به مسائل امنیتی و قومی تبدیل شود. 
اصحاب رسانه به ویژه ورزشی نویسان که سابقه طولانی در بررسی مسائل و همچنین واکاوی مشکلات این رشته دارند یکی از گروه هایی هستند که بدون شک می توانند در شناسایی گره های کور دلایل این مشکلات، تاثیر فراوانی داشته باشند.
گروه ورزشی ایرنا در سلسله میزگردهای تخصصی با بررسی خشونت های فوتبالی این مساله را با حضور «مازیار مهرانی»، «مازیار ناظمی»، «سیامک رحمانی»، «علی جوادی» و «هیوا یوسفی» به بحث و بررسی گذاشته است.
این افراد ضمن تاکید بر سرایت خشونت ها از بطن جامعه به ورزشگاه ها بر این باورند که هر چند فرهنگ سازی می تواند راهکار مهمی باشد اما مدیریت فدراسیون فوتبال و عدم نظارت بر رفتار مدیران ورزشی زمینه را برای این مشکلات فراهم کرده است.

مهرانی: با فرهنگ فوتبال حرفه ای بیگانه هستیم
برای ارائه راهکار فرهنگی در زمینه خشونت های فوتبالی باید نخست درد را بشناسیم تا بتوانیم برای درمان قطعی آن دارو تجویز کنیم. واقعیت این است که روزی که صفایی فراهانی رییس اسبق فدراسیون فوتبال تصمیم گرفت تا برای نخسین بار لیگ حرفه ای برگزار کند شاید بیشتر دعدغه های نویسندگان این بود که لیگ حرفه ای را بدون زیر ساخت فراهم کنیم و این دغدغه خوبی بود.
اما نکته مهمتری که از آن غفلت شد و مورد توجه صاحب نظران قرار نگرفت فرهنگ ورزش و تفکر مورد نیاز در فوتبال حرفه ای بود. برای اینکه بتوانیم بنایی بسازیم باید فرهنگ استفاده از آن را یاد بگیریم. در آغاز لیگ برتر با فرهنگ فوتبال حرفه ای بیگانه بود و تصور حرفه ای بودن تنها قرارداد های کلان بود که ابتدایی ترین اصول حرفه ای است.
در این زمینه باید گام اول برمبنای ایجاد و آموزش فرهنگ حرفه ای برداشته می شد و همزمان در حوزه های مختلف همکاری می شد که آموزش مدیران و همکاری با رسانه ها به شکل ویژه ای ادامه داشت. همچنین در آن زمان همگرایی لازم بین رسانه ها برای برگزاری لیگ برتر وجود نداشت و مسوولان هم تلاشی برای همگرایی با رسانه برای تولید محتوا نداشتند. 
در فوتبال حرفه ای مربی، بازیکن، کادر فنی و مدیریت باید وظیفه خود را بدانند اما تداخل نقش ها در فوتبال حرفه ای ایران وجود دارد. ما اگر در خشونت فوتبالی به یک بحران ملی رسیدیم همه عواملی که در این زمینه ذینفع هستند باید به اجماع جمعی برسند و توپ در زمین انداختن، دیگر دستاوردی ندارد. 
باید یک جوالدوز به رسانه ها نیز بزنیم و بیندیشیم که رسانه ها برای این کار چه کرده اند. برخی از حرف های نامربوط و تهمت ها را در رسانه ها برجسته می کنیم و این حرفه ای نیست که برای جذب مخاطب و فروش روزنامه این کار انجام دهیم. 
همچنین ما باید نقدی بر افراد داشته باشیم تا از حوزه کاری خود خارج نشوند.
در فوتبال ایران نه شرح وظایف به خوبی معلوم است و نه نظارتی بر آن وجود دارد؛ موضوعی که باعث به وجود آمدن چنین مشکلاتی می شود؛ ما در این چند سال نه تنها آموزش ندادیم بلکه خود تحریک کننده بودیم و کنفرانس های خبری مربیان دالی بر این موضوع است. مربی که به هواداران خط می دهد که حاکمیت، با تیم مخالفت دارد بدون شک دستور تخریب صادر کنند. مشکل اصلی داخل فوتبال است چون اگر مردم بخواهند می توانند بهترین رفتار را داشته باشند.
