شوهرم قبل از ازدواج با من تن به ازدواج اجباری با دختر عمویش نداد اما ... | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۸:۱۹
از روزی که ازدواج کردم مادر شوهرم با من لج‌بازی می‌کرد. او پدر شوهرم را حساس کرده بود و آن‌ها دنبال فرصتی می‌گشتند، ایرادی پیدا کنند و از کاه‌، کوه بسازند.

خانواده همسرم که برای پول و ثروت عموی او دندان تیز کرده و احساس می‌کردند، موقعیت عالی را از دست داده‌اند، می‌خواستند از من انتقام بگیرند.
روزهای سختی را پشت سر گذاشتم و دم نزدم. پدرم می‌گفت زندگی که با صبر درست نشود با باد فرو می‌ریزد ورمز و راز عاشقی‌، تحمل همین درد و عذاب‌هاست.
سه سال از زندگی مشترکمان گذشت. صاحب فرزندی شدیم. پدر شوهرم میهمانی گرفت و از این بابت احساس غرور می‌کردم. او در این جلسه عنوان کرد اسم مادر بزرگ خدا بیامرزش را می‌خواهد روی دخترم بگذارد‌. من با این موضوع مشکلی نداشتم. ولی همسرم به شدت مخالفت کرد و گفت: اسم بچه‌مان را خودمان انتخاب کرده‌ایم.
سر همین مسئله دعوایی به پا شد که نگو و نپرس. خانواده همسرم باز هم کاسه کوزه مشکلات را سر من شکستند و می‌گفتند تو آب زیر کاه هستی و خوب می‌دانی چطور پسرمان را یاد بدهی و خودت را کنار بکشی‌.
شوهرم سر همین مسئله لج کرده و به خانه پدرش نمی‌رود. هر چه التماس می‌کنم که احترام پدر و مادرت را حفظ کن به حرفم گوش نمی‌دهد‌. از طرفی پدر و مادرش مرا مقصر می‌دانند و زندگی‌ام را جهنم کرده‌اند. از دست آن‌ها خسته شده‌ام. راهی جلوی پایم بگذارید.
برچسب ها: ازدواج ، دختر عمویش
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز