سابقه موضعگیریهای رئیس شورای شهر نشان میدهد که در مسیر اعتدال و میانهروی گام برداشته است. آرامش و طمأنینه محسن هاشمی را میتوان تا دورهای که در متروی تهران بود و دولت احمدینژاد در کار مترو دخالت میکرد دنبال کرد. برای همین اعتدال و میانهروی اوست که میتوان با دقت بیشتری به واکنشهایش نظر داشت و کمتر کسی میتواند او را به تندروی و افراط متهم کند. اخیرا موضعگیری در برابر فعالیتها و عملکرد بخشهایی از دولت به کنشها و واکنشهای متقابلی از سوی حزب کارگزاران سازندگی و حزب اعتدال و توسعه منجر شده است. کارگزاران سازندگی در بیانیهای به عنوان یکی از احزاب شناخته شده، موضعی گرفته که واکنش محمود واعظی را در پی داشته است.
ماجرا چه بود؟
به گزارش روز نو : محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور روز چهارشنبه 14 شهریور، در حاشیه جلسه هیات دولت پیرامون بیانیه حزب کارگزاران سازندگی با بیان اینکه ما در درون دولت آنقدر بالغ هستیم که اسیر یک بیانیه و جوی که در پی آن ایجاد میشود نباشیم، گفت: اینکه در خارج از دولت یک گروه سیاسی بیانیهای منتشر کند هیچ ربطی به دولت ندارد و هیچ اثری بر راه دولت نگذاشته و نمیگذارد. حزب کارگزاران سازندگی روز چهارشنبه ۷ شهریور، بیانیهای انتقادی نسبت به عملکرد دولت منتشر کرد و در این بیانیه ضمن انتقاد از تیم اقتصادی دولت، از رئیسجمهور خواست تا محمدباقر نوبخت را به دلیل عملکرد ضعیفش، از ریاست سازمان برنامه و بودجه کنار بگذارد. چند ساعت پس از انتشار این بیانیه، حزب اعتدال و توسعه که نوبخت دبیرکلی آن را به عهده دارد، با انتشار بیانیهای، به مواضع کارگزارانیها نسبت به دولت واکنش نشان دادند. اعتدال و توسعه با تاکید بر ناتوانی حزب کارگزاران در ارائه نسخه و پیشنهاد مشخص برای برونرفت از وضعیت موجود تصریح کرد: «جاخالی دادنهای سیاسی در شرایط و مقاطع حساس که نیازمند ایثار و هزینهدادن است، از سوی این حزب امری مسبوق به سابقه است».
پاسخ محسن هاشمی به واعظی
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به اظهارات محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور در خصوص بیانیه انتقادی این حزب نسبت به دولت واکنش نشان داد. محسن هاشمی اظهار کرد: احزاب سیاسی وظایف خود را انجام میدهند و میتوانند در بیانیه مواضع خود را ارائه کنند و حزب کارگزاران سازندگی هم در قالب بیانیهای نظرات خود را اعلام کرده است. وی افزود: اظهارات آقای واعظی را نباید واکنش دولت تلقی کرد، بلکه واکنش و نظر شخصی ایشان است.
نسبت اعتدال با اصلاحات
رئیس شورای شهر طی سخنانی از «دوراهی اصلاحطلبان میان رادیکالیسم و میانهروی» گفت. محسن هاشمی در کنگره مردمسالاری اظهار کرد: در ادبیات سیاسی جامعه ما بهخصوص در سه دهه اخیر از نیمه دهه 60 تاکنون واژههای راست و چپ که بعدها اصولگرا و اصلاحطلب به جای آن استفاده شد، مرسوم است و در دهه اخیر با ظهور جریان اعتدال، تقسیم بندی تندرو و میانهرو نیز از سوی برخی تحلیلگران استفاده میشود، اما هنوز آرایش سیاسی در کشور با این تقسیم بندی تثبیت نشده است. آخرین نمونه از این بهمریختگی سیاسی را در موضوع سوال از رئیسجمهور مشاهده کردیم که حدود 60 درصد از نمایندگان اعم از اصولگرا و اصلاحطلب به قانع نشدن از پاسخهای رئیسجمهور رأی دادند و حدود 40 درصد که طیف میانهروی مجلس محسوب میشدند، به نفع رئیسجمهور رأی خود را ثبت کردند. وی افزود: مشابه این فضا را در گذشته هم بارها مشاهد کردهایم، در انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری هشتم، بخشی از جریانات تندرو راست و چپ به آیتا... هاشمی رأی ندادند و عملا به جای دو قطبی راست و چپ، دو قطبی میانهرو و تندرو تشکیل شد. هاشمی گفت: حال پرسش اینجاست که نسبت اعتدال با اصلاحات چیست؟ ریشه ائتلافهای اخیر میان اصلاحطلبان و اعتدالیون تا چه اندازه عمق و مبانی نظری و تئوریک دارد و چه میزان حاصل از اشتراک منافع و شرایط روز است؟ رئیس شورای شهر افزود: برای پاسخ به این پرسش باید به تعریف هویت اعتدال بپردازیم، اگر ما اعتدال را میانهروی به معنای حرکت بین دو جناح چپ و راست یا اصولگرا و اصلاحطلب تعریف کنیم، پس نباید انتظار وحدت نظری و ریشهداری بین دو جریان معتدل و اصلاحطلب باشیم. وی ادامه داد: اما اگر اعتدال ذیل مفهوم پرهیز از افراط و تفریط و ذیل شاخصهای واقعبینی، عقلانیت و عملگرایی تعریف شود، بین اصلاحات و اعتدال نه تنها نمیتوان خط و مرزی قائل شد بلکه اصلاحات رکنی از ارکان اعتدال است، یعنی برای بازگرداندن جامعه به مسیر صحیح و میانه، نیاز به اصلاحات وجود دارد. هاشمی تصریح کرد: اگر ما اصلاحطلبی را بازسازی جریان چپ قدیم یا رادیکالیسم، یعنی اصرار بر مفاهیمی نظیر بیگانهستیزی، اقتصاد سوسیالیستی، خودکفایی و حرکت تودهای تعریف کنیم، دقیقا مقابل جریان اعتدال خواهد بود و به همین علت میبینیم برخی اقداماتی که در دهه نخست و دوم انقلاب توسط جناح چپ اتفاق میافتد، نظیر تسخیر سفارت آمریکا، تنشزایی و پیشنهاد ائتلاف با صدام علیه آمریکا در جنگ نخست خلیج فارس مورد تایید آیتا... هاشمی بهعنوان نظریهپرداز جریان اعتدال پس از شهادت شهید مطهری و شهید بهشتی قرار نمیگیرد. بنابراین در صورت تعریف یک هویت شفاف برای اعتدال واصلاحات، میتوان از وحدت یا دست کم ائتلاف این دو جریان در جامعه سخن گفت و حتی تلاش کرد بخش میانهرو و عقلای جریان اصولگرا نیز با این حرکت همراهی کنند.
اعتدال و اصلاحات
هاشمی گفت: جریان جدید اصلاحطلبی و میانهروی، باید چه خصوصیاتی داشته باشد که مهمترین ویژگی مورد نیاز این جریان، پیوند عملگرایی با آرمانگرایی است. اصلاحطلبان با بدنه اجتماعی برخاسته از جریان روشنفکری به عرصه سیاست آمدهاند اما آیا ابزار روشنفکری که نقد و تطبیق وضعیت موجود با آرمانهاست و در موضع اپوزیسیون و منتقد وضع موجود موثر است، در عرصه اجرا یا حاکمیت نیز کارآمد است؟ وی معتقد است: بدنه اجتماعی اصلاحطلبان با چالش و ریزش جدی مواجه شده است که برخاسته از ناامیدی شهروندان از موفقیتهای عملی منتخبان خود است و تصور بی عملی اصلاحطلبان را بهوجود آورده است و این چالش میتواند موفقیتهای جریان اصلاحات را در انتخابات پیش رو با تردید مواجه کند. در این شرایط دو راه برای جریان اصلاحطلبی وجود دارد، نخست تندتر کردن آهنگ شعارها و انتقادها و عبور از نمادهای فعلی و تبدیل شدن به جریان تجدیدنظرطلبی و مسیر دوم، نزدیک شدن به واقعیتهای جامعه و پیوند زدن آرمانها و شعارهای اصلاحطلبی با مقدورات و ممکنات فعلی یا تقویت عملگرایی. هاشمی تصریح کرد: مسیر نخست موجب میشود اصلاحطلبان از همین میزان جایگاهی که در قدرت رسمی بهدست آوردهاند نیز محروم شوند. اما مسیر دوم بر تطبیق ایدهها و آرمانها با محدودیتها و مشکلات واقعی جامعه تاکید دارد و خروجی آن تعدیل مواضع و اولویتبندی اهداف و برنامهریزی برای تحقق مطالبات است که دشوار اما عملی است. ممکن است با چالش کاهش محبوبیت و مورد حمله قرار گرفتن از سوی جریانات افراطی مواجه شوند و اینجا مرز بین اصلاحطلبی با تندروی مشخص میشود.