راه‌حل مشکلات حاکمیت قدرتمند قانون است | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۹
محسن صفایی فراهانی :
شاید اگر احترام به قوانین و یا به عبارتی قانون مداری وجود داشت شرایط به گونه دیگری بود. همه مشکلات از همان دولت قانون گریز احمدی نژاد، تلاش مخالفان دولت برای ادامه روند موجود در دولت احمدی نژاد و همچنین فشارها و کارشکنی ها برای لغو برجام سرچشمه می گیرد که در نهایت منجر به خروج آمریکا از برجام، بازگشت تحریم ها و تجدید مشکلات اقتصادی شد. وضعیتی که امروز تنها با صبر و حوصله جامعه، یکپارچگی و تدبیر همه مسئولان می توان به عبور از آن امیدوار بود. از این‌رو، محسن صفایی فراهانی قائم مقام وزیر صنایع دولت اصلاحات، رئیس اسبق فدراسیون فوتبال ایران و سیاستمدار نام آشنای ایرانی درباره مشکلات اقتصادی، راه حل خروج از آن ها، تحریم های آمریکا، وضعیت روانی جامعه و ... با به گفت و گو پرداخته است که در ادامه آن را می خوانید.
 شاید اگر احترام به قوانین و یا به عبارتی قانون مداری وجود داشت شرایط به گونه دیگری بود. همه مشکلات از همان دولت قانون گریز احمدی نژاد، تلاش مخالفان دولت برای ادامه روند موجود در دولت احمدی نژاد و همچنین فشارها و کارشکنی ها برای لغو برجام سرچشمه می گیرد
که در نهایت منجر به خروج آمریکا از برجام، بازگشت تحریم ها و تجدید مشکلات اقتصادی شد. وضعیتی که امروز تنها با صبر و حوصله جامعه، یکپارچگی و تدبیر همه مسئولان می توان
به عبور از آن امیدوار بود. از این‌رو، محسن صفایی فراهانی قائم مقام وزیر صنایع دولت اصلاحات، رئیس اسبق فدراسیون فوتبال ایران و سیاستمدار نام آشنای ایرانی درباره مشکلات اقتصادی، راه حل خروج از آن ها، تحریم های آمریکا، وضعیت روانی جامعه و ... با به گفت و گو پرداخته است
که در ادامه آن را می خوانید.
 
به گزارش روز نو : امروز جامعه ایران در وضعیت خاصی قرار دارد و به عبارتی مردم به دلیل اوضاع اقتصادی در تنگنا قرار دارند؛ در چنین شرایطی مواضع دولت به خصوص رئیس‌جمهور تا چه اندازه روی افکار عمومی اثرگذار است؟
وضعیت موجود مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه در یک پروسه زمانی چهار دهه به وجود آمده است.منتها سه عامل آن را تشدید کردند، در درجه اول تحریم‌های دولت تندرو آمریکا، بعد قدرت بسیار تعیین کننده دولت موازی و عامل سوم سیاست‌های غلط و فقدان استراتژی در تیم اقتصادی دولت برای مقابله با این شرایط جدید. دولت نیاز به تیمی داشت که از قبل برای این شرایط برنامه ریزی کرده باشد و به موقع عمل نماید، چون این وضعیت شبیه به آب جمع شده پشت سد بود که همواره فشار خود را روی دیواره سد دارد، بدیهی است اگر سیل آب‌های سنگین به آن اضافه شود یا سد می‌شکند و یا آب از روی سد سرریز می‌کند و خسارت سنگینی به بار می‌آورد، شرایط اقتصادی کشور نیز چنین وضعیتی دارد و اگر تصورها بر این است که بدون نظر اقتصاددانانی که شناخت از این بحران‌ها داشته و راه حل‌های آزمایش شده در سایر کشورها را تجزیه و تحلیل کرده باشند بخواهند با تیم کم اطلاع فعلی راهکارهای مطالعه نشده را به کار ببندند، در بهترین شرایط مثل تجویز قرص آسپرین است برای بیمار سرطانی! اگر این تیم کارآمد بود از همان ژانویه 2017 که ترامپ روی کار آمد با شناختی که از اوضاع داخلی داشت باید می‌توانست این شرایط را پیش بینی و برای مقابله با آن برنامه داشته باشد، الان هم نباید راه تجربه و خطا را طی کرد حتماً باید دست نیاز به سمت اقتصاددانان مطلع دراز کرد. اقتصاد ایران سالهاست دچار بحران است، تولید ناخالص ملی در 15 سال گذشته قرار بود رشد بیش از 8 درصد سالانه داشته باشد، قرار بود رشد سرمایه‌گذاری بالای 12% باشد، می‌خواست بعد از 20 سال اقتصاد اول منطقه باشد! تا کی باید کوتاه نگاه کرد و به عمق مشکلات توجه نکرد، به سرعت از دست رفتن ارزش پول ملی توجه ننمود؟ چرا به آمارهای کمیته امداد و رشد روزافزون مستمری بگیران توجه نمی‌شود؟ همه این مسائل روی یکدیگر جمع شده‌اند.
با کسانی که در حاشیه و "ویژه پروری" به آلاف و اولافی رسیده‌اند و هنوز هم منافع خود را به منافع ملی ترجیح می‌دهند، دل بستن برای راه حل دادن جهت مقابله با این مشکلات، خطرناک است، نهادهای تصمیم‌گیر به لحاظ کارآمدی برای مقابله با این شرایط بسیار ضعیف هستند، ساختارها نیاز به دگرگونی و بازنگری اساسی برای ایجاد یک سامان متفکر فعال، شجاع و سالم دارد.
 
مسئله اینجاست که جامعه نیاز به آرامش روانی دارد و نباید اجازه داد که فشارهای بیش از حد مردم را مایوس کند، در چنین وضعیتی موضع رئیس‌جمهور باید چگونه باشد تا فضا کمی آرام تر شود؟
تنها مواضع رئیس قوه مجریه در این شرایط مهم نیست، اختیارات دولت برای اداره صددرصد نیست. قرار نیست برای مردم موعظه کنند، نیاز به راه حل‌های اساسی است و این راه حل‌ها باید از ناحیه حکومت اتخاذ گردد.
اختیارات و مسئولیت‌ها دو پارامتر برابر است و نمی‌توان از کسی‌که اختیارات کامل ندارد، انتظار مسئولیت کامل را داشت. هر فردی بر اساس اختیاراتی که دارد به همان نسبت پاسخگو و به همان اندازه نیز باید در حل مسائل مشارکت داشته باشد.
نمی توان با کلی‌گویی و شعاردادن مردم را قانع کرد. آنها انتظار دارند تغییراتی را حس نمایند که راه‌گشا باشد، نگرانی‌های موجود باعث شد در 6 ماهه دوم سال96 بسیاری از سرمایه‌های کشور خارج گردد، سیاستمدار نمی‌تواند از کنار این آمارها بی تفاوت رد شود، باید کاملاً نسبت به آمار و ارقام ملی حساس بود و برای مقابله با آن به دنبال راه حل‌های اساسی باشد. سیاست‌های شفاف و روشن می‌تواند در جامعه امید کافی ایجاد کند تا سرمایه‌گذاری و تولید به روند عادی بازگردد، در صورت ادامه وضع موجود نگرانی، ناامیدی و در نتیجه فرار مغزها و فرار سرمایه را خواهیم داشت.
 
برخی از مواضع حتی از سوی مسئولانی که اختیاراتشان محدود تلقی می‌شود برای افکار عمومی مهم است به ویژه اگر این مسئولان به دلیل وعده هایشان در میان جامعه امید ایجاد کرده باشند، با این همه تصور می‌کنید موضع اخیر رئیس‌جمهور در مجلس با توجه به وعده‌هایی که درباره بیان حقایق داده بود تا چه اندازه قانع کننده بود؟
برخی از وعده‌های آقای روحانی، می‌توان گفت آرزوهایش بود چون ابزارش را نداشت. در بعضی موارد هم که اختیار داشت با تاخیر ولی پیشرفت‌هایی داشته است. او وعده داد که روابط را با غرب به گونه‌ای پیش ببرد که توافق با آنها کمتر از چند ماه امضا شود اما امضای برجام بعد از دو سال مذاکرات سنگین به نتیجه رسید که کار بسیار بزرگی بود. متاسفانه از همان روزی که توافق به مرحله اجرا درآمد همه ارکان دولت موازی که می‌توانستند برجام را از نتیجه گیری خارج کنند به کار افتادند، در حالیکه تمامی مقامات اشاره داشتند که برجام با موافقت بزرگان انجام شده ولی آنها استراتژی خود را دنبال می‌کردند!
برجام که امضا شد بلافاصله سفارت عربستان مورد حمله قرار گرفت که باعث خروج عربستان از انزوا و نزدیکی آنها به اسرائیل گردید. آن اقدام باعث نگاه منفی غرب به ایران شد. افزایش صادرات نفت یکی از اقدامات سریع و موفق دولت بعد از برجام بود اگر همزمان با امضای برجام، قراردادهای نفتی هم که اکثر آنها مذاکره شده و آماده بود، منعقد می‌شد، میزان حضور شرکت‌های بین‌المللی نفتی که قرار بود در آن پروژه‌هایی درگیر شوند، به اندازه‌ای بود که خروجشان به سهولت امکان پذیر نبود، از طرفی اگر ظرفیت تولیدی نفت ایران به 5 میلیون بشکه در روز می‌رسید، آیا آمریکا به راحتی می‌توانست ایران را تحریم کند؟ ولی دیدید که با جنجال آفرینی گسترده انعقاد آن قراردادها طولانی شد و مانع پشت مانع برای دولت ایجاد شد که آن کار به نتیجه نرسد!
یک بعدی نمی‌توان مسائل را پیش برد، رئیس‌جمهور در مجلس شاید می‌توانست بسیاری از مسائل را بگوید اما شرایطی پیش آمد که منجر به تعدیل مواضع و اظهارات او شد. البته اگر روحانی همه حقایق و موانع را مطرح می‌کرد تنها اطلاعات مردم نسبت به واقعیت‌ها افزایش می‌یافت اما مشکلی حل نمی‌شد. زیرا مادامی که مدیران کشور به یک استراتژی واحد برای اداره کشور نرسند و به قراردادهای اجتماعی و امکان اجرای آن پایبند نباشند، امکان حل مشکلات وجود ندارد.
با جار و جنجال و شعار در دنیای امروز نمی‌توان مشکلات کشور را حل کرد. جهان امروز دنیای علم و عقلانیت متکی بر سیستم‌ها است.
 
چندی پیش شاهد بودیم که مجلس به ویژه مخالفان درصدد بودند که به نوعی دامن خود را از اشتباهات گذشته شان که منجر به وضعیت کنونی شده، پاک کنند و دولت را در همه مسائل مقصر جلوه دهند، آیا به راستی تنها دولت مقصر وضعیت کنونی است؟
نهادهای موجود وسعت دید و فکرشان همین است که این مشکلات در کشور تلنبار شده است! از کوزه همان برون تراود که در اوست! درایت و عقلانیت محدود آنهاست که امکان ایجاد یک تشکیلات مطلوب برای یک کشور در حال توسعه شکل نمی‌گیرد، اگر این مجلس پتانسیل لازم را داشت مطمئناً در زمان معرفی کابینه دولت دوازدهم به مسئله توانایی تیم اقتصادی دولت در ابعاد وسیع آن توجه می‌کرد، آنچه که برخی نظارت‌ها ایجاد کرده همین است و دقیقاً یکی از نشریات این مسئله را تایید کرده است. در هجمه‌ای به دو نماینده اصلاح طلب در مجلس می‌نویسد چرا نظارت استصوابی این نماینده‌ها را رد صلاحیت نکرد! یعنی نماینده‌ای در مجلس حضور پیدا کند که هیچ حرفی که باب میل گروهی خاص نیست، نزند؟! از چنین شرایطی، همین پتانسیل را باید انتظار داشت!
 
چرا کار به جایی رسیده که مجلس نسبت به مشکلات موجود و رفع آن احساس مسئولیت نمی‌کند و از سویی مردم هم با توجه به وضعیت موجود معتقدند دولت آن طور که باید انگیزه‌ای برای رفع مشکلات ندارد، علت چیست؟
در بالا توضیح دادم مجالس ادوار اخیر در کشور با روش موجود، نمی‌تواند با پتانسیل قوی تر در کشور بروز و ظهور داشته باشد. اگر خواهان این هستید که نمایندگان
مجلس دارای دانش و توان لازم برای حل مسائل کشور را باشند باید نهاد
انتخابات اصلاح گردد و قانون احزاب دگرگون شود و پذیرش تضارب آراء و افکار را داشته باشیم. وقتی که دو تن از نمایندگان اصلاح طلب مجلس نطق متفاوتی ارائه دادند بلافاصله روزنامه کیهان می‌نویسد که این اجق و وجق‌ها از قیف شورای نگهبان چگونه عبور کردند! اگر روزنامه دیگری این مطالب را می‌نوشت ایرادی نبود. با این اظهار روشن می‌شود که نظارت برای نماینده شدن یک پل حساس است! به همین دلیل است که شاهد بودید معاون اول دولت دهم در محاکمه‌اش به صراحت اعلام کرد که بیش از 130 نفر از نماینده‌ها از من پول گرفتند. مسئول مرتبط قبلی که رئیس یکی از سازمان‌ها شد یکی از مدارکی که افشا ‌کرد این بود بسیاری که در مجلس، امروز از من شکایت دارند از منابع سازمان به آنها امکانات داده شده بود! بدیهی است نماینده‌ها و مدیرانی که با روش‌های خاص به این مناصب می‌رسند، باید زینت المجالس باشند، نه استراتژیست‌هایی که به موقع هم بتوانند پرسشگر باشند! این در حالی است که فارغ از مشکلات داخلی، جدی‌ترین مسائل جهانی امروز در منطقه خاورمیانه است و کشور نیاز به مدیران و استراتژیست‌هایی دارد که هر کدام در بخش خود باید تحلیلگرانی در زمینه فعالیت‌ها و تخصص بخش خود برای تحلیل رویدادهای منطقه و جهان باشند. وقتی نهادهای نظارتی این افراد را از قیف‌هایی عبور می‌دهند که این شرایط را ندارند چگونه می‌توان توقع داشت افرادی که دارای چنین پتانسیلی نیستند از عهده حل مشکلات و عبور از آنها برآیند. افراد استراتژیست دارای برنامه‌های میان مدت و بلندمدت هستند. بنابراین اگر قرار است با آمریکایی که امروز 25 درصد اقتصاد جهان را در دست دارد، مقابله کرد، نیاز به استراتژیست‌هایی ورزیده است نه اینکه با شروع به کار یک دولت تندرو در آنجا، مشکلات اقتصادی کشور سرباز کند. آمریکایی‌ها بیش از 20 سال حضور جدی و خشن توام با جنگ بسیار سنگینی در ویتنام داشتند بنا به گزارش‌های موجود، آمریکا در آن مدت بیش از تمام جنگ جهانی دوم بمب روی سر ویتنامی‌ها ریختند. اما از 6 سال قبل از اینکه آمریکا از ویتنام در سال 1975 شکست بخورد و فرار کند، مذاکرات پاریس با حضور ویتنامی‌ها برگزار می‌شد. به عبارتی ویتنامی‌ها در عین حال‌که سرسختانه در مقابل نیروهای مهاجم آمریکا مقاومت می‌کردند همزمان با مقابله با آمریکا، هانوی با واشنگتن در پاریس درحال مذاکره بود، چرا که می‌خواست توانایی خود را پای میز مذاکره هم نشان دهد و حقانیت خود را به اثبات برساند.
 
ایران در قبال تحریم‌ها و مواضع آمریکا باید چه می‌کرد که نکرد؟
بدیهی است که مردم به استقلال ایران می‌اندیشند و خواهان حفظ تمامیت ارضی هستند و فقط شاید گروه اندکی باشند که چشم امید به بیرون از ایران دارند، ولی این با استراتژی سیاستمداران کشور و تاکتیک‌های آنها متفاوت است، مطمئناً دولت تندرو ترامپ قابل اطمینان نیست ولی برنده مذاکرات سنگاپور مطمئناً ترامپ نبود، پس با انتخاب تاکتیک مناسب می‌توان باب مذاکره را با شروطی از طرف ایران باز کرد. هیچ دلیلی ندارد که همه راههای ارتباط با آمریکا را تعطیل کرد و گمان برد که هر نوع مذاکره و ارتباطی مذموم است، این طور نیست. زیرا اگر مسئولان به دنبال حفظ مصالح ملی و تحقق منافع ملی هستند باید بررسی نمایند که برای حفظ منافع ملی و استقلال کشور از چه کانال‌هایی می‌توانند احقاق حق کنند. دنیا همانطوری که در زمان برجام به حقانیت و توانایی دیپلماسی ایران پی برد مطمئناً در رویکرد جدید هم، ایران می‌تواند به جایگاه مستحکم تر از گذشته در منطقه و جهان برسد.
 
اصلاح طلبان در هر شرایطی برای حفظ نظام و آرامش و رضایت عمومی هزینه پرداخت کرده و همواره به فکر منافع ملی بودند، امروز چه نسخه‌ای برای عبور از وضعیت موجود دارد؟
من سخنگوی اصلاح طلبان نیستم، من نظرات خودم را می‌گویم، من نظراتم را در بالا ارائه کردم. به طور خلاصه برای عبور از بحران ها، نیاز به تغییر ساختار، استفاده از نیروهای سالم و توانمند و تعامل با جهان است. بدون آنها، حل همه مسائل امکان پذیر نیست. کشور دچار مشکلاتی در داخل و مسائلی در منطقه و جهان است، کشور باید بتواند جلو ایجاد تنش‌های بی دلیل را بگیرد. چرا بعد از امضا برجام، برخی حرکات صورت گرفت و بعد از روی کارآمدن ترامپ همه متوقف گردید؟ برای ایجاد امید در کلیه اقشار ملت نیاز به رویکرد جدید و استفاده از تمامی پتانسیل‌های ملی می‌باشد، یکی از راه ها، برقراری گفت و گوی ملی است. نمی‌توان به دنبال حل مسائل بین المللی بود اما در داخل به دنبال حل مسائل و اختلافات نبود، باید نگاهی بلندمدت برای حل مسائل داشت. در شرایط حاضر به خاطر حفظ منافع ملی و مقابله با تنش آفرینی‌ها باید اعتماد عمومی را جلب کرد. آیا مقابله و ناامید کردن مردم امروز می‌تواند راهگشا باشد؟
از سوی دیگر، آیا توجه می‌شود که نقدینگی در 5 سال اخیر بیش از 2 برابر شده و این می‌تواند زمینه‌های افزایش تورم و کاهش ارزش شدید پول ملی را در کشور به دنبال داشته باشد، اگر مسئولان به همه جوانب خوب توجه نکنند، در عمل اقداماتشان در راستای خواست دشمنان این ملت و مرز و بوم است، گویی عده‌ای از داخل با روش‌های غیر خردمندانه کیان کشور را هدف قرار داده‌اند.
امروز راه عبور از مشکلات ایجاد آرامش و دوری کردن از هر نوع بحران است، هر اقدام غیر از این از ناحیه هرکس که باشد عملاً مصالح ملت و منافع ملی را به خطر می‌اندازد.
 
ایجاد امید با توجه به نارضایتی‌های اقتصادی مردم چگونه ممکن است؟
بحران شرق آسیا در سال 98 یکی از کشورهایی که دچار این بحران جدی نشد، مالزی بود. زیرا مهاتیر در آن زمان اعلام کرد همه کسانی که پول در خانه هایشان دارند در بانک‌ها بگذارند و حتی زنان هم طلا و جواهراتشان را به بانکها بسپارند تا دولت مالزی منابع ملی خود را افزایش داده و بتواند از اقتصاد کشور پشتیبانی کند و در نتیجه بحران را پشت سر گذاشت، یعنی اعتماد بین حکومت و یک ملت!
اگر خواهان این هستند که مردم به بازار‌ها هجوم نیاورند و هر روز نرخ سکه و... نوسان نداشته باشد ایجاد فضای اعتماد و آرامش و دوری از ایجاد تنش و خلق فضای شفاف در عملکرد ارکان حکومت لازمه این کار است، برای عبور از مشکلات باید از پتانسیل‌های ملی از جمله اصلاح طلبان استفاده شود و گفت و گو با احزاب، انجمن ها، اقشار، اقوام و گروه‌های مختلف را جدی بگیرند، فضا برای تحرک بیشتر احزاب باز شود.
همه کسانی که امروز مسئولیت دارند به سهم خود باید با ایجاد فضای آرامش و اطمینان در جامعه اعتماد بین مردم و حاکمیت را بالا ببرند.
پیش فروش چند دقیقه‌ای شرکت سایپا و هجوم مردم برای پیش خرید اتومبیل، هجوم مردم برای خرید سکه و طلا و ارز هم ناشی از وجود منابع در اختیار بخشی از مردم و از طرفی بی اطمینانی و عدم اعتماد آنهاست!
 
آیا امکان افزایش صادرات با توجه به کاهش ارزش پول ملی و در مقابل ناامیدی برخی فعالان اقتصادی و مشکلات کنونی امکان پذیر است؟
صادرات محصولات غیر نفتی و پتروشیمی و جذب توریست یکی از مهم‌ترین اقداماتی است که در این شرایط باید به آن فکر کرد. با تلاش مسئولان برای ایجاد امید در تولیدکنندگان و جامعه می‌تواند امکان پذیر شود. اگرچه آمریکا همه توانایی خود را برای مقابله با اقدامات ایران به کار گرفته اما مسئولان هم از همه پتانسیل ملی برای مقابله با این فشار استفاده نکرده اند. در زمان جنگ تحمیلی هم کشور دچار همین محدودیت‌ها بود، نیروهای حامی عراق می‌خواستند با فشار تحریم چرخ اقتصاد کشور نچرخد. ولی فضای امید و اعتماد در جامعه جبران اکثر کمبودها را می‌کرد. در زمان جنگ با بسیاری کشورها از روش صادرات نفت در مقابل خرید کالا استفاده می‌شد، شاید در حال حاضر با اروپا بتوان همان نوع توافق را زنده کرد، یعنی صادرات نفت در مقابل خرید کالای صنعتی از شرکت‌هایی که طرف معامله با آمریکا نیستند. این روشی بود که حتی در زمان جنگ نتیجه داد امروز اروپا ادعا دارد، آماده پیدا کردن راه حل است، می‌تواند طی توافق با بانک مرکزی یک حساب برای این کار باز نمایند تا بتوان از این پتانسیل برای افزایش صادرات نفت به اروپا و خرید کالاهای صنعتی استفاده کرد، پیشنهاد می‌کنم که به جای وارد کردن‌ کالاهای بنجل چینی، از این ابزار برای راه اندازی پروژه‌های بزرگ استفاده گردد، تا هم پروژه‌ها به تعطیلی کشیده نشود و هم بر تعداد بیکاران اضافه نگردد. با این حرکات می‌توان در جامعه امید ایجاد کرد تا فعال اقتصادی به دنبال این نباشد که میلیاردها دلار از سرمایه کشور را خارج کند. یکی از دلایلی که امروز هنوز قیمت دلار نوسان دارد این است که در حال حاضر عده‌ای به دلیل نگرانی‌های خود حتی ترجیح می‌دهند دلار 13 هزار تومانی هم بخرند و به نوعی آن را از کشور خارج کنند. بنابراین باید شرایط را برای حضور نیروهایی‌ فراهم کرد که به این کشور دل بسته‌اند و حاضرند در هر شرایطی جز به منافع کشور نیندیشند و همواره برای حل مشکلات آماده همکاری باشند؛ باید به آنها میدان داد.
 
شرایط کنونی کشور از منظر اقتصادی مطلوب نیست تا چه اندازه امید به بهبود شرایط اقتصادی با وجود تداوم سیاست‌های آمریکا وجود دارد؟
همه باید به خودمان بیاییم و برای مقابله با این مشکلات از خودمان بگذریم و به فکر کشور باشیم باید بگوییم، "من" با تمام توانم در حیطه کاری خود تلاش می‌کنم کارم را با وجود همه محدودیت‌ها و مشکلات پیش ببرم، هر فرد مسئول، اعم از رده‌های بالا و میانی، دولتی و بخش خصوصی باید با همه توان سعی کنند که در چارچوب مسئولیت‌ها در حیطه مرتبط، کار خود را به نحو مطلوب انجام دهند. بسیاری از شرکت‌های تولیدی و خدماتی به دلیل کمبود مواد اولیه، نبود سفارش و فضای ناامیدی راه حل تعطیلی را انتخاب کردند و در چنین شرایطی به جای اشتغالزایی بیشتر به آمار بیکاری اضافه می‌شود و این مسائل روز به روز به حجم نگرانی‌ها و ناامیدی‌های جامعه افزوده و به بحران دامن می‌زند.
باید این شرایط با تلاش همه جانبه که شروع آن از تمامی ارکان کشور است مهار گردد هر که بامش بیش، برفش بیشتر.
 
چگونه می‌توان این مشکلات را مهار کرد؟
ابزارهای مورد نیاز برای عبور از مشکلات یک یا دو موضوع نیست بلکه مشکلات موجود به ده‌ها فرآیند اعم از اصلاح ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیست، حقوق مالکیت، اعتمادسازی و... نیاز دارد. از سویی باید به سمت کسانی رفت که دانش و تجربه بیشتری در حل این نوع بحران‌ها دارند مطمئنم که با خرد جمعی و با نگاه عقلانی بخشی از این بحران‌ها را می‌توان در کوتاه مدت کاهش داد، اگرچه نمی‌توان همه مشکلات را حل کرد اما امکان کاهش آن وجود دارد.
 
همواره نسبت به تیم اقتصادی روحانی به خاطر شرایط رکود حتی قبل از تحریم‌های آمریکا و اکنون به خاطر جهش غیرقابل تصور قیمت‌ها انتقاداتی شده، ایراد اساسی تیم اقتصادی روحانی چیست؟ چرا با وجود اینکه رئیس‌جمهور به صراحت اعلام کرد که در جریان شرایط مردم قرار گرفته اما گامی جهت تغییر تیم اقتصادی خود بر نمی‌دارد؟
سهم شبه پول در نقدینگی از حدود 75 درصد در آخر سال 91 به حدود 87 درصد در سال 96 افزایش یافته این یعنی امکان تخریب بازار ارز و مسکن و طلا قوی تر شده و قدرت سوداگران افزون تر!
سهم بدهی بانکهای خصوصی از کل بدهی بانکی به بانک مرکزی از حدود کمتر از 5 درصد در سال 92 به 62.7 درصد در سال 97 رسیده است.
سهم شبه پول موجود در بانکهای خصوصی که در سال 1384 برابر 16.4 درصد بود در سال 97 به حدود 70 درصد رسید!
(دکتر قضاوی معاون سابق بانک مرکزی : بدهی دولت به بانکها از سال 93 تا پایان سال 96 حدود 54 برابر شده، بدهی بانکها به بانک مرکزی در 13 سال گذشته 66 برابر شده است)
اینها همه یعنی اگر خوشبین باشیم باید بگوییم این کسانی که سکان دار اقتصاد کشور بوده‌اند به جای اصلاح اقتصاد، توان اقتصادی کشور را در اختیار سوداگران قرار دادند. اینها همه در بهترین حالت یعنی کمی دانش و تجربه مدیران و مسئولان برای این حجم از اقتصاد بوده است.در حال حاضر مسئولان باید تنگ نظری را کنار بگذارند، شرایط موجود دیگر جای تجربه و خطا نیست، امروز دیگر کشورها هم دچار بحران هستند. ترکیه از ژانویه تاکنون 70 درصد ارزش لیر را از دست داده است، آرژانتین شرایط بدتری از ترکیه دارد، همه اینها علاوه بر نیروهای داخلی خود، سراغ کارشناسان خبره و درد آشنای بین المللی رفته‌اند زیرا مطمئن شده‌اند که برای حل مسئله به جامع نگری بیشتری نیاز است. بنابراین در ایران هم باید از توانایی و تجربه نیروهای داخل و خارج بهره برد تا آنها بتوانند در ارائه راه حل به کشور کمک کنند اما لازمه‌اش این است که مسئولان خواهان کمک از آنها باشند و خود نیز صورت مسئله را بشناسند و برای یافتن راه حل از آنها کمک بخواهند و در نهایت هم بدانند که به سراغ چه‌کسانی در داخل و خارج از کشور باید بروند. همه این موارد نیز نیاز به شناخت و شجاعت دارد و در آن صورت با تغییر تیم اقتصادی می‌توانند در یک پروسه زمانی به دنبال حل مشکلات باشند در غیر این صورت صرف تغییر محدود در تیم اقتصادی دولت مشکلی حل نخواهد شد.
 
تداوم شرایط فعلی از منظر اجتماعی چه آثاری را به وجود آورده و با توجه به این شرایط و تاثیر آن در فضای سیاسی کشور، انتخابات پیش رو را چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟
با بالا رفتن تورم و آشفتگی بازار، توقف تولید، توقف پروژه ها، فشار روی اقشار، بخصوص هفت دهک پایین جامعه افزون تر می‌گردد. در نتیجه نگرانی‌های جامعه نسبت به آینده تشدید خواهد شد. در حالت کنونی تمام تلاش‌ها باید به فکر مهار این شرایط باشد. امروز این مسائل بسیار مهم تر از انتخابات دوره بعد است. به ویژه اینکه باید به طور جدی نگران وضعیت معیشت مردم بود، ضمن اینکه مردم را باید در جریان شرایط به طور کامل قرار داد تا با اطلاعات غلط آنها را بیشتر نگران نکنند، بنابراین برای این شرایط خطیر باید سریع‌تر اقدام کرد تا فشار ناشی از مشکلات اقتصادی روی دهک‌های پایین جامعه کاهش یابد. وقتی مسئله جدی تر و
مهم تری که وضعیت زندگی روزمره مردم است وجود دارد، سخن از
انتخابات آتی بی مفهوم است، وقتی مردم ببینند که جهت گیری‌های حکومت در همه ابعاد منطقی شده و آنها هم تمام پتانسیل خود را به کار می‌گیرند که تا موانع از راه برداشته شود قطعا از مسئولان حمایت خواهند کرد. در غیر این صورت ناامیدی مردم نسبت به مسئولان و آینده همچنان ادامه خواهد یافت و فرار سرمایه از کشور شرایط بدتری به خود خواهد دید.
 
آیا شما موافق این مهم هستیدکه با توجه به شرایط کنونی سیاسی و اجتماعی جامعه، نخبگان و دانشگاهیان ایران با نخبگان و دانشگاهیان اروپا مذاکراتی داشته باشند؟
مذاکره نخبگان داخلی که نگران کشور هستند با اساتید خارجی برای پیدا کردن بهترین راه حل‌ها در صورتی‌که حکومت این امر را تشویق و تسریع نماید یکی از سریع‌ترین و مناسب‌ترین اقدامات می‌تواند در این شرایط باشد. رفتن سراغ اساتید و اقتصاددانان ایرانی مقیم خارج که با چنین بحرانهایی در سایر کشورها روبه‌رو شده و برای راه حل با تیم‌های درگیر همکاری نموده باشند، بسیار بجاست. به هرحال، گفت و گو با این قبیل از افراد یکی از اقدامات عاقلانه‌ای است که در این شرایط باید انجام داد.
 
به عنوان سوال پایانی، به‌عنوان یک مدیر اصلاح‌طلب تحول‌گرا، مهم‌ترین کاری که اکنون می‌توان برای عبور از مشکلات انجام داد، چیست؟
اکثر مطالب در بالا آمده است ولی اگر بخواهم به صورت جمع‌بندی ارائه نمایم، 40سال از پیروزی انقلاب گذشته است در سالهایی که بنا به مصوبات باید ظرف مدت کوتاهی به قدرت اقتصادی برتر منطقه تبدیل می‌شدیم کشور دچار مشکلاتی است، راهکارهای میان مدت که می‌تواند امید را در کشور به طور جدی زنده نماید و اعتماد را به جامعه بازگرداند، باید در قوانین پایه، اصلاحات اساسی انجام گردد تا بتوان به برقراری "حاکمیت قانون" در کشور که مهمترین عامل برای محدود کردن هر نوع زیاده خواهی است، برسیم، حاکمیت قانون به معنی حکومت کردن قانونی نیست! بلکه "حاکمیت قدرتمند قانون" در کشور است.
به عبارتی باید نخست: = پاسخگو بودن تمام مسئولان در مقابل اختیارات قانونی،
به معنی واکنش به موقع مسئولان در قبال مصالح کل جامعه . دوم: = حذف
تشکیلات موازی دولت توسط هر ارگانی که در این 40 سال مبادرت به تشکیل آن نموده اند.
سوم: = اصلاح نظام اقتصادی و بانکهای کشور و چهارم: = برقراری عدالت اجتماعی.
بنابراین تنها راه نجات کشور تن دادن به اصلاحات اساسی است، روشهای دیگر شاید خسارت جدیدی برای کشور و ملت به دنبال داشته باشد.

افتاب یزد
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز