«مردم راه خود را پیدا کردهاند.» این جملهای از هاشمی رفسنجانی است که جهانبخش خانجانی در گفتوگوی خود با همدلی به آن اشاره میکند. خانجانی معتقد است مردم راه اعتدالی هاشمی را در انتخابات سال 96 ادامه خواهند داد.
به گزارش روز نو؛ او درگفتوگو با همدلی همچنین تاکید میکند که هاشمی با یک جریان تعریف میشود، همان جریانی که روحانی را پیروز انتخابات کرد.
دو هفته جامعه سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی را از دست داد. شما چه تصویری از آینده ایران بدون هاشمی دارید؟
درگذشت آقای هاشمی، ضربه بزرگی به عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور وارد کرد و بعید میدانم به این زودیها کسی بتواند جای ایشان را پر کند. اما ایشان با روشی که در کشور بنا نهاد، افرادی را تربیت کرد که بتوانند منش عدالتخواهانه، اعتدالی و عقلانی هاشمی را در کشور ادامه دهند. هرچند ممکن است جامعه مقداری با سختی مواجه شود اما من معتقدم همانطور که آیتالله هاشمی فرموده بودند مردم راه خود را پیدا کردهاند و دیگر شرایط پیشین اتفاق نخواهد افتاد. اما آنچه اهمیت دارد این است که باید مسیر عقلانی، اعتدالی و دوری از تندگویی و رادیکالیسم را سرلوحه رفتار خودمان قرار دهیم. آقای هاشمی سخنشان همیشه امید به آینده بود، ژرفنگر بود و به ایران و آینده خوب کشور فکر میکردند. متاسفانه عدهای کشور را تنها برای خودشان میخواهند. اما آقای هاشمی اعتقادشان این بود که این ما هستیم که باید خودمان را برای وطن بخواهیم. به نظرم این میتواند مسیر درستی را پیش روی کنشگران سیاسی و اجتماعی قرار دهد.
ما شاهد چند چهره از آقای هاشمی بودهایم. ایشان از سال 84 به این سو، ائتلاف محکمی با اصلاحطلبان پیدا کردند. به نظر شما هاشمی اخیر پختهتر شده بود یا اینکه اساسا هاشمی یک مشی را طی کرده است؟
من با مطالعات و حشر و نشری که در 20 سال اخیر با آقای هاشمی داشتهام نمیخواهم بگویم ایشان بیخطا بود و او را موجودی رویایی و اوتوپیایی تصور کنم. اما در بین مسئولین جمهوری اسلامی یکی از واقع بینترین و واقعگراترین مسئولان بود. ایشان از همان ابتدا به مباحث به صورت عقلانی نگاه میکردند نه آرمانگرایانه. ایشان در سال 63 در زمان جنگ متروی تهران را مطرح کردند که این نشان میدهد چنین مدیری دوراندیش و ژرفنگر است، نه احساساتی. در سالهای 84 به بعد هم که مدیریت دولت نهم و دهم را برای کشور مضر میدانستند و این تفکر را مانع رشد کشور به حساب میآوردند، سعی کردند با این شیوه مبارزه کنند. در سالهای بعد نیز ایشان از دیدگاههای مردم حمایت کردند و مردم به نوعی احساس کردند آقای هاشمی حرف دل آنها را میزند. در واقع ایشان در یک بردار به سمت تعالی حرکت میکرد. ممکن است ایشان در جایی هم نقصانی داشته باشد و اشتباهی صورت گرفته باشد، اما برداری که میشود در زندگی ایشان ترسیم کرد یک بردار رو به رشد و رو به بالا بود. این بردار و برآیند رفتار و کردار آقای هاشمی مهم است و نشان میدهد که هاشمی معتدل و با رویکرد عقلانی واقعگرا بود. البته آرمانگرایی خوب است، اما باید با واقعیتها منطبق باشد. توانمندیها کارآمدیها را مشخص میکند. آرزوها ممکن است جهتدهی کنند اما نمیتوانند منشا کارها قرار بگیرند. مهم این است که چقدر توانمند هستیم و چقدر میتوانیم کارآمد باشیم. ایشان بیشتر از اینکه به آرزوهایشان فکر کنند به واقعیات توجه داشت و توانمندیها را در نظر میگرفت.
