ممکن است بخشنامه هیأت کوهنوردی خودسرانه باشد
انگیزه مشارکت سیاسی در مشهد کم است
دلواپسان از قهر سیاسی مشهدیها سود بردهاند
وقتی مشارکت کم است؛ کریمی قدوسی از صندوق بیرون میزند
کار مدیریتی و اجرایی در مشهد سخت است
خبر کوتاه بود و پر حاشیه: «حضور بانوان در کوهنوردیها و طبیعتگردیهای استان خراسان رضوی، منوط به اجازه همسر یا ولی بانوان مجرد است». این خبر از روز گذشته واکنشهای بسیاری را در فضای مجازی کشور به همراه داشت تا دوباره شهر مشهد بر سر زبانها بیفتد. در همین باره با محمدصادق جوادیحصار فعال سیاسی اصلاحطلب ساکن مشهد به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
در شهر مشهد چه خبر است که هر روز شاهد این هستیم که خبرهای جدید و عجیبی از آن مخابره میشود؟
به گزارش روز نو : خبر خاصی نیست و مردم مشغول زندگی عادی خود هستند مگر اینکه باز از جایی خبری در رسانهها آمده باشد که موجب واکنشها شده است.
روز گذشته خبری آمد مبنی بر اینکه «هیات کوهنوردی خراسانرضوی در بخشنامهای به باشگاههای استان اعلام کرد که اجازه همسر زنان متاهل و اجازه ولی زنان مجرد و زیر ۲۰ سال برای شرکت در برنامههای طبیعتگردی و کوهنوردی الزامی است.» واقعا مردم مشهد خواستار چنین شرایطی هستند یا جریانی این مسائل را هدایت میکند؟
خیر چه کسی گفته است که مردم مشهد خودشان مایل به ایجاد این محدودیتها هستند؟ نمیدانم چرا برخی رسانهها و اخبار تمایل دارند چهره دیگری از مشهد و مردم آن نشان بدهند. بنده در خیابانها و مناطق مشهد هر روز در رفت و آمد هستم و میبینم روحیات و منش مردم را. به شما هم پیشنهاد میکنم که تشریف بیاورید مشهد و میهمان بنده باشید تا با هم در خیابان ها، بازار، محلها و حتی دانشگاههای مشهد حضور پیدا کنیم و خودتان شاهد باشید در زیر پوست شهر چه خبر است و مطالبات و روحیات مردم چگونه است. به نظر جریانی میخواهد یک چهره خاص و نامناسب از مردم شهر نشان بدهند و برخی رسانهها هم به این امر دامن میزنند. اینکه هیأت کوهنوردی استان چنین بخشنامهای را صادر کرده است دلیل نمیشود که این کار خواست و مطالبه شهر 3میلیون نفری مشهد باشد. شاید آنها برداشتی دارند که سایر هیأتهای ورزشی ندارند و آنها مخالف چنین بخشنامههایی باشند. یا مسئولان استان خراسان رضوی یا فرمانداری مشهد و سایر مسئولان چنین بخشنامههایی را فاقد اعتبار و یا مخالف رویکرد سیاسی و اجتماعی شهر بدانند. حاضرم با گوشی خود از مردم و مطالبات و روحیات آنها فیلم بگیرم و میزان رضایتمندی آنها را از چنین تصمیماتی برای همه مخابره کنم.
پس چرا جریان دلواپسان در مشهد چند دورهای است امور سیاسی را به دست گرفته و آنها در مجلس امثال آقایان پژمانفر و کریمی قدوسی را دارند؟ مگر مردم مشهد به این افراد رأی ندادهاند؟
خوب این بحث مشارکت سیاسی مردم مبحث جداگانهای از مسائل اجتماعی و فرهنگی است. عرض کردم مشهد بیش از 3میلیون جمعیت دارد. در انتخابات سال گذشته شورای شهر که اصلاحطلبان وارد شورا شدند و آقای امیر شهلا اکثریت رأی را آوردند، تنها حدود 300هزار نفر مشارکت داشتند! یعنی اگر ما از 3میلیون جمعیت مشهد بگوییم 60درصد در سن رأی دادن باشند یعنی باید مشارکت مردم بیش از 1میلیون و 800هزار نفر باشد. این هم نه میگوییم 50 درصد یعنی نصف جمعیت یا اصلا 1میلیون نفر. حتی این هم نه. میگویم 450هزار نفر در بهترین حالت سال گذشته به لیست اصلاحطلبان رأی دادند در بدبینانهترین حالت واجدین شرایط رأی دادن یعنی یک و نیم میلیون نفر! میزان مشارکت سیاسی مردم مشهد بسیار پایینتر از معدل کشوری است. این امر هم دلایل زیادی دارد مثل رخوت مردم، عدم اعتماد به جریانات سیاسی، سرخوردگی، عوامل خاص و مدیریتها و تصمیمات حاشیهساز و غیره. اما باید عرض کنم که این عقبنشینی سیاسی و دوری از صندوق رأی از سال گذشته یک مقداری در حال تغییر است و مردم مشهد سال گذشته به مراتب اقبال بهتری به صندوق داشتند.
در انتخابات مجلس دهم و شورای شهر پنجم در تبریز و شیراز اصلاحطلبان رأی اول آوردند و سیستان و بلوچستان هم همواره در رأس میزان مشارکت سیاسی در کشور بوده است.
بله درست است، اما فضای مشهد فرق میکند. این جا درست است که شهری زیارتی است، طبیعی است که در ایام خاصی از سال مثل ماههای محرم و اواخر ماه صفر مشهد مملو از زائر میشود. اطراف حرم یک فضای خاصی دارد. همه کشور همانطور است، اما شاید برخی انتخاب افراد خاص در مجلس را به این مسائل ربط دهند، اما واقعیت چیز دیگری است. به هر حال برای جریان اصولگرا کار سختی نیست که مثلا 100هزار رأی جمع کند و نماینده به مجلس بفرستد. ما در دورههای گذشته فردی را داشتهایم که با 80هزار رأی در شهری که نزدیک به 1میلیون و 800هزار نفر واجد شرایط رأی دادن هستند به مجلس رفته است؛ دقت کنید تنها 80هزار رأی از کلانشهر مشهد! بنابراین طیف سیاسی رقیب جریان اصلاحات از عدم مشارکت مردم و نیامدن به پای صندوق رأی حداکثر استفاده را برده است. خوشبختانه مردم متوجه آثار زیان بار عدم حضور خود در عرصه سیاسی شدهاند و نشانههایی وجود دارد که دیدگاه سیاسی مردم مشهد در حال تغییر است. مضاف بر اینها ما در انتخابات مجالس گذشته شاهد رد صلاحیت نیروهای اصلی، پرسابقه و باتجربه و خوشنام جریان اصلاحات بودیم. یعنی دست ما برای دادن لیست یا معرفی افرادی که واقعا خاستگاه و رویکرد اصلاحطلبی دارند خالی بود. کما اینکه در انتخابات شورای شهر سال گذشته، لیست امید شورا افراد اصلی و مهم اصلاحطلب نبودند. اما به هر حال این افراد که محترم هم هستند وارد شورا شدند اما الزامی برای رویکرد اصلاحطلبانه ندارند و نهایتا بخواهند کارنامه خوبی از خود برجای گذارند. پس یکی از دلایل رخوت سیاسی مردم مشهد همین غربالگری نیروهای سالم، مفید کارآمد و اصیل اصلاحات در رقابتهای سیاسی از جمله مجلس شورای اسلامی است و طبیعی است که در آن صورت امثال آقایان کریمی قدوسی و پژمانفر نماینده شهر 3میلیونی مشهد باشند.
یعنی رخوت و بیانگیزگی سیاسی باعث عدم شرکت گسترده مشهدیها در پای صندوق شده است؟
بله کاهش انگیزهها به خاطر همین رفتارهاست. اما واقعا بارها و بارها مردم پای صندوقها حاضر شدند و خوب هم شرکت کردهاند. برای مثال در انتخابات مجلس ششم مردم یکدست به اصلاحطلبان رأی دادند. اما بعد دیدند که نمایندههای اصلاحطلب هم نمیتوانند کار خاصی صورت دهند. به قول معروف «برادر جان خراسان است اینجا/سخن گفتن یا عمل کردن نه آسان است اینجا» کار در اینجا سخت است. از این جهت در بافت مدیریتی مشهد با شهرهای دیگر کشور تفاوتهایی دارد. اما در بافت فرهنگی، شهری، مطالبات مدنی و رفتارهای اجتماعی و داد و ستدهای سیاسی و فرهنگی و تجاری در سطح شهر، خیر تفاوتی با سایر نقاط ندارد؛ بلکه اتفاقا شهری عمیق و پر جنب و جوش و پر حوصله و زنده است.
میتوان امیدوار بود که تجربه رأیآوری لیست امید در شورا و مشارکت کم و بیش بهتر نسبت به ادوار قبلی، به مذاق مردم شیرین آمده باشد و در مجلس بعدی و شوراهای بعدی هم اصلاحطلبان یا اعتدالیون گرایش بیشتری داشته باشند؟
این امر منوط به این است که رفتار و عملکرد دوستان ما در مدیریت استان، شهرداری، شورای شهر و مجموعه داد و ستدهای علمی، سیاسی و اجتماعی که در مدیریت شهری و فرمانداری مشهد روی میدهد، این عملکردها باعث کاهش انگیزه مردم نشده و امید را در دل مردم زنده نگه دارد.
ارمان