سرنوشت ایران پس از آيت الله هاشمی | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۹
کد خبر: ۲۴۶۸۱۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۷ - ۲۲ دی ۱۳۹۵
با درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی فصل جدیدی در تاریخ تحولات جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت چه آنکه اکبر هاشمی که از او به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام یاد می‌شود نبودنش در سپهر سیاست ایران می‌تواند برای نظام اسلامی سرنوشت ساز باشد. رسانه‌های جهان بعد درگذشت او تحلیل‌های مختلفی درباره مناسبات سیاسی ایران در دوران بعد از هاشمی منتشر کردند. شخصیت‌های سیاسی داخل کشور نیز عمدتاً با عبارت قابل تاملی همچون «هنوز داغ هستیم و نمی‌فهمیم چه اتفاقی افتاده است» از مهم و تأثیر گذار بودن خلاء وجودی آیت الله هاشمی رفسنجانی برای نظام سخن می گویند. روز گذشته نیز پس از تشییع باشکوه مردمی پیکرش که بزرگ‌ترین مراسم تشییع پس از رحلت امام محسوب می‌شد، بعد از سال‌ها دوری به مرادش یعنی رهبر فقید انقلاب رسید.
با درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی فصل جدیدی در تاریخ تحولات جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت چه آنکه اکبر هاشمی که از او به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام یاد می‌شود نبودنش در سپهر سیاست ایران می‌تواند برای نظام اسلامی سرنوشت ساز باشد. رسانه‌های جهان بعد درگذشت او تحلیل‌های مختلفی درباره مناسبات سیاسی ایران در دوران بعد از هاشمی منتشر کردند. شخصیت‌های سیاسی داخل کشور نیز عمدتاً با عبارت قابل تاملی همچون «هنوز داغ هستیم و نمی‌فهمیم چه اتفاقی افتاده است» از مهم و تأثیر گذار بودن خلاء وجودی آیت الله هاشمی رفسنجانی برای نظام سخن می گویند. روز گذشته نیز پس از تشییع باشکوه مردمی پیکرش که بزرگ‌ترین مراسم تشییع پس از رحلت امام محسوب می‌شد، بعد از سال‌ها دوری به مرادش یعنی رهبر فقید انقلاب رسید.

روز گذشته تمام خیابان‌های منتهی به دانشگاه تهران بسته بود. هنوز به ساعت 8 و نیم و زمان برگزاری نماز بر پیکر آیت الله هاشمی نرسیده بودیم که دیگر اطراف دانشگاه پر شد از مردمی که گرچه خیلی‌هایشان اجازه ورود به دانشگاه را پیدا نکردند اما با در دست داشتن پلاکاردهایی منتظر ورود پیکر بی جان آیت الله برای بدرقه کردنش بودند: «بدرود امیرکبیر»، «خداحافظ پیر اعتدال»، «ناشران در سوگ استوانه محکم خردورزی»، «هاشمی زنده است تا نهضت زنده است»، «مظهر استقامت و صبر و مرد فرداها» «سفر به خیر رفیق دیرین» و «به خدا می‌سپارمت»

عده‌ای گریه می‌کردند، عده‌ای سیاه پوش بودند و عده‌ای دیگر با سر دادن شعارهایی مانند «هاشمی هاشمی راهت ادامه دارد» «هاشمی هاشمی خدا نگهدار تو»، «عزا عزاست امروز روز عزاست امروز، جمهوری اسلامی صاحب عزاست امروز»، «عزا عزاست امروز روز عزاست امروز، هاشمی مبارز پیش خداست امروز» «هاشمی درود رهبر ما بدرقه راه تو»، «حسین حسین شعار ماست هاشمی افتخار ماست»، «وصیت هاشمی، حمایت از خاتمی» از او نقدیر می‌کردند.

از سوی دیگر نبود هاشمی رفسنجانی در معادلات سیاسی ایران بخصوص برای جریان اعتدال و اصلاحات می‌تواند بسیار مهم تلقی شود برخی بر این باورند که با رفتن علی اکبر هاشمی رفسنجانی تنها یک فرد را از دست نداده است، بلکه یکی از مهم‌ترین وزنه‌های تاریخ انقلاب اسلامی را از داده است. با این حال اما هنوز برخی جرات تصور کشور پس از هاشمی را ندارند. چراکه در گفت و گوهایی که امید ایرانیان با برخی چهره‌ها و تحلیلگران سیاسی واقتصادی داشت، اغلب آنها اشاره کر دند که باید از این موضوع عبور کرد و به آینده امیدوار بود و به جای پرداختن به این بحث از خلأهای کشور پس از هاشمی سخن گفتند.

در ادامه اظهارنظرهایی شخصیتها و کارشناسان سیاسی و اقتصادی را در ارتباط با شخصیت هاشمی و ایران بعد از او می‌خوانید:

 زیباکلام: میراث نگاه سیاسی هاشمی نهادینه شده ‌است

اگر کسی تا پیش از صبح دیروز به من می‌گفت که تشییع پیکر آقای اکبر هاشمی رفسنجانی به این شکل خواهد بود، یعنی صدها هزار نفر از شهروندان تهران در تشییع پیکر ایشان حاضر می‌شوند، من باور نمی‌کردم. اگر با چشمان خودم نمی‌دیدم که جمعیت از سردر دانشگاه تهران تا چهارراه ولی‌عصر برای خداحافظی با هاشمی رفسنجانی موج می‌زند، باور نمی‌کردم. اما خودم با چشمان خودم دیدم که چه جمعیتی برای تشییع آقای هاشمی آمده‌بود.

تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که این جمعیت آمده‌بودند که بگویند ما حرف‌ها، تهمت‌ها، توهین‌ها، بی‌حرمتی‌ها و دروغ‌هایی که به آقای هاشمی رفسنجانی و خانواده‌اش از بعد از سال ۸۸ نسبت داده‌شد، باور نکرده‌ایم. این‌ها آمده‌بودند تا بگویند ما هاشمی رفسنجانی را قبول داریم، ما به هاشمی رفسنجانی احترام می‌گذاریم و حتی یک کلام از مطالبی را که تندروها از سال ۸۸ به این سو گفته‌اند قبول نداریم.

فقط حجم زیاد جمعیت نبود که آدم را به فکر فرو می‌برد، خیل جوانانی که در میان جمعیت حضور داشتند، غالب جمعیت مشخص بود که از جوانان دهه ۱۳۶۰ و دهه ۱۳۷۰ هستند. آن‌ها کسانی بودند که همگی زمانی به بلوغ فکری رسیدند که شب و روز علیه هاشمی رفسنجانی بمباران تبلیغاتی می‌شد. از تریبون‌های رسمی، از تریبون نماز جمعه علیه ایشان تبلیغ می‌شد، از صدا و سیما، روزنامه‌های حکومتی، نمایندگان مجلس، بیرون مجلس همه جا تبلیغات بر علیه ایشان جریان داشت. جوانانی که دیروز پای پیکر هاشمی رفسنجانی آمده‌بودند، نشان دادند که هیچ یک از این تبلیغات را باورد نکردند.

به نظر من این اصطلاحاتی که به کار می‌رود که ا «صلاحات پدر خود را از دست داد»، «اصلاحات یتیم شد»، «اعتدال با رفتن آقای هاشمی به بن‌بست خورد» و اینکه گفته می‌شود ممکن است آقای روحانی به دلیل نبود آقای هاشمی شکست بخورد و رأی نیاورد، همگی با حضور گسترده جوانان در مراسم تشییع پیکر هاشمی رفسنجانی زیر سؤال رفت. کسانی که چنین چیزهایی را گفتند، باید دیروز جلوی دانشگاه تهران حضور پیدا می‌کردند و می‌دیدند که چه اندازه مردم در این مراسم حضور دارند. اگر دیروز در این مراسم شرکت می‌کردند به این نتیجه می‌رسیدند که نه تنها رأی آقای روحانی با فوت هاشمی رفسنجانی کمتر نمی‌شود، چه بسا بیشتر هم بشود.

من خودم چند هفته پیش مصاحبه‌ای کردم و گفتم که به دلیل برخی سرخوردگی‌ها از دولت آقای روحانی، ممکن است که ایشان در انتخابات ریاست جمهوری بعدی در اردیبهشت ماه نزدیک به ۱۵ میلیون یا کمتر رأی بیاورد. اما جمعیتی که دیروز مشاهده کردم نشان داد که چه بسا بیش میلیون‌ها رأی بیشتر از ۱۵ میلیون رأی در سبد آقای روحانی باشد.

جمعیتی که من دیدم مرا به این نتیجه رساند که چه حرف باطل و بیهوده‌ای است که بگوییم اصلاحات پدرش را از دست داد. جوانانی که دیروز دیدم مرا به این نتیجه رساند که هر یک از این جوانان خودشان یک خاتمی هستند، هر یک از آنها یک اکبر هاشمی رفسنجانی بودند.

نهال اصلاح‌طلبی امروز در جامعه ما گرفته‌است، نهال اعتدال در جامعه ما گرفته‌است. این رفتاری که هاشمی رفسنجانی در طول یک دهه گذشته در برابر توهین‌های، تحقیر‌ها و ناسزاها را تحمل کرد. کسانی که در طول دوران مبارزات آقای هاشمی، زمانی که ایشان در حبس بودند، از مادر زاییده نشده‌بودند یا در کوچه پس‌کوچه‌های شهرشان گل کوچک بازی می‌کردند، هر آنچه از دهان‌شان در می‌آمد در این یک دهه به آقای هاشمی رفسنجانی گفتند و نسبت دادند. ولی جوانانی که امروز برای خداحافظی با ایشان آمدند نشان دادند که این حرف‌ها ذره‌ای نفوذ در میان آنها نداشته‌است.

من معتقدم که تحمل ایشان و زجری که ایشان در یک دهه گذشته کشید، امروز میوه‌اش به بار نشسته‌است. امروز نسلی در جمهوری اسلامی ایران پدید آمده‌است که اعتدال و میانه‌روی را باور کرده‌است. این نسل درست مثل هاشمی رفسنجانی است و نمی‌خواهد که با دنیا بجنگد، نمی‌خواهد به همه ناسزا بگوید، نمی‌خواهد برای همه طلب مرگ کند. این نسل مانند آقای هاشمی رفسنجانی باور کرده که تندروی و رادیکالیسم آفت مملکت‌داری است.

من معتقدم که امروز میراث نگاه سیاسی هاشمی رفسنجانی ریشه دوانده و نهادینه شده‌است. در نتیجه با آنچه من دیروز دیدم هیچ نگرانی بابت آینده اصلاحات و اعتدال و میانه‌روی ندارم و هیچ نگرانی بابت ریزش رأی روحانی ندارم.

