در راهروی مرکز مشاوره قدم می زد، آ رام و قرار نداشت و از حرکات و رفتارش معلوم بود اعصابش خرد است. زن چهل ونه ساله دنبال فرصتی می گشت تا حرف دلش را بگوید. وقتی با مشاور خانواده روبه رو شد سفره دلش را باز کرد.
 
بی مقدمه گفت: مرده شور این گوشی های تلفن همراه و فضای مجازی را ببرند که بلا بر سر زندگی های این دوره و زمانه آ ورده و هرکسی را به شکلی گرفتار و معتاد Addicted خودش کرده است. من همیشه نگران بچه ها و حتی نوه هایم بودم و اصلا تصور نمی کردم یک روز باید چهار چشمی مراقب شوهر بازنشسته ام باشم. واقعا قرار گرفتن در این وضعیت برای من و شوهرم که هر دو تحصیل کرده هستیم و باید الگوی فرزندان و اطرافیانمان باشیم خجالت آ ور است.
 

 
زن چهل ونه ساله آ هی کشید و افزود: از چندی قبل همسرم بدجور درگیر گوشی تلفن همراهش شده بود. چون بعد از بازنشستگی خانه نشین شده بود و نه ورزش Sport می کرد و نه پایش را از خانه بیرون می گذاشت. تصور می کردم فضای مجازی سرگرمی Hobby خوبی برایش خواهد بود. نمی دانستم چه دردسری برایمان درست می کند.
 
زن میان سال افزود: همسرم از مدتی قبل خیلی پرخاشگر و بی عاطفه شده بود. باز هم این رفتارهایش را به حساب بیکاری اش می گذاشتم و می گفتیم چون حوصله اش سر می رود تند خویی می کند. برای اینکه روحیه اش عوض بشود او را در موقعیت های مختلف قرار دادیم و حتی برایش جشن تولد خوبی گرفتیم. اما این کارها نتیجه ای نداشت تا اینکه یک روز سراسیمه و مضطرب مدام به این طرف و آ ن طرف می رفت و اضطراب زیادی داشت. چندبار از او درباره علت نگرانی اش توضیح خواستم. اما او خودخوری می کرد و حرفی نمی زد تا اینکه گوشی تلفنش را برداشتم و پیام های تهدید آ میزی که در فضای مجازی برایش فرستاده بودند را دیدم. او در فضای مجازی با زنی معتاد آ شنا شده بود. این زن که آ دمی بی سرو پا است پس از کسب اطلاعات شخصی از زندگی مان با هدف اخاذی ، تهدید می کرد که می خواهد به جلوی خانه مان بیاید و آ برو و حیثیتمان را به باد بدهد. در این باره با شوهرم صحبت کردم، بالاخره راز کار زشتش را برملا کرد و گفت از دست تهدیدهای این زن و زن دیگری که از دوستان اوست خسته و عاصی شده است.