اصلاح‌طلبان فدایی روحانی نیستند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۴
کد خبر: ۳۳۲۲۲۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۷ - ۲۹ مرداد ۱۳۹۷
حمایت و انتقاد توامان یا حمایت به شرط برائت جویی؛ کدام بهتر است
قصه از آنجایی شروع می‌شود که برخی به نام روزنامه نگاری و سرمقاله نویسی، وکالت تام می‌خواهند؛ بدون زمان و نامحدود از بُعد مسئولیت‌های محوله! این یک عارضه و اپیدمی خطرناک است که به جای این و آن حرف بزنی، صغری و کبرایِ مسئله را جا به جا کنی و در نهایت وقتی نتیجه به مذاقت خوش نیامد؛ نام آن را بگذاری:«نگاه ساندیسی اصلاح‌طلبان به روحانی» این چند جمله را اگرچه محمد ایمانی در کیهان سه‌شنبه 16 مرداد ذیل مطلبی با عنوان:«پوپولیست‌ها نگذاشتند آینده دیده شود» می‌نویسد اما تام و تمام مورد قبول اصلاح‌طلبان نیز می‌تواند باشد:«توان آینده‌نگری و پیش‌بینی و محاسبه و برآورد، شرط ضروری برای مدیریت است. در پیشگاه عقلانیت و انصاف، مسموع نیست که کسانی، مسئولیتی را برای چند سال بپذیرند و نوبت دوم نیز برای انجام همان کار پا به میدان بگذارند، اما پس از کسب مسند و موقعیت، مسئولیت‌پذیر نباشند و تقصیر خلاف از آب درآمدن وعده‌ها و تعهدات را گردن این و آن بیندازند. هیچ روانشناسی، نام بالغ و با شخصیت و رشد یافته و مسئولیت شناس را برای چنین افرادی نمی‌پسندد.» این چند جمله ماحصل رخدادهایی است که در نهایت، اعتراض شدیداللحن موحدی کرمانی خطاب به اصولگرایانی که در صف«برائت جویی از احمدی نژاد» گوی رقابت از هم می‌ربودند و سر از پای نمی‌شناختند را موجب شد.
 قصه از آنجایی شروع می‌شود که برخی به نام روزنامه نگاری و سرمقاله نویسی، وکالت تام می‌خواهند؛ بدون زمان و نامحدود از بُعد مسئولیت‌های محوله! این یک عارضه و اپیدمی خطرناک است که به جای این و آن حرف بزنی، صغری و کبرایِ مسئله را جا به جا کنی و در نهایت وقتی نتیجه به مذاقت خوش نیامد؛ نام آن را بگذاری:«نگاه ساندیسی اصلاح‌طلبان به روحانی»
این چند جمله را اگرچه محمد ایمانی در کیهان سه‌شنبه 16 مرداد ذیل مطلبی با عنوان:«پوپولیست‌ها نگذاشتند آینده دیده شود» می‌نویسد اما تام و تمام مورد قبول اصلاح‌طلبان نیز می‌تواند باشد:«توان آینده‌نگری و پیش‌بینی و محاسبه و برآورد، شرط ضروری برای مدیریت است. در پیشگاه عقلانیت و انصاف، مسموع نیست که کسانی، مسئولیتی را برای چند سال بپذیرند و نوبت دوم نیز برای انجام همان کار پا به میدان بگذارند، اما پس از کسب مسند و موقعیت، مسئولیت‌پذیر نباشند و تقصیر خلاف از آب درآمدن وعده‌ها و تعهدات را گردن این و آن بیندازند. هیچ روانشناسی، نام بالغ و با شخصیت و رشد یافته و مسئولیت شناس را برای چنین افرادی نمی‌پسندد.» این چند جمله ماحصل رخدادهایی است که در نهایت، اعتراض شدیداللحن موحدی کرمانی خطاب به اصولگرایانی که در صف«برائت جویی از احمدی نژاد» گوی رقابت از هم می‌ربودند و سر از پای نمی‌شناختند را موجب شد.
 
حمایت و انتقاد توامان و برداشت‌هایی متضاد
به گزارش روز نو :یکی از سایت‌های اصولگرا، اسفند 95 و در حال و هوای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در گزارشی با عنوان: «اصلاح‌طلبان، هم از روحانی انتقاد می‌کنند و هم حمایت!» مدعی می‌شود: «اصلاح‌طلبان، هم از روحانی انتقاد می‌کنند و هم حمایت! تحلیلگران می‌گویند دلیل این رفتار «بی‌هویتی جریان خاص» است.» البته از منظر این سایت نزدیک به اصولگرایان، تحلیلگران مورد قبول خودشان است زیرا اصلاح‌طلبان چنین برداشتی از این موضوع نداشته و ندارند.
شاهد مثال حمایت و انتقاد توامان در آن زمان، اظهار نظرات و تیترهایی بود که چهره‌ها و رسانه‌های اصلاح‌طلب برمی‌گزیدند از جمله گفتار رسول منتجب‌نیا که معتقد بود:«اصلاح‌طلبان فدایی دولت‌اند»، یا این نقل قول از سعید حجاریان که گفته بود: «به دولت بگویید دولت حسین‌قلی‌خانی» و نیز تیتری از میان تیترهای روزنامه آفتاب یزد: «علی مطهری و مسعود پزشکیان به عنوان «ضربه‌گیر» و «فدایی» روحانی در انتخابات ثبت نام کنند.»
از همین دست شاهد مثال‌ها می‌توان به حسن‌رسولی و اظهار نظر او اشاره کرد:«کاندیداهای اصلاح‌طلبان پشت سر آقای روحانی و با مدیریت ایشان قرار خواهند گرفت. در واقع مدیریت استراتژیک فضای انتخابات نیز بر عهده آقای روحانی است.» یا این گفته منتقدانه قدرت‌ا... علیخانی:«روحانی با طبقه پایین جامعه ارتباط برقرار نکرده است.» و نقد صریح ابراهیم اصغرزاده که گفته بود:«مردم در 3 سال گذشته دیده نشده‌اند.» و نیز کلامی از محمدرضا تاجیک که معتقد بود:«بدون شک برجام نتوانست در زندگی مردم تاثیرگذار باشد.»
اساساً به چنین مواضعی که حاوی انتقاد و حمایت توامان باشد به دو گونه می‌توان نگریست؛ نخست اینکه: «حمایت و انتقاد همزمان به منزله «همراهی عاقلانه» است.» و دیگر آنکه چنین نگرشی را «ابن‌الوقتی» و«عبور محترمانه اصلاح‌طلبان از روحانی» بنامند.
جناح اصلاح‌طلب قطعا حرکت خود را به منزله «همراهی عاقلانه» و نه «احساسی و همه جانبه» معنا می‌کند اما جناحی که طی سه انتخابات بزرگ، همواره شکست سهم آنان بوده یعنی اصولگرایان، چنین روشی را «ابن الوقت» بودن و «بی هویتی» معنا می‌کنند، معنا کردنی که وقتی به گذشته سیاسی این جبهه و حزب بنگریم، قطعاً نقیض‌های آشکاری می‌توان برای آن یافت.
 
سبدکالا و پا به میدان گذاشتن زود هنگام
و بی‌پرده اصلاح‌طلبان!
یکی از نشانه‌هایی که اثبات می‌کند اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه در حمایت‌های خود، منافع و مصالح مردم را فدای نگرش سیاسی مورد علاقه و قبول خود نکرده‌اند، در فقره سبدکالا است. وقتی کرامت شهروندان ایرانی رعایت نشد، وقتی یک عمل درست به بدترین شکل ممکن اجرایی شد و وقتی مشکلاتی برای مردم به وجود آمد، این اصلاح‌طلبان بودند که بسیار زودتر از جناح اصولگرا و منتقدان و مخالفان روحانی پای در میدان گذاشتند و صریح ترین و شدیدترین انتقادات را از راه و روش دولت روحانی در مواجهه با مشکلات شهروندان، از خود بروز دادند؛ از خود بروز دادنی که حتی خود حسن روحانی نیز متوجه شود که بین حمایت و قربانی شدن‌اندکی فاصله وجود دارد.
 
حمایت وقتی همه جانبه و بی‌محابا باشد، برائت‌جویی در پی دارد!
از سال84 که احمدی نژاد با حمایت تام و تمام اصولگرایان ساکن پاستور شد تا حوالی 1390(نزدیک به 6 سال یا‌اندکی بیشتر) هیچ چهره و رسانه اصولگرایی، برای نمونه حتی! یک سطر از احمدی نژاد و راه و روشی که در پیش گرفته بود، ایراد نگرفت و انتقاد نکرد و اما وقتی روی به اصطلاح دنده انتقاد افتادند، چنان عنان از کف دادند که اعتراض موحدی کرمانی را هم به جان خریدند و اما همچنان بازار برائت جویی‌ها داغ بود! حال این سوال پیش می‌آید که کدام بهتر است:«حمایت و انتقاد توامان» یا«حمایت و سکوت و برائت جوییِ بی‌محابا»؟
 
راهکارهای 15 گانه و باقی ماجرا
اخیرا یادداشت‌های بسیاری در رسانه‌های طیف اصولگرا با درونمایه هشداری دیده می‌شود که در آن می‌کوشند تمامی مسئولیت دولت روحانی را برعهده اصلاح‌طلبان گذارند مسئله‌ای که در کمال تعجب هرگز مدنظر و مطلوب اصلاح‌طلبان نبوده یعنی اصلاح‌طلبانی شانه از زیر بار حمایت از دولت روحانی خالی نکرده‌اند که نیاز به چنین یادداشت‌های هشداری باشد.
این طیف گسترده رسانه‌ای اما، فراموش کرده‌اند که بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم(خرداد92) در سلسله یادداشت‌ها و تحلیل‌ها به دنبال این بوده‌اند تا روحانی را اصولگرا بدانند و نه اصلاح‌طلب و نیز سهم اصلاح‌طلبان در پیروزی حسن روحانی را ناچیز و‌اندک و در برهه‌هایی نزدیک به هیچ پندارند.
 
چند نمونه و یک توضیح:
ـ ابراهیم اصغرزاده:«تیم روحانی در زمینه مبارزه با فساد مشابه دفاعشان از حقوق شهروندی فاقد استحکام نظری و برنامه راهبردی است.»
ـ صادق زیباکلام:«قطار دفاع از حقوق شهروندی و آزادی‌های مدنی در دولت آقای روحانی اگر چه سوت‌های بلندی می‌کشد ولی چقدر سبک و خالی می‌رود.»
ـ تقی آزادارمکی جامعه شناس اصلاح‌طلب: «دولت روحانی‌ اصلی‌‌ترین مسئله‌ای که پیگیری می‌کند اقتصاد بازار است. در حالی که این مسئله هیچ ارتباطی به تعارض طبقاتی ندارد. سبد کالا به خودی خود نشان می‌دهد چه فهم ناروایی از فقر در دولت وجود دارد. درباره حوزه رفاه اجتماعی و اقتصادی نیز همین‌طور. این نشان می‌دهد تئوریسین‌های حوزه‌ اقتصادی دولت تصویری از این قصه ندارند. تنها چیزی که مد‌نظرشان است مدلینگ اقتصاد صنعتی و تنظیم رابطه بین عناصر رسمی حوزه بازار است.»
سه اظهار نظر بالا نه در دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی که در دی ماه 93 مطرح می‌شود آن هم در روزهایی که دولت تا به این‌اندازه در منگنه مسائل مختلف از سیاست خارجه گرفته تا سیاست‌های ارزی و اقتصادی قرار نداشت و به اصطلاح؛ اوضاع کلاً گل و بلبل تر از این روزها بود اما اصلاح‌طلبان که در انتخابات، بنا بر استراتژی‌هایی تاییدی، بنا را بر حمایت‌های همه جانبه از حسن روحانی گذاشته بودند، هرگز از انتقاد غافل نمی‌شوند و به موقع از آنچه احساس کنند مصالح مردم را در نظر نمی‌گیرد پرده برخواهند داشت.
کیهان که چند روز قبل طی یادداشتی به اصطلاح تحلیلی ـ خبری هشدار داده بود که اصلاح‌طلبان حق ندارند شانه از زیر بار مسئولیت دولت روحانی خالی کنند، این بار در یاداشتی که جنبه‌هایی تاییدی آن بیش از پارامترهای تخریبی آن است این تیتر را برمی‌گزیند: «خودافشایی مدعیان اصلاحات» و در ادامه مدعی می‌شود کیهان می‌کوشد:«گزارشی مستند از نگاه ساندیسی اصلاح‌طلبان به روحانی» ارائه دهد.
کیهان در «پیشانی نوشت» این گزارش می‌آورد: «نسبت گردانندگان طیف موسوم به اصلاح‌طلب با نظام و دولت جمهوری اسلامی چیست؟ پاسخ به این سوال متوقف به این است که بپرسیم آنها اصطلاحاً با خودشان و ادعای وفاداری به نظام در کسوت «اصلاح‌طلبی» چندچندند؟ سران این طیف ادعا می‌کنند با نظام و انقلاب هستند اما نظام از ظرفیت آنها استفاده نمی‌کند. یعنی از خود رفع اتهام می‌کنند و نظام را در موضع اتهام می‌نشانند؛ در حالی که واقعیت به شهادت برخی فعالان همین طیف، خلاف این است. آنها نه با نظام و نه حتی با دولتی که مدعی حمایت هستند، رو راست نبوده‌اند و همواره به اراده با خویش، در موضع اتهام و خیانت ایستاده‌اند. کمترین نقش را در انتخاب روحانی داشتند اما از او طلبکار شدند و سپس تقصیرها را گردن روحانی‌انداختند و خود، شانه خالی کردند.»
همین‌اندازه از این گزارش کافی است تا باز هم مدل ابتکاری کیهان پیش چشم‌اید و آن دوگانه«نظام» و«دولت» است.
گزارش کیهان اما با در کنار هم قرار دادن مجموعه‌ای از اظهارات انتقادی چهره‌هایی از اصلاح‌طلبان که برخی از میان برندهای سرشناس اصلاحات انتخاب شده‌اند، می‌کوشد اصلاح‌طلبان را طیفی سیاسی معرفی کند که حمایتی هم اگر می‌کنند تا آنجایی است که منافع شخصی و گروهی‌شان ایجاب کند و از آنجا به بعد دیگر حمایت نمی‌کنند.
این گزارش و گزارش قبلی کیهان و نیز جبهه گیری‌های شاذ رسانه‌های اصولگرا درست از زمانی شدت می‌گیرد که رئیس دولت اصلاحات برخی از سیاست‌های دولت روحانی را زیر سوال می‌برد و راهکارهای 15 گانه را مطرح می‌سازد. رسانه‌های وابسته به طیف اصولگرا نخست می‌کوشند راهکارها را بی‌اثر جلوه دهند و سپس از همان فضا برای ایجاد شکاف بین اصلاح‌طلبان با دولت و اصلاح‌طلبان با اصلاح‌طلبان بهره‌ببرند.
ـ روحانی نامزد ما نبود
ـ نامزد اصلاح‌طلبان رای نداشت
ـ ادعای تحریم انتخابات و حمایت از نامزد غیراصلاح‌طلب!
ـ شکست نامزد اصلاح‌طلبان قطعی بود
ـ سهم 10 درصدی در مشارکت و نقشه پیروزی مجانی برای پاک کردن گذشته
ـ اسب‌های چموش و رحم اجاره‌ای دولت!
اینها بخش‌هایی از تیترهایی است که کیهان برای این گزارش بر می‌گزیند و اما گزارش اخیر کیهان با عنوان:«گزارش مستند کیهان از نگاه ساندیسی اصلاح‌طلبان به روحانی» دقیقاً تکرار گزارشی است که چندروز قبل با عنوان:«وضعیت موجود دستپخت مدعیان اصلاحات است فرار نکنند پاسخگو باشند!» شاهد مثال اینکه باز هم استناد می‌کنند به یک جمله از کسی که او را عضو سابق تحکیم وحدت می‌خوانند و عضو انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، جمله‌ای که 6 تیر 92 می‌گوید نه مرداد 97 منظور همانی است که عابد توانچه گفته بود:«اصلاح‌طلبان نگاه ابزاری دوگانه به رئیس‌جمهور منتخب دارند. از یک طرف او را پس می‌زنند تا هزینه‌ای پرداخت نکنند. از طرف دیگر تایید می‌کنند و دو دستی به روحانی چسبیده‌اند. دست از سر روحانی برنمی‌دارند مگر مطمئن شوند چیزی به آنها نمی‌ماسد... اصلاح‌طلبان به روحانی مثل ساندیسی نگاه می‌کنند که تا زمانی که آخرین قطره ممکن در او را میک نزنند، لوله ساندیس را از آن بیرون نخواهند کشید. احتمالاً چند نوبت هم حباب و هوای خالی با طعم آبمیوه باید مکیده شود تا مطمئن شوند که دیگر نمی‌توانند از روحانی استفاده‌ای کنند. بعد همان کاری را که با‌هاشمی رفسنجانی کردند با او می‌کنند. اصلاح‌طلبان در وضعیت بدی گرفتار شده‌اند. از یک طرف باید به حسن روحانی بچسبند چون تنها شانس بقا و حیات آنان است. آنان به دلیل رفتارهای متناقض خود به شدت به جایگاهی که سابق بر این داشته‌اند، آسیب زده‌اند».
کیهان و دیگر رسانه‌های اصولگرا از دوران احمدی نژاد خاطرات خوشی ندارند. سکوت‌های دنباله دار و حمایت‌های همه جانبه باعث شد تا در سه انتخابات بی‌هیچ توضیحی شکست بخورند. این روزها که به جای پرداختن به چرایی شکست‌های پی در پی به چرایی حمایت و انتقاد توامان اصلاح‌طلبان از روحانی گیر داده‌اند به این مهم فکر می‌توان کرد که اگر روحانی اصولگرا است، اگر اصلاح‌طلبان سبد رای ندارند و اگر اصلاح‌طلبان تاثیری در پیروزهای متوالی برخی چهره‌های در ریاست جمهوری و مجلس ندارند پس چرا باید پاسخگوی همه نابسامانی‌ها باشند مهم تر اینکه وقتی روحانی را یک اصولگرای تمام عیار می‌دانند چرا در دو انتخابات اخیر از وی حمایت نکردند و حمایت از یک اصولگرای تمام و کمال را به اصلاح‌طلبان واگذاشتند؟!

آفتاب یزد
برچسب ها: اصلاح طلبان ، روحانی
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز