هشدار بروز
بی نام و نشانها و تکرار 8 سال دولت نهم و دهم
یکبار دیگر آلارمها به صدا در آمدند و خطر بروز گمنامها را به جریانهای سیاسی هشدار میدهند. به ویژه این روزها که برخی مشکلات اقتصادی تشدید یافته است در این میان افرادی از جنس نه راست و نه چپ، بلکه چهرههایی ناشناس و گمنام بر وضعیت موجود موج سواری کرده و با وعدههایی چون یارانه، کاهش تورم و ایجاد شغل، زمینهها را برای بازگشت به عقب و تکرار دو دولت نهم و دهم آماده میسازند. به همین دلیل محمد صادق جوادی حصار فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که تنها راه مهار پوپولیست بازگرداندن امید و اعتماد از سوی دولت و سایر نهادها به جامعه است. چرا که جامعه ایران آمادگی استقبال از یک فرد پوپولیست را دارد.
>مروری بر تجربه ناخوشایند
به گزارش روز نو : قصه آن 8 سال از همان تشتت آرا در میان احزاب اصلاحطلب و تقسیم رای در میان نامزدهای اصلاحطلب در سال 84 آغاز شد. در واقع حتی تصورش هم دشوار بود که چهره ای گمنام و ناشناس تحت لوای ائتلاف آبادگران با فرصت طلبی از فضای موجود و تخریب شخصیتهای شاخص اصلاحطلب از جمله مرحوم آیتاللههاشمیدر آن زمان بتواند سکان پاستور را بدست بگیرد. به هر روی فضای انتخاباتی در سال 84 و تشتت آرا در اردوگاه اصلاح طلبی فرصتی بکر برای اصولگرایانی فراهم کرد که سالها از صحنه سیاستورزی دور مانده بودند. از این رو، محمود احمدینژاد تحت حمایت ائتلاف آبادگران با شعارها و وعدههای عوام فریبانه توانست رای مردم شهرهای کوچک و متوسط را جلب کند و فرمان پاستور را به دست بگیرد. دولت هزاره سوم که از همان ابتدای راه حمایت حداکثری اصولگرایان را پشت سر خود داشت
نه تنها در دولت نهم بلکه حتی در دولت دهم با شیبی بسیار تندتر در کشور یکه تازی کرد و با سیاستهای غلطش در حوزههای مختلف
به ویژه حوزه اقتصادی و سیاست خارجه مشکلات بسیاری از جمله تحریمهای سازمان ملل را به کشور تحمیل کرد. از این رو، عملکرد ضعیف دولت بهار، نارضایتیهای عمومیو یکهتازیها در عرصه سیاست داخلی و خارجی سبب گردید که احمدینژاد حمایت بسیاری از اصولگرایان را نسبت به خود از دست بدهد.
>تلاش اصلاح طلبان برای حذف تندروها
بدین ترتیب انتخابات ریاست جمهوری 92 فرصتی بکر نخست برای پس گرفتن پاستور از سوی اصلاح طلبان و بازگرداندن امید به جامعه ایران بود اما برای رسیدن به این مقصود باید قبل از هر چیز حذف و انزوای تندروها در کشور در دستور کار اصلاح طلبان
قرار میگرفت. به همین دلیل دکتر عارف کاندیدای
اصلاح طلبان کنارهگیری کرد و اصلاح طلبان همراه با اعتدالگرایان پشت سر حسن روحانی ایستادند تا از طریق شیخ دیپلمات بتوانند قفل بسیاری از مشکلات به ویژه تحریم را بگشایند. از این رو، جامعه ایران از تحریم نیز تحت تاثیر توصیه چهرههای شاخص اصلاحطلب به پای صندوقهای رای رفتند و حسن روحانی را برگزیدند. پرزیدنت روحانی علیرغم مانعتراشیها و کارشکنیهای مخالفان در دور نخست دولت خود توانست با توافق هستهای و لغو تحریمهای سازمان ملل تا حدودی امید بیشتری را به جامعه بازگرداند. در طول 4 سال دولت اول روحانی، تندروها به ویژه در مجلس حتی لحظهای دست از کارشکنی و هجمه علیه دولت برنداشتند و این مهم نیز یک بار دیگر منجر شد تا اصلاح طلبان برای انزوای بینام و نشانها یکبار دیگر دست به یک انتخاب دشوار بزنند و آن ائتلاف با اصولگرایان معتدل در انتخابات مجلس شورای اسلامی94 بود تا از این طریق مانع ورود آن گروه به مجلس دهم شوند که در نهایت کرسیهای مجلس دهم شاهد حذف بسیاری از چهرههای اصولگرای خاص از خود بود. به هر روی تلاش برای حذف و انزوای این گروه و بی نام و نشانها تنها به این جا ختم نشد و در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 که بازهم خطر بروز پوپولیست جامعه ایران را تهدید میکرد، اصلاح طلبان ناگزیر از کاندیدای خود (اسحاق جهانگیری) به نفع روحانی گذشتند تا باز هم مانع بروز و ظهور دولتی چون دولت نهم و دهم گردند.
>اکنون باز هم زمینه بروز بی نام و نشانها
اما امروز مشکلات اقتصادی و موج سواری فرصتطلبانی چون احمدینژاد و افرادی نظیر او میتواند منجر به عقب گرد و تکرار تجربه انتخاباتی 84 و بروز چهرههای گمنام با شعارهای عوام فریبانه شود. تنها کافی است افرادی مانند احمدینژاد با وعدههایی چون گرانی، بیکاری و افزایش یارانه به مردم در میان اقشار آسیب پذیر و فرودست نفوذ کنند در این صورت بعید نیست که جامعه سیاست زده از شرایط و وعدههای پوچ و بدون حساب و کتاب چهرههای گمنام و ناشناس استقبال کنند و یک بار دیگر تجربه دولتهای نهم و دهم و مدیریتها و سیاستهای غلط در کشور تکرار شود. مسئلهای که بارها جامعه شناسانی نظیر تقی آزاد ارمکی درباره بروز چنین وضعیتی و آمادگی بخشهایی از جامعه برای استقبال از بی نام و نشانها به هر دو جریان به ویژه اصلاح طلبان هشدار دادهاند.
>تکثیر احمدی نژادها در جامعه
ناصر ایمانی تحلیلگر و فعال سیاسی اصولگرا روزگذشته درباره امکان بروز و ظهور بی نام و نشانها طی گفت و گویی هشدار داد و گفت: «وقتی دولت مستقر نتواند به مطالبات مردم پاسخ دهد و مشکلاتی برای آنها به خصوص در زمینههای اقتصادی و اجتماعی ایجاد کند، هر فرد، جناح و گروهی به فکر بهره برداری از وضعیت موجود به نفع خود میافتد. اکنون نیز شاهدیم که دولت با عملکرد خود یک سری مطالبات اجتماعی و اقتصادی برای مردم ایجاد کرده و هر کسی میتواند از آن سوء استفاده کند. ربطی به این آقا یا آن آقا و اصولگرا و اصلاحطلب ندارد. بنابراین شاید احمدینژاد تایید صلاحیت نشود اما دیگرانی در فضای سیاسی ایران هستند که میتوانند از موج ایجاد شده توسط رویکرد او به نفع خود بهره برداری کنند. از ناحیه احمدینژاد احساس خطر نمیشود اما ممکن است افراد و جناحهای دیگر که حتی شاید نام و نشانی هم ندارند، در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری از فضای ایجاد شده به نفع خودشان استفاده کنند. توجه داشته باشید که این احتمال همیشه وجود دارد. برای همین همواره گفته ام
که دولتها نباید به واسطه عملکرد خود
فرصت ایجاد فضای پوپولیستی را فراهم کنند.» بنابراین پرسش اینجاست؛ با توجه به اینکه مردم ایران تجربه 8 سال مدیریت و سیاست دولت احمدینژاد و حمایت قشر خاصی از اصولگرایان از او را داشتند اکنون تا چه اندازه امکان اقبال افکار عمومیاز این افراد غیرتشکیلاتی و گمنام وجود دارد و از سویی برای جلوگیری از عدم بروز دولتی مانند دولتهای نهم و دهم چه باید کرد؟
آفتاب یزد این مسئله را با کارشناسان مورد بررسی قرار داده است که در ادامه آن را میخوانید.
>غیر قابل پیش بینی
عبدالله ناصری مشاور رئیس دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحطلب درباره امکان بروز و ظهور بی نام و نشانها و اقبال افکار عمومیاز آنها با توجه به تجربه دو دولت نهم و دهم به آفتاب یزد گفت: جامعه ایران غیر قابل پیش بینی است و در گذشته این مهم اثبات شد. زیرا نه در سال 76 مسئولان، پیروزی رئیس دولت اصلاحات را پیش بینی میکردند و نه در سال
84 پیروزی چهره گمنامیمانند احمدینژاد قابل پیش بینی بود. او افزود: در سال92 بعد از رد صلاحیت مرحوم آیت اللههاشمیتا حد بسیار زیادی خیال برخی گروهها راحت بود که دیگر فردی مانند روحانی رای ندارد به همین دلیل هم تصور میبردند که فردی از میان کاندیدای اصولگرا پیروز خواهد شد. این ویژگی غیرقابل پیش بینی بودن در میان جامعه ایران یک مسئله کاملا اثبات شده است. بنابراین تحت هیچ شرایطی نمیتوان جامعه را ارزیابی کرد مگر در روزهایی که فضای انتخابات شکل میگیرد. این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: بخشی از جامعه در سال 84 نشان داد تا حدی به شعارهای پوپولیستی گرایش دارد. بنابراین مردم با توجه به عملکرد احمدینژاد به عنوان نخستین نماینده پوپولیست در دو دولت نهم و دهم تا اندازه ای تجربه کسب کرده اند به همین دلیل هم ممکن است احمدینژاد نخستین و آخرین پوپولیست باشد. ناصری اظهار کرد: اما به هر روی به دلیل شرایط خاص اقتصادی و مشکلاتی که در ماههای اخیر به خاطر بیتدبیری دولت و به دلیل حضور دولتهای موازی ایجاد شده، ممکن است بینام و نشانها دوباره بخواهند با شعارهای پوپولیستی، افکارعمومیرا به سمت و سوی خود جلب کنند. وی اضافه کرد: طی سالهای اخیر حتی در کشورهای توسعه یافته هم شاهد پیروزی افرادی در مناصب قدرت بودیم که با شعارهای پوپولیستی و شبه سوسیالیستی در انتخابات پیروز شدند. او اذعان کرد: بنابراین در جامعه ما که در برخی از زمینهها توسعه نیافته است قطعا فضا برای شکل گیری ریاست جمهوری پوپولیستی آماده است. این فعال سیاسی اصلاح طلب
ادامه داد: البته بر این باور نیستم چهرههای
آزموده نشده ای در صحنه سیاسی وارد میدان انتخابات شوند بلکه همان کاندیداهای سابق مانند قالیباف و جلیلی ممکن است با تغییر لباس یعنی ژست روشنفکری در حوزه پوپولیستی بغلتند و با شعارهای پوپولیستی مردم را به خود جذب کنند. ناصری در پایان گفت: وظیفه نخبگان، اصولگرایان معتدل و
اصلاح طلبان این است که در میان جامعه،
اطلاع رسانی کرده و سپس با تدبیر عمل کنند.
>ضرورت بسترسازی در جامعه
محمد صادق جوادی حصار استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب درباره امکان بروز و ظهور
بی نام و نشانها و اقبال افکار عمومیاز آنها با توجه به تجربه دو دولت نهم و دهم به آفتاب یزد گفت: نخستین اقدام مهم باید بستر سازی در دل جامعه باشد تا بتوان این پدیده اجتماعی را
از بین برد. با پاک کردن صورت مسئله و گفتن این
مهم که فلان شخص پوپولیست و یا فلان چهره آنارشیسم است، رسالت طبقه روشنفکر اجتماعی تمام نمیشود. او افزود: وظیفه روشنفکر اجتماعی و دولت تنها نقد نیست بلکه باید برای رشد و توسعه آگاهی و از بین بردن زمینههای
بروز رخدادهای اجتماعی بسترسازی کرد.
این فعال سیاسی ادامه داد: در جامعه ای که پدیده تحقیر شخصیت اجتماعی به خاطر فقر و محرومیت، بروز و ظهور پیدا میکند، در چنین جامعه ای نمیتوان با نصیحت امور را پیش برد. جوادی حصار اظهار کرد: افرادی هستند که ممکن است 10 درصد به شعارهایی نظیر یارانه اعتماد کنند اما 35 درصد دیگر افراد متاثر از خود را به یک قمار بزرگ وادار میکنند. قمار این افراد این است که با خود میگویند من که چیزی برای از دست دادن ندارم به فلان شخص رای میدهم شاید شعارهایش محقق شود و وضعیت اقتصادی من هم تغییر پیدا کند. این استاد دانشگاه اضافه کرد: باید این بستر را در جامعه از بین برد تا بخشهایی از جامعه برای رسیدن به وضع مطلوب ناگزیر به قمار نشوند. بسیاری از افراد دیگر امید خود را از دست داده اند به همین دلیل دولت باید به کمک نهادهای دیگر تصمیم ساز، امید و رونق اقتصادی را به جامعه بازگرداند تا سخن دولت برای مردم سند باشد. جوادی حصار در پایان گفت: دولت وقتی به مردم میگوید من تورم را مهار میکنم واقعا باید بتواند تورم را مهار کند. وقتی میگوید کالاهای
اساسی را در اختیار تولیدکنندگان و
مصرف کنندگان قرار میدهم واقعا بتواند انجام دهد.
اگر دولت و مجموعه حاکمیت اعتماد خدشه دار شده مردم را به آنها بازگردانند در این صورت میتوان به مهار پوپولیست در جامعه کمک کرد در غیر این صورت باید هر روز منتظر بمانیم تا فردی از گوشه ای ادعای رفتار خارق العاده کند و بگوید اگر من بیایم کشور را از این وضعیت نجات خواهم داد.
آفتاب یزد