زبان،کلام و رفتار رئیسجمهور مورد حمایت اصلاحطلبان را که اکنون بر کرسی ریاست در پاستور تکیه زده است اگر با روحانی دو سال پیش مقایسه کنیم، تفاوتی آشکار خواهیم دید. اصلاحطلبان هر روز با فشار فزایندهتری از سمت بدنه جوان خود روبهرو هستند که تکلیف خود را با دولت تدبیر مشخص کنند. روحانی هرگز پاسخی درست به رای دهندگانش نداده که چرا وعدههای انتخاباتیاش را به ویژه در دو حوزه اقتصاد و سیاست عملی نکرده است. نرخ ارز و سکه و رقم تورم از یک سو و مطالبات مدنی از دیگر سو این سوال را برای حامیان اصلاحطلب به وجود آورده است که در برابر این همه هزینه چه چیزی عاید رای دهندگان و جبهه اصلاحات شد. در اینباره با صادق زیبا کلام گفتوگو کردیم.
چرخش تدبیر و پرسشهای اصلاحطلبان
به نظر شما محبوبیت جبهه اصلاحات در جامعه دستخوش تغییر و کاهش شده است؟
به گزارش روز نو : میتوان این سوال را اینگونه پاسخ داد که اگر فرض کنیم فردا که چیزی بیش از دو سال و نیم از اسفند 1394 گذشته است، اگر انتخابات برگزار شود و رئیس دولت اصلاحات مجدداً دو بار بگوید تکرار میکنم، آیا آن موجی که به راه افتاد حداقل در تهران دوباره به راه خواهد افتاد؟ آن زمان صدها هزار نفر رفتند پای صندوقهای رای و به لیست امید رای دادند و حتی یک نفر از اصولگرایان نتوانستند انتخاب شوند، معتقدم شرط عقل و شرط احتیاط این است که بگویم تمام آن جمعیت امروز همان رفتار را از خود نشان نمیدهند. قدر مسلم این است که درصدی یا بخشی سرخورده شدهاند و یقیناً دیگر به دعوت رئیس دولت اصلاحات لبیک نمیگویند. این که این میزان ریزش چقدر است فکر نمیکنم کسی آمار دقیق آن را بداند و یا نظر سنجی دقیقی انجام گرفته باشد. از بسیاری از منتقدان بپرسیم، احتمالاً میگویند که درصد بسیار بالایی دیگر از اصلاحات برگشتهاند، اگر از برخی اصلاحطلبها هم بپرسید احتمالاً میگویند که اصلاًٌ چنین نیست و حمایت عمومیدر حداکثری ترین وجه خود پشت سر اصلاحات قرار دارد و ریزشی وجود نداشته است. اما اگر بخواهیم واقعیت را در نظر بگیریم نه سخن منتقدان درست است که معتقدند اصلاحات دچار ریزش بالا شده است و نه سخن برخی اصلاحطلبان که معتقدند که اصلاحات هیچ ریزشی نداشته است. بنده خودم حدس میزنم که حداقل نیمیاز آن جمعیت همچنان به اصلاحات احترم خواهند گذاشت و به دعوت اصلاحطلبان پای صندوق خواهند رفت.
شما آیا امید دارید که روزی دولتی اصلاحطلب بر سر کار بیاید؟
بعید میدانم دولت اصلاحطلب به معنای قوه مجریه دیگر بر سر کار بیاید، چون اصولگرایان نمیگذارند یک رئیسجمهور اصلاحطلب انتخاب شود. بازترین شخصی که اصولگرایان اجازه میدهند تا وارد انتخابات ریاست جمهوری شود شخصی همچون روحانی است. شاید طیف اصولگرا اجازه دهند که عارف و
جهانگیری وارد گود انتخابات ریاست جمهوری شوند. در واقع غایت اجازه اصولگرایان به اصلاحطلبان صدور مجوز برای حضور عارف و جهانگیری در انتخابات است.
برخی این دو را به محافظهکاری متهم میکنند، میتوان اینگونه تفسیر کرد که این دو نیز از این واقعیت مطلع هستند، برای همین گاه در گفتار و رفتار احتیاط پیشه میکنند تا سرمایه آتی اصلاحات حفظ شود؟
محافظهکاری یکی از این دو تن ممکن است کمیذاتی باشد، اما در اصل بله، محافظهکاری عارف و جهانگیری ممکن است کمیمصلحتی باشد و این دو مجبورند رعایت خیلی از خط قرمزها را بنمایند تا بحث انتخابات ریاست جمهوری آتی تحت الشعاع قرار نگیرد.
عقبنشینی گام به گام اصلاحطلبان از رئیس دولت اصلاحات و رسیدن به روحانی آیا ممکن است روزی به این مرحله برسد که مثلاً سنبل اصلاحطلبان شخصی همچون لاریجانی باشد؟ آیا انتهایی برای این دور تسلسل قائل هستید؟
ببینید، بنده اسم این را عقبنشینی نمیگذارم، بنده اسم این سیاست ورزی اصلاحطلبان را واقعبینی میگذارم، بله، خیلیها میگویند اصلاحطلبان از دولت اصلاحات رسیدند به روحانی و از روحانی خدا عالم است ممکن است به کجا برسند، این حرفها گفته میشود. ببینید ما اگر برگردیم به 29 اردیبهشت 1396، این موضوع که اصلاحطلبان باید به روحانی رای بدهند و آنها را که نمیخواستند رای بدهند تشویق کنند که به پای صندوق رای بیایند درست ترین تاکتیک اصلاحطلبان بود و هنوز هم قابل دفاع است. اگر حالا آقای روحانی همه را ناامید کرده و همه هوش و حواسش متوجه تند روها شده است دلیل نمیشود که تشویق مردم به رای دادن در آن موقعیت زمانی - مکانی سال 96 نادرست بوده باشد. کاری که اصلاحطلبان در اسفند 94 و در
اردیبهشت 96 انجام دادند و به لیست امید و روحانی رای دادند کار درستی بود. نمیتوان گفت که اصلاحطلبان عقبنشینی کردهاند. وقتی هر نامزد اصلاحطلبی را که سرش به تنش میارزد رد صلاحیت میکنند چارهای برای ما باقی نمیماند. یا باید به آقای رئیسی رای میدادیم و یا در انتخابات مجلس به امثال رسایی رای میدادیم و یا آنکه گزینه عاقلانه موجود را انتخاب میکردیم. کار ما بهعنوان جبهه اصلاحطلب درست بود. قشر خاص اصولگراها بسیار قدرتمند هستند و به هیچ عنوان عقب نشینی نمیکنند و این عدم انعطاف آنها باعث میشود که دود این وضعیت بیش از همه به چشم ملت و آینده مملکت برود.
آیا اصلاح طلبها اهرمیدر دست دارند که اصولگرایان را وادار کنند کمینرمش و انعطاف به خرج دهند؟ به هر حال اصلاح طللبان
خودشان دارند خود را سوپاپ اطمینان مینامند.
در شرایط فعلی درستترین عمل، شایستهترین گزینه، ملیترین کار اصلاحطلبان انتقاد از روحانی است و نه کوبیدن او. باید با انتقاد از روحانی و فشار به او نگذاریم وی بیش از این در دامن تندروها بغلتد. ما برای او هزینه کردهایم و این بهترین کار ممکن است.
حسن روحانی به دنبال چه هست، او آینده سیاسی خود را چگونه ترسیم کرده است؟
حسن روحانی میداند که دیگر آینده سیاسیاش در گرو صندوق رای نیست، بنا براین، این مسئله که رئیس دولت اصلاحات یا مصطفی تاجزاده و اسحاق جهانگیری از او رنجیده خاطر شوند خیلی برای روحانی اهمیتی ندارد، روحانی فکر میکند که از الان به بعد به حمایت اصولگرایان بیشتر احتیاج دارد تا اصلاحطلبان. آقای روحانی میداند که برای حفظ آینده سیاسی خود باید حمایت اصولگرایان را داشته باشد.
روحانی از این نقطه به بعد میخواهد وسیله نقلیه خود را از اصلاحطلبان به اصولگرایان تعویض کند. به همین خاطر و به خاطر این حساب و کتابها او دارد بیشتر از پایگاه اجتماعیاش فاصله میگیرد و به اصولگرایان نزدیک میشود. روحانی دیگر اهمیتی نمیدهد که آن 24 میلیون رای را از دست بدهد. حسن روحانی برای حفظ جایگاه سیاسیاش فکر میکند بیشتر به حمایت اصولگراها نیاز دارد.
شما از واقعیتها گفتید، برخی جوانان از رویای سیاسی حرف میزنند، به نظر شما آرزوی ریاست جمهوری مصطفی تاجزاده در آینده کشور یک توهم محض هست؟
قطعاً چنین هست، مگر آنکه طرز فکر و نگرش شورای نگهبان تغییر کند. تا زمانی که آنها بر منوال فعلی حرکت کنند، رویای ریاست جمهوری مصطفی تاجزاده وهمیبیش نیست.
عجالتاً بیایید یک لحظه خود را جای اصولگرایان بگذاریم، من اصولگرا وقتی میبینم که روحانی روز به روز از پایگاه اجتماعیاش فاصله میگیرد و دیگر اعتبارش را نزد پایگاه رای و اصلاحطلبان حامیاش و قاطبه مردم از دست داده و دارایی معنوی و سیاسیاش را از لحاظ صندوق رای به صفر رسانده، چرا باید در آینده به او امتیاز بدهم، آنهم روحانی که به لحاظ سیاسی از هستی ساقط شده است؟ اگر روحانی دیگر یک رئیسجمهور محبوب 24 میلیونی مورد حمایت اصلاحات نباشد و تنها یک رجل بیپشتوانه سیاسی باشد که زمانی دستیارهاشمیبوده چه چیز جذابی برای اصولگرایان خواهد داشت تا بر روی او دست بگذارند؟
برای اصولگرایان در آینده اینکه روحانی چه مقدار میان مردم اقبال دارد چندان مهم نیست، این مسئله که روحانی چه مقدار به اصولگرایان نزدیک است و قابل اعتماد هست، این موضوعی است که مهم است. درست است که روحانی پایگاه رای خود را از دست داده، اما در آینده این موضوع برای اصولگرایان سر سوزنی اهمیت نخواهد داشت. از دید اصولگرایان حسن روحانی یک معمم با تجربه است که تجربه بسیار بالای اجرایی دارد که کم و بیش از ابتدای انقلاب در کانون مسائل اطلاعاتی کشور بوده است، بنا بر این اتفاقاً آقای روحانی عقبهای دارد که به درد اصولگرایان میخورد. اصولگرایان در نهایت حسن روحانی را به بسیاری از بزرگان خود ترجیح خواهند داد. اصولگرایان در دل میدانند که روحانی از نظر کار اجرایی یک سر و گردن از آنها بالاتر است.
آفتاب یزد