واشنگتن پست: پس از اعتراضات اخیر در ایران چه اتفاقی خواهد افتاد؟/ میدل ایست ای: چرا طبقه متوسط ایران به اعتراضات اخیر نپیوست؟ | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۲
آسیب شناسی رسانه هاي خارجي درباره ناآرامی های اخیر در ايران
«دینا اسفندیاری» پژوهشگر دپارتمان مطالعات جنگ در کینگز کالج لندن در مقاله ای در روزنامه «واشنگتن پست» به تحلیل و بررسی چشم انداز تحولات سیاسی ایران پس از اعتراضات اخیر پرداخته است.
«دینا اسفندیاری» پژوهشگر دپارتمان مطالعات جنگ در کینگز کالج لندن در مقاله ای در روزنامه «واشنگتن پست» به تحلیل و بررسی چشم انداز تحولات سیاسی ایران پس از اعتراضات اخیر پرداخته است. 
به گزارش سايت روزنو ، او می نویسد:«طوفان اعتراضات در ایران خوابید دست کم برای برهه زمانی کنونی. این ناآرامی باعث تغییر ذهنیت سیاستگذاران ایرانی نیز شده است در ابتدا تنها سرزنش خارجی ها مطرح بود اما در ادامه در رویکردی عملگرایانه رهبران ایران از لزوم توجه به خواسته های معترضان گفتند.
 این پیامی است که نشان می دهد سیاستگذاران ایرانی برای باقی ماندن در قدرت تمایل دارند فضا را باز کنند با این حال، می دانند که باز کردن خیلی زیاد یا خیلی کم فضا می تواند کلیت نظام سیاسی را به خطر اندازد . 
تظاهرات در ایران در ابتدا در اعتراض به مشکلات اقتصادی آغاز شد و به سرعت در بیش از ۸۰ شهر گسترش یافت و منجر به بازداشت تعداي از افراد و کشته شدن ۲۰ نفر شد. اعتراضات در ایران موضوع جدیدی نیستند به خصوص آن که از زمان ریاست جمهوری روحانی به طور منظم اعتراضات مسالمت آمیز صورت گرفته اند. 
با این حال، اعتراضات اخیر گسترده بود و در خارج از پایتخت و از شهر محافظه کار مشهد آغاز شد. روحانی در کارزار انتخاباتی خود از طرحی بلندپروازانه برای تقویت و بهبود اقتصاد ایران صحبت کرده بود. او اشاره کرد که مذاکره و توافق هسته ای ایران را از انزوای اقتصادی و بین المللی خارج می کند و در این راستا گروهی از تکنوکرات های باتجربه را برای اجرای این دستور کار اقتصادی اش در نظر گرفت.
 با این حال، در عمل مشخص شد که وضعیت قدری پیچیده تر است. نخست آن که روحانی با تمرکز بر اقتصاد و توافق هسته ای سبب شد تا هزینه بر سر مسائل داخلی چون ازادی های سیاسی و اجتماعی پرداخت شود و آن موارد در اولویت های ثانویه قرار گیرند. 
دوم آن که او برای انتخاب دوباره برای بار دوم انتظارات رای دهندگان را بالا برد. او وعده بازگشت سرمایه های خارجی با ایران را داد. با این حال،  در عمل به طور میانگین ایرانیان هیچ مزیتی از وعده های انتخاباتی او درباره مزایای برجام را احساس نکردند. در عوض آنان با نرخ بالای بیکاری مواجه بودند. محدودیت ها در حوزه ازادی ها نیز کاهش چشمگیری نیافت. امروز دولت روحانی هزینه این مسائل را پرداخت می کند». 

این پژوهشگر ایرانی در ادامه می افزاید:«با این حال، حکومت ایران پراگماتیست است و نیروی محرکه آن اصل بقاست. زمانی که تهدیدی واقعی علیه موجودیت نظام ایجاد می شود تصمیم گیرندگان ایرانی خود را با شرایط موجود سازگار می کنند. 
در ابتدا سرزنش و انگشت اتهام به سوی خارجی ها و تحریکات آنان بود با این حال، پس از اندک زمانی از گذشت اعتراضات لحن صحبت ها تغییر کرد. برخی از روحانیون و اعضای قوه قضاییه و مقام ها با معترضان ابراز همدردی کردند. 
روحانی در بیانات جسورانه ای از مشروعیت اعتراض گفت. او گفت که عامل مهم ایجاد اعتراضات مسائل اقتصادی بوده و از سیستم خواست تا به مطالبات مردم توجه کند. او تاکید داشت که نظام باید درهای خود را به روی جوانان باز کند و مسئولیت های مهمی را به آنان بسپارد تا مشکلات حل شوند.
 نکته جالب توجه آن بود که مقام رهبری ایران نیز از دولت خواستند تا به خواسته های مردم گوش دهند و دولت مسئولیت نارضایتی مردم را بپذیرد. این موضوع نشان داد که ایشان درک کرده اند که یک مشکل و یک مسئله وجود دارد که باید حل شود. تغییر در این رویکرد برامده از شیوه عملگرایانه تصمیم گیرندگان سیاسی در ایران است.
 آنان متوجه شده اند که نمی توانند در مسیر قبلی حرکت کنند. ایرانی ها اکنون از خارج از مرزها مطلع هستند و ارتباطات وسیعی در سطح بین المللی دارند. انان نمی توانند خواسته های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را کنار بگذارند. 
نخبگان سیاسی نیز این موضوع را می دانند. آنان هم چنین می دانند که بسیاری از شهروندان ایرانی خواستار تغییر کلیت نظام نیستند بلکه خواستار اصلاحات درون سیستم هستند. برای این که کلیت نظام سیاسی در قدرت باقی بماند بایستی مطالبات خاص مردم پذیرفته شود و سیاستمداران ایرانی نیز همراه با تحولات در جامعه ایران تکامل پیدا کنند. 
روحانی اکنون باید اصلاحات را عملی سازد اما تغییرات بایستی با روندی آرام باشند. اگر روحانی دستورالعمل خود را سریع و بیش از اندازه عملی سازد منجر به آن خواهد شد که محافظه کاران از وی رویگردان شوند و موضع شدیدتری را علیه او اتخاذ کنند.
 این موضوع سبب افزایش شکنندگی در درون سیستم می شود و نارضایتی های تازه ای ظهور می کنند و به عبارت دیگر کم و بیش تبعات منفی ای خواهد داشت. بعید است که اعتراضات در ایران سبب تغییر کسانی که امروز در قدرت هستند بشود. با این حال، این اعتراضات می توانند جرقه ای برای آغاز تغییرات در درون سیستم و توسط خود سیستم باشند. جمهوری اسلامی ایران و نخبگان آن ثابت کرده اند که مهارت باقی ماندن در قدرت و حفظ آن را دارند و اکنون نیز به این نتیجه رسیده اند که نیاز به هماهنگ شدن با خواسته های روز مردم وجود دارد. با این حال، این انطباق یافتن بایستی با دقت بیش تری در مقایسه با گذشته صورت گیرد». 

«شهیر شهید ثالث» تحلیلگر مسائل ایران در مقاله ای تحت عنوان «اعترضات ایران: آیا دوباره تکرار خواهد شد»؟ اشاره می کند که مشکل اساسی آن است که نخبگان سیاسی و تصمیم گیرندگان کنونی ایران «دیگری» را برسمیت شناخته اند و می نویسد:«این فاجعه اصلی است. چهار «دیگران» وجود دارند که برسمیت شناخته نشده اند. 
نخست طیف وسیعی از «دیگری» سیاسی که شامل اصلاح طلبان و کسانی هستند که معتقد به فعالیت سیاسی و غیر خشونت آمیز هستند. دیگری فعالان فرهنگی و ایدئولوژیک طبقه متوسط، هنرمندان و روشنفکران هستند. «دیگری» سوم افرادی هستند که براساس شغل شان معرفی می شوند مانند اعضای سندیکاها و اتحادیه های کارگری و روزنامه نگاران و در نهایت «دیگری» اجتماعی که بخش بزرگی از زنان هستند که تحت نظمی مردسالار و مردانه زندگی می کنند و مخالف این وضعیت هستند. 
در اعتراضات اخیر گستره و دامنه اعتراضات به بیش از ۸۰ شهر ایران رسیده بود. فقرا موتور محرک اصلی اعتراضات اخیر بودند. براساس گزارش ژوئیه ۲۰۱۷ از سوی وزارتخانه های دولتی ایران، ۳۳ درصد از جمعیت آن کشور زیر خط فقر زندگی می کنند. در سال ۱۹۹۵ میلادی نیز اعتراضات مشابهی به خصوص در اسلام شهر در دوران ریاست جمهوری ایت الله هاشمی رفسنجانی روی داده بودند که در نتیجه سیاست های ازادسازی اقتصادی دولت آن زمان بودند. 
اعتراضات اخیر به هیچ وجه استثنایی نبودند. اگر چه رهبری خاصی نداشتند اما عمده شرکت کنندگان در آن نمایندگان طبقات پایین اجتماعی و کارگران بودند. اعتراضات اخیر اما به نتیجه نرسید شاید علت اصلی آن باشد که اکثریت فقرا و افراد کم آمد به لحاظ مذهبی بسیار محافظه کار هستند و از ایجاد نارامی علیه جمهوری اسلامی ایران که ایدئولوژی خود را منبعث از اسلام می داند خشنود نیستند.
 پس از فقرا، طبقه متوسط دومین گروهی است که می تواند جنبش توده ای را شکل دهد. پس از تجربه ۲۰۰۹ میلادی این جنبش نشان داد که پشت سر اصلاح طلبان است و رهبران خود را خاتمی و موسوی می داند. پشتیبانی طبقه متوسط از خاتمی به حدی بود که پس از حمایت او از روحانی میلیون ها نفر پای صندوق ها رفتند و به روحانی رای دادند». 

شهید ثالث در ادامه به علل نپیوستن طبقه متوسط شهری به اعتراضات اخیر اشاره کرده و می نویسد:«برخی از اعضای این طبقه باور داشتند به دلیل آن که اعتراضات از مشهد و با شعار «مرگ بر روحانی» اغاز شد سناریویی ساخته و پرداخته اصولگرایان به منظور وادار کردن روحانی به استعفا بود. 
دوم آن که اعضای طبقه متوسط ساکن شهرهای بزرگ تنها شش ماه پیش از اعتراضات به روحانی رای داده بودند و دلیلی برای پیوستن به تظاهرات نمی دیدند.از دید آنان این کار می توانست موقعیت روحانی را در برابر مخالفان محافظه کارش به خطر اندازد. 
سوم آن که به دلیل به خشونت کشیده شدن اعتراضات و شکستن شیشه های ساختمان ها و ایجاد اتش در خیابان ها این دیدگاه در ایران به سرعت شایع شد که احتمال ایجاد هرج  و مرجی مشابه سوریه در ایران نیز وجود دارد. 
این موضع سبب ایجاد ترسی شد که مردم را از پیوستن به جنبش بازداشت در نهایت آن که مجمع روحانیون مبارز و شخص خاتمی اعلام کردند که راه خود را از فرصت طلبانی که به اموال عمومی اسیب می زنند جدا می کنند».  

شهید ثالث در پایان می نیوسد:«تا زمانی که گروه اول معترض بدون رهبر باقی بماند و به سیستم بازنگردند و در صورتی که گروه دوم به خاتمی و اصلاح طلبان وفادار باقی بماند ظهور اعتراضات عظیم که بقای نظام را تهدید کند در اینده قابل پیش بینی و تصور نیست. فراموش نکنیم که اصلاح طلبان اگرچه مخالف دولت موازی و نهادهای غیر پاسخگو هستند اما به دنبال نابود کردن کل سیستم نیستند». 
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز