دوران رضاشاهی و نادرشاهی به پایان رسیده است | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۰
کد خبر: ۳۳۰۷۸۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۵ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۷
کمتر کسی فکر می‌کرد که پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال۹۶ خیلی زود فاصله دولت با حامیانش بیشتر شود و امید افکار عمومی نسبت به تدبیر دولت تدبیر و امید کمرنگ و در شکل سخت‌گیرانه‌اش قطع شود. با این وجود این اتفاقات رخ داده و امروز مردمی که زیر فشار شدید اقتصادی قرار گرفته‌اند راهی جز حضور در خیابان‌ها و علنی کردن اعتراضات خود پیدا نمی‌کنند. این در حالی است که برخی از این فضا سوءاستفاده کرده و تلاش می‌کنند مسیر اعتراضات را به سمتی هدایت کنند که مورد نظر مردم نیست. در شرایط کنونی مردم تنها به دنبال تدبیر مسئولان برای حل شدن مشکلاتشان هستند و از مسببان وضعیت موجود پاسخگویی می‌خواهند. از سوی دیگر مسئولان کشور که با چالش‌های داخلی و خارجی به صورت همزمان مواجه شده‌اند با پیشنهاد مذاکره دونالد ترامپ مواجه شده‌اند که به نظر می‌رسد در یک شرایط برابر مطرح نشده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی مهم‌ترین چالش‌های کشور با حجت‌الاسلام هادی غفاری از سابقون انقلاب اسلامی، نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.
کمتر کسی فکر می‌کرد که پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال۹۶ خیلی زود فاصله دولت با حامیانش بیشتر شود و امید افکار عمومی نسبت به تدبیر دولت تدبیر و امید کمرنگ و در شکل سخت‌گیرانه‌اش قطع شود. با این وجود این اتفاقات رخ داده و امروز مردمی که زیر فشار شدید اقتصادی قرار گرفته‌اند راهی جز حضور در خیابان‌ها و علنی کردن اعتراضات خود پیدا نمی‌کنند. این در حالی است که برخی از این فضا سوءاستفاده کرده و تلاش می‌کنند مسیر اعتراضات را به سمتی هدایت کنند که مورد نظر مردم نیست. در شرایط کنونی مردم تنها به دنبال تدبیر مسئولان برای حل شدن مشکلاتشان هستند و از مسببان وضعیت موجود پاسخگویی می‌خواهند. از سوی دیگر مسئولان کشور که با چالش‌های داخلی و خارجی به صورت همزمان مواجه شده‌اند با پیشنهاد مذاکره دونالد ترامپ مواجه شده‌اند که به نظر می‌رسد در یک شرایط برابر مطرح نشده است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی مهم‌ترین چالش‌های کشور  با حجت‌الاسلام هادی غفاری از سابقون انقلاب اسلامی، نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی مجمع نیروهای خط امام گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.
 
به گزارش روز نو : فشار اقتصادی به مردم سبب تجمعات اخیر شده است. این در حالی است که این فشارها همچنان در حال تشدید شدن است. به نظر شما برای حل بحران کنونی کشور چه باید کرد؟
 
در شرایط کنونی کشور ما با دو چالش داخلی و بیرونی مواجه شده است. نظام جمهوری اسلامی با پافشاری بر استقلال خود با دشمنان زیادی مواجه بوده که هر کدام تلاش زیادی انجام داده‌اند که نظام سقوط کند. از سوی دیگر دشمنان خارجی با کشور ایران مشکل دارند و به دنبال تجزیه‌طلبی و تقسیم ایران به کشورهای کوچک‌تر هستند. از سوی دیگر نیز ما در درون کشور با سوء مدیریت مواجه هستیم و مدت‌هاست که از این معضل رنج می‌بریم. ما باید بپذیریم که مدیریت نیز مانند پزشکی، فیزیک و شیمی یک علم است که نیازمند تخصص و تعهد است. این در حالی است که ما پس از انقلاب اسلامی به شکل‌های مختلف از مدیریت علمی فاصله گرفته‌ایم. برای رویکرد علمی در مدیریت کشور نیز ما باید به صورت عاقلانه و منطقی برخورد می‌کردیم و با تقویت جایگاه احزاب در کشور زمینه گردش آزاد اطلاعات و تبادل افکار را فراهم می‌کردیم. احزاب هم نباید مانند رژیم پهلوی توسط یک باند و گروه و برای اهداف خاص ایجاد شود. احزاب باید در بین مردم ایجاد شود تا بتوانند دغدغه‌ها و مطالبات مردم را نمایندگی کنند. از سوی دیگر احزاب باید کادرسازی کنند تا بتوانند برای امروز و فردای جامعه مدیران شایسته‌تر تربیت کنند. در جهان پیچیده امروز مدیریت فردی به هیچ عنوان کارساز نیست. دوران رضاخان پروری و نادرخان پروری سال‌هاست سپری شده است. امروز مردم جامعه و حتی جوامع دیگر به هیچ عنوان نمی‌توانند بپذیرند که یک فرد به جای آنها تصمیم بگیرد.
 
چرا ما هنوز در کادرسازی و تربیت مدیران با چالش‌های جدی مواجه هستیم؟ در این زمینه چه موانع جدی وجود دارد؟
 
متأسفانه ما پس از انقلاب اسلامی نتوانستیم احزاب منسجم و قوی تشکیل بدهیم که بتوانیم از آنها در جهت کادرسازی استفاده کنیم. البته سوء پیشینه احزاب چپ در ایران که اغلب به شوروی سابق منتسب بودند نیز در این وضعیت نقش داشته است. به همین دلیل نیز فضای تصمیم‌گیری در جامعه بیش از آنکه به سمت جمع‌گرایی سوق پیدا کند به سمت فردگرایی و تصمیمات سلیقه‌ای حرکت کرد. از سوی دیگر احزابی هم که در کشور شکل گرفتند به دلیل اینکه از رویکرد متفاوتی نسبت به برخی از نهادهای قدرت برخوردار بودند و در برخی زمینه‌ها انتقادات جدی نسبت به مدیریت کشور مطرح می‌کردند با موانع نظارتی مواجه شدند و در نهایت نیز منحل شدند. بنده نظام جمهوری اسلامی را قبول دارم و برای آن زحت کشیده‌ام. از سوی دیگر برای رهبران نظام نیز احترام زیادی قائل هستم. با این وجود معتقدم در شرایط کنونی دو خطر بزرگ نظام را تهدید می‌کند. خطر نخست این است که برخی دایره نظام را به خود محدود کرده‌اند و گمان می‌کنند آنها مقدس هستند و هر فردی که نظری برخلاف آنها داشته باشد نامقدس است و باید از محدوده نظام خارج شود. نظام سیاسی مقدس نیست ، بلکه عرفی و اجتماعی است. به همین دلیل نیز ما باید از دایره مقدس سازی ساختارها و افراد خارج شویم و به جای آن رویکرد علمی را در زمینه مدیریت کشور در پیش بگیریم. هیچ فردی اعم از روسای قوا، مدیران اجرایی و قضات مقدس نیست و همه افراد شامل خطا و آزمون هستند. در گذشته برخی با همه امکانات خود از آقای احمدی‌نژاد حمایت و مخالفت با ایشان را مخالفت با فرمان خدا تلقی کردند، با این وجود امروز مردم به ماهیت این افراد پی برده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که آقای احمدی‌نژاد ضربات بزرگی به کشور زده است. مسأله دوم اینکه هنگامی که یک سیاست به نتیجه نمی‌رسد باید به مردم اجازه داد به صورت قانونی و در یک فضای مطمئن دیدگاه‌های انتقادی خود را مطرح کنند.
 
سوء مدیریتی که شما به آن اشاره می‌کنید بیشتر متوجه دولت حسن روحانی است یا به بخش‌های دیگر هم نظر دارید؟
 
سخن من تنها به دولت آقای روحانی نیست و بلکه به دیگر ساختارهای تصمیم‌گیری در جامعه نیز باز می‌گردد. با این وجود بنده معتقدم که آقای روحانی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال96 دچار یک اشتباه استراتژیک بسیار بزرگ شده است. این اشتباه نیز این بود که قدر حمایت و پشتیبانی اصلاح‌طلبان در انتخابات را ندانست و خیلی زود از آنها فاصله گرفت. آقای روحانی باید این مسأله را بپذیرد که بیش از90 درصد آرایی که در انتخابات ریاست جمهوری به دست آورد به دلیل حمایت اصلاح‌طلبان و رهبران جریان اصلاحات بوده است. در نتیجه یا می‌بایست نسبت به وعده‌هایی که در ابتدا به مردم و سپس به جریان اصلاحات داده بود عمل می‌کرد یا جدیت بیشتری در تحقق آنها از خود نشان می‌داد. نکته دیگر اینکه مشکلات کنونی جامعه یک‌شبه به وجود نیامده و بلکه ریشه آن را باید در گذشته جست‌وجو کرد. سوء مدیریت‌ها در گذشته نیز وجود داشته و این سوء مدیریت مربوط به بخشی از مدیریت کشور نیست و شامل همه آن می‌شود. به همین دلیل نیز کسانی که در به وجود آمدن بحران‌های کنونی جامعه نقش داشته‌اند امروز باید به مردم پاسخگو باشند. به همین دلیل نیز در شرایط کنونی مردم به دنبال پاسخگویی مسئولان هستند. بنده باید به صراحت عنوان کنم که در شرایط کنونی که فشار اقتصادی به مردم افزایش پیدا کرده بیش از70 درصد اقتصاد کشور در اختیار کسانی است که به مردم پاسخگو نیستند.
 
در صورتی که فشار اقتصادی به مردم افزایش پیدا کند احتمال می‌دهید مردم چه واکنشی از خود نشان بدهند؟ در شرایط کنونی که کشور در آستانه تحریم‌های جدید قرار گرفته چگونه می‌توان فشار اقتصادی به مردم را کاهش داد؟
 
در مرحله نخست مسئولان باید برای شکل و نوع اعتراضات مردم برنامه‌ریزی کنند و محل‌های مشخصی را در نظر بگیرند که مردم بتوانند دیدگاه‌های خود را به صورت مدنی و مسالمت آمیز بیان کنند. به نظر من تجمع در خیابان، شلوغ کاری و آشوب خیابانی نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه مشکلات را افزایش نیز خواهد داد. اگر این اتفاقات در خیابان رخ بدهد برخی آدرس غلط به جامعه می‌دهند. کسانی که امروز در خیابان‌ها شعار می‌دهند: «رضاخان روحت شاد»؛ بدون شک رضاخان را نمی‌شناسند و نمی‌دانند که به چه شیوه خشنی با مردم و مخالفان خود برخورد می‌کرد. این در حالی است که رضاخان به اندازه یک سر سوزن به دموکراسی اعتقاد نداشت و یک دیکتاتور مطلق به شمار می‌رفت. رضاخان فردی بود که در تبریز برای اینکه مشکل گرانی نان را حل کند یک نانوا را در تنور انداخت. رضاخان فردی بود که می‌خواست با قلدری و چماق بر مردم حکومت کند و حاضر نبود به هیچ قانونی پایبند باشد. اداره کشور باید براساس قاعده و قانون صورت بگیرد. براساس قانون حتی اگر یک فرد صددرصد هم مجرم باشد باید فرصت دفاع از خود را داشته باشد و در یک دادگاه صالحه مورد مواخذه قرار بگیرد تا قانون درباره وی تصمیم‌گیری کند. مدیریت همراه با زور و چماق ممکن است برای یک مدت کوتاه موثر باشد اما بدون شک در بلندمدت محکوم به شکست است. هر مشکلی که در جامعه ایجاد می‌شود باید راه‌حلی از جنس خودش برای آن پیدا کرد. به عنوان مثال اگردر شرایط کنونی کشور با مشکلات اجتماعی مواجه شده است باید تلاش کرد با راه حل‌های اجتماعی این مشکلات را حل کرد. این وضعیت درباره مشکلات اقتصادی و سیاسی نیز صادق است. در شرایط کنونی کشور با مشکل اقتصادی مواجه شده است. به همین دلیل نیز باید راه حل‌های اقتصادی برای مشکلات کنونی جامعه پیدا کرد. بدون شک مشکلات کشور با بگیر و ببند و زور حل نمی‌شود و باید برای حل مشکلات عقلانیت و تدبیر در پیش گرفت.
 
دونالد ترامپ پس از تهدید و آغاز جنگ اقتصادی علیه ایران یکباره تغییر موضع داد و پیشنهاد مذاکره بدون قید و شرط با ایران را مطرح کرد. به نظر شما آیا می‌توان در شرایط کنونی به مذاکره با آمریکا خوشبین بود؟
 
مذاکره با آمریکا باید در یک شرایط برابر انجام شود که دو طرف مذاکره بتوانند بدون هیچ مانعی دیدگاه‌های خود را مطرح کنند. این در حالی است که در شرایط کنونی آقای ترامپ از برجام خارج شده و سپس به دنبال تحریم مجدد ایران است و در عین حال چماق خود را نیز بالا برده که ایران باید با آمریکا مذاکره کند وگرنه شرایط بدتر از این خواهد شد. بدون شک این فضا برای مذاکره مناسب نیست و بلکه بیشتر نوعی زورگویی است. در نتیجه در شرایط کنونی ترامپ به دنبال مذاکره نیست و بلکه بیشتر به دنبال منافره به معنای نفرت پراکنی است. آقای ترامپ کسی است که یک توافقنامه مهم بین‌المللی که در دولت آقای اوباما انجام شده بود و ساختار سیاسی آمریکا آن را تأیید کرده بود نادیده گرفت و به صورت یکجانبه از آن خارج شد. به همین دلیل ایشان به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و اگر مذاکره‌ای بین ایران و ایشان صورت بگیرد به هیچ جا نخواهد رسید. بنده با مذاکره موافق هستم، با این وجود معتقدم مذاکره باید در یک شرایط برابر و با احترام کامل به حقوق دیگران صورت بگیرد. مذاکره با فردی که چاقو در دست دارد و در حال تهدید کردن است امکانپذیر نیست. حضرت امام(ره) نیز با مذاکره موافق بودند. بنده به خاطر دارم پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران آقای محسن رفیق دوست که وزیر سپاه شده بودند تلاش کردند که دفتر خود را در سفارت سابق آمریکا مستقر کنند. با این وجود حضرت امام(ره) اجازه چنین کاری را به ایشان ندادند و فرمودند: «مگر ما قرار است هزار سال با آمریکا قطع رابطه کنیم». منظور ایشان این بود که بالاخره روزی فرا خواهد رسید که طرفین در یک مذاکره برد-برد پای میز مذاکره بنشینند و با هم بر سر منافع یکدیگر گفت‌وگو داشته باشند. ترامپ زحمات شبانه‌روزی تیم مذاکره کننده ایران و قدرت‌های جهان را نادیده گرفت و از یک توافق مهم که می‌توانست در صلح جهانی نقش بارزی ایفا کند، یکجانبه و بدون هیچ دلیل حقوقی و تنها به‌خاطر لجبازی با اوباما خارج شد. در نتیجه چنین فردی برای مذاکره قابل اعتماد نیست و ممکن است دوباره همین رفتار را تکرار کند.

برچسب ها: رضا شاهی ، نادرشاهی
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز