، ظهر هشتم دی ماه سال 82 یک زن 70 ساله به نام طلعت در خانه اش در شمال تهران کشته شد. شواهد نشان می داد به خانه این زن دستبرد زده شده است. پلیس Police به بررسی پرداخت. یکی از همسایه ها گفت: طلعت به مراسم روضه در خانه یکی از همسایه ها رفته بود که دیدم یک مرد جوان وارد خانه او شد. برای طلعت پیام فرستادم که میهمان به خانه اش رفته است. او هم به خانه برگشت اما ساعتی بعد وقتی همسرش به خانه برگشت با جنازه خونین طلعت روبه رو شد.

شواهد نشان می داد زن سالخورده قربانی جنایت Crime یک آشنا شده است. پلیس در تحقیقات محلی نخستین سرنخ را به دست آورد و دریافت مردی که به خانه پیرزن رفته بود از همسایه های قدیمی بوده است. به این ترتیب محمد 40 ساله ردیابی و بازداشت شد.

وی گفت: من و خانواده ام سالها قبل با طلعت و همسرش همسایه بودیم. او زن خوبی بود و گاهی اوقات به من و خانواده ام کمک مالی می کرد. چون وضع مالی طلعت و همسرش خوب بود آن روز قصد داشتم از او پول قرض بگیرم. وقتی مقابل در خانه اش رفتم کسی در را باز نکرد. گمان کردم برای خرید از خانه بیرون رفته است به همین خاطر در را هل دادم که باز شد و وارد خانه شدم. چند دقیقه ای نگذشته بود که طلعت به خانه برگشت. به او گفتم نیاز مالی دارم و از او خواستم تا به من مقداری پول قرض بدهد اما گفت پولی ندارد. همان موقع چشمم به اسکناس هایی افتاد که روز میز قرار داشت. از او خواستم تا مقداری از پولها را بدهد اما گفت قرار است شوهرش پول ها را بابت قسط بپردازد که عصبانی شدم. من و پیرزن با هم درگیر شده بودیم که با ماهی تابه ضربه ای به سرش زدم. او بیهوش روی زمین افتاده بود که از ترسم چند ضربه چاقو به او زدم و فرار Escape کردم.

به دنبال اعتراف های این مرد وی پای میز محاکمه ایستاد و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد.

حکم صادره در دیوان عالی کشور مهر تایید خورده بود اما چون اولیای دم برای پرداخت تفاضل دیه در اجرای حکم حاضر نشدند متهم 14سال بلاتکلیف در زندان Prison ماند. تا اینکه با توجه به قانون Law مجازات اسلامی جدید نامه ای به قضات دادگاه نوشت و از انها درخواست کمک کرد. به این ترتیب محمد که حالا 54سال دارد دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و خواست تا قضات طبق ماده 429 قانون مجازات اسلامی جدید تکلیف وی را روشن کنند.

این متهم گفت: 14سال پیش در شرایط بدی قرار داشتم که به خانه طلعت رفتم. فکر نمی کردم او در قبال درخواستم برای پول جواب رد به من بدهد.به همین خاطر عصبانی شدم. من واقعا قصد کشتن Killing پیرزن را نداشتم. در مدت 14سالی که در زندان هستم زندگی ام نابود شده و خانواده ام در آستانه فروپاشی است. از این رو از قضات دادگاه رو تقاضا دارم تکلیفم را روشن کنند.من دیگر تحمل ماندن در زندان را ندارم.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا طبق ماده 429

قانون مجازات اسلامی جدید که در آن آمده است: در مواردی که محکوم به قصاص در زندان است و صاحب حق قصاص بدون عذر موجه و یا به دلیل ناتوانی در پرداخت تفاضل دیه و با جهت انتظار برای بلوغ یا افاقه ولی دم، مرتکب را در وضعیت نامعین رها کند با شکایت محکوم از این امر، دادگاه صادر کننده حکم مدت مناسبی را مشخص و به صاحب حق قصاص اعلام می کند تا ظرف مهلت مقرر شده نسبت به گذشت از شاکی یا اجرای حکم قصاص اقدام کند. در غیر این صورت دادگاه می تواند بعد از تعیین تعزیر و گذشتن مدت زمان آن با اخذ وثیقه مناسب و تایید رییس قوه قضاییه و رییس کل دادگستری استان تا تعیین تکلیف از سوی صاحب حق قصاص،مرتکب را آزاد کند برای وی حکم صادر کنند.