متاسفم؛ اصولگرايان كدهاي اشتباه مي‌دهند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۰
پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات ۹۶ تصورها بر آن بود که او طبق شعارها و وعده‌هایی که به مردم می‌دهد بتواند بسیاری از مسائل کشور را حل و فصل کند. از جمله این شعارها رسیدگی به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم بود. اما مردم با توجه به عملکرد یک سال گذشته آقای روحانی و دولت دلسرد شدند و عملکرد دولت را تنها به پای اصلاح‌طلبان می‌گذارند. چرا که اصلاح‌طلبان پشتوانه آقای روحانی در انتخابات ۹۲ و ۹۶ بوده‌اند. در این میانه جریان رقیب یا همان اصولگرایان دائم بر طبل این موضوع می‌کوبند که اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری از هیچ نوع اقبالی برخوردار نخواهد شد و پیروز انتخابات در آينده آنها خواهند بود. اما باید توجه داشت که مردم کشور با تمام انتقاداتی که نسبت به عملکرد دولت و اصلاح‌طلبان دارند دارای فهم بسیار بالایی از حوادث و اتفاقات روز هستند و در صورتی که اصلاح‌طلبان و رئیس این جریان از مردم درخواست کنند که دوباره به آنها اعتماد کنند باز هم مردم به سوی اصولگرایان نخواهند رفت، چرا که نمی‌خواهند احمدی‌نژاد جدیدی سکان دولت و کشور را در دست بگیرد.گفت‌وگویی با اشرف بروجردی رئیس کتابخانه ملی و رئیس کمیته بانوان ستاد حسن روحانی در انتخابات ۹۶ داشته است که می‌خوانید.
پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات ۹۶ تصورها بر آن بود که او طبق شعارها و وعده‌هایی که به مردم می‌دهد بتواند بسیاری از مسائل کشور را حل و فصل کند. از جمله این شعارها رسیدگی به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم بود. اما مردم با توجه به عملکرد یک سال گذشته آقای روحانی و دولت دلسرد شدند و عملکرد دولت را تنها به پای اصلاح‌طلبان می‌گذارند. چرا که اصلاح‌طلبان پشتوانه آقای روحانی در انتخابات ۹۲ و ۹۶ بوده‌اند. در این میانه جریان رقیب یا همان اصولگرایان دائم بر طبل این موضوع می‌کوبند که اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری از هیچ نوع اقبالی برخوردار نخواهد شد و پیروز انتخابات در آينده آنها خواهند بود. اما باید توجه داشت که مردم کشور با تمام انتقاداتی که نسبت به عملکرد دولت و اصلاح‌طلبان دارند دارای فهم بسیار بالایی از حوادث و اتفاقات روز هستند و در صورتی که اصلاح‌طلبان و رئیس این جریان از مردم درخواست کنند که دوباره به آنها اعتماد کنند باز هم مردم به سوی اصولگرایان نخواهند رفت، چرا که نمی‌خواهند احمدی‌نژاد جدیدی سکان دولت و کشور را در دست بگیرد.گفت‌وگویی با اشرف بروجردی رئیس کتابخانه ملی و رئیس کمیته بانوان ستاد حسن روحانی در انتخابات ۹۶ داشته است که می‌خوانید.
 
به گزارش روز نو : با توجه به وضعیت معیشت، جامعه و همچنین اصلاح‌طلبان از دولت دلسرد شده‌اند. دولت و اصلاح‌طلبان برای امیدوار نگه داشتن مردم نسبت به آینده باید چه اقداماتی انجام دهند؟
 
اصلاح‌طلبان به همراه جامعه در دولت‌های نهم و دهم دوران سختی را پشت سر گذاشتند و در واقع از ظرفیت علمی، اجرایی و توانایی‌هایشان در بهبود وضعیت کشور استفاده نشد. شاید یکی از دلایلی که آقای روحانی توانست رأی بالایی را در سال‌های 92 و 96 از سوی جامعه کسب کند همراهی اصلاح‌طلبان با او بود. اصلاح‌طلبان به این نکته واقف بودند که عرصه سیاست عرصه قهر و رها کردن نیست و حضور در صحنه یک نوع مبارزه تلقی می‌شود. چرا که اصلاح‌طلبان به کشورشان علاقه‌مند هستند و باید برای هرچه بهتر شدن وضعیت کشور تلاش کرد و از امکانات و ظرفیت‌های موجود و همچنین توانایی‌شان بهره برد تا جامعه بتواند با توجه به این موضوعات به بهره‌مندی برسد، بنابراین هنگامی که اصلاح‌طلبان به جمع‌بندی رسیدند که باید برای بهبود وضعیت کشور تلاش کرد نه در دوره گذشته بلکه طی هشت ساله دولت‌های نهم و دهم تصور کردند که در حال حاضر که شرایط این گونه است. چرا که آنها در پایان دولت‌های نهم و دهم به این نتیجه رسیدند که باید به تلاششان ادامه دهند. با کنار کشیدن، قهر کردن و نادیده گرفتن هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت و اگر بی‌مهری‌ها را نادیده گرفته و سعی در اثبات خود داشته باشند، می‌توانند در بهبود شرایط اجتماعی کمک کنند. این مساله را جامعه متوجه شده و درک کرد که اصلاح‌طلبان برای نجات جامعه در تلاش هستند و به دنبال منافع شخصی و حزبی نیستند. اصلاح‌طلبان به دنبال این موضوع نیستند که سودبری را برای شخص، تیم یا گروه خود داشته باشند. فقط از این جهت تلاش می‌کنند تا جامعه را رشد دهند و نیازهای این جامعه را برطرف کنند. آقای روحانی به پشتوانه اصلاح‌طلبان توانست آرای خوبی را به دست بیاورد. امروز ما به جایی رسیدیم که هم اصلاح‌طلبان احساس می‌کنند که نباید میدان را خالی بگذارند و هم مردم احساس می‌کنند که اگر اصلاح‌طلبان هم در کارشان اشکالی وجود دارد این موضوع بهتر از آن است که به اصولگرایان روی بیاورند چرا که در پایان اعتماد مردم به اصولگرایان آن نتیجه ده‌ها پرونده مالی و هزاران شبهه‌ای ایجاد شد. امروزه مردم به این نتیجه رسیده‌اند که اصلاح‌طلبان یک مأمن بهتری برای جامعه خواهد بود.
 
انتخاب‌های آینده در مجلس و ریاست‌جمهوری را چگونه می‌بینید؟
 
مردم نسبت به انتخابات اقبال خوبی خواهند داشت. اما اصلاح‌طلبان احساس می‌کنند که هنوز دست‌اندرکاران اجرایی به صددرصد باور نرسیده‌اند تا از آن بهره مناسب را داشته باشند لذا در پی اثبات خودشان هستند تا بتوانند با خرد جمعی موفقیت کافی را به دست بیاورند.
 
اصلاح‌طلبان برای اثبات خود چه اقداماتی لازم است انجام دهند؟
 
گفت‌وگو با مردم یکی از راه‌های اصلی است که آنها می‌توانند خود را به جامعه اثبات کنند. همچنین اصلاح‌طلبان با ارائه یک چهره شفاف از دیدگاه‌ها و نظراتشان و دیگر آنکه سابقه این جریان سیاسی پاسخگوی تمام سوالات جامعه است. فکر می‌کنم که جامعه هنوز قبول دارد که اصلاح‌طلبان گزینه بهتری هستند اگرچه طبیعی است که صددرصد هم کامل نباشند و اشکالاتی هم در عملکردشان وجود داشته باشد اما آن موضوعات آنچنان نیست که خیانت به آرمان‌ها و خواسته مردم باشد.
 
اصولگرایان همچنان بر تخریب اصلاح‌طلبان اصرار و همچنان در اتفاقات سال 88 باقی ماندند. چرا آنها به جای آنکه مرهمی بر مشکلات مردم باشند، دائما به دنبال تخریب بوده و در آن سال‌ها زندگی می‌کنند؟
 
اصولگرایان خودشان هم به خوبی می‌دانند که در جریان سال 88 افرادی از اردوگاه آنها هم مقصر بوده‌اند. بنابراین اگر کُدهای اشتباه می‌دهند فقط به این جهت است که به جامعه تزریق کنند تا به سوی اصلاح‌طلبی روی نیاورید وگرنه مردم که متوجه این موضوع شده‌اند که هر کدام از گروه‌های سیاسی چه دیدگاهی دارند و برای بهبود وضعیت جامعه چه تلاش‌هایی داشته‌اند.
 
استیضاح‌هایی که در مجلس طی سال اخیر از سوی اصولگرایان در خانه ملت صورت گرفته، بیانگر تضعیف دولت و اصلاح‌طلبان است.
 
اگر تمام موضوعات برای همگی شفاف باشد مشخص می‌شود که به قول معروف «چه کسی چند مرد حلاجه»، بنابراین همگی متوجه می‌شوند که جریان اصولگرا مقصر این گونه مشکلات است و بخش‌های تندروی این جریان به دنبال سنگ‌اندازی رفته است. در حال حاضر مملکت در شرایط سختی قرار دارد. باید در جامعه یک ثبات و آرامش باشد و به سمت پیشرفت برویم و تلاش کنیم که قرار است چه کاری انجام دهیم اما متاسفانه اصولگرایان به این موضوع اصلا نمی‌اندیشند.
 
نشستن اصلاح‌طلبان و اصولگرایان دور یک میز برای یافتن راهی به جهت اصلاح وضعیت کشور تا چه اندازه می‌تواند مفید باشد؟
 
اگر اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به یک فهم مشترک از مسائل برسند قطعا مفید است. مدام که برداشت‌ها متفاوت باشد و بعضا معارض یکدیگر باشد بعید است که بتوان راه حلی برای مسائل پیدا کرد. البته همیشه گفت‌وگو خوب و مفید بوده و با بحث و تبادل نظر می‌توان به راه‌های خوبی هم دست یافت اما به شرطی که این دو جریان به یک نگاه مشترک برسند.
 
شرایط جامعه و انتقادات به عملکرد دولت باعث ناامیدی از اصلاح‌طلبان هم شده است. در حال حاضر شرایط در جامعه چه تفاوتی با گذشته دارد که اینگونه تفکرات بر ذهن مردم تاثیر گذاشته است؟
 
در دوره اصلاحات رسانه زیاد بود و بخشی از صدای مردم از طریق همین روزنامه‌ها منعکس می‌شد و فضای باز سیاسی در دانشگاه‌ها، مدارس و مراکز علمی فراهم‌تر از امروز بود. درست است که سنگ اندازی بر سر راه دولت بود اما فضای گفت‌وگو و تعامل با جامعه بدون واهمه بیشتر از امروز بود. همین امر باعث می‌شد که صدای مردم شنیده شود و مردم احساس می‌کردند که به هر حال حرفشان را گفته‌اند. اما امروز این شرایط کمتر وجود دارد. مردم احساس می‌کنند که حرف‌هایشان چندان راه به جایی نمی‌برد. در عین حال واقعا سطح زندگی مردم به لحاظ اقتصادی نامناسب‌تر از دوران اصلاحات است. در آن زمان بسیاری از مسائل و مشکلات اقتصادی مردم حل شده بود. کارخانه‌ها فعال شدند، میزان بیکاری کاهش پیدا کرد. اگر یادمان باشد در دوره اصلاحات به خودکفایی گندم رسیدیم که مساله بسیار مهمی بود. همه این مسائل نشان می‌دهد که وضع رفاهی و معیشتی جامعه بهتر از امروز بوده است. اگرچه آن زمان نیز اصلاح‌طلبان رسانه ملی را کنار خود نداشتند اما مردم اگر احساس رضایت از زندگی کنند، امیدوار‌تر می‌شوند. امید مردم با توجه به وضعیت اقتصادی بهتر بود. در شرایط کنونی تحریم‌ها وضعیت خطیری برای جامعه ایجاد کرده است و بیشتر فشار تحریم‌ها بر جامعه تحمیل می‌شود.
 
پس از انتخاب آقای حناچی به عنوان شهردار تهران، همچنان برخی به دنبال تخریب او هستند.
 
انتخاب شهردار از سوی شورای شهر یکی از نقاط قوت این شوراست، چرا که در گذشته شهردار مستقیم از سوی وزیر انتخاب می‌شد اما قانون و انتخابات شوراها باعث شد تا شورای شهر اختیار انتخاب شهردار را در دست بگیرد. بازتاب این اختیار آن است که نقش اصلی را مردم ایفا می‌کنند چرا که مردم اعضای شورا را انتخاب کرده و نمایندگان مردم در شورا هم شهردار انتخاب می‌کنند. این انتخاب شهردار از سوی مردم به صورت غیرمستقیم است اما بالاخره به نحوی به رأی مردم بازمی‌گردد. اگر فردی بخواهد این موضوع را مورد هجمه قرار دهد در واقع کلیت رأی مردم را شکسته است و مردمی که اعضای شورای خود را انتخاب کردند باید به این موضوع باور داشته باشند که رأی‌شان حتما نافذ خواهد بود.
 
شورا در مقابل هجمه‌ها چگونه برخورد کند؟
 
شورای شهر تهران باید به صورت قاطعانه بر انتخاب خود تکیه و از شهردار حمایت کند و اجازه ندهد که برخی با بهانه‌های مختلف شهردار را تحت فشار قرار دهند و یا خدای‌ناکرده شهردار تضعیف شود. همچنین آقای دکتر حناچی در کارنامه خود معاونت وزارتخانه را دارد، او ‌استاد دانشگاه تهران است. آقای حناچی همواره به عنوان یک چهره مدافع انقلاب مطرح بوده است. علاوه بر همه این نکات باید توجه داشت که بسیاری از افراد که به آقای حناچی ایراد می‌گیرند خودشان با چنین گرفتاری دست و پنجه نرم می‌کنند. افرادی که ادعاهایی مطرح می‌کنند خودشان هم در همین موارد دارای همان خصوصیت هستند. اگر این مرگ بد است برای همه بد است نه برای یک عده.
 
هدف این هجمه‌ها علیه آقای شهردار چیست؟
 
بیشتر به جهت مباحث سیاسی است، یعنی به دنبال طلب سیاسی هستند اما آقای حناچی به طور کل تحت تاثیر این مسائل قرار نمی‌گیرد، چرا که در عرصه علم و دانش و تخصص فعالیت داشته است. جای تعجب دارد که برخی از افراد که قرار است دلشان برای این مملکت بسوزد قصد دارند تا مهره‌های اثرگذار در این شرایط اجتماعی را کنار بگذارند. این موضوع واقعا اوج بی‌تدبیری است.
 
آقای روحانی می‌توانست از شهرداری قبلی حمایت کند تا کنار نرود.
 
کنار رفتن آقای افشانی به جهت در میان بودن قانون «منع به‌کارگیری بازنشستگان» بود.
 
با توجه به همان قانون، چرا آقای روحانی اجازه دارد تا نام برخی افراد را برای نگاه داشتن در دولت لیست کند؟
 
برای آنکه شهردار انتخاب آقای روحانی نبوده و این انتخاب، انتخاب نمایندگان اعضای شورای شهر بوده است که او قصد حمایت تمام قد از ماندن آقای افشانی در شهرداری را داشته باشد. اگر آقای روحانی می‌توانست تا این اندازه نیروهای دولت را نگاه دارد پیش از همه باید این کار را برای خانم مولاوردی انجام می‌داد و این موضوع هم قابل تأمل است.
 
با توجه به تمام هجمه‌ها علیه شورای شهر و شهردار تهران آیا بهتر نبود شورای شهر یکی از اعضای خود را به عنوان شهردار انتخاب می‌کردند، چرا که افرادی مانند آقای هاشمی در شورا حضور داشتند که با توجه به تجربه بسیار بالایشان می‌توانستند به خوبی سکان شهرداری شهر تهران را در دستشان بگیرند.
 
بله کاملا درست است، چرا که آقای هاشمی یک فرد کاملا توانمندی است. میثاق‌نامه برای اعضای شورا بسیار مهم بود. اما اگر آقای هاشمی به عنوان شهردار انتخاب می‌شد، انتخاب فرد دیگری به عنوان رئیس شورا کار بسیار سختی بود چرا که روی آقای هاشمی یک وفاقی شکل گرفته بود و این نگرانی وجود داشت که با رفتن آقای هاشمی شورا دچار مشکل شود.
 
برخی معتقدند اعضای شورا به جهت ممانعت از حضور چمران در شورا، بر شهردار نشدن هاشمی مصر بودند.
 
حضور یا عدم حضور آقای چمران در میان اعضای شورای شهر تنها یک بحث بسیار جزئی در مقابل انتخاب رئیس شوراست، چرا که توافق بر انتخاب رئیس شورا کار بسیار سختی بود. در شورای شهر افراد قدر دیگری هم بودند و می‌توانستند سکان ریاست شورا را به دست بگیرند. چه بسا به همین جهت اختلاف نظر به وجود می‌آمد.
 
یکی از شعارهای آقای روحانی در انتخابات 92 و 96 حضور زنان در سطح مدیریت کشور بوده است اما چنین چیزی را ما مشاهده نکردیم. دلیل عدم استفاده آقای روحانی از زنان در مدیریت دولت چیست؟
 
تاکنون به حضور سهم 30 درصدی زنان در سمت‌های مدیریتی قانع شده‌ایم اما به طور کامل این موضوع محقق نشده است. در دوران ریاست جمهوری آقای روحانی نقش و حضور زنان در عرصه‎های مختلف جامعه به علت گسترش ارتباطات بین‎المللی به ویژه از طریق رسانه‎های جمعی به صورت جدی مطرح شد البته باید این موضوع را هم در نظر داشته باشیم که نقش و حضور زنان در مجامع بین‎المللی به نمایندگی از جمهوری اسلامی بسیار ضعیف است و برای رسیدن به نقش بیشتر زنان در جامعه باید بیشتر کار کرد. نباید از یاد برد که در مجامع علمی تا حدودی حضور زن ایرانی خوب و همچنین در زمینه علمی، زنان دانشمندی مانند خانم میرزاخانی را داشتیم که به خوبی درخشیدند. در دوره آقای روحانی، تا اندازه‎ای دلگرمی به حضور سیاسی زنان افزایش پیدا کرد ولی کافی نیست. باید تلاش بیشتری چه از جانب زنان و چه در قالب تشکل‎های سیاسی و اجتماعی، راه اندازی احزاب فعال، این موارد می‎تواند ایفای نقش جدید را برای زنان تعریف کند.
 
زنان در مجلس تا چه اندازه توانستند سهم داشته باشند؟
 
در این مورد به ویژه در جمع زنان اصلاح‌طلب که یک تشکل سیاسی است و در جمعیت زنان انقلاب اسلامی و همچنین در تمام تشکل‎های شکل گرفته در این سال‌ها، بحث‎های زیادی صورت گرفت. بحث سهمیه‎بندی مطرح شد. شایسته‎سالاری اصل است اما این یک نوع رقابت لازم برای توانایی‎های کافی برای عبور از فیلترها است. بنابراین تا سهمیه نباشد این روال نخواهد شد. فردی که دست و پایش بسته باشد یقینا در مسابقه برنده نخواهد شد. به همین دلیل اگر بخواهیم رویکرد جامعه را به سمت فرهنگی ببریم که برای آن تفاوتی ندارد که مدیر آن زن باشد یا مرد، همچنین در جامعه زن حضور داشته باشد یا مرد، لازمه‎اش این است که سهمیه بندی کنیم و این سهمیه بندی جنسیتی از این نقطه آغاز شد. بحث‎های بسیاری صورت گرفت که از سهم 50 درصدی شروع شد و به سهم 30 درصد رسید. سهم 30 درصد رشد پیدا کرد و در همه عرصه‎ها به عنوان سهم متناسب با ضرورت اجتماع مطرح شد.
 
حمایت زنان در دوران انتخابات 96 و 92 از آقای روحانی بسیار بالا بود، اما مطالباتشان محقق نشد. این موضوع باعث سرخورد‌گی زنان نمی‌شود؟
 
امید و ناامیدی زنان بستگی به حضور یا عدم حضور در عرصه‌های مدیریتی ندارد. آنها همواره می‌دانند که باید به جامعه و آینده جامعه امیدوار بود و تلاش کرد. ممکن است این ناامیدی در نسل جوان ما ایجاد شود، چرا که به هر روی قصد دارند آینده خود را تضمین کنند و اگر ندانند که در آینده چه اتفاقی رخ می‌دهد، مسلما احساس یأس خواهند کرد.


آرمان

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز