بهترین پند کاری ام را یکی از دوستانم به نام (آرتو لویت) به من داد. صرفا پند او بود که مرا به اینجا یعنی صاحب بزرگترین فروشگاه زنجیره ای دنیا رساند. سال ها پیش کارمند یکی از فروشگاه های بزرگ بودم. مدت 12 سال بود که در آنجا مشغول به کار بودم.

در این مدت مسیر پیشرفت کاری ام خیلی کند بود، یعنی اصلا جای پیشرفت زیادی در آن فروشگاه وجود نداشت. می دانستم که این کار آینده ای ندارد و بالاخره باید روزی از این کار دست بردارم. در آن زمان پیشنهادی از فروشگاه (آن تیلور) به من شد که آن هم یک فروشگاه زنجیره ای بزرگ بود.

خیلی راجع به آن فکر کردم .معمولا وقتی آدم گرفتار تغییر شغل می­ شود ، قبل از هر اقدامی کمی نگران می ­شود و بیشتر به دنبال دلایلی برای رد کردن پیشنهاد می گردد تا قبول آن، خلاصه من هم آن پیشنهاد را رد کردم. فردای آن روز ملاقاتی با (آرتولویت ) داشتم. نظر او خیلی برایم مهم بود.او فردی باهوش بود و بعد ها هم رئیس بازار بورس آمریکا شد .همین طور که در حال شام خوردن بودیم ، داستان را برایش تعریف کردم. او هم گفت: (اگر مطمئنی که کارت در این فروشگاه پیشرفتی ندارد، به سرعت رهایش کن. من اگر جای تو بودم حتما این پیشنهاد را قبول می کردم.)

فردا صبح با آن شرکت تماس گرفتم و گفتم که نظرم عوض شده و به این کار علاقه مندم .هفته بعد هم از فروشگاه قبلی استعفا دادم. تا به امروز، این بهترین نصیحتی بوده است که گرفته ام. اگر آن شب با او به شام نمی رفتم ، امروز در این جایگاه نمی بودم. .حق با او بود.