انتخابات ریاست جمهوری سال 96، از چند بابت برای اصولگرایان حائز اهمیت است. اول اینکه اصولگرایان احساس میکنند در انتخابات پیش رو اجماع دارند. درواقع با کنار رفتن محمود احمدینژاد از عرصه انتخابات، به وحدت رسیدن آنها و اجماعشان کمی آسانتر شده است. چه آنکه با وجود احمدینژاد و اطرافیانش، قطعاً نه تنها رسیدن به اجماع برای آنها سخت بود بلکه حتی رسیدن به اجماع برایشان میسر هم نبود. از این بابت چون احمدینژاد و یارانش حضور ندارند که دوباره زمینههای سهم خواهی و اختلاف را میان اصولگرایان فراهم کنند، احتمال اجماع روی یک فرد بیشتر شده است. نکته دوم اینکه، با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، اصولگرایان عملاً از صحنه سیاست و تا حدی هم قدرت خارج شدهاند. از آنجایی که بازگشت به صحنه قدرت برای آنها اولویت بالایی دارد، دری این هستند که با کنار زدن روحانی به قدرت دوباره بازگردند. حال اینکه تا چه اندازه زمینههای این کار و کاندیدایی برای شکست حسن روحانی دارند، بماند. چه آنکه حتی با کنار رفتن احمدی نژاد و یارانش هنوز گزینهای که نام آن قبلاً در افکار عمومی طرح نشده باشد، مطرح نکردهاند. همین موضوع نشان میدهد که آنها برای انتخابات 96، علیرغم میل به بازگشت به عرصه قدرت، توانایی این کار را ندارند. نکته سوم نیز این است که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، انتخابات شوراهای شهر نیز برگزار میشود. با توجه به این مطلب آنها به خوبی میدانند که اگر در انتخابات شوراها و یا ریاست جمهوری و یا هر 2 شکست بخورند، با توجه به اینکه در سال 92، هم شکست خوردند، ممکن است برای مدت طولانی مثل جمهور خواهان آمریکا خارج از گود بمانند. بنابراین معتقدند که باید با تمام توان در انتخابات به قصد پیروزی و نه تنها حضور، شرکت کرد. از این رو میتوان گفت که شاید انتخابات پیش رو برای اصلاحطلبان مهم باشد اما برای اصولگرایان اهمیت مضاعفی دارد. چراکه آنها نمیخواهند از عرصه قدرت کنار روند و معتقدند با کنارهگیری محمود احمدینژاد از فعالیتهای انتخاباتی، زمینههای اجماع بر روی یک کاندیدا نیز برایشان فراهم است.