فاصله روحانی از اصلاحطلبان به آسیبپذیری او انجامیده
اصلاحطلبان پشت در پاستور ماندهاند
زمانی که دکتر روحانی در دوره دوم خود وارد میدان رقابت با رقبای قدرتمند شد، پیشبینی نتیجه انتخابات بر همه مشکل شد. چراکه رقبای اصلی آقای روحانی با حمایت همهجانبه جریان قدرتمندی در کشور به صحنه آمدند و خود اشخاص نیز بیشتر از آن بودند که بهعنوان مهرههای بیاثر شناخته شوند. اما موردی که قابل توجه است، اینکه حمایت همهجانبه جریان دیگر صاحب قدرت در کشور، یعنی اصلاحطلبان از او بود که وجهه ایشان را در میان آحاد جامعه قدرتی مثبت بخشید. اما عملکرد دولت یازدهم در این چندماه اخیر بهنحوی بود که برخی از اصلاحطلبان را ناامید و عدهای را متعجب و همچنان منتظر نگه داشت. در راستای چگونگی ادامه این حمایت و عملکرد دکتر روحانی در ادامه دوره دوم خود، با اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی و نماینده سابق مجلس به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
به گزارش روز نو : طبق شنیدهها از جانب بزرگان جریان اصلاحطلب، گفته میشود بهتر بود در مورد حمایت از دکتر روحانی شروطی برای ایشان مبنی بر گرایشات اصلاحطلبی بهوجود میآوردند تا او را به اعمال قوانین اصلاحطلبانه متعهد کند. نظر شما در این باره چیست؟
این موضع بزرگان اصلاحات بهنظر بنده به واقعیات نزدیکتر است. اگر به تاریخچه حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی نگاهی بیندازیم متوجه خواهیم شد که طبق اظهارات آقای شریعتمداری، نماینده محترم رئیسجمهور در جلسه شورای عالی سیاستگذاری انتخابات، اقداماتی درمورد حمایت از آقای روحانی انجام شده بود مبنی بر اینکه رویکرد کلی دولت دوم آقای روحانی، روندی اصلاحطلبانه دارد و ایشان اساسا در این برهه حامیانی به جز اصلاحطلبان نخواهند داشت. این مورد به منزله تفاهمنامهای شفاهی بین نماینده آقای روحانی با اصلاحطلبان است و شعارها و روند تبلیغاتی شخص آقای روحانی در کارزار انتخابات هم گواه بر این تعهد نانوشته بوده است. ایشان در روزهای انتخابات به مطالبات مردم پاسخ مثبت دادند و جریان اصلاحات بهدلیل آنکه این مورد را ایجاد تعهد تلقی کرد، سرمایه اجتماعی خود را به حمایت از روحانی وارد فضای انتخاباتی کرده و در این راستا از هیچ حمایتی دریغ نکرد.
اما با تمام حمایت جریان اصلاحات، دکتر روحانی رویکردی نزدیک به اصلاحطلبان در راستای اداره کشور پس از پیروزی خود ارائه نکرد و همین شبهه برانگیز بود. علت چیست؟
آقای روحانی و تیم اعتدال و توسعه پس از پیروزی در انتخابات موضعی را پیش گرفت که با اهداف انتخاباتیاش در تضاد بود و اگر بخواهیم به رادیکالترین وجه ممکن این واقعه را ارزیابی کنیم باید گفت این ائتلاف باید پس از انتخابات نیز ادامه پیدا میکرد که متاسفانه پس از آن چرخش رئیسجمهور جایگزین ائتلاف شد. آقای روحانی پس از پیروزی متاسفانه رویکردی کاملا متفاوت در پیش گرفت و این تغییر و تقابل، هزینههای زیادی را بر جریان اصلاحطلب تحمیل کرد. انتخابات سال 96 بهگونهای بود که دو جریان بزرگ اصولگرا و اصلاحطلب را مقابل هم قرار داد و در این میدان پرخطر، اصلاحات تمامقد در حمایت از دکتر روحانی ایستاد و با فداکاری خود، آقای روحانی را بار دیگر بر مسند قدرت قرار داد. با اشاره به این موضوع که ما محدودیتهای دولت آقای روحانی را درک میکنیم ولی تغییر در چیدمان دولت، بههیچ عنوان قابل توجیه نبود. بههمان شکلی که در ادامه شاهد بودیم که رئیسجمهور از جریان صلاحطلب بهلحاظ هماندیشی و گفتوگو فاصله گرفت و نتیجه این فاصله، آسیبپذیر شدن چندماهه اخیر ایشان دربرابر جریان اصولگرا بوده است. البته که جریان اصلاحات همچنان تنها جریانی بود که از ایشان دفاع کرد و کنارش ایستاد. لذا این موضوع که عدهای معتقدند باید شروط و تعهداتی ایجاد میشد، باید متقابلا اظهار کنم که این تعهدات در زمانی که باید بهوجود آمد، اما ضمانت اجرایی آن یکطرفه شد.
در مورد این مساله که عدهای معتقدند روحانی در دولت اول خود کارهایی را به سرانجام رساند که رئیس دولت اصلاحات قادر به انجام آن نبود، آیا میتوان رویکرد متفاوت روحانی را ناشی از این دیدگاه و تصور ذهنی شمرد؟
اندازهگیریها یکسان نیستند. چراکه هر فرد را باید نسبت به شرایط موجود در آن دوره و محدودیتهای اعمال شده بر آن و نسبتهای دیگر مقایسه کرد. درباره مقایسه رئیس دولت اصلاحات و دکتر روحانی این شرایط بههیچ عنوان یکسان نیست و به همین دلیل باب مقایسه را بسته نگه میدارد. اما درباره موضوع دیگر باید گفت آقای روحانی حداقل در انتخاب اعضای کابینه خود، نگاهی بسته به اصلاحات داشته است و این احساس را بهوجود میآورد که از سرمایه اصلاحطلبان در حوزه محبوبیت اجتماعی استفاده شده و پس از پیروزی در انتخابات اصلاحطلبان را پشت درهای پاستور نگه داشت. عدهای در اینباره معتقدند که گزینه دیگری نبود. باید گفت این فرضیه هم تاحدی دور از واقعیت است. چراکه ما گزینهای مانند آقای جهانگیری و بسیاری از افراد دارای محبوبیت را برای کاندیداتوری درنظر داشتیم، اما جریان اصلاحطلبی بنابر کسب تجربه در انتخابات گذشته خود، به این نتیجه رسید که منافع ملی را به منافع گروهی ترجیح داده و مجموعه این برایند را در حمایت از آقای روحانی یافت.
رویکرد اصلاحطلبان باتوجه به مشاهده این تغییر چه خواهد بود؟ آیا آنها هم در حمایت خود تغییری ایجاد خواهند کرد یا با جریان همراه خواهند شد؟
باتوجه به اتفاقات پس از انتخابات و روند چیدمانی دولت، موضع کلی جریان اصلاحطلب و حداقل حزب اعتماد ملی، موضع حمایت انتقادی خواهد بود. ما حمایت و دلگرمی خود را از دکتر روحانی برنخواهیم داشت، اما در عینحال انتقادات خود را درمورد نحوه اداره کشور ایشان و اعضای کابینه ارائه میدهیم و پیگیر این انتقادات هم خواهیم بود. از طرفی، با کسب تجربه از انتخابات گذشته، برای مثال انتخابات مجلس که پیش روی ماست و نسبت به آن حساسیتهایی وجود دارد، باید در نظر داشت که لازم است با هویت تمام اصلاحطلبی پیش برویم تا به دام پیچوخمهای ائتلافی گرفتار نشویم. چراکه این ائتلافها بعضا پایدار نخواهد ماند و پس از به قدرت رسیدن و در روند اداره جامعه، به وجهی حداقلی خواهد رسید. بنابراین با هویت جریانی خود، با صداقت با مردم برخورد میکنیم تا در شرایط پس از آن بتوانیم پاسخگوی مردم باشیم.