حس مردانگی شوهرم را زیر سوال بردم و از طلاق می ترسم ! | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۳
کد خبر: ۲۲۹۶۸۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۰ - ۱۸ مهر ۱۳۹۵
«من یک مشکل اساسی دارم و نمی‌دانم با این اخلاقم چه کار کنم. می‌دانم همه حتی شوهرم از رفتارم شاکی هستند. به اتاق مشاوره دادگاه خانواده آمده‌ام تا یکی به من بگوید چطور این رفتارم را کنار بگذارم؟ احساس می‌کنم شوهرم دلزده شده و اگر همین‌طور ادامه دهم، کارمان به طلاق می‌کشد و این چیزی نیست که من می‌خواهم. دلم می‌خواهد یک نفر کمکم کند تا این رفتارم را اصلاح کنم. من عاشق زندگی و شوهرم هستم و نمی‌خواهم به خاطر اخلاقی که دارم او را از دست بدهم.»
اخلاقی که سعیده از آن حرف می‌زند و همه و حتی خودش را با آن جان به لب کرده، حساس و زود رنج بودنش است. با این‌که می‌داند رفتارش اشتباه است و تیشه به ریشه زندگی‌اش می‌زند، باز هم آن را تکرار می‌کند. هر چند می‌گوید بارها سعی کرده ظرفیتش را بالا ببرد، اما نشده و دوباره همان رفتار را تکرار است. سعیده و پژمان سه سال است که ازدواج کرده‌اند. غیر از یکسری تفاوت‌های‎ سطحی در ابتدای زندگی، با مشکل خاصی مواجه نشده‌اند، جز همین رفتار سعیده که زندگی را برای هر دو سخت کرده است.
سعیده می‌گوید: «من آدم خیلی حساس و زودرنجی هستم. خدا نکند مشکل و مساله‌ای در زندگی‌مان پیدا کنیم یا با کسی بحث کنم، فوری به‌هم برمی‌خورد و ناراحت می‌شوم. سکوت می‌کنم و دیگر با هیچ‌کس حرف نمی‌زنم. طاقت این را ندارم که کسی با من تند حرف بزند، فوری می‌زنم زیر گریه. از شوهرم که دلخور می‌شوم، زود قهر می‌کنم. این قهر کردن‌هایم طوری است که توی لاک خودم می‌روم. دلخوری از سرو صورتم می‌بارد و تا شوهرم می‌بیند، می‌فهمد باز حرفی زده یا کاری کرده است که به من برخورده و قهر کرده‌ام. هر چند او هیچ‌وقت کاری نمی‌کند که واقعا ناراحتم کند و این من هستم که به خاطر زود رنجی‌ام فکر می‌کنم همه از حرفی که می‌زنند یا کاری که انجام می‌دهند، منظوری دارند. زمانی که از شوهرم ناراحت هستم، او به روی خودش نمی‌آورد که اتفاقی افتاده و فهمیده که من رنجیده‌ام. خیلی عادی برخورد کرده و سرش را به کارهای دیگر گرم می‌کند تا من هم موضوع را فراموش کنم. از نظر شوهرم دختر فهمیده و خوبی هستم، اما خودم می‌دانم این‌طور نیست و رفتارم مثل یک زن 29 ساله نیست. نمی‌دانم شاید هم او درست می‌گوید، ولی دست خودم نیست و تا زمانی که جلو نیاید و مشکلی را که باعث ناراحتی‌ام شده بازگو نکند و درمورد آن با هم حرف نزنیم، یک کلمه هم با او حرف نمی‌زنم. بنده خدا خیلی مراعاتم را کرده و با محبت سعی می‌کند آرامم کند.
حتی می‌گوید مساله‌ای که به خاطر آن ناراحت شده‌ای، مهم نیست. زندگی ارزش این دلخوری‌ها و ناراحتی‌ها را ندارد. به نظرم درست می‌گوید، اما من نمی‌توانم خودم را درست کنم. برای مثال دختر همکارش بچه بسیار بازیگوشی است و وقتی به خانه ما می‌آید، شیطنت می‌کند. پدر ومادرش دعوایش می‌کنند، اما شوهرم همان لحظه دختر آنها را در آغوشش می‌گیرد و قربان صدقه‌اش می‌رود. از این رفتارش خیلی می‌رنجم و ناراحت می‌شوم که چرا دختر خودمان را بغل نکرده است؟ یا چند وقت پیش خانه برادرش بودیم. شوهرم سردرد داشت و از او قرص سردرد گرفته بود. همان موقع ناراحت شدم که چرا به من نگفته سردرد دارد و به برادرش گفته است؟ از رفتارش ناراحت شده بودم و برای همین قهر کردم و رفتم توی اتاق. انتظار داشتم بیاید و از دلم دربیاورد، اما نیامد. اگر زنگ بزنم و بخواهم حالش را بپرسم، نتواند جواب بدهد یا دیر جواب بدهد فوری ناراحت می‌شوم و اگر تماس بگیرد، جوابش را نمی‌دهم یا پیامکش را بی‌جواب می‌گذارم. اگر مساله ساده‌ای را فراموش کند و به من نگوید، باز هم می‌رنجم. حالا ممکن است فراموش کرده باشد یا مهم نبوده که با من در میان نگذاشته است. خیلی‌ها به من گفته‌اند که سعی کن اخلاق زود رنجی‌ات را ترک کنی و سر هر موضوعی زود ناراحت نشوی، اما دست خودم نیست. همین رفتارم باعث شده اطرافیانم نیز در زندگی‌ام دخالت کنند و حرف پشت سرم باشد. عذاب می‌کشم که همه از ناراحتی من و شوهرم زود باخبر می‌شوند.»
سعیده با این‌که می‌داند رفتارش اشتباه است، اما نمی‌داند چطور خودش را اصلاح کند.
«قبول دارم انتظار زیادی است که همه به میل و انتظار من برخورد کنند. خودم خوب می‌دانم که رفتارم خیلی بچگانه است و اگر کسی با خودم این‌طور رفتار کند، نمی‌توانم او را ببخشم. چند وقتی است خیلی تلاش می‌کنم زود ناراحت نشوم.
اگر هم شوهرم رفتار ناراحت‌کننده‌ای انجام می‌دهد، به روی خودم نیاورم، ولی این مشکل از درون خودم را بشدت ناراحت می‌کند. من و شوهرم همدیگر را خیلی دوست داریم و بسیار سخت خانواده‌هایمان را متقاعد کردیم که با ازدواج‌مان موافقت کنند. حالا نمی‌خواهم به خاطر زود رنجی من زندگی‌ام از هم بپاشد. با این‌که می‌دانم شوهرم دوستم دارد، اما خیلی می‌ترسم روزی به خاطر همین رفتارم از من زده شود. نگرانم روزی از ازدواج با من پشیمان شود و تصمیم به جدایی بگیرد. به من راه حلی بدهید که این رفتارم را اصلاح کنم و یاد بگیرم سر هر چیزی نباید ناراحت شوم. گاهی اوقات احساس می‌کنم با این رفتارحس مردانگی شوهرم را زیر سوال می‌برم که به خاطر هر چیزی حتی اگر مقصر خودم باشم، وادار می‌شود به خاطر اشتباهی که نکرده عذرخواهی کند
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
مصطفي
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۳
0
4
باسلام شما اينجوري هستيد به خاطر اينكه اينجوري تربيت شديد آدم اجتماعي نيستيد روابط عمومي بالايي نداريد ميتونيد باگشتن درجامعه وبرقراري ارتباط مشكل وسواس خودتونو حل كنيدسفركردن هم براي شما خوب هست ....خوش باشيد
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز