شبكه‌هاي اجتماعي؛ ظهور پارادايم «ما» به جاي«من» | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۴
کد خبر: ۳۶۸۹۸۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۸ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۸
بروز رگه‌هایی از خشونت در شبکه‌های اجتماعی دوباره مخالفان گردش آزاد اطلاعات را برآن داشت که علیه شبکه‌های اجتماعی فعالیت کنند و خواستار محدودکردن آن شوند. به‌نظر می‌رسد برخی منتظر نشسته‌اند تا استفاده اشتباه از شبکه‌های اجتماعی را به‌مثابه ماهیت مخرب این شبکه‌ها تلقی‌کرده و این شبکه‌ها را محدودتر کنند. نکته حائزاهمیت اما تعیین‌کنندگی شبکه‌های اجتماعی در تحولات اخیر جهانی در جوامع مختلف بوده است؛ جایی که مردم کشوری مانند سودان نیز به‌واسطه گردش آزاد اطلاعات در شبکه‌های مجازی دست به اعتراض نسبت به سنت‌های گذشته زده و خواستار حقوق مدنی و اجتماعی خود شده اند. عمق مساله اما از این فراتر می‌رود و به‌نظر می‌رسد شبکه‌های اجتماعی نوع الگوی زندگی مردم جهان را نیز تغییر داده و ذهن و شعور انسان به‌مثابه یک فرد در قرن نوزدهم و بیستم را به ذهن و شعور جمعی در قرن بیست‌ویک تبدیل کرده است و دیگر مفهوم «من می‌اندیشم پس هستم» جای خود را به «ما می‌اندیشیم پس هستیم» داده است. بدون‌شک در جهانی که دچار تحولات آنی و مفهومی در سبک زندگی مردم شده نگاه‌های صرفا امنیتی و محدودکردن شبکه‌های اجتماعی یک رویکرد بسامان و هدفمند نخواهد بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر ابراهیم فیاض استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران گفت‌وگو کرده است. وی در این زمینه معتقد است: «اگر شبکه‌های اجتماعی را امنیتی نکنیم و حساسیت مردم را نسبت به آن تحریک نکنیم متوجه خواهیم شد اغلب مردم به‌دنبال استفاده صحیح از فضای مجازی هستند و به بسیاری از شایعه‌ها توجه نشان نمی‌دهند. با این وجود برخی مسئولان با این نگاه با رسانه‌های اجتماعی برخورد می‌کنند و به همین دلیل فضای مجازی در ایران سمت‌وسویی دیگرگونه به خود گرفته.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.
بروز رگه‌هایی از خشونت در شبکه‌های اجتماعی دوباره مخالفان گردش آزاد اطلاعات را برآن داشت که علیه شبکه‌های اجتماعی فعالیت کنند و خواستار محدودکردن آن شوند. به‌نظر می‌رسد برخی منتظر نشسته‌اند تا استفاده اشتباه از شبکه‌های اجتماعی را به‌مثابه ماهیت مخرب این شبکه‌ها تلقی‌کرده و این شبکه‌ها را محدودتر کنند. نکته حائزاهمیت اما تعیین‌کنندگی شبکه‌های اجتماعی در تحولات اخیر جهانی در جوامع مختلف بوده است؛ جایی که مردم کشوری مانند سودان نیز به‌واسطه گردش آزاد اطلاعات در شبکه‌های مجازی دست به اعتراض نسبت به سنت‌های گذشته زده و خواستار حقوق مدنی و اجتماعی خود شده اند. عمق مساله اما از این فراتر می‌رود و به‌نظر می‌رسد شبکه‌های اجتماعی نوع الگوی زندگی مردم جهان را نیز تغییر داده و ذهن و شعور انسان به‌مثابه یک فرد در قرن نوزدهم و بیستم را به ذهن و شعور جمعی در قرن بیست‌ویک تبدیل کرده است و دیگر مفهوم «من می‌اندیشم پس هستم» جای خود را به «ما می‌اندیشیم پس هستیم» داده است. بدون‌شک در جهانی که دچار تحولات آنی و مفهومی در سبک زندگی مردم شده نگاه‌های صرفا امنیتی و محدودکردن شبکه‌های اجتماعی یک رویکرد بسامان و هدفمند نخواهد بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع  با دکتر ابراهیم فیاض استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران گفت‌وگو کرده است. وی در این زمینه معتقد است: «اگر شبکه‌های اجتماعی را امنیتی نکنیم و حساسیت مردم را نسبت به آن تحریک نکنیم متوجه خواهیم شد اغلب مردم به‌دنبال استفاده صحیح از فضای مجازی هستند و به بسیاری از شایعه‌ها توجه نشان نمی‌دهند. با این وجود برخی مسئولان با این نگاه با رسانه‌های اجتماعی برخورد می‌کنند و به همین دلیل فضای مجازی در ایران سمت‌وسویی دیگرگونه به خود گرفته.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.
 
به گزارش روز نو :‌آیا فضای مجازی در ایران زمینه‌ساز یک خیزش اجتماعی شده که رگه‌هایی از خشونت در آن دیده می‌شود؟ از منظر جامعه‌شناختی چرا در ایران پدیده‌های خشن به‌سرعت در فضای مجازی فراگیر می‌شود؟
 
تقلیل فضای مجازی به بستری برای خشونت رویکردی اشتباه است که کسانی که مخالف تکنولوژی و گردش آزاد اطلاعات هستند به چنین رویکردی دامن می‌زنند. ما باید بپذیریم تکنولوژی و رسانه‌های اجتماعی یک واقعیت غیرقابل‌انکار در جهان معاصر است و هر کسی تلاش کند با آن بجنگد اشتباه می‌کند. برخی مسئولان به دلیل اینکه با گردش آزاد اطلاعات و رسانه‌های اجتماعی مخالف بودند نام رسانه‌های اجتماعی را به فضای مجازی تغییر دادند تا نشان دهند فضای مجازی واقعی نیست. این در حالی است که رسانه‌های اجتماعی یک واقعیت غیرقابل‌انکار در عصر جدید است. امروز زندگی مردم جهان شکل دیجیتالی به‌خود گرفته و تکنولوژی بر همه ساحت زندگی بشر تاثیرگذاشته است. تاثیر تکنولوژی دیجیتالی بر اقتصاد نیز چشمگیر‌تر از بقیه زمینه‌ها بوده است. به همین دلیل نیز همه اقشار جامعه از نماینده مجلس و استاد دانشگاه تا بزهکاران اجتماعی می‌توانند دیدگاه‌ها و رفتار خود را به نمایش بگذارند. اگر یک قاتل عکس‌های خود را با اسلحه و به‌صورت خشن در فضای مجازی نشان می‌دهد نمی‌توان کلیت رسانه‌های اجتماعی را زیر سوال برد. رسانه‌های اجتماعی یک بستر و زمینه است که هم می‌توان از آن به‌صورت صحیح استفاده کرد و هم غلط. در نتیجه کسانی که با گردش آزاد اطلاعات مخالف هستند نباید کارکرد رسانه‌های اجتماعی را به یک کارکرد اشتباه و یا خشن تقلیل بدهند. رسانه‌های اجتماعی روی انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری تأثیرگذار بوده‌اند و در سرنوشت یک ملت نقش تعیین‌کننده‌ای داشته‌اند. در نتیجه رسانه‌های اجتماعی کارکرد مثبت نیز دارند. نکته مهم در این زمینه آموزش و توجه به استفاده صحیح از فضای مجازی است که ما در این زمینه دچار مشکل هستیم. ما باید استفاده صحیح از رسانه‌های مجازی را به مردم آموزش بدهیم؛ اگر نگاه امنیتی به شبکه‌های اجتماعی داشته‌باشیم با ایجاد محدودیت دیدگاه‌های خود را حاکم کرده‌ایم. به همین دلیل نیز من معتقدم فضای مجازی به ایدئولوژی تبدیل شده است.
 
‌چرا معتقدید شبکه‌های اجتماعی به ایدئولوژی تبدیل شده است؟
 
بنده معتقدم فضای مجازی مَجاز نیست و بلکه یک واقعیت است. کسی که گمان می‌کند فضای مجازی غیرواقعی است تلاش می‌کند در این فضا هیجان ایجاد کند و نقش کاذبی به آن بدهد. نگاه صرفا امنیتی به شبکه‌های مجازی نیز این شائبه را تقویت می‌کند. به‌نظر می‌رسد برخی از شبکه‌های اجتماعی و گردش آزاد اطلاعات احساس خطر می‌کنند. آیا واقعا شبکه‌های اجتماعی خطرناک است؟ آیا تبادل اطلاعات بین مردم و گروه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در شبکه‌های اجتماعی تاکنون خطرساز بوده است؟ خیر؛ شبکه‌های مجازی نه خطرناک است و نه می‌تواند خطرناک باشد. امروز رسانه‌های اجتماعی برای مردم به یک وسیله برای تبادل اطلاعات و دیدگاه‌های خود تبدیل شده و بسیاری از آنها به‌خوبی می‌دانند که همه اخبار منتشر شده در فضای مجازی صحت ندارد و بلکه دروغ و شایعه نیز در میان این خبرها وجود دارد. اگر حساسیت مردم را نسبت به شبکه‌های اجتماعی تحریک نکنیم متوجه خواهیم شد اغلب مردم به‌دنبال استفاده صحیح از فضای مجازی هستند و به بسیاری از شایعه‌ها توجه نشان نمی‌دهند. با این وجود برخی مسئولان با نگاه امنیتی با رسانه‌های اجتماعی برخورد می‌کنند و به‌همین دلیل فضای مجازی در ایران سمت‌وسوی دیگرگونه به خود گرفته است.
 
‌همین نگاه به شبکه‌های اجتماعی سبب واکنش‌های گاهی خشن در فضای مجازی شده است؟
 
بله؛ واقعیت این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت‌مساله را برای خود اشتباه تصویر کرده و حاضر نیست شبکه‌های اجتماعی را به‌عنوان یک واقعیت بپذیرد. به همین دلیل به شبکه‌های اجتماعی می‌گوید فضای مجازی. همین افراد در گذشته با ویدئو وماهواره هم به همین شکل برخورد می‌کردند و در هر دو مورد نیز شکست خوردند. امروز رسانه‌های اجتماعی در اقتصاد جهان و مناسبات سیاسی نقش تعیین‌کننده‌ای دارد، برای مثال اگر شبکه‌های اجتماعی وجود نداشت لات بی‌سروپایی مانند ترامپ هیچ‌گاه در آمریکا به قدرت نمی‌رسید و رهبر یک ابرقدرت جهانی نمی‌شد. این در حالی است که اغلب روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های مهم آمریکا مانند سی‌ان‌ان و واشنگتن‌پست با ترامپ مخالف بودند و از وی انتقاد می‌کردند. با این وجود در نهایت شبکه‌های اجتماعی در آمریکا رسانه‌های رسمی را شکست دادند و شخصی را به قدرت رساندند که مورد دلخواه رسانه‌های رسمی این کشور نبود. رسانه‌های اجتماعی در کشورهای توسعه‌یافته غوغا می‌کنند و دانش را در بین اقشار مختلف مردم گسترش می‌دهند. این اتفاق می‌تواند درباره جامعه ایران هم رخ بدهد. ما می‌توانیم با استفاده از شبکه‌های اجتماعی جامعه ایران را به یک جامعه فرهیخته‌تر تبدیل کنیم. اگر واقعیت را در نظر بگیریم امروز سایت «آپارات» مانند یک دانشگاه عمل می‌کند و منبع بسیاری از اخبار روزمره جامعه ایران است. به همین دلیل نیز به‌جای اینکه با شبکه‌های اجتماعی بجنگیم باید به‌صورت عام و فراگیر استفاده از آن را به عموم مردم آموزش بدهیم. شبکه‌های اجتماعی تنوع فرهنگی را در جهان غنی‌تر کرده و مردم را به گردشگری دعوت می‌کند. در نتیجه مردم جهان با شبکه‌های ‌اجتماعی تجربه زیستی جدیدی را زندگی می‌کنند که با گذشته تفاوت‌های معناداری پیدا کرده است.
 
‌این تجربه زیستی جدید به چه میزان می‌تواند زمینه‌ساز جنبش‌های اجتماعی به شکل انتقادی و اعتراضی نسبت به وضعیت موجود جوامع مختلف باشد؟
 
برخی شبکه‌های اجتماعی را به یک موضوع انحرافی تبدیل کرده‌اند و تلاش می‌کنند آگاهی دروغین در اختیار مردم قرار بدهند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته شبکه‌های اجتماعی تولید سود اقتصادی می‌کند و به رفع مشکلات جامعه کمک می‌کند. به همین دلیل نیز هرچه بیشتر با شبکه‌های اجتماعی بجنگیم و تلاش کنیم آن را محدود کنیم به همان میزان باید منتظر واکنش‌های عصبی در جامعه باشیم. تشکیل شورای عالی فضای مجازی نیز یک نوع انحراف است. نکته جالب اینجاست که برخی از این افراد میلیارد‌ها دلار از این شبکه‌های اجتماعی پول به جیب زده‌اند اما به‌صورت علنی با فضای مجازی مخالف هستند و تلاش می‌کنند آن را محدود کنند. همین رفتار است که در شبکه‌های اجتماعی ایجاد اعتراض می‌کند. مردم تلاش می‌کنند به‌واسطه کارکرد فضای مجازی عقب‌ماندگی‌های خود را در زمینه جامعه مدنی جبران کند. هر انسانی آزاد است که دیدگاه‌های خود را بیان کند و هیچ‌کسی نباید مانع این اتفاق شود. در شرایط کنونی فضای مجازی این امکان را به شهروند ایرانی داده که دیدگاه‌های خود را با دیگران مطرح کند و دیگران نیز درباره دیدگاه‌های وی اظهارنظر کنند وآن را به چالش بکشند. با این وجود نگاه‌های صرفا امنیتی و بعضا محدودیت‌هایی که برای شبکه‌های مجازی ایجادشده شرایطی را فراهم کرده که برخی در فضای مجازی یکدیگر را تخریب می‌کنند. به‌نظر می‌رسد برخی می‌خواهند یک کشور بزرگ را کوچک اداره کنند! ما باید این واقعیت را بپذیریم که دگرگونی‌ها و تحولات مهمی در کشورهای جهان در حال رخ‌دادن است، برای مثال در کشور سودان که یک کشورعقب‌مانده است تحولات اجتماعی مدرنی در حال شکل‌گیری است که ممکن است سرنوشت این کشور را متحول کند. در دنیای سیاستِ امروز، دیگر خبر از کودتای ارتش و جنگ داخلی برای تحول نیست و بلکه تحولات مدرن جهان معاصر شکل نرم و غیرمحسوس به خود گرفته است.اغلب این تحولات نیز به‌وسیله شبکه‌های اجتماعی به وجود آمده است. شبکه‌های اجتماعی هستند که تحولات اجتماعی مدرن جهان را سازماندهی می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی شرایطی را به وجود آورده‌اند که به فرض اگر ترامپ به ونزوئلا حمله کند همه مردم این کشور به‌دلیل خودآگاهی که پیدا کرده‌اند در مقابل ترامپ ایستادگی می‌کنند. این مساله به‌معنای این نیست که مردم ونزوئلا از دولت مادورو حمایت می‌کنند و بلکه به‌دلیل آگاهی است که به‌واسطه شبکه‌های اجتماعی نسبت به اهداف ترامپ و مخاطرات سرسپردگی به دست آورده‌اند. ما با یک شیفت پاردایمی در زندگی بشر مواجه شده‌ایم. در گذشته انسان محور مدرنیته و تحولات بشری بود اما امروز مردم محور این تحولات شده‌اند.
 
‌چرا و به چه شکلی این شیفت پارادایمی صورت گرفته است؟
 
در تحولات جهانی سوژه‌محوری و ذهن‌محوری جای خود را به بیناذهنیت داده است. مفاهیم مبنایی و کلیدی گذشته که اغلب به‌صورت فردی و با محوریت انسان شکل گرفته بود امروز جای خود را به ذهن و شعور مشترک داده است. در گذشته «خرد نقاد خودبنیاد» وجود داشت و سوژه به‌تنهایی درباره جهان می‌اندیشید. به همین دلیل نیز عباراتی مانند «من می‌اندیشم پس هستم» عنوان می‌شد. این در حالی است که با تبدیل محوریت انسان به مردم به‌جای اینکه عنوان شود «من می‌اندیشم پس هستم» باید گفت «ما می‌اندیشیم پس هستیم».امروز موسیقی و تصویر مهم‌ترین ابزار ارتباطات جهانی هستند. این ابزار نیز گفتمان مورد توجه در گذشته را به دیالوگ تبدیل کرده است. این نیز تغییر جدی دیگری بوده که به‌واسطه تحولات جهانی رخ داده است. گفتمان در قدرت تعریف می‌شود در حالی که دیالوگ خارج از قدرت است و بین مردم جریان پیدا می‌کند. نکته دیگر اینکه ما با یک انقلاب پاردایمی در علوم انسانی مواجه هستیم و «علوم انسانی» جای خود را به «علوم مردمی» داده است. از سوی دیگر «جامعه» نیز جای خود را به «اجتماع» داده است. در نتیجه هنگامی که نقش محوری انسان در جامعه در دوران مدرنیته به مردم تبدیل می‌شود و جامعه نیز به اجتماع تبدیل می‌شود مردم به‌واسطه تاریخ اجتماعی خود دوباره به سنت‌ها گرایش پیدا می‌کنند و سنت‌های گذشته دوباره زنده می‌شود. این بازگشت به سنت‌ها در جامعه ایران هم مشاهده می‌شود. نام این تغییر پارادایمی ویرانگری نیست و بلکه نوعی رویکرد متعارض با وضعیت موجود و پارادایم مدرنیته است.در این تغییر رویکرد نیز مسائل فرهنگی به‌شدت مورد توجه قرار می‌گیرد.
 
‌چرا در این تحول مسائل فرهنگی مورد توجه قرار می‌گیرد؟
 
تحولات اجتماعی و سیاسی هم در این تحول وجود دارد اما مسائل فرهنگی محوریت بیشتری پیدا می‌کند. امروز جهان با فروپاشی مفهوم جهانی‌شدن مواجه شده است. برخی براین باور هستند که نتیجه این اتفاقات در نهایت جنگ نظامی خواهد بود. با این وجود بنده با این دیدگاه موافق نیستم و معتقدم جنگ جهانی سوم هیچ‌گاه رخ نخواهد داد. بدون‌شک رژیم‌های قرن نوزدهمی مانند عربستان و اردن با خطر جدی فروپاشی مواجه خواهند بود. این وضعیت می‌توانست در ترکیه نیز وجود داشته باشد. با این وجود برخی سیاست‌های اردوغان اجازه نداده که ترکیه همچنان یک دولت قرن نوزدهمی داشته باشد. شاید اگر در شرایط کنونی آتاتورک و هوادارانش در ترکیه قدرت را در اختیار داشتند دولت ترکیه نیز در آستانه فروپاشی قرار می‌گرفت. در تغییر معادلات بین‌المللی کشورهایی مانند روسیه، ایران و تاحدودی چین در بلوک‌بندی جهانی رشد پیدا کرده‌اند و در آینده تاثیرگذار خواهند بود. شبکه‌های اجتماعی در بین مردم جهان در زمینه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خودآگاهی جهانی ایجاد کرده است. این وضعیت در بین شهرهای کشور نیز وجود دارد. در شرایط کنونی شبکه‌های اجتماعی سطح آگاهی شهرستان‌های کشور را نسبت به گذشته افزایش داده است و به همین دلیل مردم شهرستان‌های کشور نیز به‌راحتی از اخبار و اطلاعات تحولات جامعه و جهان آگاهی پیدا می‌کنند. نکته مهم در این زمینه افزایش محلی‌گرایی در شبکه‌های اجتماعی است. وضعیت به‌شکلی است که علاوه‌براینکه با خودآگاهی جهانی مواجه هستیم در عین حال با محلی‌گرایی در شبکه‌های اجتماعی نیزمواجه شده‌ایم. این وضعیت در کشورهای آسیایی که پیوندهای قومی و محلی بیشتری در آن وجود دارد شکل جدی‌تری به خود گرفته است، برای مثال به‌قدرت‌رسیدن عمران‌خان در پاکستان نویددهنده شرایط جدیدی در این کشور خواهد بود. شبکه‌های اجتماعی حالت سنت مدرن‌شده دارند و ارتباط چهره‌به‌چهره را آسان کرده‌اند، برای مثال در شرایط کنونی مخاطبان از طریق شبکه‌های اجتماعی از طریق نوشتاری، صوتی و تصویری بدون هیچ‌واسطه‌ای می‌توانند با هم ارتباط داشته باشند. این معرفت‌شناختی بیناذهنیتی دیگر آن معنای سوژه و ابژه که در گذشته مبنای استعمار بود از بین بوده است. در نتیجه نظام‌های معنایی و نشانه‌ای با هم ترکیب پیدا کرده‌اند تا نظام‌های بینامتنیتی را تفسیر کنند.


آرمان
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز