چهارمین شکست پیاپی اصولگرایان در حالی رقم خورد که این جریان سیاسی از حمایت بخشی از ارکان اصلی قدرت برخوردار است.حمایت تمام قد صدا و سیما از این جریان فکری هم نتوانست مانع از پیروزی تحول‌خواهان ایران در دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراها شود.اصولگرایان اگر با گرته برداری از ایده اصلاح‌طلبان در این دور از انتخابات به تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب روی آوردند اما این جبهه تازه تاسیس هم جز وحدت نیم بند کاندیداهای این جریان دستاورد دیگری نداشت.مصطفی میرسلیم که گویا هم حزبی‌هایش هم در روزهای پایانی حریف او برای انصراف نشدند راه خود را رفت و محمدباقر قالیباف نیز با دلخوری و تحت فشار «جمنا» انصراف داد و حضور نمایش‍‌اش در مصلی تهران هم نتوانست مانع از بروز دلخوری او شود. قالیباف حتی در روز رای گیری به اردبیل رفت و در این شهر رای خود را به صندوق انداخت.ابراهیم رئیسی کاندیدای مطلوب اصولگرایان نبود و اصولگرایان از روی اضطرار به سمت او متمایل شدند.ترس از شکست رئیسی به حدی حامیان اصولگرای او را به تکاپو انداخت که در نهایت دست به دامن خواننده زیر زمینی یعنی تتلو شدند.این استراتژی آنها نه تنها جواب نداد بلکه باعث ریزش رای رئیسی شد.شکستهای پیاپی اصولگرایان باعث شد تا آنها هر یک به جنگ درون گفتمانی خود بپردازند.علی اکبر جوانفکر بعد از شکست رئیسی در انتخابات تلاش برای حذف احمدی‌نژاد توسط اصولگرایان را باعث شکست آنها دانست.سایت نامه‌نیوز که به اصولگرایان معتدل نزدیک است حاکمیت جریان مصباح یزدی در راس و بدنه اصولگریان را باعث شکست این جریان سیاسی می‌داند.محمدرضا باهنر هم 40 درصد رای در انتخابات را برای اصولگریان خوب تصور می‌کند. به تعبیر دیگر باهنر و زعمای اصولگرا هم همین درصد رای آوری برای کاندیدای تحت حمایت خودشان را باور ندارند و 40 درصد رای را خوب می‌دانند.

تمامی این موارد نشان از این دارد که اصولگرایان هم در لیدری جریان متبوع خود و هم در پرورش چهره‌ها برای کاندیداتوری با ضعف اساسی رو به رو هستند.بعد از فوت آیت الله مهدوی کنی و حبیب‌الله عسگر اولادی عملا هدایت و مدیریت جریان اصولگرا با یک خلا جدی رو به رو شد. در مقابل درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که می توانست در وحدت نیروهای اعتدالگرا و اصلاح‌طلب خللی ایجاد کند اما محوریت شورای عالی سیاست گذاری اصلاح‌طلبان توانست مانع از انشقاق در داخل جبهه اصلاحات شود.

ریزش در جریان اصولگرا بسیار جدی است این ریزش چند صباحی است که آغاز شده است و پایگاه رای آنها روز به روز کاهش پیدا می کند.آنها به دنبال خاتمی و عارف برای هدایت جریان متبوع خود می‌گردند. نه محمدرضا باهنر که جانشین عسگراولادی در جبهه پیروان خط امام و رهبری شده است کاریزمای لیدری این جریان را دارد و نه آیت‌الله موحدی کرمانی که هدایت جامعه روحانیت مبارز را بعد از آیت الله مهدوی کنی بر عهده گرفته است.اصولگریان حتی اگر به نوشته نامه نیوز بخواهند جریان مصباح یزدی را هم از خود دور کنند باز هم توفیقی در مبارزات عادلانه انتخاباتی به دست نخواهند آورد.آنها با تغییر گفتمان هم نمی‌توانند به روزهای خوش گذشته بازگردند.تنها راه نجات اصولگرایان برای جلوگیری از ریزش در داخل جریان خود شنیدن صدای مردم و مطالبات آنها و کشف چهره هایی به مانند خاتمی و عارف در داخل این جریان سیاسی است که البته کشف چنین چهره هایی برای اصولگرایان نمی‌تواند کاره ساده‌ای باشد.