پشت پرده پوزخند شیطان در چهره زن مرموز | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۲
مردی که به زنی اعتماد کرده بود نمی دانست در دام دسیسه ای شیطانی افتاده است.
هنوز ازدواج نکرده‌ام. مادرم با افتخار از اخلاق و رفتارم جلوِ دیگران حرف می‌زند و همیشه به پاکی و نجابتم قسم می‌خورد اما من اشتباهی کرده‌ام که جوابی برای آن ندارم. حدود هفت ماه قبل، در فضای مجازی، با دخترخانمی دوست شدم. در کمتر از چند روز، احساس کردم به او وابسته شده‌ام. از من خواست همدیگر را ببینیم. 
 
خواسته‌اش را قبول کردم و چند بار همدیگر را دیدیم. می‌گفت یک ازدواج ناموفق داشته و طلاق گرفته است. برایم مهم نبود. با دیدن او، احساس آرامش می‌کردم. هربار برایش کادوهای گران‌قیمت و طلا می‌گرفتم. یک مرتبه هم حدود ۴۰۰ هزار تومان قرض خواست. می‌گفت می‌خواهد برای جشن تولد مادرش هدیه‌ای بخرد. ادعا می‌کرد مادرش از آشنایی ما باخبر است و این هدیه را از طرف من به عنوان داماد آیندۀ خانواده به او می‌دهد. جو‌گیر شده بودم و ۶۰۰ هزار تومان پول ناقابل به او دادم. از او اجازه می‌خواستم به خواستگاری‌اش بروم اما بهانه می‌آورد که حال پدرش خوب نیست. در آخرین قرار ملاقات، به یک رستوران رفته بودیم که ناگهان سر و کلۀ یکی از دوستانم پیدا شد. با تعجب به این زن جوان نگاه کرد و، پس از سلام و احوال‌پرسی، سرسنگین از کنارمان رد شد. دوستم، بعد از چند دقیقه، پیامکی فرستاد که این زن فردی شیاد است که چند وقت پیش برادرزن او را هم سرکیسه کرده و فریب داده است. بدون آنکه چیزی بگویم، از رستوران بیرون زدم. دوستم در گوشه‌ای منتظرم بود. وقتی گفتم قرار است با این خانم ازدواج کنم، خندید و گفت: «پس تو هم مثل برادرزنم فریب پوزخندهای شیطانی‌اش را خورده‌ای.». جوابی نداشتم بدهم. با عجله به داخل رستوران برگشتم اما اثری از آن زن نبود. با نگرانی به خانه برگشتم و بعدازظهر همان روز به او زنگ زدم. می‌گفت دیگر کاری با من ندارد و البته اگر پولی به او بدهم با من کاری نخواهد داشت. در غیر این صورت، آبرویم را خواهد برد. به دایرۀ اجتماعی کلانتری۱۶ آمده‌ام تا از کارشناس مشاوره کمک بخواهم


ركنا
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز