پرسیده میشود که چرا برخلاف نظرسنجیها هیلاری کلینتون شکست خورد و آیا به این معنی نیست که نظرسنجیها ناکارآمد هستند؟ در پاسخ باید گفت تا روزهای آخر منتهی به انتخابات، بخش قابل توجهی از رأی دهندگان، یعنی نزدیک به 5 میلیون نفر از شهروندان امریکایی، با قطعیت اعلام نکرده بودند که در انتخابات حاضر خواهند شد یا خیر و در صورت حضور، به چه کسی رأی خواهند داد. اکنون مشخص شد که این تعداد، به دونالد ترامپ رأی دادهاند، امری که سبب شد که نظرسنجیها، عقیم به نظر برسند. پس میتوان پرسید که چرا ترامپ توانست تنها اندکی بیش از کلینتون رأی بیاورد و با این اختلاف جزئی، چهل و پنجمین رئیس جمهوری امریکا شود؟ واقعیت این است که همان جمعیت اشاره شده که تا ساعت آخر نشان نداده بودند به چه کسی رأی خواهند داد، همان مردم خسته از وضع موجود، نتیجه را تغییر دادند. اینها کسانی بودند که خانم کلینتون نتوانست آنان را جذب کند. از همین زاویه است که برخی معتقدند اگر به جای کلینتون، دموکراتها از «سندرز» حمایت میکردند، سندرز این توانایی را داشت تا این آرای خاموش را جمع کند و این میتوانست به پیروزی حزب دموکرات منتهی شود. از سوی دیگر، پیروزی ترامپ نشان دهنده تضعیف سرمایه اجتماعی در امریکاست. زیرا فردی خارج از نظام رقابتی دو حزبی این کشور توانست با بیان برخی سخنان، بخش قابل توجهی از جمعیت این کشور را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، میتوان کاهش جذابیت رقابت دوحزبی برای مردم را نیز نتیجه گرفت، ضمن اینکه آزادی رسانهها در امریکا این امکان را به ترامپ داد که وعده انقلاب از راست را مطرح کرده و با رویکردهای تا حدودی افراطی و ناسیونالیستی آرای ناراضیان از وضع موجود را به خود جلب کند. در این میان، فراخوان انتخاباتی هیلاری کلینتون و دموکراتها حساب بسیار کمی روی شهروندان سفید و محروم امریکا باز کرده بودند و در مقابل روی جذب آرای آسیایی تبارها، زنان و مکزیکی تبارها متمرکز شدند. غفلت از این جمعیت، یعنی شهروندان یقه آبی و کارگران یدی امریکایی که به خاطر دیجیتالی شدن و توسعه فناوریهای ارتباطی، کار خود را از دست داده بودند، سبب شد که این قشر جذب نامزد رقیب شوند. این درحالی است که فراخوان ترامپ نیز روی این قشر بسیار سرمایهگذاری کرده بود که نهایتاً مشخص شد این سرمایهگذاری درست بوده است. به همین دلیل بود که ترامپ در روزهای آخر مدام شعار میداد که نخواهیم گذاشت سرمایههای امریکا از این کشور خارج و در کشور دیگر سرمایهگذاری شود، درحالی که ما به شغل نیاز داریم. نقش نگرانی مردم امریکا از خطر ناامنی و تروریسم در انتخاب ترامپ را نباید نادیده گرفت. ترامپ با سوار شدن بر این موج ترس از تروریسم، توانست آرای بسیاری را جذب خود کند.