عصر نخستین روز اردیبهشت ماه سال 93 زن جوانی برای رفتن به خانه اش در کنار خیابان منتظر تاکسی بود تا اینکه پراید هاچ بک سبزکله غازی رنگ جلوی پای این زن توقف کرد.
زن جوان که فکر می کرد راننده خودرو مسافرکش است سوار بر خودرو شد و پس از طی مسافتی راننده جوان سر صحبت با طعمه اش را باز کرد و فهمید این زن در کار فروش لباس فعالیت می کند و به بهانه اینکه یکی از دوستانش در زمین خرید و فروش لباس است شماره تلفن زن جوان را که فرنگیس نام دارد گرفت و قرار ملاقاتی را برای فردای آن روز هماهنگ کرد.
فرنگیس که به مرد مسافرکش اعتماد کرده بود فردای آن روز در محل قرار حاضر شد و راننده پراید هاچ بک در بین راه اقدام به خرید آبمیوه کرد و زن جوان غافل از اینکه سناریوی سیاهی پیش رویش قرار دارد آبمیوه مسموم را خورد و بیهوش شد.
فرنگیس وقتی به هوش آمد خود را در برابر کلانتری دید و متوجه شد راننده فریبکار پس از بیهوش کردن وی اقدام به آزار و اذیت و سرقت طلا و گوشی موبایلش کرده است.
زن جوان خیلی زود در جنوب تهران به پلیس مراجعه کرد و از ماجرای شیطانی راننده پراید هاچ بک پرده برداشت و تیمی از ماموران برای دستگیری مرد فریبکار وارد عمل شدند.
تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا اینک ماموران پی بردند که گوشی سرقتی فرنگیس دست دختر جوانی به نام شهناز است و پس از دستگیری وی، شهناز به ماموران گفت: در میدان امام حسین(ع) مرد جوانی به نام شاهرخ اصرار داشت تا شماره تلفنم را در اختیارش قرار دهم که به خاطر اینکه آبرویم در محل نرود شماره ام را به او دادم و پسر جوان سوار بر خودروی پراید هاچ بکش از محل دور شد.
وی افزود: فردای آن روز شاهرخ زنگ زد و ادعا کرد که مغازه طلافروشی دارد و می خواست طرح دوستی با من بریزد که من مخالفت کردم تا اینکه با اصرارهایش سر قرار رفتم و گفتم که گوشی موبایلم خراب است و از او خواستم تا دیگر با من تماس نگیرد که این گوشی را به من داد و در حالی که اصرار داشت سوار بر خودرویش شوم از او خواستم تا روز دیگری همدیگر را ملاقات کنیم تا گوشی را به او پس بدهم که دیگر اطلاعی از او ندارم.
ردیابی های پلیسی ادامه داشت تا اینکه زن جوانی با مراجعه به پلیس ادعا کرد که راننده خودروی پرایدی اقدام به سرقت طلاهایش کرده است.
این زن به ماموران گفت: سوار خودروی پراید هاچ بک سبز کله غازی که در خیابان مسافرکشی می کرد شدم که راننده جوان ادعا کرد که در میدان تجریش مغازه طلافروشی دارد و با چرب زبانی می گفت که می توانم با دادن طلاهای قدیمی ام از مغازه اش خرید کنم و ما بقی پول رابه صورت اقساط پرداخت کنم به همین خاطر شماره تلفنم را در اختیارش قرار دادم.
فردای آن روز تعدادی النگو و 300 هزارتومان پول داخل کیفم گذاشتم و سوار بر خودروی مرد طلافروش به سمت مغازه اش در تجریش رفتیم.
وقتی جلوی مغازه رسیدیم در حالیکه کیفم داخل خودرو بود همراه شاهرخ از ماشین پیاده شدیم که هنوز چند قدمی به مغازه نرسیده بود که مرد جوان به بهانه اینکه جای خودرو بد است و جریمه اش می کنند به سمت خودرویش برگشت و سوار بر پراید به سرعت پا به فرار گذاشت.
در این مرحله تیمی از ماموران پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس علی وسیله ایردموسی از شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 برای دستگیری این مرد فریبکار وارد عمل شدند.
کارآگاهان در این مرحله به کمک طعمه های این مرد شیطان صفت تصویر چهره نگاری شده شاهرخ را به دست آوردند و خیلی زود ماموران با در دست داشتن عکس چهره نگاری شده به سراغ آلبوم مجرمان سابقه دار رفتند و مشخص شد که شاهرخ روز 4 مرداد ماه سال 93 به اتهام آدم ربایی دستگیر شده است.
ماموران در این مرحله پی بردند که شاهرخ از یکی دوستانش طلب 9 میلیونی داشته و برای رسیدن به پولش اقدام به ربودن این مرد کرده بود که در اقدامات پلیسی ماموران دستگیر شده است.
بدین ترتیب شاهرخ به دستور بازپرس پرونده از زندان به پلیس آگاهی تهران منتقل شد و در حالی که اصرار داشت در ماجرای شیطانی فریب طعمه هایش نقشی نداشت پیش روی شاکیان پرونده اش قرار گرفت و در این مواجهه حضوری 3 زن جوان شاهرخ را به عنوان همان راننده پراید هاچ بک شناسایی کردند.
شاهرخ که راهی جز اعتراف نداشت به 10 اقدام شیطانی و سرقت طلاهای زنان و دختران تهرانی اعتراف کرد.
بنا به این گزارش، بازپرس علی وسیله ایردموسی در این مرحله دستور داد تا کسانیکه قبل از روز 4 مرداد ماه سال 93 به این شیوه و شگرد مورد آزار و اذیت و سرقت قرار گرفته اند به دادسرای ناحیه 34 یا اداره 5 پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