وقتی که افرادی مدیریت قبول می کنند و شرح وظایف را بلد نیستند و کسی هم نظارت نمی کند این خود موجب سوق دادن شرایط به سمت بحران می شود. 
لازم است برای ریشه کنی اول بار کنیم و درد بشناسیم و مدیریت بحران کنیم.
مدیریت بحران عزم ملی می خواهد تا کارهای غلط و نادرست در فوتبال ایران اصلاح شود.
اگر جایگاهی هستیم که اجازه کار نداریم بهتر است استعفا دهیم. نباید برای حفظ سمت با همه تعامل کرد چون این کار خیانت است.



** ناظمی: جای صاحب نظران در کنار مدیران خالی است
ما برای واکاوی خشونت روی پوسته حرکت می کنیم و باید تعریف خود را از فرهنگ در فوتبال مشخص و نهادهای را نیز معین کنیم. در کشور بیش از 15 نهاد ورزشی وجود دارد و در کنار نام باشگاه ها نیز پسوند فرهنگی دیده می شود.
با وجود اینکه این نهادها بودجه مخصوص امکانات و ابزار برای فرهنگ سازی اختصاص می دهند اما خروجی مشخصی ندارد، چرا؟ 
فوتبال برشی از جامعه دارد و مردم کوچه و خیابان هستند که در هم همه جمعیت خود را نشان می دهد. باید موضوع فرهنگ را فراتر از ورزش ببینیم و آن را در مجموعه ای از جامعه ایرانی تعریف کنیم. فوتبال تنها بخشی از جامعه ایرانی است.
ما یک مردم و یک دولت داریم که باید نظم و انضباط در کنار پاسخگویی این گروه را بررسی کنیم. دولت چه میزان پاسخگو است و مردم چگونه نظم و انضباط را ایجاد می کنند. 
برخی از رفتارهای خشونت آمیز بازتاب مشکلات جامعه هستند؛ مردم که احساس کنند تحت تاثیر ظلم قرار گرفتند از هر فرصتی استفاده خواهند کرد تا صدای خود را به گوش مسوولان برسانند اما یکی از راهکارهای مسوولان برای ریشه کن کردن این بحران ها، سرپوش گذاشتن است که موجب شده تا ما همچنان شاهد چنین میزگرد هایی باشیم.
البته نباید از نقش رسانه ها غفلت کنیم، رسانه مشکلی که دارند این است که قبح خشونت را از بین بردند فوتبال 90 دقیقه ای 5 دقیقه آن خشونت بود که پخش از رسانه ای مانند تلویزیون موجب شد قبح آن شکسته شود. 
در بخش مدیریتی در گرداگرد مدیران ورزشی ما جای صاحب نظران خالی است. اگر این افراد حضور داشتند بدون شک همان پنج دقیقه خشونت در جریان بازی را مورد واکاوی قرار می دادند.
خشونت بخشی از جامعه است اما این خشونت در فوتبال بدتر شده و نمایندگان مجلس در برخی از مواقع آن را به سمت قوم گرایی هدایت می کنند؛ آیا این نمایندگان از تبعات بعدی خشونت های قومی در فوتبال آگاه هستند؟
راحت ترین کار برای شناخت خشونت نقد نظام اجرایی است که مردم نیز به نتیجه رسیدند که توانایی انجام کار ندارند. وقتی که کاربلدها از مدیریت فوتبال ایران طفره می روند نمی شود انتظار راهبرد داشت. البته نمی شود تمام کاسه کوزه ها را سر نظام مدیریت خرد کرد زیرا نظام دیوانسالار ایران و دستگاه های عریض و طویل آن، اجازه انجام بسیاری از کارها را نخواهد داد و مردم از بیرون راهکار می دهند اما از مشکلات پیش روی این راهکارها بی خبر هستند.
بدون شک در شورای تامین فدراسیون فوتبال، هیات فوتبال ها و وزارت ورزش نماینده دارند اما تصمیم جمعی گرفته می شود و نهایت تصمیم به شورای تامین برخواهد گشت. پس از شکل گیری برخی از اتفاقات شورای تامین نه تنها پاسخگو نیست بلکه نوک انتقاد ها به سمت وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال است. 
وقتی که از بررسی مشکلات فراتر از پوسته آن صحبت می کنم منظورم این است که این بحران ها را باید در تمامی لایه ها و هسته بررسی کنیم. 
فراموش نکنیم که رسیدن به ایدآل ها خیلی سخت است چون ما باید در تمام زمینه ها به توسعه برسیم. نقد را از حمله و تندگویی جدا بدانیم چون از دل حمله راهکار بیرون نمی آید.
ما ناتوان از راهکاریم، چون ایده آل گرایی را در دستور کار قرار دادیم. محیط کلی جامعه را ببینیم و راهکار ارائه بدیم چون ساختارها نیز نیاز به اصلاح دارند و آدم های توانمند را گرفتار خواهد کرد. 
نظام پاسخگویی در ورزش نیاز به ترمیم جدی دارد سکوت شانه خالی کردن از مسوولیت است. نباید نظام پاسخگویی به نفر نخست ورزش منتهی شود. 
یکی دیگر از منشات این خشونت را باید در شبکه های اجتماعی جست و جو کرد شبکه هایی که انقلاب های آفریقا را سازماندهی کرد. این روزها گروه های متعدد با عضویت میلیونی تشکیل شده است. این گروه ها به رفتار تماشگران جهت می دهند. 
ژورنالیست سیاه یکی از برونداد های رسانه های مجازی است و فراوانی آن موجب شده تا باور مردم به این خبرها و سیانمایی ها بیشتر شود. 
در ساختار ورزش ایران مدیر محوری نیست؛ اگر وزیر ورزش دستور صادر کند بدون شک مورد توجه قرار نمی گیرد چون در ورزش به ویژه فوتبال کمیته های متفاوتی برای تصمیم گیری وجود دارد. 
برای ریشه کن کردن این مشکلات باید تمامی نهادها دست به کار شوند. اطلاع رسانی صحیح به مردم داده شود و موج ایجاد نشود. 
در بخش مدیران باید صاحب نظران در کنار مدیریت باشند. ورزش سرمایه جامعه است که صدمه دیدن آن موجب صدمه دیدن جامعه می شود.

** جوادی: درد را میشناسیم اما درمانگر نیستیم.
راهکار برای کاهش خشونت ها ساده است اما اجرایی کردن آن به زیرساخت های لازم نیاز دارد. تا زمانی که باشگاه های ما به صورت قانونمند خصوصی نشوند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. طرف ایرانی اگر به صورت ویژه صاحب باشگاه شود از احساسات مردم سواستفاده می کند.
در اجرای احکام با متخلفان مسامحه داریم و این امر موجب شده تا نه تنها مساله خشونت ها حل نشود بلکه تنها با برنامه کوتاه مدت «صورت مساله» را پاک کنیم. 
از فرهنگ هوادار سخن به میان آوردن درست است اما زادگاه فرهنگ کجاست؟ زادگاه فرهنگ در جامعه مختلف است و خانواده و سینما مهمترین آن هستند. ادبیات سینمایی ما در 2 سال گذشته چگونه بوده است چرا از ادبیات مبتذل لذت می برند و پرفروش ترین فیلم مال این ادبیات بود. 
وقتی که این الفاظ در جامعه عادی می شود کمترین خشونت فوتبالی در ورزشگاه الفاظ رکیک و فحاشی است که در قالب خشونت کلامی رخ می دهد. ما در این جامعه خود را به خواب زدیم تا آنها را نبینیم.
مصرف مواد مخدر و الکل که در جامعه گسترش پیدا کرده است به ورزشگاه سرایت کرده و مدیران تایید می کنند اما چرا این افراد مانعی برای آن ایجاد نمی کنند. با وجود آنکه درد را می شناسیم اما علاقه ای برای ارائه راهکار وجود ندارد.
چرا در فینال لیگ قهرمانان آسیا 2019 در ورزشگاه آزادی تهران هیچ اتفاقی نیفتاد اما در بازی سپاهان و پرسپولیس درگیری به اوج رسید؟ در پاسخ این سوال باید گفت چون در بازی فینال تماشاگران به خوبی می دانستند که چوب فیفا دردناک تر از احکام انضباطی در ایران است و محرومیت جدی در پی دارد. 
فینال لیگ قهرمانان آسیا نماد خواستن و شدن است؛ چند ایراد از سوی ای اف سی گرفته شد و چند روزه برطرف شد بدون شک می توانیم کار انجام دهیم اما نمی خواهیم.
مشکل فوتبال ایران و خشونت در آن بی تفاوت از کنار اتفاقات گذشتن است. اگر درد را بشناسیم و درمان را رها کنیم بدون شک وضعیت بهتر از این نمی شود. 
در گذشته به سکوها پر و بال زیادی داده شد که منجر به هیولای لیدرها شد که این روزها نمی توانیم از پس آنان برآییم در گذشته لیدر فقط به عشق تیم بود و کار به مدیرعامل نداشت و دنبال سفر خارجی نبود. 
اما زمانی که جلسات لیدرها در اتاق مدیرعامل برگزار می شود دیگر انتظار کنترل نظم، سخت است. 
اینکه بگوییم تماشاگران از بخش نابرخوردار جامعه هستند و بگوییم این کار ناشدنی است سخت به نظر می رسد. اتفاقاتی که اخیرا در فوتبال ایران رخ داده است ریشه های آن رها شده و ظاهر را می بینیم اما اتفاقات خیلی عمیق تر از چند جلسه است. 
اگر با این تفکر که هواداران از قشر پایین جامعه هستند، پیش برویم و برنامه ای برای کاهش آن نداشته باشیم بدون شک وضعیت بدتر از شرایط کنونی می شود. قطع به یقین اراده ای برای نظارت بر مدیریت فوتبال وجود ندارد. 
اینکه کارشناسان در چنین جلساتی شرکت می کنند تنها تخریب نیست بلکه ما راهکار را ارائه می کنیم که امیدواریم این راهکارها مورد توجه مدیریت فوتبال قرار گیرد.
اگر با کی روش دچار چالش شدیم به دلیل بیگانه بودن با فرهنگ فوتبال حرفه ای بود و ما نتوانستیم کی روش را تاب بیاوریم. پک در شهر منچستر کمتر از شش ماه به طول انجامید اما در ایران تقریبا شش سال ادامه داشت چون تمام مسوولیت ها در تقابل با هم هستند. 

*** سیامک رحمانی: مدیران فوتبال فضای محافظه کاری را کنار بگذارند
در این جلسه قرار نیست که حرف جدیدی زده شود زیرا هم اتفاقات تکراری است و هم این سخنان پرتکرار شده اند. مجموعه فوتبال از جامعه جدا نیست و آموخته های خود را در ورزشگاه به ظهور می رساند. هواداران بیشتر به بخش عوام جامعه نزدیک هستند و از نخبگان کمتر در آنان دیده می شود. 
مجزا دیدن مشکلات فریب خودی ها است و مشکلی حل نخواهد شد؛ برای یافتن مقصر اتفاقات جامعه باید مجموعه شرایط را بررسی کرد و تنها مدیریت نمی تواند این کار را انجام دهد.
کسی که قرار است این کار را انجام دهد مانند کی روش باید تمام قواعد برای رسیدن به اهداف را کنار بزند و تجربه کی روش نشان داد که مدیران ما باید مشاور خارجی استخدام کند تا با قلدری موانع را کنار بزنند. 
مصرف الکل و ادبیات سینمایی از دل جامعه بر خواهد خواست. نماینده ای که برای رای جمع کردن حرف قومیتی می زند از دل جامعه برخواسته است و شرایط جامعه را محیای این رفتارهای پوپولیستی می داند. همچنین گزارشگری نیز بخشی از این جامعه است لذا نباید اتفاقات فوتبال را سوای جامعه بدانیم.
فکر کردن به خشونت فوتبالی جدا از جامعه واقعیت ها را به درستی مشخص نمی کند. تمام افراد مانند نماینده مجلس، گزارشکر و مدیران که حواشی ایجاد می کنند بخش از این جامعه هستند و بدون شک بر جامعه تاثیر خواهد گذاشت.
تاثیر گذاری و تاثیر پذیری ذات افراد در جامعه است؛ اما مهم این است که چرا مدیران تاثیر گذار در ایران کم است. چرا لمپن ها بیشتر به سمت مربیگری می روند. دلیل آن را نیز باید از دل جامعه جستجو کنیم؛ تا زمانی که برخی از مشکلات مانند بی عدالتی وجود داشته باشد بدون شک انتظار حضور افرادی مانند مربیان باکلاس سخت است. 
مشکلات ما این است که مدیرهای ما حاضر نیستند فضای محافظه کاری را کنار بگذارند. مدیری بخواهد که جلوی برخی از مسائل قرار بگیرد بدون شک کارش سخت است و این مدیر کنار گذاشته می شود. 
اگر مدیر با باشگاه هی دیگر تعامل نداشته باشد، به لیدر باج ندهد و زیر میزی تقسیم نکند بدون شک با مشکل مواجه خواهد شد.
در زمینه اینکه چرا شورای تامین عملکرد مناسبی در برخی از مواقع ندارد باید گفت از 10 نفر این شورا ممکن است نصف آنان تا به حال به ورزشگاه نرفته یا در فوتبال نباشند. این افراد چگونه می توانند در زمینه کنترل رفتارها نظریه بدهند. 



** یوسفی: فدراسیون فوتبال از زیر بار مسوولیت شانه خالی می کند 
بچه های ما در مدارس آموزش لازم را نمی بینند و در جامعه نیز با ادبیات متفاوت آشنا خواهند شد. اما ما برای فرهنگ سازی در ورزشگاه چه کاری کردیم و کار کمیته فرهنگی در فوتبال ایران چگونه است؟
اگر بحث هیجان است باید فکر کنیم آیا هیجانی تر از گل مردود منچستر سیتی وجود دارد؟ آنان دستورالعمل را صادر کردند که به بهترین شکل خشونت ها را کنترل می کند. این راهکارها به صورت شفاف بر روی کاغذ به نگارش در آمده است اما در ایران جایگاه تماشاگر کجاست؟
وقتی بلیت از هوادار گرفته می شود و اعلام می کنند جای خود را پیدا کنید چگونه انتظار کنترل جو ورزشگاه را داریم. در ایران زیرساخت های لازم برای به حداقل رساندن خشم ها وجود ندارد. در چند سال اخیر ای اف سی فشار آورد که شماره گذاری کنند اما تاکنون انجام نشده است و اگر انجام شده خیلی به ندرت است. 
تنش بازی سپاهان را رییس کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال شروع کرد. وی صبح بازی اعلام کرد برای تماشای دیدار پرسپولیس و سپاهان باید از ساعاتی پیش از آغاز مسابقه به استادیوم رفت. ساعت متوالی ضمن خستگی جسمی بر روی ذهن هواداران تاثیر می گذارد چون امکانات لازم در استادیوم وجود ندارد.
فدراسیون فوتبال باید پاسخگو باشد که کدام کار را انجام داده و خشونت کاهش پیدا کرده است؟ آیا چنین کارهایی انجام شده است و فدراسیون شرایط استاندارد را فراهم کرده است؟ فدراسیون باید پاسخگو باشد که کدام مانع در این زمینه وجود دارد.
آیا فدراسیون فوتبال شرایط استاندارد برای برگزاری یک بازی را دارد و بازی را براساس قوانین بین المللی برگزار می کند؟ 
طبق قانون، نیروی انتظامی بخشی از نیرویی است که در زمان مسابقات باید در اختیار فدراسیون فوتبال برای نظم دهی به ورزشگاه باشد، شاید این امر کامل اتفاق نیافتد اما فدراسیون به این کار اعتراض کرده است؟ اگر این ارگان همکاری نکرد فدراسیون باید گزارش خود را به رسانه ها و مراجع مختلف از جمله مجلس شورای اسلامی ارسال کند چون قانون این فدراسیون را مسوول برگزاری لیگ برتر کرده است.
فدراسیون فوتبال از زیر بار نظم بازی ها شانه خالی می کند. اگر بازی ها را با استانداردهای جهانی برگزار کنیم خشونت ها کم می شود اما اگر نشد باید به ریشه های دیگر مراجعه کنیم و از کشورهای دیگر الگو بگیریم؛ چگونه روسیه با هواداران خشونت طلب جام جهانی را بدون کوچکترین مشکلی برگزار کرد. این کشور قواعد جهانی را به صورت کامل اجرا می کرد. 
تا زمانی که فدراسیون شرایط و قواعد انجام یک مسابقه را فراهم نکند صفر تا صد این اتفاقات به فدراسیون بازخواهد گشت زیرا به قوانین جهانی برگزاری مسابقات عمل نکرده است. 
یکی از مشکلات ورزش ایران جو رسانه ای است؛ مدیر ناکارامدی که به ورزش می آید کارنامه ای کاملا مشخص دارد اما می تواند در کمترین زمان تیتر اول رسانه ای شود. این ایراد ما رسانه ای ها است. 
در کنار نبود نظارت بر کار این مدیران رسانه ای، رسانه ها در برجسته کردن و ماندگاری یک فرد نقش زیادی دارد. کسی که عملکرد خوبی ندارد باید پاسخگو باشد اما در فوتبال این فرد تیتر یک رسانه با ادبیات پوپولیستی می شود. 
اگر بخواهم نقش رسانه را در شرایط کنونی بررسی کنم باید بگویم تاثیر دارد اما تاثیر آن فراوان نیست. فرهنگ تماشاگر خاص یک واژه است زیرا جام جهانی برگزار می شود و 32 فرهنگ متفاوت کنار هم قرار می گیرند و کمتر مشکل دارند. این نشان می دهد که قوانین ثابت رفتار تماشاگران فرهنگ های متعدد را هدایت می کند. 
اگر این قوانین را بپذیریم دیگر سخن گفتن از تماشگر و فرهنگ تماشاگر تبریز، تهران و اصفهان معنی ندارد. 
لازمه اجرای نظم در ورزشگاه تدوین قوانین است؛ ما باید قوانین را بنویسیم و برای آن زمان تعیین کنیم؛ در این زمان باید خشونت ها کاهش و در نهایت به صفر برسد زیرا یکباره عمل کردن ممکن است نتیجه عکس بدهد. 
فوتبال یک محصول است که مجموعه ای پشت آن قرار دارد و فدراسیون مسوول این محصول و کیفیت آن است؛ تاکنون فدراسیون در زمینه کیفیت این محصول اظهارنظری نداشته است. 
فدراسیون فوتبال باید درباره اتفاقات کنار زمین پاسخگو باشد. عوامل زیر مجموعه این فدراسیون در زمان برگزاری رقابت ها باید از فدراسیون فوتبال تبعیت کنند. فدراسیون فوتبال اختیار دارد که مسابقه را براساس چارچوب خود برگزار کند و دیگر نهادها مانند اورژانس، نیروی انتظامی و نیروهای امدادی باید تحت نظر این فدراسیون باشند. 
فدراسیون فوتبال به عنوان مدیر برند سازی فوتبال چرا نسبت به اتفاقات در برخی از ورزشگاه ها بی تفاوت است چرا در زمینه کیفیت تصویر و ... بی تفاوت است. مدیران این فوتبال اهمیت زیادی برای مرغوبیت تولید خود ندارند.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز