موضوعات حاشیهای جای متن نشستهاند
خروجی مجلس مهمتر از شفافیت به تعبیر امروزی است
هوای روابط میان پاستور و بهارستان ابری است و این مطلب را میتوان از موضعگیریهای نمایندگان مجلس و اعضای دولت دید. طبیعتا هر کدام نیز از ظن خود مساله را مورد بررسی قرار میدهند. نمایندگان معتقدند که برخی وزرا بر مبنای آنچه در برنامه ششم و برنامه 5 ساله آمده عمل نمیکنند و بعضا وعدههای خود را نیز عملی نکردهاند. از طرف دیگر دولتیها معتقدند که نمایندگان با آنها همکاری نمیکنند و صرفا درصدد مچگیری از وزرا هستند. گرچه تحلیلگران این نوع روابط را به تقابل دولت و مجلس تعبیر میکنند، اما نمایندگان و وزرا نباید از یاد ببرند که جریان سومی در کمین شکست تعامل آنها و ایجاد اختلاف است. لذا باید هوشیاری خود در روابط و تعامل سازنده را از یاد نبرند. برای بررسی تعامل دولت و مجلس و استیضاحهای در دستور کار خانهملت، با عبدالکریم حسینزاده، نماینده نقده و اشنویه و عضو فراکسیون امید به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
چندی است که مجلس مساله پروژه استیضاح وزرا به هرنحو را کلید زده و از موضع خود کوتاه نمیآید؛ از دیدگاه شما این نحوه رویکرد نمایندگان در تقابل با دولت معنا میشود و از یک جنس است؟
به گزارش روز نو : من معتقدم این فرایند به معنی موافقت همه مجلس با استیضاح نیست، شاید تعدادی از نمایندگان مجلس موضوعی را به استیضاح بکشند، اما این رویه تمام مجلس نیست. از طرف دیگر نباید حوزه نظارتی مجلس را به تقابل با دولت تعبیر کنیم. حداقل میتوان اینگونه گفت که همه استیضاحها شرایط تقابل با دولت را ندارد. اگر به مقایسه 2 استیضاح بپردازیم به وضوح میبینیم که استیضاح آقای ظریف قاعدتا جناحی و سیاسی است، اما به زعم من استیضاح آقای غلامی تعبیر کاملا عملکردی و کارکردی دارد. وزیر علوم چه میزان توانسته در محقق ساختن مطالبات جامعه هدف خود یعنی کارکنان، اساتید و دانشجویان موفق عمل کند؟ لذا تمامی این استیضاحها را نمیتوان با هم در یک سبد گذاشت و تر و خشک را با هم سوزاند. منتها این راهگشاتر است که به صورت کیس در مورد استیضاحها صحبت کنیم. به اعتقاد من استیضاح وزیر علوم منوط به نحوه عملکرد او در مجموعه وزارتخانه متبوع وی است که میتوان آن را به نسبت رضایتمندی جامعه هدف سنجید، اما استیضاح آقای ظریف با محورهای جناحی، سیاسی و حزبی است. اگر ما به دنبال تبیین و عملیاتی کردن منافع ملی کشور باشیم قاعدتا باید یک استیضاح فرایند خود را طی کند. البته من معتقد نیستم که در خصوص استیضاحها این فرایندها طی شده یا نشده است. نمایندگان ابتدا تذکر میدهند، سپس سوال میکنند و بعد وارد استیضاح میشوند. در فرایند استیضاح باید جلساتی در کمیسیون انجام شود و بعد وارد صحن علنی شود. اگر به دنبال رفع نقاط ضعف، مشکلات و ایراداتی که در بدنه هر وزارتخانهای وجود دارد باشیم، قاعدتا باید فضای گفتوگو میان استیضاح کنندگان و استیضاح شونده بهوجود آید که موضوعات طرح شود. اگر در جایی مشاهده شد اینکه پروسه حذف میشود، بدین مفهوم است که استیضاح در راستای تامین منافع ملی شکل نمیگیرد، که میتوان از آن تعبیر منافع شخصی، گروهی یا جناحی و سیاسی داشت.
بعضا مطرح میشود که در برخی از استیضاحها روابطی خارج از حیطه کارکردی میان برخی از نمایندگان و وزرا شکل میگیرد که از آن به «پشت پرده» تعبیر میشود؛ به نظر شما این نوع عملکردها موجب کاهش شأن و جایگاه مجلس نمیشود؟
درباره این موضوع نباید فقط قوه مقننه را دید بلکه سایر قوا نیز در این مقوله حضور دارند. آیا ملت معتقدند که کابینه فعلی ایدهآل کشور است، مجلس فاقد ایراد است یا سایر نهادها مشکلی ندارند؟ حتی اگر تصور کنید که من نماینده مجلس پشت پردهای هم با وزرا داشته باشم، وزرا نباید این پشت پرده را به قیمت ماندن در پست وزارتخانه قبول کنند. اما باید بگویم که منافع ملی، کشور، نظام و انقلاب بیشتر برای من مهم است. ایرادی ندارد که من نماینده نباشم، اما این منافع تامین شود. این از خودگذشتگی فرد در مقابل منافع ملی باید در همه ارکان کشور از نهادها و قوای سهگانه وجود داشته باشد. پاشنه آشیل این موضع اینجاست که شفافیت وجود ندارد. اگر شفافیت در روابط، انتخابها و همه امورات وجود داشته باشد قاعدتا کسی جرات نمیکند که در روابط میان قوا پشت پردهای داشته باشد. باید نوعی ارتباط سیستماتیک، شفاف و مشخص وجود داشته باشد و هیچجا تعبیر پشت پرده را به خود نگیرد، اما چون این شفافیت وجود ندارد در عملکرد کلی این ایرادات و مشکلات بهوجود میآید که نمیتوان از یک سیستم و قوه ایراد را گرفت. این ایراد بر همه وارد است و باید تبدیل به مانیفستی شود که شفاف سازانه باشد. اگر در جایی مدیری میخواهد انتخاب شود نمایندگان باید نسبت به کارکرد آن مدیر یا میزان توانش در تحقق پذیری بودجه یکساله و 5 ساله وی را مورد پرسشگری و نظارت قرار دهند؛ نه بر مبنای رفاقت، دوستی و حتی همطیف بودن. خود آن مدیر نیز باید در راستای موفقیتهای سیستم اجرایی خود عمل کند نه در راستای ایجاد فضا برای دیگران که موقعیت وزارتخانه خودش آسیب ببیند. من معتقدم در اولویت نبودن منافع ملی و عدم شفافیت در عملکردها میتواند در همه دستگاهها مطرح باشد و به نقطه ضعفشان تبدیل شود. همه باید به دنبال تامین منافع ملی و امنیت پایدار کشور و سایر موضوعاتی که در این بسته میگنجد باشیم. لذا اشتباهی که اسباب این نارضایتیها را بهوجود آورده این است که در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها یک سری موضوعات حاشیهای به جای متن اصلی نشستهاند.
بسیار مطرح شده که چرا در نحوه عملکرد نمایندگان اعم از رأی دادن یا حضور و غیاب و... شفافیت نیست و مثلا مشخص نیست در بحث CFT کدام نماینده موافق یا مخالف بوده؛ این عدم شفافیت را چگونه تبیین میکنید؟
شفافیت جایی در راستای موفقیت پروسه شفافیت و جایی علیه شفافیت است. لذا این شفافیتی که امروز مطرح میشود از جنس دوم یعنی علیه شفافیت است. یعنی شفافیت در راستای شفافیت نیست. شاید مطرح شود چرا؟ مثلا اکنون CFT در مجلس است، من از خود نمایندگان مخالف این لایحه در مجلس قاطعانه شنیدم که قبل از طرح CFTمعتقد بودند اگر طرح شفافیت تصویب شود CFT 60رأی بیشتر نمیآورد، اما اگر تصویب نشود بالای 140 رأی خواهد آورد. زمانی که به رأی هفته گذشته نمایندگان به اصلاحات شورای نگهبان به CFT نگاه میکنید دقیقا این موضع وجود دارد که 125 رأی موافق و 59 رأی مخالف. جایی هست که شفافیت را به عنوان ابزار سیاسی برای اینکه پروژههایی در طول عمر مجلس به نتیجه نرسد استفاده میکنید، اما زمانی شفافیت را قلبا پذیرفته و مطرح میکنید. لذا باید میان این دو تفاوت قائل شویم. به اعتقاد من اینکه مجلس بتواند برای کشور خروجی داشته باشد، مهمتر از این است که شفافیت به تعبیر امروزی محقق شود.