پول هدایتی برای من هیچ برکتی نداشت / به من گفتن علی دایی نزدیک به چهل تا مغازه داره، گفتم من 41 مغازه می خواهم | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۳
کد خبر: ۲۶۲۳۷۴
تاریخ انتشار: ۲۰:۰۰ - ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۶

کاظم برجلو زمانی مانند برج‌های مراقبت پادگان‌ها، در انتهای خط دفاعی سایپا می ایستاد و از دروازه تیمش مراقبت می‌کرد. او اما با یک انتخاب اشتباه به مرور از فوتبال ایران محو شد.

 

برجلو که حالا وارد فضای مربی‌گری کرده از اشتباه خودش در رفتن به استیل‌آذین می‌گوید. از برکت نداشتن پول مالک این باشگاه و سایر حاشیه‌های فوتبالش.

 

اظهارات برجلو را در ادامه می خوانید:

 

* آقای برجلو شما یه مقطعی واقعا در اوج فوتبال کشور بودی مدافعی بودی که همه ازش یاد می‌کردن ولی خیلی زود رفتی، این رفتن به خاطر مصدومیت ها بود یا به خاطر تصمیمات نادرستی که خودت گرفتی.

- خُب یه بُعدش به خاطر مصدومیت بود. من پارسال مصدوم شدم. من در بازی با پدیده که تو گرم کردن پریدم بالا سر بزنم اومدم پایین، اما پای من رفت تو چاله که MCL من پاره شد که یه عمل اون  جوری داشتم ولی قبلش واقعیت امر اینه که هم به خاطر انتخاب بوده و البته بیشتر به خاطر این بوده که قول هایی داده شده به من که درست نبوده. مثلا من با باشگاه پیکان یا ذوب آهن تمام کردم اما یه مربی به من گفته نه صبر کن می‌برم فلان تیم؛ من روی حرف اون مربی حساب کردم و بعد اومدم دیدم چنین داستانی نبوده و به همین دلیل من یک سال از فوتبال دور بودم؛ خودت می‌دونی که در فوتبال اگه دور بشی از میدان وقتی بر می گردی یه ذره سخت میشه؛ بعد من خودم پارسال وقتی اومدم راه آهن ولی خیلی اذیت شدم. به قدری که من از راه آهن حتی یه هزار تومن هم دریافتی نداشتم و این که مربی هایی که اومدن، مثلا تولد حضرت زینب بوده من رفتم هیئت فرهاد کاظمی، مربی وقت ما اومد تو تمرین، تیم رو جمع کرد و گفت بازیکن ما رفته هیئت دشمن...

 

* پس شما هم اسیر این حرفا شدی؟

- خیلی بد بود؛ میلاد محمدی می‌خواست از ایران بره روسیه که چون تولد حضرت زینب بود ما با هم رفتیم هیئت آقا فرهاد بعد فرداش مربی ما اصلا رویکردش عوض شد. مربی سر تمرین گفت بازیکن ما رفته هیئت دشمن که من نمی‌دونم هیئت رفتن چه ایرادی و چه گناهی داره اتفاقاتی افتاد که نمی‌خوام حالا واردش بشم بعدش من رفتم کلاس های مربی گری..

 

* یعنی بی خیال فوتبال شدی کاملا؟

- ببینید حتی الان خیلی دوست دارم بازی کنم. همین الانم عمو اصغر تو سایپا به من گفت که تو شرایط بدنی ات این قدر خوبه بیا بازی کن، ولی واقعا پارسال این قدر اذیت شدم که دیگه دوست ندارم بازی کنم و الان اومدم تو فضای مربی گری این قدر دوست دارم چون سختی هایی که کشیدم و اتفاقاتی که خودم دیدم دوست ندارم فردا روز بازیکنی به سرنوشت من دچار شه، دوست دارم اگه بتونم تو این فضا بهش کمک کنم به همین خاطر الان با دل و جون اومدم تو فضای مربی گری. اگه خدا عنایت کنه دوست دارم تو این فضا فعالیت کنم.

 

* خیلی ها میگن بزرگ ترین اشتباه برجلو رفتن به استیل آذین بود. فکر نمی‌کنی نباید به استیل آذین می‌رفتی و این مسئله تو رو از استقلال و پرسپولیس و جو رقابتی فوتبال دور کرد؟

- من خودم الان با قطعیت می‌گم که بزرگ ترین اشتباه زندگیم رفتن به استیل آذین بود.

 

* به خصوص اون استیل آذین...

- بله، ببینید من در زمان حضور مایلی کهن در سایپا بودم؛ فصل که تموم شد وقتی برای قرارداد رفتیم حاجی به من گفت به ما گفتن تو رفیق علی دایی هستی و دلت با تیم نیست. در صورتی که من بعد از ابراهیم صادقی کاپیتان تیم بودم، من خیلی ناراحت شدم به حاجی گفتم حاج آقا ما از یازده بازی هشت تاش رو بردیم و در این یازده تا بازی دو تا گل زدم و به خصوص اون گلی که به استقلال زدیم و قهرمانی این تیم را عقب انداخت. گفتم حاج آقا شما اولین کسی بودی که من رو وارد فوتبال حرفه ای کردی چون حاج آقا اصلا من رو برد سایپا، خُب حاجی متقاعد شد و بعد از چند روز زنگ زد به من و با همون اصطلاحی که همیشه به کار می‌بره، گفت باباجون برگرد بیا و گفت فقط رقم قرارداد رو یه مقدار پایین بیار، حالا اون موقع تو سایپا قرارداد آن چنانی نبود. بعد آقای صادقی به من زنگ زد که کاظم برگرد، من گفتم آقای صادقی من خیلی دوست دارم برگردم، اما فوتبال بالا و پایین زیاد داره من شاید تو یه بازی خوب نباشم؛ دوست ندارم مربی نسبت به من ذهنیت داشته باشه ... اما اگر عقل الان رو داشتم حتی اگه حاج آقا، چک هم به من می‌زد باز دستش رو می‌بوسیدم و می‌موندم.

 

* پول استیل آذین وسوسه ات نکرد؟

- ببینید پول استیل آذین خوب بود اما این رو باید بگم که ما هر سال نزدیک به پنجاه درصد جریمه شدیم و این که ببخشید این رو میگم با تمام احترامی که برای آقای هدایتی قائلم، پول استیل آذین هیچ برکتی نداشت. من تو سایپا خیلی کمتر پول می‌گرفتم اما واقعا پول سایپا برکت داشت. اما پول استیل آذین اصلا برکت نداشت و باورتون نمیشه من اصلا هنوزم نمی‌دونم چه دریافتی از این باشگاه داشتم. بعد از یک سال و اندی بازی در استیل آذین به من کلا دو میلیون پول دادن که من رفتم با حاج آقا هدایتی صحبت کردم که اگه امکانش هست به من یه خونه بدن که من یه خونه گرفتم که ای کاش نمی‌گرفتم چون خیلی داستان ها سر این خونه برای من به وجود اومد؛ فکر کنم در همان زمان من شما رو تو اون محل دیدم شما دیدید که ریش های من از استرس ریخته بود، این قدر استرس داشتم. ولی میگم کلا بزرگ ترین اشتباه زندگی ام بود اگه من اون موقع نمی‌رفتم از سایپا هنوز داشتم بازی می‌کردم.

 

* استیل آذین چرا همه چی رو ول کرده بود و بازیکنان انگار هیچ تلاشی نمی‌کردن؟

- ببینید سال اولی که آقای مهرریزی مدیر استیل آذین شد، بهترین سال استیل آذین بود که ما با یک امتیاز کمتر چهارم شدیم، در زمان مربی گری آقای استیلی و مرزبان ما حتی می‌تونستیم سهمیه هم بگیریم. اگه سوم می‌شدیم، ما سهمیه می‌گرفتیم. ولیکن چهارم شدیم و برای سال بعد بازیکنای خیلی تاپ رو به استیل آذین اضافه کردن و استیل آذین کهشکشانی ساخته شد، به قول آقای فردوسی پور می‌گفت این تیم اف سی هالیووده و واقعا تیم شد کهکشانی. اما در چنین شرایطی بعضی بازیکنا شاید بازی می‌کردن بعضیا شاید بازی نمی‌کردن این فضایی رو رقم زد که تنش ایجاد شد. بعدا وقتی که آقای آجرلو در سال دوم مدیرعامل استیل آذین شدن، خیلی زحمت کشیدن، اما اواخر آقای آجرلو مشکلی با آقای هدایتی پیدا کردن و این باعث شد آقای هدایتی برای ما جرایم سنگین در نظر گرفتن و این که حواس آقای هدایتی اصلا به تیم دیگه نبود و انگار خودش دوست داشت تیم نتیجه نگیره و شما دیدید که در سال دوم علی رغم داشتن بهترین مهره ها مثل آقای مهدوی کیا، علی کریمی، حامد کاویانپور، فریدون زندی و خیلی کسای دیگه با بهترین بازیکنان در عین ناباوری سقوط کردیم.

 

* سایپا هم تا مرز سقوط پیش رفت...

- سایپا شرایط خوبی نداشت، خُب خدا رو شکر در نیم فصل دوم با اضافه کردن چند تا بازیکن مثل آقای لک محمد رضا خلعتبری، ایوب کلانتری و عزت پورغاز. ما در نیم فصل دوم بهترین خط دفاعی رو داشتیم و نتایج ما این طوری بود که ما سه تا بازی پشت سر هم رو بردیم الان هم خُب خدا رو شکر شرایطمون بد نیست، اما اون شرایط ایده آلی نیست که مد نظر کادر فنی و باشگاه باشه و شخصیت تیم سایپا هم خیلی بالاتر از رده یازدهم جدوله و این نتایج مد نظر کادر فنی نیست.

 

* آقا خیلی رفیق بازی انگار، تو استیل آذین هم خیلی رفیق باز بودی، شیطون هستی که درون ریزی خودت رو نشون نمی دی...

- خدا رو شکر می تونم این ادعا را کنم که در فوتبال با خیلی ها دوست بودم و محرم اسرار خیلی از بازیکنان حساب می شدم و خدا این لیاقت رو به من داده که با بازیکنان ارتباط صمیمی و برادرانه دارم، میگم بچه ها نسبت به من خیلی لطف دارن و من هم وقتی با کسی دوست میشم حد وسط ندارم. من یا هستم یا نیستم. اگه با کسی دوست هستم دیگه باهاش تمام و کمال هستم این نیست جایی باهاش باشم و جایی نه...

 

* این به تو ضربه نمی‌زنه؟

- ببینید توی فضای فوتبالی مثلا یه مربی به من گفته شما جایی نرو من برات اوکی می‌کنم بعد به قولش عمل نکرده و این به من خیلی لطمه زده و توی فضای خارج از فوتبال یعنی در کار شاید این خصلت ها خیلی به من ضربه زده...

 

* در نسل های مختلف هم رفیق داری هم هم دوره خودت هم از خودت کوچک تر و هم از خودت بزرگ تر، این زرنگی تو هستش که در همه نسل ها رخنه کردی یا نه؟

- این لطف خدا بوده که این اتفاق برای من افتاده من و به علاوه من به بزرگ تر ها همیشه احترام می‌ذارم مثلا با علی آقای دایی این قدر رابطه خوب و صمیمی دارم چون این قدر دوستش دارم و این قدر براش احترام قائلم تا به نسل های کوچک تر برسید که من باهاشون رفیق هستم مثلا کریم انصاری فرد یکی از صمیمی ترین دوستام هست که اختلاف سنی اش با من ده ساله و خیلی از بازیکنای دیگه مثلا اونایی که در سایپا هستن و در تیم ملی جوانان بازی می‌کنن. خدا رو شکر ارتباط من با اینا به قدری صادقانه بوده که اینا من رو به عنوان برادر خودشون می‌دونن و دوست خیلی صمیمی خودشون حساب می‌کنن حالا خدا رو شکر این جوری هست و من راضی ام. من اگه دوباره برگردم به دلیل شخصیت و ذاتم به این شکل زندگی می‌کنم و دوست دارم این طوری باشم.

 

* اسم سه شخص رو میگم شما نظرت رو بگو:

- ابراهیم صادقی: اسطوره سایپا

 

- فیروز کریمی: بنده افتخار کار کردن با آقا فیروز رو نداشتم و فقط چند بار رو در رو با تیمشون بازی کردیم. آقا فرهاد همیشه از ایشون با لقب آقا فیروز یاد می کنن یا فیروزخان، ایشون رو سلطان فنی فوتبال ایران می‌دونن، من باهاشون کار نکردم ولی میگم ایشون سلطان فنی ایرانه...

 

- آقای حسین فرکی: حسین آقا به نظرم یکی از صادق ترین و سالم ترین مربیانی بوده که من در طول زندگیم دیدم و این قدر قلب بزرگ و رئوف و مهربونی داره که در بدترین شرایط همیشه بهترین ها براش اتفاق افتاده و جا داره من اینجا یه تشکر ویژه از حسین آقا داشته باشم که به بنده اجازه دادن کنار ایشون بیام و شروع به کار کنم؛ ولی من در طول فعالیت ورزشی ام شخصی به این مهربانی و این قدر رئوف ندیدم.

 

* تو بیزینس‌من هم هستی و در عرصه رفاقت هم خیلی خوب عمل می‌کنی یعنی جایی فعالیت نمی‌کنی که به ضررت تموم بشه...

- من دوست دارم در فضای فوتبال بهترین مربی باشم اما خارج از فوتبال دوست دارم روزی یکی از بزرگ ترین بیزینس‌من های دنیا بشم. یادمه یه روزی به من گفتن علی دایی نزدیک به چهل تا مغازه داره و من در سر رسیدم نوشتم من باید چهل و یکی مغازه داشته باشم.

 

* آقا شده تا حالا به عنوان یه مدافع کسی رو از قصد بزنی؟

- نه امکان نداشته. من سفت بازی می‌کردم اما از قصد کسی روز نزدم؛ ولی شرایطی که بود من توی بازی بعضی مواقع بعضی از مدافعین و مهاجمین بی احترامی می‌کردن و فشار زیاد می‌شد من اونجا از کوره در می‌رفتم.

 

* فحش هم می‌دادی؟

- صادقانه بخوام بگم آره.

 

* شده بود مثلا پیش خودت بگی الان می‌خوام این بازیکن را در این بازی بزنم؟ چون حنیف عمران زاده برای ما اسم 2 نفر رو برد و گفت من می‌خواستم فلانی و فلانی رو بزنم، زدم ولی بعد پشیمون شدم.

- من تعصب ویژه ای روی بازیکنای تیم خودم داشتم، یه روز یه بازی داشتیم یه بازیکنی حسین کعبی رو زد. من نشونش کردم، یا مثلا به بازیکن بزرگ ما لایی می‌انداخت من نشون می‌کردم ولی همزمان با توپ می‌زدمش.

 

* هوشمندانه می‌زدی؟

- آره ولی ما یه بار با نساجی بازی دوستانه داشتیم که ساعت ده و نیم صبح برگزار کردن و بارون میومد، سرمربی نساجی ناصرخان حجازی بود خدا بیامرزتش، منم همیشه شش استوک یا هشت استوک پام بود؛ یه بازیکنی اونا داشتن که هی همه رو می‌زد و رو همه بازیکنا خطا می‌کرد، من رفتم بهش گفتم داداش یه ذره یواش تر بازی کن، گفت فوتباله دیگه پینگ پنگ که نیست؛ به من خیلی برخورد؛ بعد رضا فروزانی مربی ما بود از بیرون با سوت من رو صدا زد و گفت کاظم و علامت شماره هشت رو با انگشتای دو دستش نشون داد، من هم گفتم باشه، بعد وقتی پا به توپ داشت از جلو به سمت من میومد یه جوری تکل زدم رو پاش قلم بندش که شکست و از ساق پاش خون اومد؛ یهو دیدم ناصرخان خدا بیامرزتش از اون ور گفت این بازیکن شما چه قدر خشنه! البته این یه مورد رو از بیرون به من گفتن بزن؛ ولی واقعا روی بازیکنامون خیلی تعصب داشتم اگه کسی می‌زد یا بی احترامی می‌کرد، آره حتما می‌زدم.

 

* تو مربیایی که باهاشون کار کردی؛ کسی ‌گفته بازیکن خاصی رو بزنید؟

- مربیا معمولا عقاید خاص خودشون رو دارن؛ مثلا مربی میگه فلان بازیکن اگه سفت بری روش می‌ترسه.

 

* کی مثلا سفت بری تو پاش می‌ترسه؟

- توی نسل ما که فورواردها همه خودشون بزن بودن، نمونه اش هم احمد مومن‌زاده! من خودم عمدی هیچ وقت نمی زدم ولی حالا جالبه زمانیکه من استیل آذین بودم و کریم انصاری فرد سایپا بود توی بازی های رو در رومون یه بازی من سه کارته شدم و یه بازی اون سه کارته شد و روبروی هم قرار نگرفتیم موند سال بعد؛ سال دوم وضعیت تیم ما خراب بود و ما به هیچ تیمی نه نمی‌گفتیم، همه رو می‌باختیم بعد اومدیم خوردیم به پست سایپا زمین دستگردی، تو اون بازی ما پنج تا خوردیم؛ اونجا هر وقت کریم به من نزدیک می‌شد من می‌گفتم کریم برو اون ور بذار من تو رو نزنم یکی دیگه رو بزنم.

 

* رحم نمی کردین؟

- نه؛ به پست هم نمی‌خوردیم اون یه طرف بود من یه طرف دیگه.

 

* کسی رو شده بزنی بعد زنگ بزنی معذرت بخوای؟

- من شده در بازی دوستانه تکل بزنم کتف بازیکنی شکسته یا از پشت اومده بچرخه، کف پا رفتم مچش شکسته و آسیب دیده ولی ..

 

* عمدی نبوده...

- نه خداییش یعنی بلافاصله شبِ اون بازی زندگ می‌زدم، من ممکنه چهره ام خشن باشه اما قلب مهربونی دارم.

برچسب ها: پول هدایتی ، علی دایی
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز