محمد جواد لاریجانی فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به پوششی بودن حضور جهانگیری در انتخابات ریاست جمهوری 96 گفته است: «بنده درباره نامزد پوششی شبهه قانونی دارم، البته شورای نگهبان باید در این باره موضع قانونی را اعلام کند که کرده است.»
لاریجانی در تحلیل اعتقاد خود چنین میگوید: «در هر حال بهنظر من اگر شخصی اعلام کند «من نامزد هستم، ولی نامزد پوششی هستم»، بهنظر من اصلاً چنین شخصی نامزد نیست. این سوء استفاده از امکانات نامزدی است. قانون برای کسی که نامزد میشود، امکاناتی برای تبلیغات و غیره گذاشته است، لذا چنین شخصی حق ندارد دست به چنین کاری بزند چراکه این شخص اصلاً داوطلب نیست. برداشت من از قانون این است، افرادی که رسماً گفتهاند کاندیدای پوششی هستند، اصلاً صلاحیت نامزدی ندارند حتی اگر رجال سیاسی و دینی باشند.»
**
نیم نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری 92
اگرچه این روزها بیشتر از هر زمان دیگری از اصطلاح«نامزد پوششی» در محاورات حتی روزمره اجتماعی نیز استفاده میشود اما این مسئله مسبوق به سابقه بوده و چندان موضوع جدید و غیر قابل فهمی در جریانات سیاسی و انتخاباتی نیست. آن چنان که همگان دانند در انتخابات ریاست جمهوری 92 این چهرهها بهعنوان کاندیداهای نهایی و مورد تایید شورای نگهبان، حضور داشتند؛ حسن روحانی(اعتدال و توسعه)، محمدرضا عارف (اصلاحطلب)، سعید جلیلی (جبهه پایداری)، محمدباقر قالیباف (اصولگرا)، علی اکبر ولایتی (اصولگرا)، محسن رضایی (اصولگرا)، غلامعلی حداد عادل (اصولگرا) و محمد غرضی(مستقل).
با نگاهی گذرا به ترکیب نهایی نامزدهای ریاست جمهوری یازدهم به این نتیجه ساده خواهیم رسید که اساسا حضور چهرههایی چون
حدادعادل و نیز ولایتی و حتی محسن رضایی، صورتی عریان تر از نامزد پوششی است که این روزها، کم کم در حال تبدیل شدن به یک چالش سیاسی است. اگرچه ائتلاف یا همان بهره بردن از نامزد پوششی در انتخابات 92 به جای آن که به پیروزی اصولگرایان بینجامد، بلای جانشان شد اما در همان زمان نیز این مسئله به سادگی قابل درک بود که حضور 4 نامزد از یک طیف خاص معنایی جز تن دادن به مبارزات پوششی
نخواهد داشت. این مسئله با این توصیف اضافه قابل فهمتر است که حتی میتوان سعید جلیلی را نیز از این قبیله به شمار آورد.
بعدها و وقتی ولایتی متهم به عدم همکاری با ائتلاف 1+2 شد در مقام دفاع و پاسخگویی به نکاتی اشاره میکند که بد نیست مخالفان سرسخت نامزد پوششی که این روزها تا پای بیرون راندن حریف نیز یقه جر میدهند! بدان توجهی ویژه داشته باشند:
«ولایتی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که در جریان انتخابات 92 ائتلاف 1+2 شکل گرفت، که برخیها معتقدند شما به نفع قالیباف مانند حداد عادل کنارهگیری نکردید، حقیقت ماجرای این ائتلاف چیست؟ اظهار داشت: در اسفند ماه سال91 در جلسهای که نمایندگان سازمان تبلیغات اسلامی (روحانیون) حضور داشتند، یکی از روحانیونی که وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی بود از بنده سوال کرد، اگر جامعه روحانیت و جامعه مدرسین تصمیمی را برای کاندیدای مورد نظر ریاست جمهوری بگیرند، شما چه کار خواهید کرد؟، از میان 3 نفری که حضور داشتیم (محمد باقر قالیباف، غلامعلی حداد عادل، علیاکبر ولایتی) بنده تبعیت خود را اعلام کردم و همچنین در جلسات بین خودمان به صراحت اعلام کردم که هر تصمیمی که جامعه روحانیت و
جامعه مدرسین بگیرد، تابع آن میشوم. این نظر را فقط بنده داشتم. پس از آن جامعه مدرسین رای داد و بصورت مکتوب با امضای آیتالله یزدی کاندیدای جامعه مدرسین، بنده اعلام شدم. وی در ادامه افزود: در این میان آقای لاریجانی این اختیار را از بنده گرفت که اگر همه به نفع آقای قالیباف کنار رفتند بنده نیز کنارهگیری کنم اما کسانی بودند که کنارهگیری نکردند و عملا اگر بنده هم کنارهگیری میکردم از سوی اصولگرایان حداقل دو کاندیدا وجود داشت البته بنده نیز برای کناره گیری نسبت به حضور یک نفر در انتخابات راضی بودم و عدم کناره گیری بعضیها باعث شد از روند انتخابات کنارهگیری نکنم. آقای لاریجانی و یکی از علمای جامعه مدرسین اعلام کرد اگر دیگران را برای کنارهگیری راضی کردید، کنارهگیری ولایتی نیز در جیب بنده است البته برخیها در این زمینه حرفهای زیادی زدهاند و بنده نیز عادت ندارم مجادله کنم.
آن ائتلاف به دلیل برخی اختلافات درونی اگرچه هیچ گاه شکل نگرفت اما پایه گذار ائتلافهای بزرگتری شد که آنها نیز هیچ گاه ختم به خیر نشدند از جمله ائتلاف بزرگ اصولگرایان در انتخابات اسفند 94 که در نهایت به تشتت بیشتر جناح اصولگرا منتهی شد.
***
یک پرسش از جمنا
جمنا در حرکتی پر سر و صدا و رسانه محور با حضور تمامی چهرههای خرد و کلان اصولگرایی، در نهایت به 5 چهره نهایی میرسد: رئیسی، زاکانی، بذرپاش، قالیباف و فتاح که در یک جا به جایی قابل تامل، حاجی بابایی جانشین فتاح میشود و اما در نهایت، بذرپاش ثبت نام نمیکند(دیر میرسد!)،
حاجی بابایی و زاکانی تایید صلاحیت نمیشوند و به این ترتیب از جبهه جمنا دو نامزد راهی کارزار انتخابات ریاست جمهوری میشوند. با اضافه شدن میرسلیم، شاهد این واقعیت هستیم که جناح اصولگرایی از سه نامزد در رقابت با حسن روحانی بهره مند است و کم شنیده و دیده نشده که در تحلیلها یکی به نفع دیگری در حال کنار گذاشته شدن است.
خیلی قبل تر از اعتراض علنی لاریجانی به نامزد پوششی، عباس عبدی به گونهای دیگر به اینگونه حضور در یک انتخابات مهم معترض شده و گفته بود: «این بیمعنی است که 5 نفر بیایند و مثلا با روحانی یا هرکس دیگری مناظره کنند تا آقایان و خانمهای جمنا به این نتیجه برسند که کدام یک از افراد به عنوان نامزد آنان بهتر هستند. این سوءاستفاده از امکانات عمومی و نیز خلاف منطق رقابت درون حزبی است.» و شاید نحوه برخورد جمناییها در حضور جهانگیری به عنوان نامزدی که در نهایت مدافع مواضع رئیس جمهور فعلی است بی تاثیر نبوده است.
این که اساسا نامزدی را پوششی و ضربهگیر و غیره بنامیم در اصل ماجرای رقابت تاثیری برجای نخواهد گذاشت زیرا این موضوع نه جدید است و نه عجیب و در همه جای دنیا نیز مرسوم است اما این که در مواجهه با یک رقیب قدر انتخاباتی از محرومیت و بیرون راندن و غیره سخن به میان آوریم اندکی دور از ذهن و غیراخلاقی است آنهم در حالی که اصل موضوع حاصل کار دوستان خودشان باشد و نه جناح مقابل.
آن چه از انتخابات ریاست جمهوری 92 به بعد شاهد بوده ایم، حضور پرتعداد اصولگرایان در هر انتخاباتی بوده است زیرا از آن جایی که این جناح سیاسی چندان به پایگاه اجتماعی برخی از چهرههای خود مطمئن نیستند همواره کوشیدهاند تا با تقسیم آرا به فکر بهرهوری از حداقلها باشند و شاید یکی از دلایلی که همگان فهمیدند عدم حضور مردم در انتخابات مجلس دهم به نفع اصولگرایان است نیز همین مسئله بود.
در نهایت و به عنوان سخن پایانی باید گفت که جهانگیری نیز به مانند 5 نامزد دیگر از فیلترهای شورای نگهبان عبور کرده، این حق برایش محفوظ است که به صورتی کاملا مساوی و عادلانه از تمامی امکاناتی که قانونگذار در اختیارکاندیداهای دیگر گذاشته استفاده کند و حال اگر در ابتدا، میانه و یا انتهای کار به این نتیجه رسید که به نفع نامزدی دیگر، صحنه رقابتها را ترک کند خلافی مرتکب نشده و تنها از یک استراتژی انتخاباتی به نفع نامزد مورد علاقه خود برای پیروزی نهایی بهرهمند شده است. نکته حائز اهمیت آن که چهره معترض اساسا توجهی به اظهارات جناح خودی ندارد که خیلی راحت از پوششی بودن برخی برای برخی دیگر سخن به میان میآورند و آن را نه خلاف قانون میدانند و نه خلاف اخلاق و اما چون جهانگیری موضعش اول مشخص است و در ثانی در تقابل با جناح آنطرفیها اینگونه آماج حملات این رسانه و آن چهره قرارگرفته و در ادامه نیز قرار خواهد گرفت. تحلیل کوتاه و جامع این اعتراض آن است که زوج جهانگیری ـ روحانی کابوسی است که اصولگرایان برای تضعیف و
ازهمبریدن آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند بود!