پنجشنبه سیام آذرماه ؛ ساعت هشت و نیم صبح ؛ فورا یک خبر در شبکههای مجازی پخش میشود. بخشی از طبقات فوقانی ساختمان پلاسکو درحال سوختن است.
به گزارش روز نو؛ دو سه ساعت بعدتر. چیزی میشنوی که باورپذیریاش بسیار دشوار است. پلاسکو ساختمانی با بیش از نیم قرن قدمت فرو ریخته و بر سر آتش نشانان آوار میشود.
اتفاقی که آنقدر جنجالی هست تا مسئولین مختلف را از دولتیها گرفته تا مجلسیها، از شورای شهریها تا شهردار، دوباره پای دوربینهای فیلمبرداری بیاورد.
یادمان نرود! زمان انتخابات 96 بسیار اندک است. هم انتخابات ریاست جمهوری و هم انتخابات شورای شهر.
و بی تردید در آنچه روی داده یک سر مقصرین؛ همه آن مقامات شهری و دولتی هستند که دارند خودشان را برای اردیبهشت 96 آماده میکنند. پس، به ناچار کلاههای ایمنی بر سر و لباس کار برتن، خود را به معرکه پلاسکو میرسانند تا مقابل میکروفنهای صداو سیما، هر یک خود را مسئولیت پذیرتر از دیگری و غمخوارتر از رقبا در این سانحه نشان دهند.
**
یافتن مقصرین
و البته مثل همیشه و طبق عادت به دنبال هر سانحه و بحرانی در ایران ؛ انگشتهای اتهام به سوی یکدیگر نشانه میرود. گاه دیواری کوتاه تر ازخود مردم پیدا نمیشود و گاه مسئولین میانی که چوب مسئولین بالادستی را باید بخورند...
در حادثه پلاسکو چه مدیریت ساختمان، چه همه کسانی که به هشدارهای ایمنی درباره پلاسکو توجهی نکردند ؛ چه مردمی که با ازدحامهای بی مورد جلو کمک رسانی را گرفتند ؛ چه اعضای شورای شهر تهران؛ چه دولتی که معاون اول خودش را به محل حادثه میفرستد تا از رقابت در نمایش دلسوزی کم نیاورد و چه محمدباقر قالیباف که مجبور میشود سفر قم را تعطیل و به خرابههای پلاسکو رجوع کند.... همه مامقصریم.
پس درکنار برخی مردم و دولت ؛ شهردار تهران نیز نمیتواند از زیر بار تقصیر خود شانه خالی کند.
**
سفر قم بازگشت انتخاباتی به پلاسکو
شهردار تهران که پیش از فروریختن کامل ساختمان پلاسکو در سفری شاید انتخاباتی به قم!! رفته بود. پس از تخریب کامل ساختمان پلاسکو منت برسر گذاشته! و فاصله صد کیلومتری قم را به سمت تهران بازگشت تا بلکه از طریق این بازگشت حماسی! نزد آوارهای پلاسکو رفته و باردیگر فرصت را غنیمت بشمرد و همچون دولتیها و شورای شهریها؛ وی نیز از ژستهای پسا پلاسکویی! باز نماند.
طبیعی است بنا به رسم سیاست؛ حضور قالیباف در جمع آتش نشانان، همانطور که به کام اصولگرایان و رسانههایی ازاین دست خوش میآید تا جایی که از اقدام شهردار تهران به عنوان یک اقدام بینظیر یاد میکنند؛ عدهای از اصلاح طلبان هم او را برنتابند و یکی از مقصران ماجرای پلاسکو دانسته و خواستار استعفای قالیباف شوند!
**
لاشخورها چه کسانی هستند؟
اما موضوع از جایی شروع میشود که رسانههای اصولگرا با همان زبان عجیب و غریب خود، از اصلاح طلبانی که محمد باقر قالیباف را یکی از مقصرین ماجرای پلاسکو نام میبرند و خواهان استعفای او هستند با عنوان "لاشخورها!"یاد میکنند. در شبکههای اجتماعی نیز "هشتکی "با همین عنوان به راه انداختهاند.
به طور مثال بدنیست برخی جملاتی را که در یکی از کانالهای منتسب به خبرگزاری فارس آمده مرور کنیم: " کی داره توییت میزنه؛ استعفا !...معلومه لاشخور سیاسی !"، یا " کاسب کاسب است. یک روز در مجلس ترحیم شعار میدهد و امروز از تحریق، بهره برداری سیاسی میکند." "(خطاب به یک خبرنگار اصلاح طلب که خواستار استعفای قالیباف است )مملکت خبرنگار نیازداره نه لاشخور!"
البته در این که نباید از رویداد و فاجعهای که در آن گروهی از شهروندان و آتش نشانان جان خود را از دست داده اند به فکر بهره برداری سیاسی بود و نباید از نمد خونین هیچ مصیبتی برای حب و بغض سیاسی کلاه بسازیم شکی نیست اما...
**
یادشان رفته
اما رسانههای اصولگرا در حالی در قبال مطالبه استعفای قالیباف از سوی برخی از اصلاح طلبان (پس از فاجعه پلاسکو)، خونشان به جوش آمده و دم از انسانیت میزنند و در خواست استعفای قالیباف را بهره برداری سیاسی توصیف میکنند و در لفظی نامتعارف مطالبه کنندگان این موضوع را لاشخور! مینامند که گویی یادشان رفته در چنین اقداماتی خود مسبوق به سابقه هستند و اگر بنا به لاشخوری سیاسی است، این عده ید طولایی در این کار دارند.
در ماجرای پلاسکو اگرچه این عده از قالیباف دفاع میکنند و هرگونه تقصیری را از او سلب؛ ولی در همین ماجرا انگشت اتهام را به سوی دولت برده و مینویسند :" خرید بالگرد اطفای حریق اولویت داشت یا خرید میلیاردی ایرباس؟ " و بعد به تمسخر خطاب به وزیر راه مینویسند " عباس عشق ایرباس!" به عبارتی برخی اصولگرایان نیز، دولت را در فاجعه پلاسکو مقصر قلمداد میکنند!
پس باید گفت پلاسکو اسباب لاشخوری سیاسی برخی از اصولگرایان برای حمله علیه دولت نیز شده است... اما این همه اش نیست ...
کافی است سری بزنیم به سه هفته پیش و یک فاجعه تلخ دیگر... فاجعهای که در آن بازهم گروهی از مردم بی گناه جان باختند.
**
"قطار شرمساری" یادتان هست؟
جمعه ۵ آذر ۱۳۹۵ بود که برخورد قطار در محور سمنان–دامغان در ایستگاه هفت خوان ! روی داد. اتفاقی که نزدیک به 50 نفر از هموطنانمان را به کام مرگ کشید.
و جالب اینجاست که در پنجم آذرماه، همانهایی که امروز دم از رفتار شرافتمندانه و انسانیت میزنند و ازاین میگویند که نباید از یک فاجعه منجربه فوت هموطنان بهره برداری سیاسی کرد ( و هر کس دست به این کار بزند لاشخور است!)، از دل و جان مایه گذاشتند تا با خون مردم دلالی سیاسی کنند و از برخورد این دوقطار، دولت را به تیغ و وزیر راه "عباس آخوندی" را به استیضاح بکشانند.
آنها حسن روحانی را مقصر شماره یک قطار سمنان – دامغان توصیف میکردند و با کنایه به نامه حسن روحانی درباره لغو سخنرانی مطهری در مشهد
- که این لغو سخنرانی را مایه شرمساری دانسته بود – درباره سانحه قطار در روزنامههایشان تیتر زدند: "قطار شرمساری!"
بدنیست بدانید یکی از روزنامههایی که چنین تیتری را برای توصیف فاجعه قطار سمنان برگزید روزنامه نوپای حامی شهردار تهران بود. آن موقع نه تنها سایر رسانهها از جمله کانال منتسب به خبرگزاری فارس، این عمل رسانه همسوی خود را لاشخوری سیاسی توصیف نکرد بلکه در مدح و ثنای این تیتر و زیر تیتر آن روزنامه که نوشته بود "مسافران۷:۴۷ قربانی خریداران ۷۴۷(اشاره به ساعت سانحه قطار سمنان)"، برآمد و با تصویری از روزنامه حامی شهرداری نوشت :"روزنامه... خیلی ریز و عالی به ماجرای خرید هواپیماهای تشریفاتی دولت اشاره کرده است."
لفظ "قطار شرمساری" بعدها به طور گستردهتر تبدیل به یک اصطلاح برای سوءاستفاده اصولگرایان از فاجعه قطار سمنان جهت کوباندن و تحقیر دولت شد.
مثلا روزنامه اصولگرای "وطن امروز" تا مدتی بهجای استفاده از نام دولتمردانی چون روحانی و وزیر راه، از کلمه " قطار شرمساری " استفاده میکرد، همین چند روز پیش یکی از تیترهای صفحه اول این روزنامه چنین بود: " یکصد امضا پای استیضاح قطار شرمساری !" که اشاره به طرح استیضاح وزیر راه و شهرسازی – عباس آخوندی- داشت.
و یا این تیتر یکی از خبرگزاریهای اصولگرا که: "قطار شرمساری مرگ مردم را روی ریل انداخت!"
**
نمی اندیشیدند
قبل از سانحه پلاسکو، برخی رسانهها و خبرنگاران اصولگرا به تنها چیزی که نمیاندیشیدند جان مردمی بود که در سانحه قطار سمنان از دست رفت. این عده بعد از سانحه قطار سمنان، تمام
هم و غمشان تخریب و مقصر دانستن تمام و کمال حسن روحانی بود.
تیترهای دیگر این رسانهها چون:" نتیجه سوءمدیریت دولت تدبیرو امید ؛ کشته شدن دههانفر در اثر برخورد دوقطار." استعفای زوری مدیر عامل راه آهن خیال مقصرین اصلی را راحت کرد " و...حدیث مفصلی است از این مجمل.
خبرنگاران و اصولگرایانی که در پنجم آذرماه از یک سانحه دلخراش بهره جناحی بردند و تنها بهدنبال مقصر دانستن دولت بودند، نه تنها اقدامشان لاشخوری سیاسی! نام نگرفت بلکه دلسوزی برای مردم نیز تعبیر شد.
ولی اکنون که در ماجرای پلاسکو، پای قالیباف (کاندیدای احتمالی و محبوبشان در سال 96) درمیان است،کوچکترین انتقادی را از وی برنمیتابند و از خبرنگاران اصلاح طلب و یا کسانی که شهردارتهران را یکی از مقصرین ماجرا میدانند، با لفظ لاشخور! یاد میکنند.
یک بام و دوهوای جریان اصولگرا یعنی همین؛ اینکه در ماجرای قطار سمنان حسن روحانی را مستوجب بدترین حملات بدانند، اما در داستان پلاسکو به قالیباف نازکتر از گل نگفته، وی را فرمانده مدیریت میدان فاجعه پلاسکو بخوانند. از قالیباف اسطوره بسازند و به هر کسی که لب به انتقاد از شهردارتهران نیز گشود توهین کنند.
**
عاری از گناه ؟
در تمامی حوادث تلخ این مدت از ماجرای قطارهای سمنان بگیرید تا مسئله گورخوابها تا ساختمان پلاسکو ؛ نه میتوان و نه باید دولت را بی تقصیر دانست. اما این را هم از یاد نبریم که نه میتوان و نه باید شهردار تهران را چون قدیسی بر شمرد که عاری از هر اشتباهی است!
شاید بد نباشد تا حرفهای شهاب طباطبایی فعال سیاسی را مرور کنیم که میگوید : "در شرایطی که سگهای زندهیاب به دنبال نجات جان آدمها هستند، رقبای سیاسی به جای همدلی و همکاری، مقصریابهایشان را به کار انداخته اند!"
و یا محمد مهدی تندگویان که نوشته: "جان قهرمانان آتشنشان محل بازیهای سیاسی نیست. همکاران من اگرکاری از دستشان ساخته نیست، بهتر نیست حداقل سکوت کنیم و ژست انتخاباتی نگیریم؟"
ای کاش اصولگرایان این یکبار را سر و ته یککرباس نباشند و کمی به مردم و خانوادههای جانباختگان (چه در سانحه قطار سمنان و چه در سانحه پلاسکو) احترام بگذارند و از روی
حب و بغض سیاسی نیز کسی را " لاشخور " توصیف نکنند، بخصوص وقتی که میدانند خود پروندهای قطورتر در بهرهبرداریهای سیاسی از خون مردم دارند. یادمان باشد؛ مقصرین همه اتفاقات تلخ باید توبیخ شوند حال چه مقصر آن دولت باشد و چه شهردارتهران و شورای شهر.
رسانههای اصولگرا در حالی در قبال مطالبه استعفای قالیباف از سوی برخی از اصلاحطلبان( پس از فاجعه پلاسکو)، خونشان به جوش آمده و دم از انسانیت میزنند و در خواست استعفای قالیباف را بهره برداری سیاسی توصیف میکنند و در لفظی نامتعارف مطالبه کنندگان این موضوع را لاشخور! مینامند که گویی یادشان رفته در چنین اقداماتی خود مسبوق به سابقه هستند
خبرنگاران و اصولگرایانی که در پنجم آذرماه از یک سانحه دلخراش بهره جناحی بردند و تنها به دنبال مقصر دانستن دولت بودند،نه تنها اقدام شان لاشخوری سیاسی ! نام نگرفت بلکه دلسوزی برای مردم نیز تعبیر شد. ولی اکنون که در ماجرای پلاسکو، پای قالیباف (کاندیدای احتمالی و محبوب شان در سال 96) درمیان است،کوچکترین انتقادی از وی را برنمیتابند و از خبرنگاران اصلاحطلب و یا کسانی که شهردارتهران را یکی از مقصرین ماجرا میدانند با لفظ لاشخور! یاد میکنند.
*آفتاب نيوز