ایشان در سال 92 از آقای روحانی حمایت کردند. موجی که ردصلاحیت ایشان و حمایت ایشان از آقای روحانی به وجود آورد. ظاهرا اکنون آقای روحانی برای انتخابات 96 تنها شدهاند. اینطور نیست؟
نه. به نظر من وجود آقای هاشمی برای کشور مفید بود و همه ارکان از برکت وجود ایشان بهرهمند بودند و این برای کشور موهبت بود. درباره آقای روحانی هم این مسئله صادق است. اما به هرحال ما جامعهای رو به رشد داریم. وقتی انقلاب کردیم فکر میکردیم ممکن است خیلی مسائل ادامه پیدا نکنند. جامعه انقلابی ما سعی کرد به سمت تثبیت نظام برود. بعدها اگرچه فراز و نشیبی در طی مسیر ایجاد شد اما برآیند مثبت بود. به نظر من مردم مشی آقای هاشمی را سرلوحه کار خود قرار دادند و در نبود آقای هاشمی بیشتر توجه میکنند که این روش را پیاده کنند. من برای انتخابات 96 دغدغه خاطری ندارم، چرا که فکر میکنم مردم با امید به آینده و مشی عقلانی آقای هاشمی و جریان اصلاحطلب را که آقای هاشمی حمایت میکرد، ادامه خواهند داد و اگر در سال 96 مانعی جدی پیش نیاید، به سمت خوبی پیش خواهد رفت. از این نظر آقای روحانی با مشکلی روبهرو نخواهند بود. آیتالله اشاره فرمودید. آقای هاشمی در انتخابات هفتم اسفند مجلس خبرگان هم رای اول را به دست آورد. به نظرتان چه کسی میتواند صندلی خالی ایشان را پر کند؟ اصلا فرد مناسبی برای جانشینی آقای هاشمی هست؟
ما روایتی داریم که میگویند هیچ چیز نمیتواند سرمهای را که با نبود علما در جامعه ایجاد میشود، پر کند. کسی هم نمیتواند جای آقای هاشمی را بگیرد. ولی با توجه به فرآیندی که در کشور وجود دارد و با وجود رشد ابزارهای اطلاعرسانی به نظر من مهم نیست که چه کسی در جای آقای هاشمی قرار بگیرد. مهم این است که خبرگان در مسیری حرکت کنند که مردم بتوانند احساس کنند این مجموعه در مسیر عقلانی قرار دارد. طبیعتا اگر مردم چنین احساسی نداشته باشند ما در آینده دچار بحران خواهیم
شد.
خود آقای هاشمی در انتخابات گذشته لیست معرفی کرده بودند. به نظرتان چه کسی میتواند در نبود ایشان این نقش را ایفا کند؟
به نظر من نباید آقای هاشمی را به عنوان یک جزء یا یک مجموعه منفصل ببینیم. آقای هاشمی با یک جریان تعریف میشود. وقتی جریان مردمی در کنار آقای هاشمی قرار گرفت، ایشان توانست موثر باشد. به هرحال میدانیم که شخصیتها و طبقات اجتماعی در فرآیند یک جریان قرار میگیرند و تحت شرایط خاصی میتوانند تاثیرگذار باشند. آقای هاشمی به دلیل همراهی قاطبه مردم و همراهی شخصیتهای دیگری از جریان اصلاحطلب بود که توانست به این پیروزی دست پیدا کند، همانطور که آقای روحانی اگر حمایت اصلاحطلبان و اصلاحگرایان را نداشتند به پیروزی دست پیدا نمیکردند. میخواهم بگویم جامعه به حدی از رشد و بلوغ رسیده است که بتواند مسیر و راه درست آقای هاشمی را ادامه دهد.
*همدلي