روزنامه بریتانیایی «دیلی‌میل» با انتشار گزارشی از آن‌چه بر این دختر ایزدی رفته است می‌نویسد: «او تحت ضرب و شتم وحشیانه داعشی‌ها با استفاده از ضربات کابل بر دست و پاهایش قرار گرفته بود. دهان و بینی‌اش در حالی که بدنش با کبودی پوشیده شده بود خونی بوده‌اند. این نتیجه چندین بار تلاش لامیا برای فرار از دست شکنجه‌گران داعشی بوده است. لامیا به یاد می‌آورد که قاضی دادگاه شریعت داعش در موصل گفت که یا باید من را بکشند یا آن که پایم را برای جلوگیری از فرارهای چندین‌باره‌ام قطع کنند. من در آن زمان چگونه می‌توانستم به چنین حکم وحشتناکی واکنش نشان دهم؟ به قاضی گفتم اگر شما یک پای من را قطع کنید با پای دیگر تلاش می‌کنم تا فرار کنم. من هرگز تسلیم نخواهم شد. در نتیجه آنان گفتند که با شکنجه کردن من سعی می‌کند تا از فرارم جلوگیری کنند. پس از آن یکی از مقام‌های داعشی گفت که او را باید به مالک جدیدی فروخت. او اما اکنون در آرامش در هتلی در آلمان به سر می‌برد. او شنیده است که پدر و برادرانش توسط داعش به ضرب گلوله هدف قرار گفته‌اند. 

او می‌گوید که در طول مدت زمانی که در سوریه و شمال عراق در گروگان داعش بوده است، می‌دیده که بچه‌ها به مردان پیر به عنوان برده جنسی فروخته می‌شوند. او می‌گوید در اتاقی مورد تجاوز گروهی ۴۰ نفر داعشی قرار گرفت. او می‌گوید این مردان شبیه هیولا و حتی بدتر از آن بودند. 

لامیا اما می‌گوید که قوی بود چرا که می‌خواست زندگی را به چالش بکشد. لامیا اکنون تنها ۱۸ سال سن دارد. ماه گذشته جایزه عالی حقوق بشر اتحادیه اروپا به نام ساخاروف به او اهدا شد. نادیا مراد یک دختر ایزدی بازمانده دیگر از بردگان جنسی داعش نیز مفتخر به دریافت این جایزه شد. 

جامعه ۴۰۰ هزار نفری ایزدی‌ها از سوی داعشی‌ها مورد تجاوز و کشتار و آزار و اذیت قرار گرفته‌اند چرا که آنان باور دارند ایزدی‌ها شیطان‌پرست هستند.

این دختر ایزدی می‌گوید که برای اولین بار زمانی که نام داعش را از تلویزیون شنید فکر کرد آنان نوعی از حیوانات جدید هستند. فکر نمی‌کرد که آنان یک باند تروریستی وحشتناک باشند. او از روز به‌بردگی‌گرفته‌شدن می‌گوید: «در اوایل ماه اگوست سال ۲۰۱۴ میلادی پس از اشغال شهرهای مجاور سنجار دو اتومبیل پر از جنگجویان داعش به روستای ما وارد شدند. آنان از ما خواستند تا تغییر دین دهیم اما گفتند به ما آسیبی نمی‌رسانند. در ۱۵ اگوست نیروی بزرگتری از مردان سیاه‌پوش به روستا هجوم آوردند. او می‌گوید که خیلی ترسیده بود. این آخرین باری بود که پدر و برادرش را دید. ده دقیقه بعد داعشی‌ها شرع به تیراندازی کردند. آنان مردان ایزدی را در خیابان قتل‌عام کردند و سپس زنان را به متاهل و دختران جوان‌تر تقسیم کردند و زنان و نوجوانان مجرد را به موصل فرستند و زنان مسن‌تر را نیز روز بعد به ضرب گلوله کشتند. او می‌گوید سپس مردان به ما حمله کردند به ما دست می‌زدند و ما را می‌بوسیدند.»

او می‌گوید که در موصل در بازار خرید و فروش بردگان جنسی به حراج گذاشته شدند. این دختر ایزدی می‌گوید یک مرد سعودی که در دهه ۴۰ عمرش بود، او و یکی از خواهران او را خریداری کرد و به رقه برد. می‌گوید آن مرد بسیار بدی بود. هنگامی که او تلاش برای فرار داشت دست‌هایش را به دور گردن او گرفت و قصد کشتنش را داشت. می‌گوید که دختران ایزدی به جنگجویان داعش به قیمت ۱۰۰ پوند فروخته می‌شدند. او پنج بار اقدام به فرار کرده بود زمانی که در یک آپارتمان تنها بود از پنجره پرید. او از یک مرد محلی برای کمک درخواست کرد و این مرد او را سه روز در خانه‌اش پنهان کرد. خانواده آن فرد اما ترسیدند در نتیجه سه روز بعد، آن مرد به یکی از داعشی‌ها گفت که یک دختر را پیدا کرده است. او می‌گوید دیدن جنایت داعش به او قدرت می‌داد تا بیشتر مقاومت کند. 

لامیا می‌گوید که پس از مدتی در کنار مردانی از داعش قرار گرفت که کار ساخت جلیقه‌های انتحاری را انجام می‌داند. لامیا می‌گوید که در موصل همزمان با حملات هوایی و صدای انفجارها امیدوار بود که به آنان حمله شود و همگی بمیرند و از آن زندگی خلاص شود. او با ایجاد انفجاری که به خودش نیز آسیب وارد شد توانست از چنگ داعش فرار کند.