سنگ اندازی مقابل اهداف دولت، دشمنی است
تخریب رقبا مصداق نابالغی سیاسی است
«نخستین پرتوی که از گفتمان پیرامون انتخابات آزاد و فضای رقابتی ایدهآل به ذهن متبادر میشود، رقابت عادلانهای است که در گسترهای از تلاشها در راستای پیشی گرفتن از رقیب، بدون تخریب طرف مقابل تجلی مییابد». این گزارهای قابل تأمل است که فقدان یا بهرهمندی از آن وجه تمایز دو سیستم است. نتیجه آنکه هر سیستمی به این گزاره نزدیکتر باشد، کارآمدی سیاسی بیشتری خواهد داشت. تداوم رقابتهای سیاسی پس از انتخابات و کش دادن هجمههایی که گاه در مقام تخریب از سوی افراد موسوم به تندروها ظهور مییابد، به یکی از بحرانهای موجود در رفتار سیاسی ایرانیها بدل شده است. گسترش این بحران در رقابتهای سیاسی-انتخاباتی و نتایج گاه مخرب آن، را بر آن داشت تا با غلامرضا حیدری نماینده مجلس دهم پیرامون این موضوع و جوانب آن به گپوگفت بنشیند که حاصل آن را در ادامه خواهید خواند.
تعریف شمااز سیاستورزی و انتقاد از رقبای سیاسی چیست؟
به گزارش روز نو : سیاست ورزی روش خلاقانه پیشبرد اهداف است و با آنچه فریبکاری و منفعتطلبی خودخواهانه است تفاوت دارد. متاسفانه برخی سیاست ورزی را به معنای دروغگویی و فریب کاری تعبیر کرده و این عبارت که هدف وسیله را توجیه میکند را سرمنشأ اعتقاد خود به سیاست و افکاری قرار میدهند که که نتیجه آن در محدودهای از اخلاق ناپسند سیاسی و پیمان شکنی هویدا میشود. و این در حالی است که سیاست معنایی غیر از آنچه دارد که از سوی این افراد تعبیر میشود و بر طبق آن رفتاری ناشایست بروز پیدا میکند که نتایج مخربی به بار خواهد آورد. در واقع سیاست به معنای تدبیر و چارهاندیشی و برای حل مشکلات جامعه و پیشبرد امورات است. متاسفانه مدتی است سیاست جامعه ایران در گیر معنای مخرب سیاست شدهاست. لذا ناکارآمدی مدیریتی از سوی سیاست مداران و ابقای مشکلات گوناگون در حوزههای مختلف تعجبی ندارد. من خود را همچنان مقید به حمایت از دولت میدانم و در عین حال انتقادات قابل توجهی را به دولت روحانی وارد میدانم. صداقت از ضروریاتی است که یک برگزیده انتخابات باید مدنظر داشته باشد. روحانی به برخی از اشعار انتخاباتی خود جامه عمل نپوشاند. وی باید در این باره با مردم صحبت کند و دلیل نارساییها را بگوید. از این نظر به روحانی انتقاد جدی وارد است اما انتقاد هیچگاه به معنای تخریب نیست و نباید به بهانه انتقاد از دولت سعی در تخریب آن داشت.
در خصوص عبارت «تداوم رقابت انتخاباتی بعد از انتخابات و تخریب رقیب یا انتقادات غیرمنصفانه» چه نظری دارید؟ آیا این موضوع در سیاست ایران وجود دارد؟ اگر وجود دارد، نشانه چیست و از چه منبعی نشأت میگیرد؟
قبل از توضیح در این خصوص باید بگویم این عبارتی که عنوان کردید در ایران به وفور مشاهده میشود. این مسأله در سیاست کشور و رقابتهای سیاسی آن به طور چشمگیری وجود داشته و نشانه این است که فرهنگ سیاسی جامعه ایران هنوز به بلوغ سیاسی لازم نرسیده است. به عنوان مثال توافق هستهای یا برجام که به عنوان یک شعار انتخاباتی مهم از جانب حسن روحانی عنوان شد، پس از پیروزی وی در انتخابات عملی شد و مسائل پیرامونی این معاهده در طول دوره نخست و مدت زمانی که تاکنون از دولت دوم وی گذشته است همچنان ادامه دارد. مسألهای که تاییدی بر عدم وجود بلوغ سیاسی در کشور است اینکه رقبای انتخاباتی روحانی هنوز هم در صدد تخریب برجام هستند و این در حالی است که این توافق به طور مستقیم زیر نظر مقام رهبری بوده و ایشان حتی از جزئیات روند این معاهده و اعمال مذاکره کنندگان در طول مذاکره باخبر بوده است. در واقع مقابله با برجام به معنای مقابله با رهبری است؛ آن هم از سوی کسانی که مدعای در خط رهبری بودن هستند و خود را حامی بیچون و چرای رهبری میدانند. در انتخابات اخیر ریاست جمهوری بسیاری بودند که به آقای روحانی رأی ندادند. اما مساله فاجعه آمیز اینکه برخی از این افراد کمر به همت کارشکنی در امور دولت روحانی بستهاند و در نظر دارند به حدی کارشکنی کنند که دولت شکست بخورد و آنگاه بگویند حق با ما بود که به وی رأی ندادیم و با این کارشکنیها و قصد تخریب دولت به منظور رسیدن به هدف سیاسی خود، سعی در القای یک ضرورت به اذهان ملت دارند و آن ضرورت انتخاب نامزدی است که از جانب این افراد تخریبگر حمایت میشد. این به معنای مبارزه انتخاباتی و رقابت سیاسی سالم نیست.
پس رقابت سیاسی سالم به چه معناست؟ آیا غیر از این است که در ایران این گونه رقابت به عرف تبدیل شده و تحت عنوان عناوینی مانند شور انتخاباتی و حمایت از جریان سیاسی و تعصب در ذهن حامیان نامزدهای انتخاباتی تبلور یافته است؟
یک رقابت سیاسی سالم به رقابتی اطلاق میشود که عاری از هر گونه تخریب از سوی جریانهای رقیب باشد. رقابت سالم انتخاباتی در دوران انتخابات سالم و عادلانه صورت میگیرد و با پذیرش رأی اکثریتی و تایید گزینه برگزیده به عنوان نماینده تمام طرفین، چه آنهایی که به گزینه پیروز رأی دادهاند و چه کسانی که نامزدهای دیگر را انتخاب کردهاند، حمایت به جای رقابت مینشیند و پس از انتخابات وحدت ادامه مییابد. در خصوص قسمت دوم توضیح شما باید بگویم تا حدودی با شما موافقم و متاسفانه باید بگویم برخی از روندهای ناصحیح و ناکارآمد در رقابتهای سیاسی کشور به عرف تبدیل شده است. اتفاقا اصطلاحی که تحت عنوان باندبازی موجب تخریب عملکردهای مدیران قبلی در زمان تصدی مدیر جدید میشود از همین برداشت نادرست از رقابت سیاسی و حزبی و... حاصل میشود.
تداوم رقابتهای انتخاباتی پس از انجام انتخابات و آنچه موسوم به چوب لای چرخ دیگری قلمداد میشود چه عواقبی برای نظام سیاسی خواهد داشت. آیا تخریب دولت تخریب سایر ارکان نظام تلقی میشود؟
خاطرهای از زمان رأی اعتماد مجلس دوم به نخست وزیر دوران جنگ تحمیلی دارم. در آن زمان فضا به گونهای شکل گرفت که حضرت امام بهرغم میل عدهای، مداخله کردند و بلافاصله بعد از رأی اعتماد نمایندگان را فراخواند و فرمود: هر چه بود تمام شد. طوری نشود که آنقدر کارشکنی کنید که بعد بگویید نظر شما درست بوده است. باید حمایت کنید تا کار دولت پیش برود. دولت هم بخشی از خدمتگزاران ملت است و بخشی از نظام است». دولت هم بخشی از نظام است و خطاب به تخریبگران دولت باید گفت: شکست دولت شکست نظام است. سیستم سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران به گونهای است که سیاستهای کلان از طریق رهبری صورت میگیرد و اگر به عنوان مثال سند چشم انداز و برنامه ششم توسعه شکست بخورد، به نوعی این شکست مرتبط به رهبری است. پس اگر صادقانه مدافع رهبری هستیم باید در تمام موارد و از همه جوانب از رهبری و سیاستهای وی حمایت کنیم؛ از جمله برجام و برنامههای توسعه سیاسی و اقتصادی.