برخی از اعضای مجمع تشخیص؛ مصلحت سنجی ندارند
استانی شدن انتخابات به صلاح نیست
شرایط حساس و خطیر کشور و شبه بحرانی که در حوزههای اقتصادی، معیشتی و حتی اجتماعی در زیر پوست شهر حس میشود این گزاره را از سوی برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا به جامعه منتقل میکند که اداره امور کشور با یک مجلس امکانپذیر نیست. لذا باید مجلس دومی نیز تحت عنوان مجلس سنا یا مجلس نخبگان تشکیل و همراستای مجلس شورا به فعالیت جهت تصمیمگیری در حوزههای مختلف بپردازد. گرچه بسیاری مجمع تشخیص را همان مجلس سنا میپندارند، اما کارکردهای مجمع تشخیص با مجلس سنا متفاوت است و همین امر موجب میشود تا مجلس سنا از این مجمع متمایز گردد. برخی معتقدند که این مجلس میتواند از ادغام مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و برخی نهادهای دیگر ایجاد شود تا با رویکردهای بروز در ساحتهای مخالف کشور را از پیچهای خطرناک عبور دهند. البته مجلس سنا پدیدهای جدید و نوظهور نیست بلکه پیش از انقلاب نیز در حکومت وقت بوده و هم اکنون نیز در کشورهای توسعه یافته غربی موجود است و آنها کشور خود را با دو مجلس اداره میکنند. لذا بد نیست در آستانه 40سالگی انقلاب با تغییر و تجدید نظر در رویکردها نگاهی نو به برخی مسائل داشته باشیم. برای بررسی ضرورت ایجاد مجلس دوم در کشور برای تصمیمگیری بهتر جهت خروج از بحران با حجتالاسلام حسین انصاریراد نماینده مجلس ششم به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
به گزارش روز نو :برخی معتقدند برای برون رفت از شرایط فعلی در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها، کشور به دو مجلس احتیاج دارد؛ ارزیابی شما چیست؟
من معتقدم که این مجلس دوم که مد نظر شما است در دهه60 توسط بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام ایجاد شده است. مصلحت نیز همین است که مشکلات و مسائل کشور در حوزههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و پس از آن به حل این معضلات رسیدگی شود. اینکه آقایان گفتهاند ما به مجلسی احتیاج داریم که مسائل مربوط به کشور در ساحتهای داخلی و خارجی و مسائل جدید که امروز جامعه با آن مواجه است را رفع و رجوع کند تماما در همین مجمع تشخیص مصلحت گنجانده شده است. لذا آنچه لازمه کشور و ملت است مصلحت شمرده میشود که تشخیص آن به کارشناسان متعدد و پختهای احتیاج دارد که از آخرین تجربههای تاریخ بشر استفاده کنند و خود را با علم روز هماهنگ سازند. البته اشکالی که به این مجمع تشخیص وارد است اینکه با احترام به همه اعضا برخی از اعضای این مجمع؛ مصلحت سنجی ندارند و متخصص نیستند. اصلا خود امام(ره) در شهریور سال67 در پاسخی که به پرسش آقای ناطق نوری در مورد مخالفت برخی در مجلس با مصلحت سنجی ایشان میفرماید: در جمهوری اسلامی هیچ کس نمیتواند رأی خود را به دیگری تحمیل کند و خدا آن روز را نیاورد مگر در 2مساله یکی در مورد اختلال برای نظام و دیگری خطر برای اسلام و حتی این دو مساله را نیز مشروط میکنند بر اینکه کارشناسان دانا موضوع را تشخیص دهند که در آن صورت ولی فقیه میتواند نظر دهد و رأی خود را اعلام کند. بنابر این مجمع تشخیص مصلحت یعنی مصلحت کشور، نظام و ملت؛ مصلحتی که مبتنی بر علم و عدالت است و تامین کننده مصالح همه انسانهایی که در این چارچوب در حال زندگی هستند.
آنطور که در ساختار مجمع تشخیص آمده این رکن نظام صرفا به حل اختلافات میان مجلس و شورای نگهبان میپردازد در حالی که مجلس سنا کارکرد دیگری دارد؛ از این جهت به نظر شما باید مجلس جدیدی تشکیل شود یا همین ساختار مجمع تغییر کند؟
آنچه در قانون اساسی از وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام آمده بررسی اختلاف میان مجلس و شورای نگهبان است. لذا من معتقدم که به جای تشکیل مجلس جدید تحت عنوان سنا یا هر نام دیگری باید همین مجمع تشخیص را اصلاح و تصحیح کرد تا مجمع با کارکردهای جدید جایگاه مجلس سنا را داشته باشد. البته باید از بین عالمترین، ممتازترین و دانشمندترین شخصیتهای متخصص علمی کشور 100نفر انتخاب شوند و به مجلس سنا راه یابند و در چارچوبی کلی خلأهای قانونی که مجلس نمیتواند پر کند را پر کنند یا نهایتا بر نظریات و مصوبات مجلس صحه بگذارند.
چندی است که بحث استانی شدن انتخابات در مجلس و صحن عمومی جامعه در جریان است؛ تحلیل شما از این مساله و فرصت و تهدیدهای آن چیست؟
به نظر من مشکل انتخابات مساله استانی و محلی بودن است. در حال حاضر نمایندگان بیش از آنکه نماینده مسائل کلی کشور باشند نماینده منتخبان خود هستند. حال در این میان برخی افراد از جمله سرمایهداران کارخانهداران و فعالانی که معمولا بر انتخاب نمایندگان در استانها نظر دارند؛ نمایندگان نیز بیشتر به مصلحت آنها نظر دارند. لذا این رویکرد مسائل کلی کشور را دچار اشکال میکند. البته این قانون استانی شدن انتخابات که ذیل قانون انتخابات است نیز تحتالشعاع برخی محدودیتها و نظارتهاست. قانون انتخابات میگوید که صلاحیتها صرفا براساس دلایل و مدارک معتبر مراکز قانونی است، اما در مواردی مشاهده میشود که این رویه طی نمیگردد. لذا با توجه به این مساله و تحتالشعاع قرار گرفتن استانی شدن انتخابات معتقدم که اگر انتخابات به همین رویه برگزار گردد بهتر است تا اینکه استانی شود؛ چراکه حداقل در مدل فعلی با اعمال محدودیتها بازهم افرادی هستند که شناخته شده باشند و بتوان به آنها رأی داد، اما در سیستم استانی افراد ناشناخته روی کار میآیند که شاید نتوانند آنطور که باید مثمرثمر باشند.
ارمان