شاید تصور عمومی از ایرانیان خارج از کشور جمعیتی به لحاظ سیاسی اساسا ناهمسو و معاند با حکومت باشد. عدهای مشارکت ناچیز این دسته از ایرانیان در انتخابات ریاستجمهوری را نیز شاهدی بر این مدعا میگیرند. برآورد دقیقی از تعداد ایرانیان خارج از کشور که مورد اجماع آمارها باشد، در دسترس نیست. اما برآوردهای تخمینی حاکی از جمعیتی بیش از سه میلیون ایرانی مقیم خارج است؛ جمعیتی که به گفته آقای قشقاوی، معاون وزیر امور خارجه، بیش از ٢,٥ میلیون نفر از آن واجد شرایط شرکت در انتخابات هستند. با وجود این، سهم این دسته از ایرانیان در انتخابات ١٣٩٢ فقط کمی بیشتر از صد هزار رأی بود.بر کسی پوشیده نیست که تعداد زیادی از مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی ایران مقیم خارج از کشور هستند. با وجود این، اگر با مصائب رأیدادن در خارج از کشور آشنا باشید، درصد پایین مشارکت در انتخابات را ضرورتا آینهای تمامنما از جهتگیری سیاسی این دسته از ایرانیان تلقی نخواهید کرد. سختیهایی مانند شهربهشهر به دنبال صندوق رأیگشتن، مرخصی از کار، سفر به پایتخت، غلبه بر ترس انگشتنماشدن و برخوردهای فیزیکی اقلیتی هوچیگر و امثالهم.
اما از همه مهمتر تغییر ترکیب جمعیتی و بهتبع آن الگوی رفتاری اقلیت مهاجران ایرانی است. برای مثال در کشور سوئد یکی از تغییرات اخیر، متأثر از جامعه نوظهور دانشجویان مهاجر ایرانی بوده است. در یک دهه گذشته جمعیتی چندهزارنفری از دانشجویان ایرانی به سوئد مهاجرت کردهاند. جمعیتی که امروز بهمرور در حال جذبشدن به بازار کار و بستن نطفه زندگی جدیدی در غربت است. مهمترین ویژگی این جامعه نوظهور و نسل پساانقلاب، در کنار تحصیلات عالیه، نداشتن تجربه دست اول از تنشها و کشمکشهای اوایل انقلاب و جنگ است. نداشتن این تجربه دست اول باعث شده تا کمتر در مسائل سالهای دهه ٦٠ گیر کند. درعوض تجربه پررنگی از فرازونشیبهای سنگین جامعه ایران بعد از جنگ هشتساله را یدک میکشد و فهم جمعیِ تروتازه و خاکنگرفتهای از تفاوتهای هفت دولت پس از جنگ دارد. تأثیر برخی از این دولتها بر تجربه زیسته خود در خارج از کشور را نیز بهخوبی لمس کرده است.
همین امر موجب شده تا با وجود همه سختیها، ناملایمتیها و محدودیتهایی که این نسل پساانقلاب در نوجوانی و جوانی تحمل کرده است، فهم و درکش از جامعه ایران عموما خاکستری باشد. دستهبندیهای سیاسی را باور میکند. جدالهای سیاسی را جدی میگیرد، نزاعهای سیاسیون را زرگری نمیداند و غالبا برای خود و همنسلانش حدی از کنشگری و فاعلیت قائل است. از قضا همین روحیه باعث شده تا در مهاجرت نیز به تکاپوی شرکت در انتخابات بیفتد.از سفارت ایران مصرانه تقاضای ارسال صندوق رأی کند، توفان ایمیلی و تلفنی راه بیندازد، هر طور که شده راهی برای تماس با معاون برونمرزی وزیر خارجه پیدا کند، روز انتخابات مرخصی بگیرد و حتی تبوتابش برای تعیین سرنوشت ایرانیان ٣٠ سال مهاجرتکرده را نیز دست به شناسنامه کند. همین روحیه و کنشگری باعث شده تا هفته آینده، برخلاف دوره گذشته، شهرهای پرجمعیت گوتنبرگ و مالمو سوئد نیز علاوه بر استکهلم پذیرای صندوق آرای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم باشند.