 

علی خرم: هاشمی نماد واقع‌گرایی در جمهوری اسلامی ایران

در دوران جنگ با اینکه آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان نماینده فرمانده کل قوا در شورای عالی دفاع بودند و عملاً مسوول پیش‌بردن مسائل جنگ بودند، حتی در این کار نیز با نوعی واقع‌گرایی همراه بود. زمانی که دیگر بیش از این نمی‌شد کاری کرد، ایشان در صدد برآمدند که موضوع را برای ارکان نظام روشن کنند و زمانی که آقای محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفتند که احتیاجات زیادی برای جنگ مورد نیاز است تا بتوان جنگ را اداره کرد، آقای هاشمی به ایشان گفتند که این احتیاجات را کتباً بنویسید تا من آن را خدمت امام (ره) بدهم.

همینطور هم شد، ایشان فهرست را نوشت که یک نامه مشخصی هم هست که همان زمان در شورای عالی امنیت ملی هم قرائت شد و همه مقامات در جریان قرار گرفتند که اگر جنگ قرار باشد ادامه پیدا کند چه چیزی مورد نیاز است. در عین حال در جلسات دیگری که با حضور رییس جمهور وقت، مقام معظم رهبری و همچنین نخست‌وزیر، مهندس میرحسین موسوی برگزار می‌شد، این نامه به بحث گذاشته‌شد، در وزارت امورخارجه نیز مورد بررسی قرار گرفت که چگونه امکان تأمین این نیازها وجود دارد.

از همین جا می‌توانیم سنگ بنای واقع‌گرایی سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی را مشاهده کنیم. ایشان زمانی که تمامی ابعاد نیازهای نظامی وقت کشور مشخص شد و امکان تأمین این نیازها عملاً غیرممکن تشخیص داده‌شد، پیشنهاد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را دادند.

بعد از جنگ هم ایشان وظیفه بازسازی کشور را برعهده گرفت، کشوری که همه چیزش از بین رفته، زیربناها از میان رفته‌بود و راه‌اندازی آن بسیار مشکل بود. ایشان این وظیفه را برعهده گرفت و سعی کرد در بعد داخلی به بازسازی کشور بپردازد و سیاست خارجی دوران ریاست جمهوری وی نیز در خدمت این عملیات بازسازی بود.

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای دولت او در دوران بعد از جنگ این بود که روابط ایران تقریباً با همه کشورهای جهان از سر گرفته‌شد، چرا که از ابتدای جنگ تا سال ۱۳۶۸ روابط ایران با کشورهای جهان به نوعی در حالت تعلیق قرار داشت و به جز چند کشور با دیگر کشورهای جهان روابطی نداشتیم.

آقای هاشمی تلاش کرد تا روابط را بازسازی کند و با سیاست تعامل سازنده با جهان، همانگونه که در قانون اساسی آمده‌است و بعدها نیز در سند چشم‌انداز تکرار شد، با همه کشورها وارد تعامل شد. ویژگی‌های بارز سیاست خارجی در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی با واقع‌گرایی و عمل‌گرایی بود. هاشمی بر این اصل اساسی در سیاست خارجی تاکید داشت که در روابط با دیگر کشورهای جهان منافع باید دوطرفه باشد. با این نگاه دولت هاشمی رفسنجانی توانست توجه کشورهای جهان را به خود جلب کند، به خصوص روابط ایران با اروپا در این دوران بسیار بهبود یافت، روابط ایران با کشورهای عربی، با وجود نگاه بدبینانه و ضد ایرانی که در میان برخی از این کشورهای وجود داشت بهبود یافت. به خصوص یکی از دستاوردهای مهم سیاست خارجی ایشان بازسازی و احیای روابط ایران با عربستان سعودی بود.

تمام دستاوردهای سیاست خارجی دولت هاشمی بر اساس دو اصل اساسی بود که او در سیاست‌های خود به کار گرفته‌بود یکی اصل تعامل سازنده بود و دیگر واقع‌گرایی به این شکل که منافع دوجانبه در روابط خارجی در نظر گرفته‌شود. در سیاست خارجی و دیپلماسی نمی‌توان فقط منافع یک طرف را در نظر گرفت و منافع طرف مقابل را در نظر نگرفت، همواره باید با نگاه واقع‌گرایانه در نظر داشت که در یک توافق باید منافع طرف مقابل هم در نظر گرفته‌شود.

این واقع‌گرایی به عنوان میراث هاشمی رفسنجانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، امروز بن‌مایه دستاوردهای بزرگی برای دستگاه دیپلماسی کشور شده‌است. برای مثال دستاوردی مانند برجام بدون واقع‌گرایی و تعامل سازنده، بدون در نظر گرفتن حساسیت‌های طرف مقابل، منافع دیگر کشورهایی که در برابر بودند، هرگز موفق نمی‌شد.

اگر واقع‌گرایی در حکومت‌داری نباشد، چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی دچار مشکل می‌شود. همانگونه که تجربه نشان داده‌است سیاست‌هایی بر پایه رؤیاپردازی و خیال پردازی نه تنها دستاوردی برای کشور در پی نداشت، بلکه باعث تضعیف جایگاه سیاسی ایران چه در عرصه جهانی و چه در عرصه داخلی شد.

میراث واقع‌گرایی برای ما این آموزه را در بر داشت که در تعاملات خود با دیگر کشورها، جایگاه خودمان را در جهان تشخیص بدهیم، جایگاه دیگران و طرف‌های خود را تشخیص بدهیم و بر مبنای تأمین منافع هر دو طرف گفتگو کنیم. اگر غیر از این بخواهیم رفتار کنیم، کشورهای دیگر جهان زیر بار خواسته‌های ما نخواهند رفت. اگر فکر کنیم که ما باید حرف‌های خودمان را به دیگران دیکته کنیم، کشورهای جهان به سرعت از ما دور خواهند شد. اگر قصد ما این باشد که در جهان جایگاهی مناسب داشته‌باشیم و با کشورهای جهان روابطی دوستانه داشته‌باشیم، باید منافع آنها را در نظر بگیریم، ملاحظات و دغدغه‌ها و نگرانی‌های کشورهای دیگر را بشناسیم و در تعامل با آنها وارد کنیم.

سید محمد غرضی: سنت هاشمی کتاب امیرکبیر بود که از خود به جای گذاشت و خودش هم امیرکبیر ماند

مرحوم اکبرهاشمی رفسنجانی در 25 سالگی کتاب معروف امیرکبیر را نوشت و بعد از آن به مدت 50 سال توانست همیشه بر رقبای خود پیروز شود یعنی امیر و کبیر بود و ماند.

یکی از مهمترین دوره‌های حضور ایشان در عرصه قدرت، 8 سال ریاست جمهوری بود. قبل از تصدی آقای هاشمی، سازندگی در دولت آغاز شده بود و او هم این روند را پسندید چون سال‌ها جنگ ویرانی بسیار به همراه آورده بود و تنها سازندگی می‌توانست پاسخگوی مطالبات آن روز مردم باشد. در نتیجه او این رویه را برگزید و تا پایان بر ادامه‌اش اصرار کرد. البته 2 دوره ریاست جمهوری مرحوم هاشمی کاملاً متفاوت از هم بود. در چهار سال ابتدایی، به واسطه وجود پول و امکانات بیشتر، وضعیت بهتری در کشور حاکم بود به همین دلیل توسعه در حوزه‌های مختلف از جمله مسکن و کشاورزی آغاز شد اما از آنجا که توسعه با سرمایه‌های دولتی انجام می‌گرفت در ادامه با مشکلاتی مواجه شد به عبارت دیگر یا دولت به طور مستقیم نقدینگی موجود خود را به این بخش‌ها تزریق می‌کرد یا تأمین مالی را از طریق بانک‌ها انجام می‌داد که همگی دولتی بودند. نتیجه هم این که نرخ تورم برای دومین بار در تاریخ ایران یعنی بعد از 1314 و حادثه مسجد گوهرشاد به 49 درصد رسید و قیمت دلار هم که در ابتدای حضور ایشان در دولت 150 تومان بود تا 700 تومان افزایش یافت. با توجه به همین شرایط و اعتراض‌های مردم به این رشد قیمت‌ها، آرای آقای هاشمی در دوره دوم ریاست جمهوری از 16 میلیون به 9 میلیون نفر کاهش یافت. به عبارت بهتر سازندگی به گرانی تبدیل شد.

 با توجه به همین شرایط آقای هاشمی که در دوره اول لیبرال بود در دور دوم سوسیالیست شد و قیمت‌ها را کنترل کرد و به هر شکل ممکن قیمت دلار را به 450 تومان کاهش داد. در مجموع می‌توان گفت 2 دوره ریاست جمهوری ایشان به تجربه‌ای برای مردم و دولت‌ها تبدیل شد نه سنتی برای کشور. بر اساس این تجربه، توسعه زمانی مطلوب است که هزینه‌هایش از کیسه خزانه و ملت تأمین نشود چون در غیر این صورت دولت گرفتار تنگناهای اقتصادی و فشار جریان‌های سیاسی می‌شود. البته در همین دوران، سازندگی به عنوان محور در کشور مطرح شد و این افتخاری است که نصیب دولت مرحوم هاشمی شد هر چند که اصول مربوط به این سازندگی به اجرا درنیامد.

از منظر دیگر، در این 8 سال همزمان رشد نرخ تورم؛ رشد اقتصادی هم افزایش یافت و رکورد زد اما واقعیت این است که رشد اقتصادی در طبقه ثروتمند جامعه شکل می‌گیرد و همین بخش را تحت تأثیر قرار می‌دهد با این حال همین رشد اقتصادی در طبقه کم درآمد و فقیر کارکرد منفی به همراه دارد و برضد دولت عمل می‌کند. یعنی رشد اقتصادی بود اما برای ثروتمندان هم زمان گرانی و تورم بود که مختص طبقه فقیر به نظر می‌رسید و در مجموع رشد اقتصادی به کارسازی اجتماعی منجر نشد.

اما جدای این کارنامه اقتصادی، پرسش و ابهامی که بعد از درگذشت ایشان مطرح شده این است که بعد از این فقدان چه اتفاقی در کشور رخ خواهد داد؟ در این خصوص باید گفت که مرحوم هاشمی توانسته بود تعداد زیادی از نیروهای سیاسی را به سمت خود جذب کند و در این زمینه موفق بود. این نیروها بعد از درگذشت ایشان از میان نخواهند رفت و به فعالیت ادامه خواهند داد با این تفاوت که فضای بازتری حاکم خواهد بود.

طیف اصلاحات نگران است، گروهی معتقدند که بعد از هاشمی رفسنجانی، اصلاحات بی سرپرست شده است اما به عقیده من، اصلاح طلبان پس از این مرحله به این نتیجه خواهند رسید که به جای تکیه به رأس و افراد خاص باید متکی به قاعده هرم و هواداران خود باشند. من باور دارم باید شخصیت‌ها از خود سنتی به جای بگذارند چون در غیر این صورت در فقدان او یاس برجامعه حاکم خواهد شد. سنت آقای هاشمی کتاب امیرکبیر بود که از خود به جای گذاشت و خودش هم امیرکبیر ماند با این حال در ساختن حزب و تربیت نیروهای سیاسی چندان موفق نبود به همین دلیل هم با فوت ایشان این نگرانی به وجود آمده که پس از این چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟

اما جای نگرانی نیست تاریخ ایران نشان داده که مردم هرگز در مقابل یکدیگر نمی‌ایستند و با هم نخواهند جنگید شاید گروه‌هایی از قدرت در طول تاریخ در مقابل هم ایستاده و دسته‌ای به پیروزی رسیده باشند اما رفتار مردم با گروه بازنده همیشه منطبق با رفتار پیشین آن‌ها خواهد بود. ملت ایران، مردمی بردبار هستند با قوت تشخیص بسیار بالا. ضمن این که مردم و به خصوص جوانان در 30 سال گذشته همیشه خشونت را به پشت قلعه اداره کشور راه نده اند.

 اسماعیل شوشتری: ما در نظریه پردازی خلأ جدی را احساس خواهیم کرد

هر کدام از مدیرانی که در کشور داشتیم، ویژگی‌های خاص خود را داشتند. من در دولت آقای هاشمی، ویژگی‌هایی دیدم که بعد از آن در دولت‌های دیگر کمتر دیده شد. مثلاً ایشان فردی بسیار اهل ریسک و با جرات در مواقع بحرانی کشور بود. همین مسأله موجب می‌شد که مدیران و زیر مجموعه ایشان هم جرات بیشتری در تصمیم گیری‌هایشان داشته باشد با همه اینها ایشان کشور را بسیار با آرامش اداره می‌کرد. ایشان در دولت‌شان، توان زیادی برای سازندگی کشور گذاشتند. به همین دلیل هم ایشان به سردار سازندگی معروف شدند. آقای هاشمی فرد خوش فکر و نظریه پرداز قوی بود. از این جهت معتقدم که امثال ایشان را در کشور کم داریم و با رفتن او قطعاً در این بخش خلأ، کاملاً جدی ایجاد خواهد شد. چرا که ایشان به اشرافی که به مسائل مختلف و کشور داشت، قدرت تحلیل بسیار خوبی داشت و هر زمان که موضوعی را تحلیل می‌کردند، آینده نشان می‌داد که آن تحلیل بدون چون و چرا و کاملاً صحیح ارائه شده است. آقای هاشمی در رعایت نظم کاری بسیار حساسیت داشت. حتی در دولت‌شان با توجه به اینکه مشکلات کشور زیاد بود، ولی در عین حال جلسات مرتب با نظم در تمامی جلسات دولت، حاضر می‌شد و تا آخر هم بدون اینکه جلسات را به فرد دیگری واگذار کنند، می‌نشستند. حتی در ایام بررسی لایحه بودجه که جلسات دولت طولانی می‌شد، ایشان تا آخر می نشست و حضورشان در جلسات بسیار مؤثر بود. راهکارهایی هم که با توجه به تحلیلشان از جامعه و وضعیت کشور ارائه می‌کردند بسیار به وزرا کمک می‌کرد.

سید رضا اکرمی: انتخاب فردی همچون هاشمی برای اداره مجمع تشخیص بسیار سخت است

آیت الله هاشمی رفسنجانی، یکی از یاران با وفای امام (ره) بودند. ایشان سوابق روشن و قابل تقدیری در قبل از انقلاب، در زمان انقلاب و پس آن دارند. قبل از انقلاب اسلامی، ایشان شکنجه‌های بسیاری در زندان‌های رژیم شاه متحمل شدند و سختی‌های زیادی کشیدند. اما با این وجود هرگز پشت امام و انقلاب را خالی نکردند و حفظ نظام و انقلاب یکی از دغدغه‌های ایشان بوداو در دوران جنگ یکی از فرماندهان جنگ بود. در واقع از جمله کسانی بود که خودشان در جنگ هم همراه مردم حضور داشتند. بنابراین ایشان به گردن انقلاب بسیار حق دارد. آقای هاشمی نزدیک به 25 سال ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشتند و در طول این مدت هیچ کس، به ریاست ایشان در مجمع نه اعتراضی و نه گزینه جایگزینی داشت. از این پس از هم انتخاب فردی که بتواند ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشت و همچون هاشمی باشد، بسیار سخت خواهد بودالبته در کشور ما مدیران لایق و کارآمد کم نیستند اما فردی که بتواند همچون هاشمی رفسنجانی نقش آفرینی کند، نخواهد بود. خلأ او در مجمع تشخیص مصلحت نظام به واسطه نوع تعاملش با اعضای مجمع و نوع بینشش قطعاً احساس خواهد شد.

حسین کمالی: هاشمی، ناگفته‌های تاریخ ایران را با خود برد

یکی از بهترین تجربه‌های مدیریتی من در دوران آقای هاشمی بود. آیت الله هاشمی، بسیار خوش فکر بودند. در سال‌های اول پس از جنگ، آیت الله هاشمی رفسنجانی با شجاعت کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شدند. در حالی که آن سالها، مدیریت کشور سخت بود. چراکه کشور هنوز در دوران پس از جنگ بود و ما از نظر اقتصادی، شرایط مساعدی نداشتیم. بنابراین فردی که کاندیدای ریاست جمهوری می‌شد، دنبال قدرت نبود بلکه به دنبال خدمت کردن به کشور بود. با این حال هاشمی رفسنجانی، مسئولیتی که بر عهده‌اش گذاشته شد را به خوبی انجام داد. چراکه بیش از آنکه دغدغه قدرت داشته، دغدغه خدمت به مردم را داشت. حتی در جلساتی که ایشان در دولت اول و دومشان برگزار می‌کردند، بسیار زیاد روی مسائل اقتصادی کشور و برنامه‌های اقتصادی، تأکید داشتند. در واقع با اشراف خوبی که نسبت به وضعیت جامعه و مردم داشتند، برای حل مشکلات مردم که در آن سالها، بیشتر مشکلات اقتصادی بود، در صدد حل آن برمی آمدند. علاوه بر این او مدیری قاطع و با سعه صدر بالا بود. چراکه به یاد دارم ایشان حتی با مخالفان و منتقدانش هم جلساتی را برگزار می‌کرد و اجازه می‌داد که آنها حرف‌هایشان را مطرح کنند. درنهایت هم پس از شنیدن صحبت‌های آنها، با بزرگواری درباره نقدهایی که مطرح شده بود (که برخی مواقع هم تند بود) توضیح می‌دادند. این میزان سعه صدر میان مسئولان ما کم است. چراکه دیده می‌شود، برخی مواقع نقدهایی مطرح می‌شود و طرف مقابل برای دفاع از خود، حرف‌های تندتری را علیه دیگری مطرح می‌کند اما شما هرگز در طول دوران حیات آقای هاشمی همچین چیزی را نمی‌بینید. کشور ما سیاستمداری را از دست داد که به واقع بخش مهمی از تاریخ کشور بود. چراکه هم در تاریخ ایران نقش پر رنگی داشت و هم اینکه بخش عمده‌ای از واقعیات تاریخی ایران را که شاهدش بود، با خود برد. هر چند که بخشی از این تاریخ را نگاشته‌اند اما ناکفته های زیادی هم مانده که به اعتقاد من در سال‌های آینده، مشخص خواهد شد.

سید محمود میرلوحی: پل صادق بین مردم و حکومت را از دست دادیم

شخصیت ممتاز جامع نگر صبور پیشرو وفداکاری که به مانند امام درهمه صحنه‌ها بموقع حضور یافت وبادرک زمان ومکان واجتهاد پویا همواره حلال مشکلات ورافع تعارضات بین نیاز ومصلحت جامعه واصول بنیادین دینی بود. چه بسیار گره‌ها و بن بست هاکه اگر با انگشت تدبیر وی گشوده نمی‌شد نظام را با مشکلات فراوان روبرو می‌ساخت و زندگی، جامعه و مردم دچار نگاه‌های مقدس مآبانه می‌شد. از سال ۴۲ و نهضت پانزده خرداد تا پیروزی انقلاب، تاریخ نشانه‌های بسیار از خدمات وی را در حافظه دارد و بعد از پیروزی انقلاب نیز او بعنوان دائره المعارف جمهوری اسلامی نام برده می‌شد. هم مرد میدان رزم دوران دفاع مقدس است و هم مبتکر ونظریه پرداز و طراح عدالت اجتماعی و سیاست‌های کلان و هم هنرمند عرصه سازندگی وتوسعه او بود که شعار تولید مساوی است با استقلال را مطرح کرد. متروی تهران، راه آهن سرخص، پایه گذاری وحمایت از دانش هسته‌ای و موشکی و دانشگاه آزاد مانند از جمله یادگاران او محسوب می‌شود. گرایش همیشگی به اعتدال و اعتقاد راسخ به توسعه کشور را از دوران نگارش امیرکبیر در وجود خود حفظ کرده بود وسخن گفتن از فلسطین را فریضه می‌دانست. بواسطه تسلط و مهارتی که به سیاست خارجی داشت در اصلاح اختلافات منطقه‌ای نقش برجسته‌ای ایفا کرد. درحالی که درتمام دوران جمهوری اسلامی در رأس هرم قدرت بود اما با رأی اول مردم تهران درخبرگان پنجم نشان داد که پلی صادق و امین بین مردم وحکومت و رهبری بوده و با پذیرش نقد اهل نظر ظرفیت و توانمندی حرکت برمدار تدبیر و مردم سالاری را به شایستگی از خود بروز داد. به اعتقاد من کشور دیگر نظریه پرداز این چنین نخواهد داشت و خلأ او قطعاً حس خواهد شد.

 

یحیی آل اسحاق: جبران زیان ناشی از فقدان هاشمی رفسنجانی سخت و دشوار است

مرحوم هاشمی رفسنجانی در طی مراحل زندگی پرفراز و نشیب خود توانستند به شخصیتی خود ساخته برسند یعنی از روزهای طفولیت و ایام جوانی و نوجوانی که در حوزه علمیه تحصیل علم می‌کردند تا دوران مبارزات قبل از انقلاب و هفت دوره تحمل زندان و شکنجه و بعد اداره شورای انقلاب و فرماندهی جنگ و ریاست مجلس شورای اسلامی و دولت.

به جز شخصیت انقلابی، ایشان به واسطه 2 دوره ریاست جمهوری نقش موثری در حوزه اقتصادی ایفاء کردند چه در حوزه‌های نظری و تئوری و چه در حوزه‌های سیاستگذاری، نظارتی و اجرایی. اقتصاد کشور گرفتار شرایط ویژه‌ای بود. در چنین روزهایی معمولاً کل امکانات کشور به مسیر جنگ هدایت می‌شود و به همین دلیل اداره اقتصاد کشور با وجود همه محدودیت‌ها و نبود امکانات به دشواری انجام می‌گرفت به خصوص با وجود دشمنانی که 8 سال جنگ را به کشور تحمیل کرده بودند با این تفاسیر می‌توان گفت آقای هاشمی در حوزه اقتصادی و تدارک و لجستیک کاری بزرگ و عظیم انجام دادند. در آن روزها در هر وزارتخانه معاونتی به نام جنگ فعالیت می‌کرد که مسئولیت تدارکاتی آن وزارتخانه اداره می‌کرد. بعد از جنگ هم اداره وضعیت مردمی که تحت فشارهای متعدد قرار داشتند با کمک خداوند به خولی صورت گرفت.

در دوران بعد از جنگ تحمیلی با حدود هزار میلیارد دلار خسارت مواجه بودیم. بسیاری از شهرهای کشور به خصوص شهرهای جنوبی به شدت تخریت شده بود. نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها، جاده‌ها سدها و کارخانجات و جاده‌ها و تاسیسات زیربنایی دیگر در شرایط نامساعدی قرار داشتند و قطعاً باید ترمیم و بازسازی می‌شدند از سوی دیگر مردم در نتیجه شرایط ناشی از جنگ با انواع دشواری‌ها رو به رو بودند و به حق انتظار داشتند با پایان گرفتن روزهای دفاع، تا حدودی از بار این مشکلات کاسته شود در کنار همه آنچه گفته شد باید هر چه سریع‌تر نسبت به انجام سرمایه گذاری‌های جدید برای حرکت در مسیر توسعه اقدام به عمل می‌آمد اما واقعیت این بود که هیچ امکانی در دست نداشتیم. کل درآمد ارزی ایران در دوره‌ای که بنده به عنوان وزیر بازرگانی فعالیت می‌کردم به 10 میلیارد دلار می‌رسید آن هم در شرایطی که تمام زیرساخت‌های تولید از میان رفته بود. در این شرایط ما در وزارت بازرگانی وظیفه داشتیم برای 10 هزار قلم کالا یعنی از روغن و گندم و برنج گرفته تا دیگر نیازهای اساسی مردم را تأمین کنیم به جز این باید سرمایه گذاری‌های لازم برای توسعه کشور نیز انجام می‌گرفت.

به این ترتیب در شرایطی که توصیف شد دو راه پیش روی دولت وقت قرار داشت اول استقراض خارجی که در برنامه‌های کشور جایی نداشت راه حل بعدی هم این بود که مبلغ ناچیز درآمدها را به دو قسمت تقسیم کنیم بخشی برای تأمین هزینه‌های لازم برای معیشت مردم و بخش دیگر برای توسعه و سرمایه گذاری و ایجاد کارخانه و سد و نیروگاه. این در حالی بود که سرمایه گذاری‌های انجام گرفته هم برای دستیابی به هدف نیازمند زمان بودند به عبارت دیگر از زمان آغاز احداث یک کارخانه تا از راه رسیدن محصول آن دست کم به دو سال زمان نیاز داشت.

 در نهایت این که سرمایه گذاری انجام می‌گرفت که برای مدتی هیچ نتیجه‌ای از آن عاید مردم نمی‌شد به معنای بهتر بدیهی بود که بخشی از تقاضا مردم بی پاسخ می‌ماند و در نتیجه نرخ تورم به شدت افزایش یافت. به عنوان مثال در آن زمان ما به عنوان مثال ما نیازمند 200 هزار تن انواع لاستیک بودیم اما تولید داخلی به زحمت به 100 هزار تن می‌رسید یعنی مابقی باید از محل واردات تأمین می‌شد که البته پولی برای خرید وجود نداشت بنابراین راهی نبود جز مدیریت مصرف یعنی ما مجموعه نیاز موجود را با 120 هزار تن تأمین می‌کردیم در این میان هم اولویت با لاستیک‌های مورد نیاز ماشین آلات سنگین بود. در این شرایط طبیعی بود که نرخ تورم به بیش از 40 درصد برسد. با این اوصاف دولت ترجیح داد ریاضت را تحمل کند اما در مسیر توسعه گام بردارد.

به خاطر دارم با توجه به شرایط از مرحوم هاشمی رفسنجانی خواستم اجازه دهند بخشی از طرح‌های توسعه‌ای موکول به دولت بعد شود تا ما قادر به تأمین نیازهای مردم شویم اما ایشان از نیمه کاره ماندن طرح‌های توسعه‌ای یعنی ده‌ها سد و جاده و نیروگاه و پالایشگاه در دست ساخت نگران بودند ضمن این که بیم داشتند که دولت بعدی توان به سرانجام رساندن آن‌ها را داشته باشد یا خیر؟ گفتند همه صبر کنید و صبر کنید و صبر کنید.

در نهایت این که آقای هاشمی با صبوری ذاتی و مقاومتی که با تحمل شکنجه‌ها آموخته بودند و البته با تکیه بر توان مدیریتی این مراحل را پشت سرگذاشتند و امروز شاهد هستیم هکه اکثر زیرساخت‌های تولیدی که امروز اقتصاد کشور را به حرکت در می‌آوردند در همان زمان و با وجود همه فشارها و کمبودها ساخته شده‌اند.

در خصوص روزهای بعد از وفات ایشان و نگرانی‌های موجود باید گفت خوشبختانه جای هیچگونه نگرانی نیست. کشور ما با عنایت ویژه الهی و تحت رهبری مقام معظم رهبری همچون بیش از 3 دهه اخیر به پیش خواهد رفت کما این که تجربه‌های اخیر نشان داد که تحریم‌های جمعی هم نتوانست مانع از حرکت شود. البته قطعاً جبران زیان ناشی از فقدان بزرگانی نظیر مرحوم هاشمی رفسنجانی سخت و دشوار خواهد بود اما قطعاً با رهبری مقام معظم رهبری و صفا و صمیمت حاکم بر مردم از این مرحله نیز عبور خواهیم کرد و این همان آرزویی است که آن مرحوم برای ایران داشتند.

نکته آخر اینکه همه ملت امروز شاهد بودند که چگونه ارزش عمل خالص از سوی خداوند افزون می‌شود. حضور میلیون‌ها ایرانی از سراسر کشور ادای احترامی بود به این مرد خدوم فارغ از هر نظر و ایده‌ای.

 

مهدی تقوی: هاشمی تلاش می‌کرد با ریش سفیدی به مشکلات و اختلافات پایان دهد

آقای هاشمی رفسنجامی از جمله استوانه‌های نظام و سیاستمداری بسیار باهوش بود و فقدان ایشان ضایعه‌ای برای ایران به شمار می‌رود. کارنامه اقتصادی این سیاستمدار کاردان در سال‌های پس از جنگ با انتقادهایی مواجه است که ناوارد هم به نظر نمی‌رسد اما واقعیت این است که ایشان اقتصاددان نبودند در نتیجه اگر تصمیمات نه چندان ثمربخشی از جمله سیاست تعدیل اقتصادی در دولت سازندگی اتخاذ شد نمی‌توان شخص ایشان را مقصر قلمداد کرد به عبارت دیگر مشاورانی که چنین طرح‌ها و مشاوره‌هایی ارائه کردند مسبب اصلی حوادث و عواقب بودند. عوارضی چون تورم شدید 49 درصدی که تاریخ ایران کم سابقه بود و نارضایتی عمومی گشترده ای به همراه داشت و بخشی از محبوبیت مرحوم هاشمی را در آن روزها کاهش داد. این نارضایتی هم البته بی دلیل نبود در سال‌های پس از جنگ مردم با شرایط بسیار دشوار اقتصادی و کمبودهای فراوان رو به رو بودند و پرواضح بود که مطالباتی در این خصوص داشته باشند.

اما با این اوصاف به واسطه دلایلی از جمله تورم 40 درصدی، دوران تصدی ایشان را نمی‌توان با دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و دولت نهم و دهم مقایسه کرد. 8 سال حضور احمدی نژاد اقتصاد ایران را از میان برد و شوک تورمی تکان دهنده‌ای به کشور تحمیل کرد که قابل قیاس با هیچ دورانی نیست.

ضمن این که در کنار تورم 49 درصدی، دولت سازندگی رشد اقتصادی قابل توجهی را نیز به دست آورد هرچند رشد شدید اقتصادی در هر دوره‌ای نشان از آن دارد که دولت قبل شرایط را به مرحله بحران رسانده به عنوان مثال دولت یازدهم نرخ رشد اقتصادی را به بیش از هفت درصد رساند چون دولت قبل اقتصاد را به مرحله نابودی کشانده بود و با نرخ تورم 40 درصد و رشد اقتصادی منفی به کار خود پایان داد. در حقیقت چنین رشد اقتصادی هرگز در اقتصادهای توسعه یافته رخ نمی‌دهد چون آن‌ها به مرحله بلوغ و توسعه رسیده‌اند.

اما گذشته آنچه به عنوان عملکرد و کارنامه اقتصادی از آن نام برده می‌شود آقای هاشمی همیشه وزنه‌ای برای تعادل به شمار می‌آمدند و همیشه می‌توانستند با ریش سفیدی به مشکلات و اختلافات پایان دهند و ما چنین مهره‌ای باهوش و باذکاوت را از دست داده‌ایم هرچند امیدواریم جوانانی به عرصه وارد شوند و این خلاء را در آینده ایران جبران کنند.

در سوی دیگر فقدان آقای هاشمی در آستانه انتخابات این نگرانی را به وجود آورده که دولت اعتدال و شخص رییس جمهور با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد و شاید برای دور دوم حضور در ساختمان پاستور با مشکلاتی مواجه شود اما اگر مردم نگاهی واقع بینانه به شرایط کشور به خصوص حال و روز اقتصاد داشته باشند به وضوح درخواهند یافت که او توانسته اقتصادی ورشکسته را دوباره احیا کند و از رکود تورمی نجات دهد یعنی آن‌ها هم به این نتیجه خواهند رسید که رییس جمهور فعلی بهترین گزینه برای انتخاب است. 
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
حسین
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۲۴ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۵
0
0
خداوند روح هاشمی باانبیا محشورگرداند دشمنانش فکر نکنند هاشمی رفت آرامش دارند تازه شروع میشود درد سرهای شما ایشان برای مردم میسوختن روحش شاد
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز